در نظام آفرینش آنچه واقع میشود، همه مشمول اراده الهی است و هیچ چیز بدون خواست خداوند تحقق نمی پذیرد. اگر نعمتی به انسان می رسد و یا بلایی از وی دور میگردد، همه به اراده خداست. او اسباب و شرایطش را فراهم ساخته است.
از آنجا که خداوند دارای قدرت بی نهایت است و هر چه در نظام عالم انجام میگیرد به اراده و مشیعت اوست و چیزی از دایره اراده او خارج نیست، در هر حال انسان باید به او توجه داشته باشد. اگر در تنگنا و گرفتاری قرار گرفت، تنها به خداوند توجه کند و از او بخواهد تنگناها را رفع کند و نیز هنگامیکه در آسایش قرار دارد به خداوند توجه کند، چرا که نعمت آسایش و راحتی را خداوند در اختیار او نهاده است.
طبیعی است که وقتی انسان دچار گرفتاری و رخداد ناگواری میشود به سوی خداوند روی می آورد چنانکه قرآن درباره مشرکان می فرماید: وقتی بر کشتی سوار شدند (و کشتی به خطر افتد) با اخلاص کامل تنها خداوند را می خوانند و چون به ساحل نجات رسیدند به خداوند یکتا شرک می ورزند. توجه یافتن به خداوند در هنگام سختی و گرفتاری و هنگامیکه امواج سهمگین بلا از هر سو انسان را فرا میگیرد، هنر نیست البته هستند کسانی که آنقدر از درگاه خداوند رانده شدهاند که حتی در گرفتاری نیز سراغ خداوند نمی روند، اما کسی که ذره ای ایمان در دلش باشد لااقل هنگام سختی و گرفتاری سراغ خداوند می رود.
پیامبر (ص) می فرمایند: اگر می خواهد هر وقت سراغ خداوند می روی جوابت دهد و به فریادت رسد، در هنگام آسایش و راحتی رابطه ات را با خداوند حفظ کن و با او آشنایی بورز. چون اگر در آن هنگام از او بیگانه شدی، توقع نداشته باش که در هنگام گرفتاری به فریادت رسد. در هنگام آسایش و راحتی به یاد خداوند باشی که در گرفتاری وقتی او را می خوانی به تو لبیک بگوید. همه ما، کم و بیش، در زندگی خود مبتلا به گرفتاری ها و معصیت هایی شده ایم و پس از چندی از آنها رهایی یافته ایم اما به سادگی از کنار آن گذشته ایم و در اطراف آن نعمت رهایی و آسایشی که خداوند پس از گرفتاری برای ما فراهم ساخت نیندیشیده ایم. در حالی که بلاها و گرفتاری ها برای بیدار ساختن انسان و توجه دادن او به خداوند است تا قدر نعمت ها را بشناسد.
اگر موقعیت خطیری برای ما رخداد و مثلا یکی از بستگانمان با کسالت شدیدی مواجه شد و همه درهها به رویمان بسته بود و خطر ما را تهدید کرد، اگر در عین ناامیدی و یاس و تن به بلا سپردن کسی به ما کمک کرد، پزشکی از راه رسید و بالاخره امکانات معالجه بیماران فراهم گشت و از مهلکه نجات یافتیم و همین طور در صدها حوادثی که برای ما پیش می آید و از سر ما رفع میشود، بنگریم که ما چه برداشتی از این گشایشها داریم؟ آیا همه اینها را حمل بر تصادف میکنیم و میگوییم تصادفا چنین و چنان شد؟ چنین نیست، همه اینها لطف خداوند است.
در نظام آفرینش آنچه واقع میشود، همه مشمول اراده الهی است و هیچ چیز بدون خواست خداوند تحقق نمی پذیرد. اگر نعمتی به انسان می رسد و یا بلایی از وی دور میگردد، همه به اراده خداست. او اسباب و شرایطش را فراهم ساخته است، چه آن اسباب عادی باشند و چه غیر عادی و چه ما بدانیم و چه ندانیم. اگر چه وقتی ما به اسباب غیر عادی که از آنها به اتفاق تعبیر میکنیم توجه داشته باشیم، بیشتر تحت تاثیر قرار میگیریم. خداوند است که دائما روزی انسان را می دهد، چه به وسیله اسباب عادی، مثل کسب و کار و چه به وسیله اسباب غیر عادی، مثل مائده آسمانی، رفع گرفتاری ها انسان نیز از ناحیه خداوند است، چه از راههای عادی و چه غیر عادی.
در یک تقسیم بندی می توان انسانها را از لحاظ توجه به خداوند به سه دسته تقسیم کرد:
دسته اول: کسانی که در همه حال چه در خوشی و رفاه و چه در گرفتاری و بلا به خداوند توجه دارند و به تعبیر قرآن، هر صبح و شام به یاد او هستند و تنها در حال گرفتاری به او توجه نمیکنند: خدای خود را با تضرع و پنهانی و بی آنکه آواز برکشی، در دل خود و در هر صبح و شام، یاد کن و از غافلان مباش. در خانه هایی مانند مساجد که خداوند اجازه داده رفعت یابند و در آنها ذکر خداوند شود و هر صبح و شام ذات پاک او را تسبیح و تنزیه کنند. راز اینکه این دسته در همه حال به یاد خداوندند این است که با وجود همه نعمت هایی که خداوند به آنها داده باز از او بی نیاز نیستند و دست کم در دوام آن نعمت ها خود را به خداوند درک میکنند، نعمت و بلا بر ایشان تفاوتی ندارد. آنان بندگان شایسته ای هستند که همواره خداوند را در نظر دارند و مورد توجه خداوند نیز هستند.
دسته دوم: که اکثر مردم جز این دستهاند، کسانی هستند که در حال نعمت و رفاه کمابیش غفلت می ورزند، ولی وقتی گرفتاری پیش می آید بیدار میشوند و نسبت به خداوند اظهار نیاز میکنند. این دسته نیز نسبتا بندگان خوبی میباشند، اما خداوند از آنها گله میکند که چرا وقتی به آنها نعمتی می دهیم ما را فراموش میکنند و وقتی نعمت از آنان گرفته میشود، به خداوند متوجه میشوند: هنگامیکه به انسان نعمت میبخشیم (از حق) روی میگرداند و مبتکرانه دور میشود و هنگامیکه بدی به او می رسد، دعایی گسترده دارد.
دسته سوم: کسانی هستند که در هیچ حال، حتی در گرفتاری ها رو به خداوند نمی آورند. عده ای از این دسته برخی از بلاها را از جانب خداوند می دانند، لذا وقتی آن بلاها بر آنان نازل میشود دست به دعا بر می دارند، چون آن بلاها را برخاسته از اسباب غیر طبیعی و نشانه قهر و غضب خداوند می دانند. مانند قوم یونس که وقتی عذاب بر آنان مقدر شد و نزدیک بود نازل شود، چون می دانستند که آن عذاب نشانه غضب الهی است به خود آمدند و استغفار کردند، خداوند نیز آنها را نجات داد. این دسته در ارتباط با بلاهایی که تصور نمیکنند از جانب خداوند باشد، به خداوند توجه نمیکنند خداوند این دسته را نکوهیده می فرماید: چرا وقتی بلای ما به آنها می رسد توبه و تصرع و زاری نکردند، بدین سبب دلهایشان را قساوت فرا گرفت و شیطان کردار زشت آنان را در نظر شان زیبا نمود.
و در جای دیگر می فرماید: پس با این همه (آیات قدرت الهی که بر شما نمودار گشت) سخت دل گشتید و دلهایتان چون سنگ یا سخت تر از آن شد، چه اینکه از پاره ای از سنگها نهرهای آب می جوشد و برخی دیگر از سنگها چون بشکافد آب از آن می جوشد و پاره ای از آنها از ترس خداوند فرو ریزد (ای سنگدلان بترسید که) خداوند از کردار شما غافل نیست.
مهر