یکی از مفاسد اجتماعی که از عزوبت و تجرّد جوانان نشأت میگیرد، رواج دوستیابی بین دختران و پسران است. قرآن کریم، گناه دوستی و ارتباط دختر و پسر نامحرم با یکدیگر را بزرگ میشمارد و آن را در ردیف عمل منافی عفّت زنا بیان میفرماید. از نظر قرآن شریف، پسر شایسته و دختر شایسته، کسانی هستند که خود پاکدامن باشند، اهل زنا نباشند و نامحرم را دوست خود نگیرند.
متن این هفته جلسات هفتگی درس اخلاق آیت الله العظمی مظاهری بدین شرح است:
اهمیّت ازدواج
ازدواج و رفع تجرّد و عزوبت، از نظر اسلام عزیز اهمیّت فراوانی دارد. تأکید قرآن کریم بر ازدواج مسلمانان، نظیر تأکید آن کتاب نورانی درباره قانون مواسات است. چنانکه میفرماید: «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ وَالصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَإِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ»[۱]
بر جامعه اسلامی واجب است که دخترها و پسرها را همسر دهند و نگران فقر آنان نیز نباشند، چراکه اگر مؤمن باشند و طبق دستورات اسلام عمل کنند، خداوند، از فضل خود آنها را بینیاز میکند.
پیامبر اکرم«ص» نیز با تأکید فراوان بر ازدواج، فرمودهاند: اگر کسی که دین و اخلاق او مورد پسند است، پیدا شد، با او ازدواج کنید، وگرنه فتنه و فساد بزرگ پدید میآید: «إِذَا جَاءَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِینَهُ فَزَوِّجُوهُ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَهٌ فِی الْأَرْضِ وَ فَسادٌ کَبِیرٌ»[۲]
بنابراین از منظر قرآن کریم و روایات، یکی از کارهای واجب برای پدر و مادر، آن است که نگذارند پسر و دختر مجرّد در خانه باقی بماند و اگر آنها قدرت کافی برای ازدواج فرزندان خود را ندارند، بر دولت اسلامی واجب است زمینه ازدواج جوانان را فراهم کند. اگر دولت نیز قادر نیست یا کوتاهی میکند، بر همه مردم واجب کفایی است که به فکر ازدواج جوانان باشند. یعنی همانطور که افراد به فکر ازدواج فرزندان خود هستند و برای آنان جهیزیه، مسکن و دیگر لوازم ازدواج را فراهم میکنند، باید به فکر همه جوانان جامعه باشند.
نکوهش تجرّد
جوانی نزد امام باقر«ع» آمد تا مسئله بپرسد. حضرت به او فرمودند: آیا ازدواج کردهای؟ او پاسخ منفی داد. حضرت با تعجّب از تجرّد او فرمودند: دوست ندارم دنیا و آنچه در آن است برای من باشد و یک شب مجرّد باشم. سپس فرمودند: دو رکعت نماز کسی که همسر دارد، بهتر از آن است که مجرّد از شب تا صبح عبادت کند و در روز روزه بگیرد. پس هفت دینار به او دادند و فرمودند با آن ازدواج کن.[۳] ازدواج، تا این اندازه نزد معصومین«ع» اهمیّت دارد. حتّی پیامبر اکرم فرمودند: بدترین امت من، کسی است که زمان ازدواج او رسیده باشد، اما ازدواج نکند. «شِرَارُ أُمَّتِی الْعُزَّاب»[۴]
متأسّفانه امروزه، ازدواج جوانان با مشکلات و موانع متعدّدی روبرو است. جامعه فعلی از یک سو تحت تأثیر مفاسد اخلاقی، اداری و اقتصادی است و از سوی دیگر با مصیبت عزوبت جوانان به عنوان یک معضل اجتماعی مواجه شده است. ازدواج که از نظر اسلام باید بر مبنای سهولت و آسانگیری برگزار شود، به یک مسئله بغرنج و مشکل برای خانوادهها تبدیل شده و این امر، مفاسد فراوانی در پی دارد.
نگرش قرآن کریم به دوستی با نامحرم
یکی از مفاسد اجتماعی که از عزوبت و تجرّد جوانان نشأت میگیرد، رواج دوستیابی بین دختران و پسران است. قرآن کریم، گناه دوستی و ارتباط دختر و پسر نامحرم با یکدیگر را بزرگ میشمارد و آن را در ردیف عمل منافی عفّت زنا بیان میفرماید. از نظر قرآن شریف، پسر شایسته و دختر شایسته، کسانی هستند که خود پاکدامن باشند، اهل زنا نباشند و نامحرم را دوست خود نگیرند:
«… مُحْصِنینَ غَیْرَ مُسافِحینَ وَ لا مُتَّخِذی أَخْدان …»[۵]
«… مُحْصَناتٍ غَیْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدان …»[۶]
آثار مخرّب روانی و اجتماعی دوستی با نامحرم
کسانی که این توصیه مهمّ قرآن کریم را جدی نمیگیرند و با جنس مخالف طرح دوستی میریزند، علاوه بر آنکه مرتکب گناه بزرگی شدهاند، دچار خسارات عظیمی خواهند شد؛ برخی طعمه هوسهای زودگذر دوست نامحرم میشوند و پس از چند صباحی که جذابیّت خود را نزد همدیگر از دست میدهند، عشق ظاهری خود را فراموش میکنند. با این شکست روحی، از نظر روانی آسیب جدی میبینند که ترمیم آن بسیار مشکل یا غیر ممکن است و تا آخر عمر، خاطره تلخی در ذهن آنها باقی میگذارد و این عقده روانی، اثرات مخرّبی در زندگی آینده آنان خواهد داشت. در موارد نادری هم دوستی بین دختر و پسر، به ازدواج میانجامد که به تجربه اثبات شده است در اکثر موارد، نتیجهای جز طلاق و جدایی ندارد. آنها بر پایه احساسات ازدواج میکنند و تخیّلات و توهّمات، بر عقلانیّت آنان غلبه دارد و از فرط علاقه کورکورانه به همدیگر، واقعیّتهای زندگی را نمیبینند. امّا پس از مدّت کوتاهی که عقل خود را به کار میاندازند، میفهمند اشتباه بزرگی مرتکب شدهاند و از روی ناچاری، راه طلاق را در پیش میگیرند.
طلاق، مبغوضترین حلالها
امروزه آمار طلاق، در مقایسه با ازدواج بسیار تکان دهنده است و ما امیدواریم این آمار صحیح نباشد. در دوران قدیم، طلاق بسیار نادر بود و شاید در شهری مثل اصفهان در طول سال، کمتر از پنجاه طلاق واقع میشد. از نظر اسلام نیز طلاق، مبغوضترین حلالها شمرده شده است.[۷] در طول بیست و سه سال دوران رسالت پیامبر اکرم«ص»، فقط یک طلاق واقع شد و آن نیز مربوط به داستان زید و زینب بود که در سوره احزاب به آن اشاره شده است.[۸]
احساسات زودگذر که منجر به ازدواجهای هوسی و احساساتی میشود، به زودی به طلاق میانجامد و طلاق، مفاسد اجتماعی دیگری به دنبال دارد.
تضعیف اعصاب در اثر تجرّد
از دیگر اثرات تجرّد در جامعه، افسردگی و ضعف اعصاب است. دختر و پسری که از لحاظ عصبی افسرده باشند، مسلّما نمیتوانند برای جامعه خود مفید واقع شوند. افراد افسرده، پس از ازدواج نیز اگر نشاط لازم را به دست نیاورند و به آرامش نرسند، نمیتوانند به خوبی خانواده را کنترل کنند و در تربیت فرزندان کوشا باشند. افسردگی در زن یا مرد، مانع برخورداری از زندگی شیرین و با نشاط است. اساساً بسیاری از اختلافات خانوادگی، بر اثر ضعف عصب و افسردگی است. زندگی همراه با اختلاف نیز، نوعی مرگ تدریجی است. زن و شوهر در عین رفاقت، باید همدل و در برابر هم خوشرو باشند. وجود افسردگی که به اختلاف میانجامد، عامل پدید آمدن اضطراب خاطر و نگرانی است.
محیط خانواده که باید مظهر آرامش و آرامبخشی برای زن و مرد و فرزندان باشد، اگر با اضطرابخاطر و نگرانی همراه شد، نمیتواند شادی آفرین باشد. همه این مسائل، ناشی از افسردگی در دوران عزوبت و تجرّد است. علّت تأکید اسلام بر رفع عزوبت از جامعه، دوری از این مفاسد و اجتناب از این مشکلات اجتماعی است.
راهکار اساسی رفع معضل عزوبت
امروزه موانع متعددی ازدواج جوانان را با مشکل جدّی مواجه کرده و باعث شده است که جوانان، مجرّد بمانند. تجرّد آنها هم برای جامعه اسلامییک معضل اجتماعی محسوب میشود و اگر فکری برای آن نشود، خطرات و خسارات فراوانی در پی دارد که ذکر آن در این جلسه اخلاقی نمیگنجد. اسلام عزیز، برای آنکه جامعه دچار مصیبت عزوبت نشود، ازدواج را بسیار آسان گرفته است و در صدر اسلام هم سرمشق مناسبی برای ازدواج آسان و اسلامی ارائه فرموده تا بشریّت از آن الگو بگیرند. ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا«س» سرمشق مناسب ازدواج برای همگان است.
الگوی ازدواج آسان و اسلامی
امیرالمؤمنین«ع» از شخصیت اجتماعی والایی، حتی نزد پیروان سایر ادیان، برخوردار بودند. حضرت زهرا«س» علاوه بر آنکه دختر گرامی رسول خدا بودند، خود شخصیت والایی داشتند و مورد احترام ویژه همگان بودند. حال، تصور کنید ازدواج آن دو شخصیّت نورانی باید چگونه باشد؟ آیا اگر آنها قصد داشتند ازدواج خود را تجمّل و تشریفات برگزار کنند، نمیتوانستند؟ تاریخ گواهی میدهد میتوانستند. امّا یک الگوی ارزشمند ازدواج برای مسلمانان و حتی برای بشریّت به یادگار گذاردند و به همگان فهماندند ازدواج مورد نظر اسلام، ازدواج ساده و آسان است و ورود تجمّلات و تشریفات در ازدواج، این سنّت الهی را به تعطیلی میکشاند و مشکلات بزرگی برای مسلمین پدید میآورد.
اشارهای به ماجراى ازدواج امیرالمؤمنین(ع) و حضرت فاطمه(س)
پس از آن که امیرالمؤمنین«ع» در خواستگارى از حضرت فاطمه«س» پاسخ مثبت شنیدند، قرار شد مهریّه را تعیین کنند، امّا امیرالمؤمنین«ع» از زمان تولّد تا شهادت، چیزى از متاع دنیا براى خود نگاه نداشتند[۹] و تمام دارایى با ارزش ایشان در آن روز، یک شمشیر بود و یک زره براى جنگ و یک شتر براى کار. قرار شد زره را برای ازدواج بفروشند؛ چون زره را کسى نیاز داشت که بخواهد در جنگ فرار کند، امّا على که «کرّار غیر فرّار» بود، به زره نیازى نداشت.
مهریّه پانصد درهم تعیین شد. مهریّه شخصیّت بزرگوار حضرت فاطمه«س» که مانندِ او در دنیا نیامده و نخواهد آمد، پانصد درهم معادل حدود سیصد مثقال نقره بود که ارزش مالی چندانى نداشت. امیرالمؤمنین«ع» زره را فروختند و به عنوان مهریّه به پیامبر«ص» دادند. پیامبر نیز جهیزیه مختصرى تهیه کردند و هنگامیکه آن جهیزیه ساده را دیدند، اشک شوق ریخته، فرمودند: خداوندا، این جهیزیه را براى کسانى که اکثر ظروفشان سفالى و از گِل است، مبارک گردان.[۱۰]
بعد، پیامبر«ص» دستور دادند ولیمه اى ساده براى میهمانان آماده شود و به همه مردم اعم از فقرا و خویشاوندان ولیمه دادند. پس از انجام مراسم، حضرت زهرا«س» در میان زنها وارد خانه شوهر شدند. این خانه خارج از مسجد بود و غیر از خانه اى بود که بعدها کنار مسجد ساختند. خانه اى بود بسیار ساده: یک چهار دیوارى که خود امیرالمؤمنین«ع» از گِل ساخته بودند و سقف آن هم از شاخه هاى خرما بود. فرش آن هم مقدارى شن و یک حصیر بود. خانه بسیار محقّر بود، امّا در همین کوخ- به قول استاد بزرگوار ما، حضرت امام«ره»- شخصیتهایى مثل حسن، حسین، زینب و امّ کلثوم«ع» را تربیت کرده، تحویل جامعه دادند.
پس از ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه«س» پیامبر «ص» کارهاى داخل خانه را بر عهده حضرت زهرا«س» و کارهاى بیرون خانه را بر عهده حضرت على«ع» گذاشتند. حضرت زهرا«س» از این تقسیم کار بسیار خوشحال شده، فرمودند: هیچ کس جز خدا خبر ندارد که من چقدر از این که پیامبر مرا از اختلاط و سر و کار داشتن با مردان معاف کردند، خوشحال شدم: «فَلَا یَعْلَمُ مَا دَاخَلَنِى مِنَ السُّرُورِ إِلَّا اللَّهُ بِإِکْفَائِى رَسُولُ اللَّهِ تَحَمُّلَ رِقَابِ الرِّجَالِ»[۱۱]
ضرورت بازگشت جامعه به ازدواج اسلامی
قرار دادن هفتهای عنوان هفته ازدواج و پرداختن به امور شعاری، مفید است و جای قدردانی دارد، امّا مفیدتر و لازمتر از آن، بازگشت جامعه به قوانین قرآن و عترت و ترویج ازدواج اسلامی است. جامعه باید در امر ازدواج و نیز در سایر امور، از امیرالمؤمنین و حضرت زهرا«س» متابعت کند. جهیزیههای تجمّلی، مهریههای سنگین و توقّعات غلط و گزاف، مانع ازدواج جوانان شده است. امروزه حتی خرید اولیّه قبل از ازدواج چندین میلیون پول لازم دارد و اگر کسی نداشته باشد، محکوم به تجرّد است. همانطور که اگر خانواده دختر قادر به تهیه جهیزیه تجمّلی نباشند، دختر آنان در خانه میماند. دامن زدن به این تجمّلات و تشریفات که مانع ازدواج سایر جوانان میشود، حرام است. فعل حرام فقط دزدی و حقّه بازی نیست، بلکه هرکس با رفتار خود، به اجرای صحیح قوانین اسلام ضربه بزند و جامعه را از عمل به سنّت مورد پسند اسلام منحرف سازد، گناه بزرگی مرتکب شده است.
نکوهش سختگیری در ازدواج
آن کسانی که در ازدواج سختگیری میکنند و هر روز تشریفات جدیدی برای ازدواج پدید می آورند، دانسته یا ندانسته مانع ازدواج بسیاری از جوانان میشوند و عملاً دیگران را مجبور میکنند پیرو تجمّلات و پیرو گناهان آنان باشند و توقّع خود را بالا ببرند و این، گناه بسیار بزرگی است.
دختری که در اوّلین برخورد با خواستگار، خانه، ماشین و امکانات تجمّلی مطالبه میکند و به کسی که نتواند توقعات گزاف او را برآورده سازد، پاسخ منفی میدهد، محکوم به تجرّد است. امّا باید با خود فکر کند که آیا در خانه ماندن بهتر است یا ازدواج ساده و اسلامی؟
مادرانی که برای ازدواج دختر یا پسر خود سخت گیری میکنند، ناچارند شاهد مجرّد ماندن فرزند خود باشند و چون تقصیر دارند، گناهکارند. آن مادری که برای ماشین و خانه مجلّل، داماد را رد میکند یا برای اینکه دختر جهیزیه تشریفاتی ندارد، او را برای پسر خود نمیگیرد و اگر بگیرد، عروس خود را سرزنش و ناراحت میکند، گناهکار است. عجیب است که برخی از این افراد، برای مظلومیّت حضرت زهرا«س» نیز گریه میکنند و خود را شیعه میپندارند. این در حالی است که امیرالمؤمنین «ع» بدون متابعت عملی، تشیّع کسی را نمیپذیرند.
پاداش ازدواج اسلامی
نمونهای از ازدواج ساده و اسلامی در بیوت مراجع تقلید و علمای بزرگ وجود داشته و دارد و باید الگوی مردم قرار گیرد. البته خداوند هم در ازای عمل به دستورات قرآن و عترت، پاداش بینظیر مادی و معنوی عنایت میفرماید و جبران صبر و گذشت مؤمنین را میکند.
مرحوم کاشف الغطاء«ره» یکی از مراجع تقلید در دوران قاجار بوده است. ایشان از نظر علمی و عملی زبانزد است و در حوزههای علمیّه و نزد مردم، احترام ویژهای داشته و دارد. نقل میکنند روزی بعد از اتمام درس، خطاب به شاگردان میگوید: من دختری دارم که احساس میکنم آمادگی ازدواج دارد. از این رو اگر طلبه متدینی همسر بخواهد، میتواند به خواستگاری او بیاید. در آن هنگام یکی از طلبهها میایستد و دوباره مینشیند. استاد میفرماید: برای خواستگاری به خانه بیا. وقتی میآید، مرحوم کاشف الغطاء به او میگوید: ازدواج شما از نظر من مانعی ندارد، امّا خود دختر باید اجازه دهد. بالأخره با دختر صحبت کردند و رضایت او حاصل شد. بعد از آن طلبه پرسیدند: خانه داری؟ گفت: خیر. کاشف الغطاء فرمود: من یک اطاق اضافی دارم که میتوانید از آن استفاده کنید. جهیزیه مختصری هم فوراً تهیه کردند و آنها همان شب، زندگی را در آن اتاق ساده و با آن جهیزیه ضروری و مختصر شروع کردند. موقع نماز شب هم کاشفالغطاء در زد و آنها را برای نماز شب بیدار کرد.
از آن طلبه و همسرش فرزندانی متولد شدند که در شمار علما و مؤمنین بودند و در نسل آنها افراد زیادی مجتهد جامعالشّرایط شدند. ایشان خاندان نجفیها را در اصفهان تشکیل دادند که از نظر علم و تقوا، افتخار حوزهها و افتخار اصفهان بودند. از نظر مالی هم، خداوند متعال به ایشان عنایت فرمود و همیشه در رفاه بودند، تا جایی که نقل میکنند ظلّ السّلطان که از سوی ناصرالدین شاه حاکم اصفهان بود، با آنکه ظالم بود و با علما رابطۀ خوبی نداشت، به علم، قدرت و تموّل مالی خاندان نجفی اذعان داشت.
در واقع، جایگاه علمی و معنوی خاندان نجفی و نیز شخصیّت اجتماعی که حدود صد سال از آن بهرهمند شدند، پاداش گذشت مرحوم کاشف الغطاء و ازدواج اسلامی آن زوج است.
بنابراین، هرکس برای رضای خدا فرزند خود را طبق قانون اسلام و با متابعت از اهل بیت«ع» ازدواج دهد، حتماً خداوند متعال پاداش گذشت، ساده زیستی و دوری از توقعات را به او میدهد.
مشکل بسیاری از مردم این است که به جای توکّل و اعتماد به خداوند، به خود و پول و ثروت خود اتکاء دارند و تصوّر میکنند میتوانند مشکلات زندگی را حل کنند، در حالی که اگر کسی خدا را داشته باشد و برای رضای خدا از اوامر او متابعت کند و به او توکّل نماید، خداوند تعالی همه امور زندگی او را اصلاح میکند، گرههای او را باز میفرماید، زندگی شیرینی به وی عطا میفرماید و از خزانه غیب خود و از فضل خویش هم او را غنی و بینیاز خواهد کرد: «یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»[۱۲]
ازدواج اسلامیبا مهریّه قرآنی
پیامبر اکرم«ص» با اصحاب نشسته بودند که یک خانم از پشت پرده گفت: یا رسولالله! من شوهر ندارم، مرا شوهر بده. پیامبر به اصحاب رو کردند و فرمودند: چه کسى زن می خواهد؟ یک نفر ایستاد و گفت: من زن میخواهم. پیامبر اکرم«ص» فرمودند: براى مهریه چه دارى؟ گفت: هیچ. غیر از این پیراهن که پوشیدهام هیچ ندارم. حضرت فرمودند: قرآن به یاد دارى؟ گفت: بله، سوره واقعه را بلدم. به خانم فرمودند: حاضرى با این مهریه ازدواج کنى؟ گفت: بله و همان موقع، خود پیامبر عقد را جارى کردند و آنها زن و شوهر شدند.
مذمّت تجمّلگرایی در قرآن کریم
سنّت پیامبر اکرم«ص» برای ازدواج، چنین است. امّا متأسفانه جامعه اسلامی اسیر بندها و موانع ازدواج شده و همه را گرفتار کرده است. امروزه همه مردم اعم از روحانى، بازارى، زارع، دهاتى، شهرى، مقدس و غیر مقدس، گرفتار تجمّل گرایی، توقع و بهانهگیری شدهاند. امّا باید بدانند که تا وقتی اسیر بندهای ازدواج هستند، گره معضلات فعلی باز نخواهد شد. تا وقتی جوانان و به خصوص دخترها، پر توقع هستند، معضل عزوبت جوانان حل نمیشود. تا وقتی پدر و مادرها تجمّلگرا هستند، جوانان مجرّد در خانه میمانند. متأسفانه هرکس به هر اندازه که بتواند تجمّلگرا شده است. آنانکه تموّل مالی دارند، مرتکب گناه بزرگ تجمّلگرایی میشوند و آنانکه ندارند هم با سختی به دنبال آنها میدوند. گناه این طرز رفتار و گناه هر دو دسته خیلی بزرگ است. قرآن کریم میفرماید:
«وَ اصْحابُ الشِّمالِ ما اصْحابُ الشِّمالِ فى سَمُومٍ وَ حَمیمٍ وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ لا بارِدٍ وَ لا کَریمٍ انَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفین وَ کانُوا یُصِرُّونَ عَلَی الحِنثِ العَظیمِ »[۱۳]
میفرماید: دست چپیها چقدر شوم هستند! در روز قیامت زیر دود و هرم جهنّم که خود ایجاد کردهاند، باید بسوزند و بسازند. چرا؟ چون تجمّل گرایی داشتهاند. چون تجمّل گرایی گناه روی گناه میآورد. از جمله معضلات و گناهان ناشی از تجمّل گرایی، تجرّد و عزوبت جوانان است که اکنون یک گره عجیبی برای اجتماع شده است.
علاوه بر آن، گسترش بیحجابی و بیبند و باری و مفاسد اخلاقی در جامعه از تجمّل گرایی سرچشمه میگیرد و به معضل تجرّد جوانان دامن میزند و سدّ راه ازدواج است.
منابع:
۱. نور / ۳۲
۲.کافی، ج ۵، ص ۳۴۷
۳. قرب الاسناد، ص ۱۱
۴. جامع الاخبار، ص ۱۰۲
۵. مائده / ۵
۶. نساء / ۲۵
۷. الکافی، ج ۶، ص ۵۴
۸. احزاب / ۳۷
۹. کافى، ج ۱، ص ۴۵۷
۱۰. کشف الغمه فى معرفه الأئمه، ج ۱، ص ۳۵۹
۱۱. قرب الإسناد، ص ۲۵
۱۲. نور / ۳۲
۱۳. واقعه / ۴۱- ۴۶
ابنا