یک کارشناس عرفانهای کاذب با بیان اینکه خاصیت عرفان حلقه و آموزش های سرکرده آن ایجاد نوعی تعصب، خصومت و کینه توزی شدید بوده گفت: به طوری که هیچ سخنی غیر مطالب سرکرده آن “طاهری” را نمی پذیرند و هر منتقدی را متعلق به شبکه منفی میدانند.
فریبخوردگان عرفان حلقه از چه ویژگیهایی برخوردارند؟ آیا میتوان آنها را به طیفهای مختلف تقسیم کرد؟
برداشت اولیه ما این بود که پیروان عرفان حلقه دو گروهاند و همه آنها این طور نیستند که اهل اهانت و تهدید و رویکردهای غیر منطقی و غیر اخلاقی باشند. زیرا سالها بود که از سوی آنها چنین برخوردهایی را میدیدیم. تصور ما این بود که در این میان عدهای هستند که دنبال معنویت و حقیقتاند اما راه روشن نبوده و یا ما طلبه ها و اساتید رشته های معارف و الاهیات در دانشگاه کم کاری کردهایم.
وظیفه ما بود فضایی برای ارتباط با حقیقت جویانی که گرفتار حلقه شدهاند ایجاد کنیم. طبیعی است که اهل تحقیق و معنویتجویانی که به دام حلقه افتادهاند، نمیآیند منتقدان را تهدید کنند یا ایمیل ها و تماسهای اهانت آمیز و تهدید آمیز ارسال کنند. از این رو برنامه ریزی کردیم تا از نزدیک با آنها گفتگو کنیم.
جلسات بحث آغاز شد، از آنها دعوت کردیم، خبر زدیم بیش از یک سال و نیم، گاهی یک نفر، دونفر میآمدند، میدیدیم در همان جلسات هم رویکردها معقول نیست. با دوستان مشورت کردیم، به این نتیجه رسیدیم، که صبر کنیم و بگذاریم فضاسازی هایی که شخص آقای طاهری علیه منتقدان داشتهاند، فروکش کند، تا به آرامش برسند و بتوانیم با هم گفتگو کنیم. اما در نهایت دیدیم که خاصیت عرفان حلقه و آموزش های سرکرده آن “طاهریگ ایجاد نوعی تعصب، خصومت و کینه توزی شدید بوده است. به طوری که هیچ سخنی غیر مطالب “طاهری” را نمی پذیرند و هر منتقدی را متعلق به شبکه منفی میدانند. بنابراین تجربه ما تاکنون نشان میدهد که تصور اولیه ما غلط بوده و غیر از تعدادی انگشت شمار تا کنون به کسی در عرفان حلقه بر نخوردیم که این تعصبات را نداشته باشد و حاضر به آزاداندیشی و تحقیق و گفتگو باشد.
تاکنون اقداماتی در خصوص آگاهیرسانی و روشنسازی هواداران عرفان حلقه صورت گرفته است؟
واقعیت این است که در سه سال گذشته بنده و دوستان در موسسه بهداشت معنوی خیلی برای این کار تلاش کردیم. حتی بخش زیادی از تحقیقات شخصی و برنامه های خودم را تعطیل کردم تا به این موضوع سامانی داده شود. دوستان زیادی از دانش پژوهان و محققان موسسه بهداشت معنوی هم به ما کمک کردند. اما نتیجه اش افزایش اهانت ها و تهدیدات بود. ما از ظرفیت های زیادی استفاده کردیم. نوشتن مقاله، برگزاری جلسات آگاهی بخشی، پرسش و پاسخ، بحث آزاد، مناظره، نوشتن کتاب، برگزاری نمایشگاه های آزاد که کارشناسان در آنجا بودند و گفتگو میکردند. حتی گفتگو با خود آقای طاهری و سایر سرکردگان این گروه، اما متأسفانه خستگی این سه سال برتن ما ماند و “از قضا سرکنگبین صفرا فزود.”
آیا در برگزاری مناظرات و نشستها با مشکلاتی نیز مواجه بودهاید؟
مشکلات که زیاد بود. شما ملاحظه بفرمایید، یک گروهی آمدهاند، که به طور گروهی قانون شکنی کرده و جرایمی را مرتکب شدهاند. از جمله مجوز موسسات مردم نهاد در ابتدا برای یک سال صادر میشود و بعد بر اساس عملکرد تمدید میشود. موسسه عرفان حلقه تمدید نشده و فعالیت هایش پس از سال اول ۱۳۸۴بدون مجوز و نظارت سازمان های قانونی بوده است. حالا این ها آمدهاند آموزش دادهاند در حالی که یک موسسه برای اینکه فعالیت آموزشی داشته باشد باید از وزارت آموزش و پرورش یا وزارت علوم مجوز بگیرد. اگر مجوز اولیه موسسه عرفان حلقه هم تمدید شده بود به عنوان یک موسسه ثبت شده در سازمان ملی جوانان وقت، باز فعالیت های آنها غیر قانونی بود. موضوع دخالت در امور پزشکی مشکل دیگری است که به طور گروهی تحت عنوان فرادرمانی انجام شده است.
از همه بدتر پس از اعلام رسمی غیرقانونی بودن فعالیت های موسسه عرفان حلقه از طریق رسانه ها اعضای این مجموعه به صورت مخفی و زیرزمینی به ادامه فعالیت ها پرداختهاند. در کنار این موارد جرایم دیگری مثل جعل اسناد دانشگاه علوم پزشکی، کسب مال نامشروع از کلاس های مخفی و غیره هم در شمار جرایم اعضای این گروه هست. اهانت به مقدسات را هم فراموش نکنیم خود “طاهری” و بسیاری از “مستر”ها این مشکل را هم دارند. البته در کشور ما کمتر به این مسائل توجه میشود و بیشتر به جرایمیکه زیان مادی برای مردم دارد، توجه دارند.
حالا ما آمدیم و گفتیم که میخواهیم با آنها مذاکره و مناظره کنیم. به آنها فرصت بدهیم تا حرف هایشان را بزنند. طبیعی است که این کار خیلی زحمت دارد. ما آمدیم و از یک گروه مجرم که رئیس شان هم در زندان بود، حمایت کردیم تا علنی نظراتشان را بگویند. چون معتقد بودیم در میان آنها افراد بی غرضی هم هستند که به خاطر جوسازی های طاهری و سایر افراد اصلی عرفان حلقه علیه قوانین کشور و نهادهای علمی حاضر شدهاند کار غیرقانونی انجام دهند و اگر حقایق را ببینند، از قانون شکنی دست خواهند برداشت. این کار ما رسماً حمایت از یک گروه غیرقانونی و قانون شکن بود و تنها امید و توجیه ما برای این کار احتمال وجود افرادی بود که تحت تأثیر جوسازی های درون گروهی هستند و کارهای نادرست خودشان را درست میپندارند. واقعاً خیلی سخت بود و ما آبرو و اعتبار زیادی را خرج کردیم، تا این مناظره ها راه بیافتد و ادامه پیدا کند.
ولی متأسفانه استقبال خوبی نشد. تعداد کمی میآمدند وآنها هم به جای ورود به مناظره و پاسخ به مسائل، به تکرار طوطی وار مطالب عرفان حلقه میپرداختند و جسارت به حدی شده بود که میگفتند شما باید بنشنید ما یک دوره عرفان حلقه به شما تدریس کنیم.
عرفان حلقه یک نوع غرور و خودبزرگ بینی عجیبی را در افراد ایجاد میکند. با اینکه در آموزه های شان توصیه میکنند که خودشیفته نباشید، اما دقیقا برعکس نتیجه میدهد. در جلساتی که با آنها داشته ایم اساتید حوزه و دانشگاه که تحقیقات ارزشمندی درباب عرفان و فلسفه داشتهاند و خودشان اهل تهذیب نفس هستند، حضور پیدا میکردند ولی شما میدیدید، که یک شخصی میآمد و ادعا میکرد که باید به آنها تدریس کند، در حالیکه مفاهیم اولیه عرفان مثل وحدت وجود و شهود و غیره به معنای درستی در این مکتب به کار گرفته نمیشود و بلکه خودشان در جاهای مختلف معانی متفاوتی را برای آن استفاده میکنند، که به نظر میرسد این کاربردهای مختلف آگاهانه نیست و از روی ناآگاهی است.
خلاصه اینکه جلسات مناظره تبدیل میشد به میتینگ های عرفان حلقه، معمولاً پاسخی به اشکالات نمی دادند و میرفتند سراغ دفاع از طاهری که چرا آزاد اندیشی نیست. یا شروع میکردند به تکرار مطالب دوره ها بدون توجه به اشکالات مطرح شده و یا اینکه تجربه های شخصی را میگفتند.
متأسفانه در بعضی از جلسات افرادی میآمدند تجربه شخصی میگفتند که ما چقدر خوب شده ایم در همان جلسه یا جلسه بعد همسر او یا دوست او میآمد و میگفت این گزارش ها مطابق واقع نیست و برعکس آن درست است. به هر حال خیلی وقت ها مناظره، مناظره نبود و به مقاله خوانی یا میتینگ هایی برای عرفان حلقه تبدیل میشود.
اینها برای ما مشکل بود چون عملاً فضای مناظره به یک اقدام غیر قانونی تبدیل میشد. ما مجوز برگزاری جلسات آزاداندیشی و مناظره داریم نه میتینگ برای گروه های غیرقانونی. ما با بردباری همه این وضعیت هایی که حلقه ای ها در جلسات به وجود میآوردند، تحمل میکردیم، اما میدیدیم همین کسانی که میآیند در جلسات ما گاهی هم صحبت میکنند، میروند بیرون و بازهم جلسات غیرقانونی و مخفی برگزار میکنند. وقتی مأموران قانون از آنها جلو گیری میکردند، هجمه اهانت ها به سوی ما جاری میشد. انتظار داشتند وقتی در جلسات مناظره میآیند مصونیت قضایی داشته باشند و هر خلاف و قانون شکنی انجام دادند، کسی به آنها تذکر ندهد. معمولاً هم این طور بود یکی دو هفته بازداشت میشدند بعد با یک تعهد کتبی میآمدند بیرون و کارهای قلبی را از سرمیگرفتند. این شرایطی که حلقه ای ها به وجود میآوردند روز به روز کار ما را مشکل تر میکرد، به این علت که میدیدیم از هدف دور میشویم، هیچ چشم انداز مثبتی به عملکرد آنها نمی دیدیم، هر امید و خوش بینی که در ابتدا داشتیم با کار های غیرقانونی و عدم توجه به ماهیت جلسات مناظره از بین میرفت.
استقبال هواداران عرفان حلقه از فضای بوجود آمده چگونه بوده است؟
استقبال آنها از جلسات مناظره خیلی کم بود، آنها ترجیح میدهند در جلسات تک صدایی که فقط خودشان گوینده هستند، حاضر شوند. حتی در جلسات مناظره هم میخواستند، استاد باشند و بقیه شاگرد و شنونده. بسیاری موارد افرادی در یک جلسه میآمدند و دیگر نمی آمدند، چون حاضر به این نبودند که کسی غیر از خودشان سخن بگوید؛ در حالی که فضای جلسات تضارب آرا و چند صدایی بود. آنها ناگزیر بودند که نیمی از جلسه به نقدهای عرفان حلقه گوش کنند و آمادگی این کار را نداشتند.
واقعیت این بود کسانی هم که جلسات را میآمدند و انگشت شمار بودند گویا به نقدها گوش نمی دادند، زیرا پاسخی به نقدها داده نمیشد و در زمانی که به آنها اختصاص مییافت، سخنانشان شبیه بیانیه و نطقهای تبلیغاتی بود. یعنی آن تعداد کم هم که میآمدند، حضورشان استقبال از مناظره و آزاد اندیشی و نقد و بررسی نبود، برای تبلیغات خودشان در جلسات حاضر میشدند و در حاشیه جلسات شرکت کنندگان را دعوت میکردند تا تسلیم شوند و آنها حلقه تفویض کنند. ما بعد از جلسات شاهد این بساطی های حلقه ای بودیم که دنبال کسی میگشتند تا به او حلقه تفویض کنند.
چه عواملی باعث میشود طرفداران عرفان حلقه از هرگونه مناظره و مشارکت در بحثهای آزاد گریزان بوده و حتی افراد شرکت کننده در این مناظرات را مورد فشار قرار دهند؟
در عرفان حلقه ذهن افراد کاملاً بسته میشود. مطالبی از دانشهای گوناگون در ذهن فرد سرازیر میشود، بدون تعریف مبانی و روش شناسی. اصطلاحاتی که با کاربرد غیردقیق و هر بار به یک معنا استفاده میشود، موجب بسته شدن جریان ادراک ذهنی میگردد. آنها دیگر نمی توانند فکر کنند، فقط میشنوند. این طور القا میشود که “طاهری” اینها را با الهام دریافت کرده و باید روی پله عشق بفهمید، نه روی پله عقل. این هم سدی دیگر بر تفکر است.
هر کس سوال یا نقدی داشته باشد معمولاً در دوره ها پاسخش را نمی دهند و میگویند: دوره بعد روشن میشود و در دوره بعد میگویند دوره بعد و همین طور دور ادامه پیدا میکند. افراد عادت میکنند، که تسلیم و شنونده باشند، نه پرسشگر و محقق و اندیشمند.
عرفان حلقه با تسلیم شروع میشود، اصل آن حلقههایی است که تفویض میگردد. تفویض یعنی تو پذیرا باش و دیگری در تو اثر میگذارد این اثرپذیری و خنثی شدن و خالی شدن ذهن و درون افراد ماهیت اصلی عرفان حلقه است. تسلیم یکی از مفاهیم اصلی عرفان حلقه است. تسلیم یعنی تماشاچی منفعلی که میبیند چه اتفاقی میافتد و با او چه میکنند و در برابر آن تسلیم و پذیراست. شرط تسلیم این است که ذهن و فکر و اندیشه را کنار بگذاری و فقط ببینی و بپذیری.
هرکس بخواهد فکر کند، بپرسد، اشکالی مطرح کند، برچسب های آماده ای وجود دارد که به او میزنند، مثل سوپردانا، عضو شبکه منفی، روی پله عقل و ناتوان از درک عشق و عرفان، معاند، بدخواه، دارای قفل ذهنی و….
این عوامل شرایطی را به وجود میآورد که افراد نتوانند در یک فضای آزاد فکری و علمی حاضر شوند، چیزی برای گفتن در این فضاها ندارند. دگراندیشی یک ذهن باز و پرسشگر میخواهد. آنها از اول جلوی این پرسش گری را میگیرند و میگویند بشر به بحران سوال رسیده است و سوالاتش تمامی ندارد، باید راه دیگری رفت، بجای سوالات بی پایان، اتصال دریافت کنید. برای همین حلقه ای ها پاسخ گوی افکار و رفتارهای خود نیستند، زیرا با پرسش و پاسخ سروکاری نداشتهاند و کارشان با تسلیم و اتصال ادعایی است. خودشان تسلیم شدهاند و انتظار دارند که دیگران هم در برخورد با آنها تسلیم باشند، نه محقق و اندیشمند.
رفتار با این فرقه باید به چه صورتی باشد و آینده این فرقه را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظرم اگر مسأله طاهری و افراد اصلی این جریان حل شود، پیروان هم مشکل شان برطرف خواهد شد. طاهری یک بیمار معنوی است. حق میدهم به آسیب دیدگان عرفان حلقه که بخواهند ایشان مجازات شود و تخلفات طاهری هم باید رسیدگی شود. اما بیمار معنوی بودن او مقدم بر همه اینها است. او باید در یک مرکز درمان معنوی باشد و مورد مراقبت و حمایت قرار بگیرد. خلاءهای درونی و اضطراب هایش درمان شود و به یک آرامش و استقرار فکری برسد. آنگاه به جرایمش رسیدگی شود.
همچنین نباید همه مسئولیت عرفان حلقه را به دوش طاهری انداخت. چرا که افراد دیگری نیز هستند که نقش مهمی در انتشار اساسنامه این گروهک داشتهاند و کسی کاری به آنها ندارد و همه مسئولیتها متوجه طاهری است.
پیش از محکومیت طاهری با ایشان ملاقات داشتم و به لحاظ سلامت معنوی وضعیتش را وخیم ارزیابی میکنم، بیمار معنویست و نیاز به درمان دارد. آنچه مسلم است کسی که اساسنامه عرفان حلقه را تدوین کرده یا یک شیاد است و یا یک بیمار معنوی وخیم در هر دو صورت بهتر است که به وضع ایشان رسیدگی شود. ما به عنوان روحانی در برابر سلامت معنوی جامعه احساس مسئولیت میکنیم. الان مسترهایی را میبینید که مشغول برگزاری کلاسهای غیر قانونی هستند.
یکی از راههای درمانی بیماریهای معنوی بحث آزاد و گفتگو است. شخص در مواجهه با بیان افکارش و شنیدهشدن آن از سوی کارشناسان معنوی و فنونی که در این روش وجود دارد، با واقعیتهای معنوی روبرو میشود، خودش را پیدا میکند و افکارش را عمیقتر بهاندیشه میگیرد. این به درمان شخص کمک میکند. باید به آنها فرصت فکر کردن داد و فضای درونی ذهن شان را باز کرد تا از تخیلات و اوهام کاذب کمی فاصله بگیرند و حقایق برایشان روشن شود وگرنه دیگران را هم مبتلا میکنند.
حجت الاسلام مظاهریسیف کارشناس عرفانهای کاذب
مهر