تاریخ معینی برای روز اسلام آوردن سلمان ومکان آن ذکر نشده، اسلام آوردن وی یادر قبا پیش ازورود پیامبر به مدینه بوده یاپس از انتقال آن حضرت به مدینه اما آنچه مسلم است وی درسالهای آغازین هجرت پیامبر مسلمان شده است.
حجت الاسلام محمد هادی یوسفی غروی، عضو مدارج عالی تاریخ در حوزه به خبرنگار قرآن ومعارف گفت: سلمان فارسی از صحابه مشهور پیامبر و از شخصیت های بسیار بزرگ اسلام به شمار میرود. وی دهقان زاده ای ایرانی از ناحیه «جی» در اصفهان بود. طبرسی در «اعلام الوری» روایت کرده است که برخی از اهل کتاب به سلمان در مورد دین پاک اطلاعاتی داده بودند به همین جهت سلمان از شهر خود در سرزمین فارس (ایران) خارج شده و به دنبال این دین میگشت. در سفر به راهبی از راهبان ترسا ” نصارا ” در شام برخورد کرد و پس از مدتی که با رفاقت داشت از او درباره این موضوع سئوال کرد. راهب به سلمان گفت: در مکه به دنبال آن بگرد که پیامبر آخرالزمان در مکه مبعوث میشود و سپس به مدینه مهاجرت میکند.
وی افزود: سلمان در میان راه به اسارت قبیله ای از اعراب در آمد و مردی یهودی او را خرید و به یثرب برد. سلمان در این شهر از ظهور پیامبر آگاه شد. روزی یک طبق از خرمای نخلستانش را برداشت و نزد پیامبر رفت. حضرت از او سئوال کرد این چیست؟ گفت: صدقه! زیرا باخبر شدم شما افراد غریبی هستید که به این شهر آمده اید و دوست داشتم که از این خرما بخورید. پیامبر خطاب به اصحاب فرمودند: با نام خدا از این خرما بخورید. در این حال سلمان که با انگشت خود محاسبه میکرد گفت: این یک! سپس طبقی دیگر از خرما را پیش آورد . رسول خدا سئوال کردند که این چیست؟ گفت: دیدم شما از صدقه نمی خورید برای همین این خرما را آوردم که هدیه است. و پیامبر از آن خرما تناول فرمود. سلمان گفت: این دو!! یعنی دومین نشانه! نشانه اول این که از صدقه نمی خورد و نشانه دوم این که هدیه را می پذیرد و رد نمیکند.
حجت الاسلام یوسفی غروی تصریح کرد: سلمان پس از این از پیامبر در خواست کرد تا لباسش را از روی شانه کنار زند حضرت پذیرفت و سلمان مهر نبوت را (خالی سیاه و خاص بر دوش حضرت) مشاهده کرده، آن را بوسید و گفت: این سومین نشانه! و اسلام آورد. ابن اسحاق و ابن هشام هر دو در سیره خود این خبر را با سندی از عبدالله بن عباس نقل کردهاند.
عضو مدارج حوزه در تاریخ در ادامه خاطرنشان کرد: تاریخ معینی برای روز اسلام آوردن سلمان و مکان آن ذکر نشده. اسلام آوردن وی یا در قبا پیش از ورود پیامبر به مدینه بوده است و یا پس از انتقال آن حضرت به مدینه. اما آنچه مسلم است اسلام وی در سالهای آغازین هجرت پیامبر به مدینه رخ داده است.
سلمان چگونه « منا اهل البیت » شد؟
حجت الاسلام یوسفی غروی افزود: سلمان تا سال ۵ هجرت همچنان برده و در خدمت ارباب یهودی بود که در این سال جنگ خندق واقع شد. در این جنگ سلمان کندن خندق را به پیامبر پیشنهاد کرد. حضرت جبرئیل بر پیامبر (ص) نازل شده و عرضه داشت که این پیشنهاد را بپذیرد. از آنجا که این پیشنهاد از جانب سلمان مطرح شد و اعراب تا این روز با این روش آشنایی نداشتند و سلمان را توانای بر انجام این کار می دیدند، هر گروه از مسلمانان خواستار همراهی سلمان با خود بودند. چنانکه نزاعی درگرفت. مهاجران میگفتند سلمان از ماست! انصار میگفتند سلمان از ماست و ما نسبت به او اولاتر هستیم. وقتی این خبر به پیامبر رسید حضرت فرمودند: ” سلمان منا اهل البیت ” سلمان از اهل بیت است.
سلمان؛ الگوی بصیرت و بینش
این محقق و پژوهشگر تاریخ یادآور شد: در بصیرت و بینش سلمان همین بس که با وجود این که بنا بر معروف از اهالی ده «جی» یکی از سه ده اصفهان که بعدها به خمینی شهر شناخته شد بود و پدر و مادرش زرتشتی بودند، اما با انگیزه بصیرتی به دنبال کسب بینش دینی بود . حتی در این را ه وقتی با مخالفت خانواده خود مواجه شد از ایران خارج شده و به شامات رفت تا به دنبال بصیرت رفته باشد.
سلمان تمامی مراتب ایمان را دارا بود
وی افزود: بنابر آنچه در کتاب خصال شیخ صدوق از امام صادق(ع) نقل شده است حضرت درباره ایمان سلمان فرمودند: ایمان ۱۰ رتبه دارد و سلمان به تمام این ۱۰ درجه رسیده بود. یعنی کلیه این مراتب را طی کرده بود. در مقایسه با ایمان ابوذر و سلمان در روایتی از امام صادق (ع) آمده است که اگر ابوذر آنچه را که در دل سلمان است می فهمید تاب نمی آورد و او را تکفیر میکرد. لذا سلمان حتی پس از رحلت پیامبر نیز راه خود را گم نکرد و ذره ای نسبت به نشانه هایی که پیامبر برای جانشین خود معرفی کرده بود دچار انحراف و کجروی نشد.
حجت الاسلام یوسفی غروی تصریح کرد: پس از رحلت پیامبر، سلمان از معدود کسانی بود که از راه حق منحرف نشد و در شمار معتقدان به امامت حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام قرار گرفت. او نزد امیرالمؤمنین نیز منزلتی بسیار والا داشت. در خلافت عمر بن خطاب به حکومت مدائن منصوب شد. سلمان هیچگاه از حقوق بیت المال برای خود چیزی برنداشت و همهی آنرا صدقه میداد و برای امرار معاش زنبیل میبافت. فضائل سلمان فراوان و روایات در شأن او بسیار است. شیخ طوسی در کتاب امالی خود از منصور بن رومی روایت میکند: روزی به امام صادق گفتم:«ای مولای من، سخن سلمان فارسی را فراوان از شما میشنوم. سبب چیست؟ فرمود: «مگو سلمان فارسی. بگو سلمان محمدی. سبب آن که او را زیاد یاد میکنم این است که او به سه خصلت بزرگ آراسته بود: اول آن که خواستهی مولایش امیرالمؤمنین را بر خواستهی خود مقدم میداشت؛ دیگر اینکه فقرا را دوست میداشت و آنان را بر ثروتمندان ترجیح میداد و سوم اینکه به علم و علما محبت داشت. سلمان، گذشته از مقام بزرگی که نزد شیعیان دارد، نزد اهل سنت نیز دارای منزلت والایی است. وی در سال ۳۵ یا ۳۶ هجری در مدائن وفات یافت و اکنون قبرش در همان جا قرار دارد.
شبستان