مکاتب الهی در زمینه پیشگیری از آشفتگیهای روانی که معلول خصوصیات بیمار گونه ای چون تجمل، حسد، آز، حرص که موجب تباهی و هلاکت انسان میشود و دستورات سودمندی دادهاند که توسل به آنها در مورد مسائل مادی، معنوی، اخلاقی و عرفانی بسیار کارساز میباشد.
در دنیای امروز استرس تقریبا همه گیر شده و به طور یقین افراد معدودی میتوانند از آثار مخرب و زیان بارآن درامان باشند و یا اینکه اصولا از برخورد و درگیر شدن با آن اجتناب و احتراز نمایند. استرس عبارت میباشد از فشاری که مردم در زندگی احساس میکنند که شدت و درجه آن با توجه به تفاوتهای فردی افراد متفاوت است. استرس را گاهی ناشی از محرکات خارج میدانند و گاهی آن را پاسخ فرد به پاره ای از مزاحمتها عنوان کردهاند. در تعبیری دیگر استرس را پاسخ فرد به فرآیندهای درونی و برونی که بر ظرفیت ادغام نیروهای جسمیو روانی فشار وارد میکنند توصیف نمودهاند.
گرچه اقداماتی میتواند درحل مشکل استرس موثر باشد، ولی تاثیر آن موقتی و جنبه مسکن دارد، محصول اثرگذاری مختلفی میباشد که عمق ضمیر انسان یعنی بخشهای خودآگاه و ناخودآگاه وجود را فرا میگیرد و ابتدا موجب جدایی بین ادراک و منطق شده و سپس فرد را دچار تشتت فکر و تعارض با خود نموده و پایههای استحکام فکری و شخصیتی او را شکننده کرده و او را آماده نوسان روانی و نهایتا فروپاشی مینماید. فردی که دچار حمله فشار عصبی شده برای نجات خود به هر توصیه ای عمل میکند، و داروهای مختلف مصرف مینماید، به ورزش و تفریح میپردازد، به کلاسهای یوگا، مدیتیشن و امثالهم پناه میبرد، مفتون آگهیهای رنگارنگ و پرزرق و برق این گونه کلاسها که اکثرا از شرایط عصبی افراد استفاده تجاری میکنند و در واقع سوءاستفاده انسانی مینمایند مراجعه میکند ولی پس از مدتها تلاش متوجه میشود که در نقطه شروع قرار دارد و ریشه استرس خشک نشده است.به هر حال این واقعیت را باید قاطعانه عنوان نمود که اقدامات تاکتیکی حرکاتی است که برای رهایی از استرس لازم میباشند ولی کافی نیستند. آنچه را که به عنوان اقدامات ریشه ای برای دفع استرس شرط لازم میباشد به شرح زیر عنوان میگردند.
تقویت مبانی دینی
تحقیقات ثابت نموده که ایمان راسخ و اعتقاد به ازلیت و ابدیت در حفاظت فرد در مقابل تنشها ووسوسههای شیطانی دنیای مادی بیشترین تاثیر را دارد. امروزه پزشکان برای معالجه بیماران روان نژند و روان پریش تلاش در استحکام استوانههای دینی فرد را در مرحله اول اهمیت از نظر معالجه بیمار قرار داده و به کار بردن شیوههای دارویی را روشی مکمل میدانند که به بیمار کمکهای سطحی و موقتی در حفظ آرامش خود مینماید.تردیدی نیست که خداوند متعال توانایی بسیار زیادی را در وجود بشر به ودیعه نهاده است. این تواناییها یقینا میتوانند بر فطرتهای بشر او را در مسیر زندگی سالم و به دور از اضطراب، ترس، تنش، تردید، نگرانی قرار داده و به او مصونیت کامل در برابر تهاجمات استرس را بدهد.
هنگامیکه در نبرد زندگی همه امیدها بر باد میرود، وقتی که دنیا به آدمیپشت میکند، احساسات مذهبی دست به کار شده و چنان شور و هیجانی در ما بر پا میسازد که ما را جوان تر کرده و زندگی درونی ما را که تیره و تار بود دگرگون میسازد. اثرات بارز دین و مذهب در زندگی، اطمینان و آرامش باطنی است که آثار ظاهری آن نیکویی و احسان بی دریغ میباشد. مذهب زندگی را دارای طعم و مزه ای مینماید که رحمت محض میشود و شکلی سرشار از نشاط شاعرانه و سرور و بهجت دلیرانه ای به خود میگیرد. مذهب انسان را متوکل میسازد و پایان کارها را در دست خدا دانسته و اراده او را صحیح ترین حالت برای خود میداند. فرد مومن در ناراحتیها و مشکلات دچار اضطراب و تنش نشده بلکه به او توکل مینماید.این تکیه بر نیرویی برتر در انسان قدرتی شگرف و آرامشی عمیق به و جود میآورد که میتواند همه چیز را سامان دهد.
معتدل بودن
انسان معتدل زندانی اوهام و رویدادها نیست بلکه نقاط ضعف و قدرتش را میشناسد و میپذیرد و زندگی خود را بر دوش میگیرد و از خود توقعات گزافه ندارد. ظرفیتهایی را که خداوند به او داده میشناسد و فراتر از آن نمیرود زیرا میداند که موجب تباهی و ضلالت او شده و در غرقاب بیماریهای روانی غوطه ور میگردد.انسان معتدل یقینا میتواند انسان معنوی و مسلط بر خود باشد که اگر چه دارای خواستههای مادی و معنوی است ولی اگر دنیایی را به او بدهند و یا بگیرند به تلاطم و احساسهای منفی و پر استرس نمیافتد.در نتیجه میتوان گفت که به طور قطع،توجه و پند گرفتن از آیات صریح کتاب محکم الهی و دستورات و سنتهای نبوی و احادیث، علاج قطعی روح مضطرب بشر و خصوصا بشر قرن بیست و یکم میباشد و امروزه تحقیقات علمیبر روی آن صحه گذاشته است.
مُدارا با دیگران نشانه چیست؟
یکی از اصولی که در بهبود و رشد روابط انسان با دیگران، تأثیر شگرفی دارد، مدارا و تحمل دیگران است.در باب مدارا و ارزش تاثیرگذاری آن در کلام معصومین(ع) بسیار سخن گفته شده است که برای بهتر زیستن و داشتن زندگی فردی، اجتماعی و حتی تعامل و ارتباط صحیح و مفید با سایر ملتها به پارهای از احادیث و روایات حضرات معصومین(ع) در این خصوص اشاره میکنیم: از روایات اهل بیت (ع) استفاده میشود که مدارا ارتباط تنگاتنگی با ایمان و عقل دارد. رسول اکرم(ص) میفرمایند: مدارا با مردم، نیمی از ایمان و نرمش با آنها، نیمی از زندگی است۱. امام باقر(ع) نیز فرمودند: هر کس رفق و مدارا داشته باشد، از ایمان برخوردار است. دلیلش آن است که در پرتو مدارا، نیروی غلبه بر نفس و خویشتن داری تقویت میشود و از خشونت و تندی و عصبانیت که سرمایههای ایمان را بر باد میدهد اجتناب میگردد۲. پیامبر اسلام(ص) در روایتی دیگر مهمترین رکن عقلانیت بعد از ایمان به خدا را مدارا کردن با مردم۳ میدانند و میفرمایند:عاقلترین مردم کسی است که بیشترین مدارا را با مردم میکند و خوارترین مردم کسی است که آنان را تحقیر مینماید۴. آنحضرت همچنین درباره عاقبت محروم بودن انسان از مدارا فرمودند: همانا در نرمی، فزونی و برکت است و کسی که از نرمی محروم باشد، از خیر محروم شود۵.
منابع:
۱- اصول کافی، ج ۲، ص ۱۱۷
۲- همان، ص ۱۱۸
۳- من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص
۳۸۴ ۴- بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۵۲
۵- الکافی: ۲ / ۱۱۹ / ۷ منتخب میزان الحکمه: ۲۴۰ .
شفقنا