صحنههای فجیع سر بریدن مخالفان در کنار هوسرانی تروریستهای سوری در استخدام زنان و دختران جوان برای ارضای خود با نام «جهاد نکاح»، واقعیاتی را در خصوص تفکر سلفی روشن کرده که شاید تا پیش از این در هالهای از ابهام بود.
اشتباه نشود! تروریستهای سلفی تنها سر شهروندان و نظامیان طرفدار حکومت سوریه را نمیبرند؛ بلکه اخیرا جنون خود را با بریدن سر ۴۰ تن از اعضای گروهک تروریستی ارتش آزاد سوریه، از نیروهای مخالف با بشار اسد هم نشان دادهاند.
صحنههای فجیع سر بریدن مخالفان که در رسانههای غربی منتشر شده و دل بینندگان را به درد میآورد و کلمه مقدس «جهاد» را بدنام میکند، در کنار هوسرانی تروریستهای سوری در استخدام زنان و دختران جوان برای ارضای خود با نام «جهاد نکاح»، واقعیاتی را در خصوص تفکر سلفی روشن کرده است که شاید تا پیش از این در هالهای از ابهام بود.
رسوائیهای جهاد نکاح، حتی داد وزیر کشور تونس را هم در آورده است. وزیر کشور تونس، در مجلس ملی این کشور از عوارض منفی جهاد نکاح برای کشورش بهشدت انتقاد کرد. «لطفی بن جدو» گفت برخی از زنان تونسی برای رفع نیازهای جنسی مخالفان مسلح به سوریه میروند و با ۲۰، ۳۰ و حتی ۱۰۰ نفر به نام جهاد نکاح رابطه جنسی برقرار میکنند و باردار به تونس بر میگردند. وی افزود: از زمان پذیرش مسئولیت وزارت، توانستهام مانع اعزام ۶ هزار نفر به سوریه شوم.
فتوای جهاد نکاح برای اولین بار به یک عالم وهابی بهنام «محمد العریفی» منسوب شد به این ترتیب که ظاهرا در «صفحه توئیتر» وی پیامیبا محتوای صدور مجوز ارضای جنسی مخالفان بشار اسد توسط جنس مخالف و تحت عنوان «جهاد النکاح» منتشر شد. وی بعدا در یک مصاحبه تلویزیونی اصالت این پیام را زیر سوال برد و مدعی شد که از شهرت او سوءاستفاده شده و وی جهاد نکاح را زنا میداند اما دیگر دیر شده بود. تعداد زیادی از زنان و دختران جوان از کشورهای عربی و بالاخص همین کشور تونس «به امید ثواب الهی» عازم سوریه شدند تا مورد سوءاستفاده جنسی تروریستها قرار گیرند.
پس از آن حتی فتوای وقیحتری هم در محیط رسانهای منتشر شد. فتوای جدید به «شیخ ناصر العمر»، دیگر مفتی وهابی نسبت داده شد که در صورت عدم دسترسی به نامحرم برای جهاد نکاح، آمیزش جنسی با محارم را تحت همین عنوان مجاز میشمرد. روشن نیست انتشار این فتوای رسوا و پلید تاکنون چه فجایعی در سوریه به بار آورده است؟
در خصوص آنچه رخ داده، دستکم به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
۱- تروریستهای سلفی در دو فقره مزبور نشان دادهاند که شخصیت آنان مجموعهای است از «جنون شهوت» و «جنون غضب». نماد جنون شهوت همان پدیده زشت جهاد نکاح و نماد جنون غضب، همان صحنههای فجیع بریدن سر مخالفان در پیش چشم دیگران است. علمای سلف که این جماعت ادعای پیروی از آنها را دارند، غضب و شهوت را مبدع تمام پلیدیها میدانستند.
۲- تفکر وهابیت نشان داد که قابلیت توجیه جنون شهوت و جنون غضب را دارد بنابراین اندیشهای است که میتوان از آن برای توجیه هر پدیده پلشت و وقیحی بهره برد. مهم نیست که آیا العریفی یا ناصر العمر چنین فتاوای بیشرمانهای را صادر کردهاند یا نه؟ مهم این است که مخاطب این فتواها، صدور چنین فتاوایی را از آنان باور کرده و آنها را به مرحله اجرا درآورده است. اگر چنین فتوایی به الازهر نسبت داده میشد، محال بود کسی باور کند چون شان الازهر چنین شانی نیست؛ اما از این جماعت علمای پیرو «محمد بن عبدالوهاب» ظاهرا هرچیزی انتظار میرود که تروریستها نهتنها این فتواها را باور کردند، بلکه به آنها عمل کردند و خشم وزیر کشور تونس را هم برانگیختند.
این نتیجه یک تفکر است. تفکری که از خوارج آغاز شد و اکنون در سوریه خودنمایی میکند. آن روز که مولای متقیان، علی بن ابیطالب علیهالسلام لشکر خوارج را در نهروان تار و مار کرد، خود فرمود که «من چشم فتنه را کندم و جز من کسی را یارای چنین کاری نبود.»
امام المتقین (ع) به درستی به عبارت «چشم فتنه» اشاره فرمودند. آن زمان چه کسی باور میکرد پشت آن چهرههای متعبد و متشرع چنین وقاحتی نهفته باشد؟ اما امروز میتوان به راحتی دید که مولای متقیان از کدام چشم فتنه سخن میراند؟
انحراف فکری از خوارج تا احمد ابن تیمیه و از او تا محمد ابن عبدالوهاب و از وی تا العریفی و ناصر العمر است که به «قتل و زنا» مشروعیت میبخشد! به این ترتیب باید گفت: «چشم علمای وهابی روشن!»