انبوم:« من فکر میکنم مردم در زمان های باستان با موجوداتی غیرزمینی ملاقات داشتهاند و آنها بودهاند که فرهنگ و تکنولوژی علمی را برای توسعه زندگی ما بر روی زمین به ما بخشیدهاند تا از فرهنگ بدوی به فرهنگی پیشرفته تر دست پیدا کنیم»
مقدمه
مستند بیگانگان باستانی که از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲ در قالب چهار فصل کلی تهیه گردیده و از کانال ماهواره ای هیستوری(History) پخش شد، پس از مدتی توسط سایر کانال های غیر انگلیسی زبان نیز خریداری و ترجمه و سپس روی آنتن رفته است از جمله تحت عنوان مستند «ما و فرازمینی ها » از کانال فارسی زبان ماهواره ای «من و تو».
در این مستند فقط جناح حامی فرضیه بیگانگان باستانی حضور دارند و هرگز نامی از منتقدین این فرضیه برده نمیشود. مستند حالت روایی دارد، اما نظریه پردازان معروف و گمنام نیز در بین صحبت های روای، با توجه به تخصصشان در خصوص مستندات موید فرضیه شان به بحث و بیشتر ابراز نظر می پردازند. از نام آشنایان حاضر در فصل اول مستند باید اریک فون دانیکن و دیوید چیلدرس را نام برد که مدت هاست در جهت معرفی و توسعه فرضیه بیگانگان/فضانوردان باستانی در حال مطالعه و نوشتن هستند. اما بخش اعظم کارشناسان را اشخاص نسبتاً گم نامی تشکیل دادهاند از جمله تساکولوس، هنکوک، اپل، کوپنز، نوری و … که بیشتر مبلغ ایدئولوژی متقدمین هستند و کسی تاکنون از ایشان دیدگاه جدید و مستقلی نشنیده است. در حالی که شهرت مستند در گرو معروفیت گروه اول است، گروه دوم از برکت مستند برای خود اسم و رسمی دست و پا نمودهاند.
خود مستند آخرین دستاورد حامیان فرضیه فضانوردان باستانی است که با تغییر دادن نام آن به بیگانگان باستانی و جلب نمودن موافقت کانال هیستوری برای پخشش، باعث شده است تا مباحث مربوط به جایگزینی برای تاریخ فعلی بشری مجدداً تازه شود، مخصوصاً در ایران که چنین مباحثی جایگاهی نداشته است ولی اکنون به دلیل فاصله گرفتن نسل جدید از هویت و فرهنگ ایرانی، شاهد انحراف عجیب و غریب عقیدتی هستیم. چون معتقدیم که پیشگیری بهتر از درمان است، تلاش می نماییم در حد امکان انتقادات خود و سایر منتقدین کارکشته جهانی در رابطه با فرضیه بیگانگان باستانی را به اطلاع شما برسانیم. البته نظرات و انتقادات شما دوستان و مخاطبان، همان گونه که از ابتدا تا کنون در جهت بهتر شدن کار ما تاثیرگذار بوده از این به بعد هم همین طور خواهد بود.
نحوه شروع مستند
اگر من مدعی شوم این تاریخی که در کتاب ها نوشته شده و تدریس میشود، متعلق به انسان نیست یعنی غریبه ها در آن سهم بالایی دارند، آیا شما از من نمی پرسید: کدام غربیه ها؟ از کجا آمدند؟ اگر من بگویم: بیگانگان که از آسمان آمدند، باز شما از من مستندات و مدارک درجه اول طلب نخواهید کرد؟
بله این دقیقاً همان ترتیبی است که فصل اول مستند در سال ۲۰۰۹ برای خود اتخاذ نموده است. آنها ابتدا برای شما مستنداتی رونمایی میکنند تا در نهایت شما را به این نتیجه برساند که در عهد عتیق بعضی از تمدن ها توانایی پرواز کردن داشتهاند. در گام بعد دو دیدگاه به وجود می آید. دیدگاه اول میگوید چنان تمدن هایی بنا به دلایلی مثل جنگ داخلی یا بلایای طبیعی مانند طوفان بزرگ از بین رفتهاند و منقرض شدهاند و قلیلی هم معتقدند همین دانش پرواز به کمکشان آمده تا زمین را ترک نمایند. افرادی مانند موریس جسوپ در دهه ۱۹۵۰ از معروف ترین صاحب نظران این دیدگاه هستند.
گروه دوم میگویند مستندات ثابت میکند فلان تمدن دارای دانش پرواز بوده است که این به معنای جهش تک بعدی است. ولی از ویژگی جامعه تکنولوژیک پیشرفت موازی در ابعاد بیشتری است، در نتیجه نمی پذیرند که دانش پرواز متعلق به خود بشر زمینی بوده باشد. پس مدارکی مانند پرنده سقاره(Saqqara Bird)، جت های باستانی کلمبیایی، ویمانا و … را به عنوان مدارکی از سفر بیگانه ها به زمین در عهد عتیق و ماقبل تاریخ تفسیر می نمایند. اریک فون دانیکن، ذکریا سیتچین و رابرت تمپل از معروف ترین حامیان این دیدگاه هستند.
دیدگاه مستند دیدگاه اخیر است. ما قبلاً به نقد ویمانا و جت های باستانی کلمبیایی پرداخته ایم و در این مقاله نیز به بررسی پرنده سقاره می پردازیم. پرنده سقاره اولین شاهد سازندگان مستند بیگانگان باستانی است.
راوی مستند در قسمت اول از فصل اول مستند میگوید: «سقاره، مصر، بیست مایلی جنوب قاهره، هرم پلکانی ماوای فرعون جوزر متعلق به بیش از ۴۰۰۰ سال قبل. در همین نقطه بود که ۱۸۹۱ باستانشناس فرانسوی گوری باستانی را گشود که «پادی ایمن، Pa-di-Imen» در آن مدفون بود، متعلق به سیصد سال قبل از میلاد. در میان اشیای مختلف کشف شده یک مدل کوچک چوبی پیدا شد. به نظر شبیه پرنده ای بود و در کنار یک کتیبه پاپیروسی قرار گرفته بود که روی آن نوشته شده بود: «من می خواهم پرواز کنم». این مجسمه چوبی بعدها به موزه مصر ارسال شد، جایی که مسئولین موزه آن را در کنار پرنده های مشابه ای قرار دادند. این مدل بدون این که مورد توجه قرار گیرد، همان جا باقی ماند تا این که در ۱۹۶۹، دکتر خلیل مسیحا متخصص مصرشناس، این مجموعه پرنده ها را مورد آزمایش قرار داده و متوجه شد که چیزی بسیار متفاوت در مورد پرنده سقاره وجود دارد».
دکتر اوو اپل(Apel) از کارشناسان مستند میگوید: «این خیلی جالب هست: چون از یک طرف کاملاً باید شبیه پرنده باشد به خاطر این که دوتا چشم دارد و همین طور منقار معمولی یک پرنده. اما از طرف دیگر کاملاً واضح است که این بال ها بال یک پرنده نیست».
انبوم(Eenboom) پس از توضیحاتی راجع به بال پرنده میگوید:« این یک مدل بسیار مدرن «ایرودینامیک» است». انبوم به همراه بلتینگ هر دو متخصص علوم هوانوردی و آلمانی هستند. شهرتشان به سال ۱۹۹۷ بر میگردد که موفق شدند مدلسازی مربوط به دو تا از اشیا نامتعارف معروف به جت های باستانی کلمبیایی را به پرواز در آوردند.
در سال ۲۰۰۹، انبوم از بابت مباحث مربوط به مصنوعات نامتعارف شبیه به هواپیما، در مستند بیگانگان باستانی حضور یافت.
تصاویری از پرنده سقاره که در مستند بیگانگان باستانی ارائه شدهاند.
در جستجوی ریشه ماجرا
خود مستند میگوید فقط یک پرنده سقاره را از درون معبدی در سقاره یافتهاند که به موزه مصر انتقال یافته است. اولین سئوال: آیا شما فکر کرده اید که موزه مصر آن یک دانه شی عتیقه را در اختیار مستندسازان بیگانگان باستانی قرار داده تا هر بلایی که دلشان خواست سر آن شی هنری درآورند؟ خیر عزیزان، دست اندرکاران بیگانگان باستانی از روی شی اصلی برای خود مدل سازی نمودهاند و هرگاه لازم شده تصویر مدل را به من و شما نشان می دهند و ما که چنان محو شکل ظاهری پرنده هستیم، فراموش میکنیم از خود بپرسیم اصل است یا بدل؟
در ادامه برگزیده ای از مقاله ای خلیل مسیحا و همکارانش در سال ۱۹۹۱ به نام «مدل یک هواپیمای باستانی مصری» در مجله تمدن های آفریقایی با عنوان سیاهان و علم: قدیم و امروز، شماره ۵، چنین است: طول پرنده سقاره ۶/۵ اینچ و درازای بالها ۲/۷ اینچ میباشد که در اتاق ۲۲ موزه قاهره نگهداری میشود. این شی در سال ۱۸۹۸ در یکی از مقبره های سقاره کشف شده و متعلق به سده چهارم تا سده سوم قبل از میلاد مسیح است. پرنده از جنس چوب انجیر مصری(sycamore) ساخته شده است و تقریباً ۳۹ گرم وزن دارد. خلیل مسیحا در خصوص بالها توضیح می دهد که خمودگی و شکل بال ها اندکی نا متقارن است و دلیلش را گذر زمان می داند.
خلیل ادامه می دهد قسمت پایینی دم انتهایی شکسته است که شاید شاهدی بر وجود دمی دیگر در آن قسمت بوده باشد. هر چند قسمت جلو مانند سر پرنده است لیکن چون شی مذکور فاقد پاست و هیچ اثری ناشی از نقاشی یا حکاکی پر بر روی آن دیده نمیشود، در نتیجه نمی توان آن را پرنده دانست.
برادر خلیل مسیحا به نام جورجویس که گفته میشود مهندس پرواز بوده، ابراز می دارد: در مدلسازی پرنده سقاره که از جنس چوب بالسا بود، من یک بال افقی به قسمت انتهایی دم اضافه نمودم، چون با توجه به آثار شکستگی پرنده اصلی حدس می زنم که چنان بالی در قسمت دم وجود داشته است اما بنا به دلایلی شکسته است. جورجویس معتقد است که پرنده سقاره اسباب بازی نیست. او میگوید مصریان ابتدا به مدلسازی چیزی که قرار بوده بسازند می پرداختهاند و بعد شروع به ساختن وسیله مورد نظرشان می نمودهاند. لذا امیدوار است که در ادامه حفاری ها به مدل سالمی دست یابد. نام سازنده پرنده سقاره پادی ایمن است که به معنای هدیه آمون میباشد.
در مقاله مسیحا فقط به ارائه چند طرح از پرنده سقاره بسنده شده و هیچ عکسی از آن ارائه نشده است.
در صفحه ۵۲ کتاب سهم آفریقایی ها و آفریقایی-آمریکایی ها از علم و تکنولوژی(۱۹۸۶)، ذیل تیتر دانش هوانوردی مصریان، خلاصه ای از پرنده سقاره و کارهای خلیل مسیحا آورده شده است. هانتر آدامز، شگفت زدگی خوانندگان کتابش را در ادامه با آوردن دو اظهار نظر تعدیل می نماید. اظهار نظر دکتر جک لاو(Low)، مهندس و محقق وزارت هواپیمایی بریتانیا: « اگر مصریان توانستهاند اهرام و سد رود نیل را بسازند، ساختن گلایدری از پاپیروس و سریش نباید برایشان سخت بوده باشد. آنها مهندسین شهره دورانشان بودهاند و بالاخره پرواز هم باید نقطه شروعی داشته باشد». همین طور برثولد لاوفتر(Loufter) در انتشارات موزه تاریخ طبیعی شیکاگو میگوید: « تاریخ هوانوردی ماقبل تاریخ، این نکته را خاطر نشان می سازد که پیشرفت خیره کننده اخیر در هوانوردی را نباید صرفاً نشات گرفته از تلاش های اخیر دانست. بلکه این نشانگر انقلاب تدریجی ایده هایی است که طی اعصار متمادی از تصور به واقعیت بدل شد».
اما در این کتاب نیز عکس پرنده سقاره ارائه نشده و صرفاً به طراحی ذیل بسنده شده است که متعلق به مقاله مسیحا است:
این دو تصویر در ویکی پدیای انگلیسی به نمایش گذاشته شده است:
این دو عکس هر چند پرنده سقاره را ظاهراً در موزه نشان می دهد اما اگر به دم توجه کنید هیچ آثار آسیب دیدگی مورد ادعای مسیحا قابل مشاهده نیست.
لاری اورکات(۲۰۰۱، Orcutt) که مقاله جامعی از پرنده سقاره تهیه نموده است، چند تصویر سیاه و سفید از پرنده سقاره به نقل از فلیپ ریچل آورده است:
در تصویر اول و سوم به وضوح می توان آسیب دیدگی قسمت پایین دم پرنده سقاره را مشاهده نمود. اگر بخواهیم تصویر اول را با دو تصویر رنگی ویکی پدیا مقایسه کنیم، باید گفت که اگر تصور کنیم سر پرنده رو به دوربین باشد، آسیب دیدگی قسمت دم پرنده تصویر سیاه و سفید اولی در سمت راست پرنده خواهد بود. ولی تصاویر ویکی از نمای چپ پرنده است. لذا قمست آسیب دیده در تصاویر ویکی قابل مشاهده نیست.
سایر منابع نیز به تکرار مکررات پرداختهاند.
نقد ادعای فرضیه بیگانگان باستانی
حقیقتاً پرنده سقاره به گونه ای است که نمی توان آن را یک پرنده دانست. قسمت جلویی کاملاً شبیه به سر یک پرنده است اما دم عمودی، بال های یکدست و سراسری، نداشتن پا و آثار و علائم مربوط به پر بر روی شی مانع از این شده که آن را یک پرنده بدانیم. ولی باید در همین ابتدای کار بگویم که برخلاف ادعای مسیحا که دانش پرواز در مصر ۲۳۰۰ سال قبل وجود داشته است، هیچ اثری از پرنده سقاره در اندازه یک گلایدر معمولی هنوز از هیچ مقبره یا سایتی در حفاری های مصر از زیر خاک بیرون نیامده است، حتی دریغ از یک مدل سالم و بی نقص از پرنده سقاره که برایمان آشکار شود دم پرنده سقاره دقیقاً به چه شکل است.
در کتاب پرواز بدون فرمول(۱۹۶۰) اثر کرمود(Kermode) ادعا شده است که مسیحا مدلی شش برابر بزرگ تر از شی اصلی ساخته است. بلتینگ و انبوم(۲۰۰۴) ابراز داشتهاند مسیحا تاکید داشته است با افزودن یک دم عمودی به قسمت انتهایی مدلش را به پرواز در آورده است.
اولین انتقاد این که متاسفانه در مقاله مسیحا و حتی اکثر منابع حرفی از پاپیروسی که در کنار پرنده سقاره وجود داشته، به میان نیامده است. این شاخ و برگی است که مستند به ماجرا افزوده است و داستان«من می خواهم پرواز کنم» توهمیبیش نیست.
با توجه به ادعای گلایدر ۲۳۰۰ ساله مصری، برخی به پرنده سقاره علاقمند شدند. اما نتیجه بررسی هایشان متفاوت از فرضیه بیگانگان باستانی بود. مارتین جورجری(Gregorie) در سال ۲۰۰۲ به بررسی گلایدر بودن پرنده سقاره پرداخت. جورجری طراح و سازنده گلایدر بدون موتور است. وی بر اساس کارهای مقایسه ای پائولا مرکادو(Mercado) یک پرنده سقاره با چوب بالسا ساخت. مدل بدون دستکاری طرح اصلی نتوانست پرواز کند. جورجری میگوید پرنده سقاره بدین شکلی که کشف شده هرگز توان پرواز ندارد چرا که بدون افزودن یک دم افقی متقاطع به قسمت انتهایی، مدل پایداری ندارد.
در گام بعدی جورجری دو مدل دستکاری شده تهیه نمود. اما باز هم عملکرد گلایدر مایوس کننده بود.
جورجری پیشنهاد می دهد که پرنده سقاره باید یک بادنما باشد. زیرا در باد بدون لزرش و تکان های بی مورد جهت باد را نشان می دهد. وی در نهایت ابراز می دارد که حتی اگر پرنده سقاره یک اسباب بازی باشد، مطمئناً مثالی از یک دانش باستانی پیشرفته گمشده نیست.
باید یادآوری کنم که جورجری شخص کوچکی نیست، وی بیش از ۳۰ سال در رشته گلایدرهای بدون موتور مشغول به فعالیت بوده است. گلایدرهای دست ساز وی به رتبه پنجم مسابقات جهانی استرالیا در سال ۱۹۸۳ و رتبه سوم مسابقات جهانی آمریکا در ۱۹۹۳ نائل شدهاند.
البته سایمون سندرسون (Sanderson) از مشاوران مستند نیز در سال ۲۰۰۶ مدلی پنج برابر بزرگتر از پرنده سقاره ساخت. وی میگوید نتیجه آزمایش نشان داده که پرنده سقاره یک گلایدر بوده است. اما آزمایش وی در فضای باز انجام نشده بلکه در محیط پیشرفته ی آزمایشگاهی انجام شده است. وی نیز در نهایت مجبور میشود دمی مطابق شکل زیر به انتهای مدل اضافه نماید. دکتر اپل اظهار می دارد آسیب دیدگی دم انتهایی مبین این موضوع است چیزی شبیه به یک بالابر در این نقطه متصل بوده که در گذر زمان مفقود شده است.
اما یک گلایدر که موتور ندارد، پس چگونه پرواز میکند؟ انبوم جواب سئوال را یافته است:« چنین پرنده ای می توانسته با پرتابی منجنیقی نیروی محرکه بگیرد».
پس نقش بیگانگان فرازمینی کجاست؟ انبوم:« من فکر میکنم مردم در زمان های باستان با موجوداتی غیرزمینی ملاقات داشتهاند و آنها بودهاند که فرهنگ و تکنولوژی علمی را برای توسعه زندگی ما بر روی زمین به ما بخشیدهاند تا از فرهنگ بدوی به فرهنگی پیشرفته تر دست پیدا کنیم». من هم فکر میکنم این تکنولوژی آنقدر برای مصریان مهیج بوده که پس از چند روز رهایش کردند و حدود ۲۳۰۰ سال به فراموشی سپرده شد. آنقدر تشویق برانگیز بوده که فقط یک تکه چوب ۱۸ سانتی متری را باقی گذاشتند تا به آیندگان بگویند فرازمینی ها چگونه شخصیتی داشتند: به بشر گلایدری دادند که با منجنیق باید پرتاب شود. گویی خواستهاند دل بچه را شاد کنند و او را برای مدتی مشغول نمایند! به راستی اگر یک سفینه اسقاطی را از سیاره خودشان تا مصر یدک میکشیدند، دل فرعون و رعیتش شادتر نمیشد؟
لکن ادعای بیگانگان باستانی مستند است یا جورجری؟ اکنون ببینیم ادعای جورجری مبنی بر بادنما بودن شی مورد بحث، پشتوانه دارد یا خیر. بله سه پشتوانه :
۱-به مدلسازی مستند بیگانگان باستانی از پرنده سقاره نگاه کنید. یک میله چوبی به زیر آن متصل است. چرا باید چنین چیزی را در مدل بدلی خود بیاورند؟ حتی در تصاویر ویکی پدیا نیز پرنده سقاره به جای پا یک پایه چوبی دارد.
در رد این دلیل، داوود خلیل مسیحا فرزند خلیل مسیحا ادعای بسیار مضحکی دارد. او میگوید یک معمار پرنده را بررسی کرده و میگوید هیچ حفره ای بر روی بدن پرنده نیست که ما بتوانیم آن را به عنوان بادنما آویزان کنیم، مگر یک سوراخ در زیر بدن پرنده که خود موزه از بابت ثابت نمودن پرنده در جایگاهش آن را ایجاد نموده است.
اولاً باید گفت که بادنما را بر روی یک پایه نصب می نمایند، لوستر نیست که آویزان کنند. در ثانی من تا به حال بسیار شنیده ام و دیده ام که آثار باستانی بازسازی و مرمت گردند اما نشنیده بودم که موزه ای عتیقجات باستانی را دستکاری و تخریب کند. اگر ادعای مسیحا صحت دارد، آن وقت چه کسی را توان اثبات واقعی و باستانی بودن پرنده سقاره است؟ یک جاهل سنگی به چاهاندازد که صد عاقل نتوانند آن را برون آرند.
۲-در مستند بیگانگان باستانی مخصوصاً نسخه کتابی فصل اول، قسمت اول مربوط به شواهد از Ancientaliens.ir، انبوم و همکارانش هیچ تصویری از پرواز کردن مدلشان در فضای باز ارائه نمی دهند. در حالی که در مبحث مدلسازی جت های باستانی کلمبیایی چنین کاری را انجام داده و تصاویرش به وفور در فضای مجازی موجود است. این هم در وضعیتی که پرنده سقاره اولین شاهد مستند از بازدید فرازمینی ها از زمین است!
۳-به تصاویر زیر که مربوط به بادنما هستند دقت کنید. همان طور که میبینید یک بادنما از طریق سوراخی که در قسمت زیرین تعبیه شده، بر روی یک پایه نصب میشود. وقتی که یک ماهی می تواند بادنما باشد، آیا پرنده سقاره نمی تواند بادنما باشد؟
تصویر اول، بادنمای کلیسای Saint-Étienne بورگس فرانسه. تصویر دوم، هواپیمای Douglas DC-3 که اکنون بادنمای موزه نقل و انتقالات یوکان است.
کسانی که برایشان قابل قبول نبود، مصریان در آن دوران از بادنما استفاده میکردهاند، کارکرد دیگری برای پرنده سقاره پیشنهاد دادند که مقبول تر از پیشنهاد جورجری افتاده است. این گروه میگویند پرنده سقاره در واقع سردکل قایق های مقدس مورد استفاده در جشن اوپت(Opet Festival) میباشد. جشن سالیانه اوپت در شهر تبس اجرا میشده و طی آن هیکل بعضی از خدایان را از معبد آمون در کارناک به معبد لوکسر، فاصله ای به طول تقریبی دو مایل، همراهی می نمودند. مستندات این ادعا را در معبد خونسو(Temple of Khonsu) در کارناک مربوط به دوره آخر سلطنت جدید یافتهاند.
تصویر اول مربوط به سر دکل ایالت مری آمون(Mery Amun)، تصویر دوم دکل قایقی در حکومت هریهور(reign of Herihor) و تصویر سوم نیز سر دکل قایق رامسس سوم است.