انتقاد آیت‌الله العظمی مظاهری از رواج پرخاشگری در خانواده‌ها

فساد اداری و تأخیر در رسیدگی به مشکلات مردم، علامت آن است که بسیاری از افراد با همدیگر خوب نیستند و رأفت و مهربانی مورد نظر اسلام، بین آنان حاکم نیست.

حضرت آیت‌الله مظاهری در ادامه سلسله دروس اخلاقی خود، پیرامون فضیلت «عفو و گذشت» اظهارداشتند: متأسفانه در دنیای امروز، همه به‌اندازه توان پرخاشگری می‌کنند، اما آنچه مایه تأسف بیشتر است، این که در خانواده‌ها هم پرخاشگری رایج شده و جوانان در برابر پدر و مادر و سایر اعضای خانواده پرخاشگری می‌کنند که گناه آن خیلی بزرگ کفر است.

معظم له با تاکید بر نهادینه شدن رأفت و مهربانی مورد نظر اسلام در جامعه، از برخی ناهنجاری های انتقاد کردند و گفتند: اگر مردم نسبت به یکدیگر رحم داشتند، فساد اخلاقی نداشتیم و برخی زنان و دختران جامعه، در مقابل مردان و پسران، مراعات حجاب را می‌کردند.
ایشان یادآور شدند: فساد اداری و تأخیر در رسیدگی به مشکلات مردم، علامت آن است که بسیاری از افراد با همدیگر خوب نیستند و رأفت و مهربانی مورد نظر اسلام، بین آنان حاکم نیست.

متن کامل سخنان این مرجع تقلید در پی می آید:

بسم الله الرحمن الرحیم

جزای بد رفتاری، بد رفتاری یا نیکی؟

در جلسۀ گذشته ضمن شرح مراتب عفو بیان شد که از دیدگاه قرآن شریف، والاترین مرتبۀ عفو، این است که انسان بد رفتاری دیگران را با رفتاری نیکو پاسخ دهد: «ادْفَعْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَه»[۱]

قرآن کریم در آیۀ دیگری می‌فرماید: «وَ جَزَاء سَیِّئَهٍ سَیِّئَهٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ»[۲] معنای آیۀ شریفه این است که : جزاى بدى، مانند آن، بدى است. پس هر که بگذرد و نیکوکارى کند، پاداش او بر عهدۀ خداوند است، به راستى او ظالمان را دوست نمى‏دارد.

طبق نظر مفسرین، این آیه، جواز قصاص و مقابله به مثل در جنایت و خیانت، (البته با اذن حاکم شرع) را می‌رساند. اما گویا آیۀ شریفه، حاوی یک نکتۀ ظریف اخلاقی و مشوّق به کار بستن فضیلت شیرین عفو و بخشش است. در واقع، طبق این آیه و نیز بر اساس آیات دیگری که در مراتب عفو بیان شد، قرآن کریم به بندگان می‌فهماند که اگر در پاسخ به بد رفتاری دیگران، رفتاری به همان بدی، نشان دهید، شما هم مانند آنها بد هستید. یعنی انسان نیکوکار، کسی است که در مواجهه با بد رفتاری دیگران، نیکی کند یا دست کم با سکوت خود، از او بگذرد.

در آیۀ دیگر، در بیان علامت‌های بندگان حقیقی خداوند می‌فرماید: «وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلاَماً»[۳] یعنی انسان با فرهنگ و مؤمن باید در رویارویی با اشخاص بی‌فرهنگ و بی‌ادب که به جای سلام و احترام، او را مسخره می‌کنند، به آنها خوبی کند و با رفتار متین و با وقار خود، کاری کند که آن افراد خجالت بکشند و دست از کارهای زشت خود نظیر پرخاشگری و تمسخر بردارند.

پرخاشگری، مانع مردم داری

پرخاشگری، در اثر فقدان عفو و گذشت پدید می‌آید و هنگامی رخ می‌دهد که انسان صبر و سعۀ صدر نداشته باشد. متأسفانه در دنیای روز، همه به‌اندازۀ توان پرخاشگری می‌کنند. آنچه مایۀ تأسف بیشتر است، اینکه در خانواده‌ها هم پرخاشگری رایج شده و جوانان راجع به پدر و مادر و در برابر سایر اعضای خانواده پرخاشگری دارند که گناه آن خیلی بزرگ و گاهی در سر حدّ کفر است.

پرخاشگری بالاترین عامل برای محو محبت به شمار می‌رود و در حقیقت، نشاط اجتماعی و خانوادگی را از بین می‌برد. زیرا جامعه و خانواده‌ای که محبت در آن نباشد، غیر از دردسر چیزی نیست. امروزه در جامعه و در خانواده‌ها در اثر فقدان عفو، گذشت، ایثار و فداکاری، محبت واقعی بسیار کمیاب است و مخصوصاً بین زن و شوهرها، پرخاشگری جایگزین خوش اخلاقی و مهربانی شده است.

متأسفانه چون معمولاً مردم در اثر گرفتاری‌ها ضعف اعصاب پیدا کرده‌اند، خواه ناخواه پرخاشگری دارند و در صورت بروز مسائل جزیی، داد و فریاد می‌کنند. اتفاقاً همین پرخاشگری و تندی، ضعف عصب آنها را بیشتر می‌کند.

اتهمات رسانه ای حاصل کینه توزی صاحبان رسانه

وقتی عفو و گذشت در بین افراد جامعه نباشد، حسّ انتقام در آنان زنده می‌شود و حاصل آن، غیبت، تهمت و شایعه سازی است. اتهام‌های ناروا یا شایعاتی که راجع به اشخاص در برخی از سایت‌های اینترنتی یا روزنامه‌ها منتشر می‌شود، از انتقام‌جویی گردانندگان آن رسانه‌ها سرچشمه می‌گیرد. به عبارت دیگر چون نمی‌توانند رو در رو انتقام گیری پرخاشگری کنند، غیبت می‌کنند، تهمت می‌زنند، شایعه می‌سازند و آن را منتشر می‌کنند و حتی اگر بتوانند، زخم زبان می‌زنند.

تصوّر نکنید گناه این کردار زشت و ناپسند، کوچک است، بلکه به‌اندازه‌ای گناه آن بزرگ است که قرآن می‌فرماید: «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ»[۴] وای به کسی که زخم زبان می‌زند و پرخاشگر است، وای به کسی که غیبت می‌کند و بدی دیگران را می‌گوید. راجع به تهمت هم می‌فرماید: گمان می‌کنید قضیه ساده است، در حالی که نزد خداوند بسیار بزرگ است: «تَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظیم»[۵]

معانی ویل در قرآن کریم

ویل در قرآن کریم دو معنا دارد: یک معنا، طبق روایات، این است که چاهی به نام ویل در جهنّم وجود دارد و برخی در اثر اعمال خود به درون آن می‌افتند. معنای دیگر ویل، کاربرد واژه «وای» در فارسی را دارد. نظیر اینکه در زبان فارسی به افراد بدکار گفته می‌شود: «وای بر تو»، قرآن هم می‌فرماید: وای به تو از اینکه پرخاشگر هستی، در رو زخم زبان می‌زنی و پشت سر غیبت می‌کنی.

مسلمانان باید دوست و خیرخواه یکدیگر باشند، وگرنه بین آنان تفرقه ایجاد می‌شود و مفاسد فراوان دیگری در پی دارد. از این جهت قرآن کریم مسلمانان را از آنچه موجب تفرقه می‌شود، با جمله تنبیهی «وای بر تو» بر حذر می‌دارد.

بخشش و نیکی، در برابر شکایت و انتقاد بی‌جا

در تاریخ آمده است که از فرماندار حمص[۶] به مرکز حکومت اسلامى شکایت بردند که او روزها دیر از منزل بیرون مى‏آید، شب‌ها در محل کارش نیست و روزهاى جمعه از خانه خارج نمی‌شود. از طرف حکومت، او را به مدینه احضار کردند و به او گفتند که طومارى علیه تو با چنین مطالبى آمده، آیا جوابى براى آنها دارى؟!

او شکایات را پذیرفت و گفت: آنها تهمت نزده‏اند، ولى من در مقابل هر کدام از آنها جوابى دارم که بیان مى‏دارم و شما قضاوت نمایید. تأخیر صبح‌ها به خاطر این است که ما کنیز نداریم و پختن نان در خانه به عهده من است و هر روز صبح قبل از خروج از خانه نان می‌پزم. اما اینکه شب‌ها پیدایم نیست، به جهت آن است که من شبانه‏روزم را بین خدا و بندگانش قسمت نموده‏ام، روزها را براى خدمت به خلق گذارده‏ام و شب‌ها را براى عبادت الهى و اگر من در شبها به راز و نیاز با پرودرگارم نپردازم و از او نیرو نگیرم، نمى‏توانم آن‏طور که شایسته بندگان اوست، در روز خدمت‌گزار باشم. در خصوص ایراد سوّم نیز پاسخ داد که من به غیر از این لباسى که پوشیده‏ام، لباس دیگرى ندارم. روزهاى جمعه که به‏ حمام مى‏روم، همسرم لباسم را مى‏شوید و نمی‌توانم از خانه خارج شوم.

با شنیدن پاسخ مستدل و منطقى فرماندار، نه تنها ایرادى بر او وارد نداستند، بلکه به عنوان قدردانى از وی، مبالغ قابل توجهی پول به او جایزه دادند و او به حمص برگشت.

حال از این فرماندار انتظار می‌رود که موقع بازگشت به شهر محل حکومت خود چه برخوردی با مردم داشته باشد؟ آیا مردم منتظر نبودند که با آنان پرخاشگری و تندی کند و بر آنها به جهت انتقاد و شکایت از او سخت بگیرد؟ امّا او به جای سخت‌گیری و پرخاشگری، نه تنها آنان را بخشید و بر انتقاد آنها خرده نگرفت، بلکه پول‌هایی که به شخص او جایزه داده بودند، به مسجد برد و اعلام عمومی‌کرد که مقدارى پول غیر بیت‏المال و شخصى نزد من است، هرکه نیاز دارد، بیاید. سیل فقرا و ضعفا به مسجد سرازیر شد و او به همه آنان کمک کرد. مقدار کمى پول برای او باقى ماند. او عازم منزل شد و ما وقع را براى همسرش بازگو کرد.

همسرش به او گفت: خوب است با این مقدار پول کنیزى بخریم تا هم براى من همکار خانه باشد و هم تو از نان پختن در خانه آسوده شوى. اما فرماندار گفت: صبر کن، شاید کار لازم‌ترى پیش آید.

اتفاقاً چند روز بعد شخصى مقروض به درب خانه فرماندار مراجعه کرد و اظهار داشت که زمان اداى قرض من فرارسیده و من از پرداخت آن عاجزم. فرماندار فوراً پول‌ها را براى او آورد و بعد از همسرش پرسید: راستى به نظر تو آیا این کار بهتر بود یا آن؟ حالا اگر همکارى نباشد، خودمان مى‏توانیم با هم کارهاى خانه را انجام بدهیم، و خانم فهمیده‏اش اظهار داشت که واقعاً، این کار بر پیشنهاد من مقدم بود و برترى داشت.

با این وصف، آیا می‌توان عفو و گذشت آن استاندار را با پرخاشگری و کینه‌توزی در جامعۀ فعلی سنجید؟ او نه تنها شکایت مردم را به روی آنها نیاورد، بلکه مبالغ اهدایی که به خودش تعلّق داشت را بین همان مردم تقسیم کرد. مسلمان واقعی باید چنین باشد و به دستورات قرآن و عترت عمل کند.

بخشش و بزرگواری امام حسن مجتبی«ع»

روزی شخص بی‌ادب و رذلی به امام حسن مجتبی«سلام‌الله‌علیه» رسید و به ایشان اهانت و جسارت کرد. امام«سلام‌الله‌علیه» به او فرمودند: چرا عصبانی هستی؟! اگر خانه نداری به خانۀ من بیا و اگر رنجی داری، بیا تا من رنج تو را رفع کنم، اگر خسته‌ای و مسافری، بیا در خانۀ ما استراحت کن و بالاخره او را به خانۀ خود بردند. او هم خجالت کشید و یک شیعۀ حسابی شد و رفت.

اساساً سیرۀ امام دوّم و سایر ائمۀ طاهرین«سلام‌الله‌علیهم» چنین بوده است که در برابر پرخاشگری و بدی دیگران، نه تنها سکوت، بلکه نیکی می‌کرده‌اند و این سیره باید سرمشق زندگی همگان باشد.

عفو و نیکوکاری امام سجاد«ع»

حاکم مدینه در زمان حکومت عبدالملک مروان رفتار ناپسند و ظالمانه‌ای با امام سجاد«سلام‌الله‌علیه» داشت و طبق گواهی تاریخ، آزار و اذیّت او به قدری بود که امام«سلام‌الله‌علیه» در جلسه‌ای فرمودند: «دل من را خون کردی». بالأخره ظلم و بدی او دست و پا پیچ خودش شد و او را به صورت بدی عزل کردند. علاوه بر عزل، دستور دادند او را به درخت ببندند و مردم و کسانی که از دست او عصبانی هستند، آب دهان به صورتش بیندازند.

در آن هنگام، امام سجاد«سلام‌الله‌علیه» به سراغ او رفتند و دست تلطف روی شانۀ او زدند و فرمودند: نمی‌توانم برای تو کاری انجام دهم، ولی به عبدالملک مروان نامه نوشتم و از او خواستم که تو را عفو کند. انشاء الله نامه به زودی می‌رسد و او تو را می‌بخشد.

ضرورت پیروی از سیرۀ معصومین«ع» در کسب فضائل اخلاقی

بحمدالله شیعیان از نظر اعتقاد و شعار، وضعیّت مطلوبی دارند، امّا در عمل، پیروی کافی از دستورات قرآن و سیرۀ اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» ندارند. مثلاً مؤمنین مشتاق زیارت بقیع هستند، امّا آیا به همان اندازه در پیروی از ائمّۀ بقیع اشتیاق دارند؟ تشرّف به بقیع و گریه برای غربت اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» خوب است، امّا انسان باید از نظر عمل هم شباهت به معصومین «سلام‌الله‌علیهم» پیدا کند.

شیعیان باید در گفتار و کردار خود، در نماز و عبادت، در عمل به قانون مواسات و در اجتناب از گناه، شبیه اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» باشند. همچنین در کسب فضائل اخلاقی و عمل به آن، از جمله در عفو، گذشت، ایثار و فداکاری، باید تابع آن ذوات مقدّس باشند.

رابطۀ ایمان و عمل صالح

اساساً از منظر قرآن کریم، ایمان، به تنهایی کاربرد ندارد. از این رو، قرآن کریم، همواره با جملۀ «الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات»، برخورداری از ایمان و عمل صالح را به صورت توأمان از مسلمانان می‌خواهد. این آیات نورانی، رستگاری و سعادت دنیا و آخرت را در گرو ایمان و عمل صالح بر می‌شمرد.

بر این اساس، اعتقاد به تشیّع، اگرچه برای رستگاری لازم است، امّا کافی نیست و باید با عمل صالح و با پیروی از سیرۀ عملی معصومین تکمیل گردد.

انتقاد از رواج پرخاشگری در کشور

تقاضا دارم پرخاشگری را کنار بگذارید. چرا جامعه اینقدر پرخاشگر شده است؟ چرا در خانه‌‌ها و مجالس، پرخاشگری زیاد است؟ چرا در کوچه و خیابان مردم نسبت به هم تندی و پرخاش دارند؟

حیف است ما که مسلمانیم و دین ما دین رحمت و رأفت و پیامبر ما پیامبر عفو و مهربانی است و چنین امامان و پیشوایانی داریم که ظلم دشمنان سرسخت خود را با نیکوکاری و عطوفت پاسخ می‌دهند، نسبت به همدیگ پرخاشگر باشیم و از این جهت مورد شماتت بیگانگان واقع شویم.
ننگ است آن کسانی که خود در دنیا اقدام به کشتار مسلمانان می‌کنند و در این باره خشونت دارند، محبّت بین خودشان را به رخ ما بکشند و به ما بگویند شما ایرانی‌ها با هم خوب نیستید.

ما باید نسبت به همدیگر تولی و نسبت به بدخواهان تبری داشته باشیم. قرآن کریم می‌فرماید:

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکَافِرِینَ»[۷]

می‌فرماید: اى کسانى که ایمان آورده‏اید، هر کس از شما که از دین خویش برگردد، زود باشد که خداوند گروهى را بیاورد که ایشان را دوست دارد و ایشان او را دوست دارند، با مؤمنان مهربان و فروتنند و بر کافران سخت می‌گیرند.

این آیه یکی از معجزات بزرگ قرآن کریم و مربوط به ایرانی‌ها است. در واقع قرآن می‌فرماید: یا رسول الله! سقیفۀ بنی ساعده پیش می‌آید و همه چیز را تغییر می‌دهد، اما ملتی به جای سقیفۀ بنی‌ساعده می‌آیند که در برابر همدیگر متواضع و در برابر دشمن، عزت‌مند هستند. پیامبر اکرم دست روی شانۀ سلمان گذاشتند و فرمودند: اینها می‌آیند و چنین صفتی دارند.

چرا باید فساد اداری داشته باشیم

چرا ما باید با این آیۀ شریفه و با این توصیف پیامبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» از ایرانی‌ها، فساد اداری داشته باشیم! چرا برخی کارمندان به مردم اهانت و پرخاش می‌کنند؟ چرا به حوائج مردم رسیدگی نمی‌کنند؟ قاعدۀ امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» در دکه القضاء این بود که هنگام مراجعؤ مردم و بیان مشکل، فوراً به درخواست آنها رسیدگی می‌کردند.

اما در جامعۀ فعلی به جای رسیدگی به مشکلات مردم، فساد اداری داریم. فساد اداری و تأخیر در رسیدگی به مشکلات مردم، علامت آن است که بسیاری از افراد با همدیگر خوب نیستند و رأفت و مهربانی مورد نظر اسلام، بین آنان حاکم نیست.

اگر مردم همدیگر را دوست داشتند و نسبت به هم مهربان بودند، به قانون مواسات عمل می‌شد و فقیر در جامعه نداشتیم. چرا مردم به فکر پسر و دختر خود در جهیزیه و خرید خانه هستند، ولی به فکر پسر برادر یا دختر خواهر یا سایر اقوام خویش نیستند؟ چرا به فکر همدیگر نیستند؟

اگر مردم نسبت به یکدیگر رحم داشتند، فساد اخلاقی نداشتیم و برخی زنان و دختران جامعه، در مقابل مردان و پسران، مراعات حجاب را می‌کردند؛ جوان مجرّد که ازدواج او مانع دارد، با دیدن وضعیّت اسفناک خانم‌ها دلش متلاطم می‌شود و این، ظلم به او است. اگر این خانم‌ها رحم و انصاف داشتند و نسبت به افراد جامعه مهربان بودند، با وضعیّت بد خود، جوان سر تا پا شهوت را آزار نمی‌دادند.

اگر جامعه به قوانین اسلام پایبند بود، جوانی که خانه و امکانات تجمّلی ندارد، مجرّد نمی‌ماند و حتماً همه دست به دست هم می‌دادند و دختران و پسران مجرد را برای ازدواج یاری می‌کردند. دست کم با وضعیّت ظاهری تحریک کننده، به تحریک شهوت جوانان دامن نمی‌زدند.

افراد بی‌حجاب و بدحجاب تصور نکنند مرتکب گناه کوچکی شده‌اند، بلکه آنان با رفتار زشت خود مرتکب حقّ النّاس می‌شوند و گناه آن بسیار بزرگ است. اگر مهربانی و عاطفه را مجسّم کنند، یک خانم می‌شود، امّا معلوم نیست صفات نیکوی انسانی و عاطفۀ افراد بدحجاب کجا رفته است که با بی رحمی‌به افراد مجرّد ظلم می‌کنند! آیا فکر نمی‌کنند با ظاهر فریبندۀ خود چقدر پسران مجرّد که امکان ازدواج ندارند را اذیّت می‌کنند؟ آیا به عاقبت شوم رفتار خود فکر نمی‌کنند؟

منابع

۱. مؤمنون / ۹۶
۲. شورى‏ / ۴۰
۳. فرقان‏ / ۶۳
۴. همزه / ۱
۵. نور / ۱۵
۶. یکى از شهرهاى سوریه فعلى.
۷. مائده / ۵۴

حوزه

همچنین ببینید

از شیراز تا حیفا

«از شیراز تا حیفا»روایتی از بنیاد و تاریخ فرقه بابیه

«از شیراز تا حیفا» نقدی عالمانه و روایتی منصفانه از چگونگی شکل‌گیری فرقه بابیه و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *