تاریخ انبیا(ع) به پایان رسیده بود و زمان، شاهد عروج آخرین پیامبر الهی از جهان مادی نشسته بود و ملائک به استقبال آن حضرت آمده بودند…
دیگر اهل بیت رسول گرامی اسلام مانده بودند و دیگر امانت آن فرستاده معصوم که “قرآن” بود…آرام آرام مقدمات بر سر نیزه بردن امانات پیامبر در حال ظهور بودند و تنهاتر از همه در این میان “اهلبیت آن پیامبر امین”…
براساس برخی از منابع تاریخی “یکم ربیعالاول” برابر است با زمان دفن بدن مطهر پیامبر مکرم اسلام (ص).
در ادامه به برخی از نکات پیرامون این واقعه پرداخته میشود:
دفن بدن مطهر پیامبر(ص)
در نیمه شب اول ماه ربیعالاول بدن مطهر خاتمالانبیاء و المرسلین(ص) را امیرالمومنین علی بن ابی طالب(ع) دفن فرمودند.
مصیبت و فاجعه رحلت پیامبر(ص) از یک طرف و بیاحترامیبه آن حضرت و توجه نداشتن مردم به غسل و کفن و دفن حضرت از طرف دیگر، داغهایی بود که بر دل مبارک امیرالمومنین (ع) سنگینی میکرد. چنانکه با یاد تلخ آن روزها فرمودهاند:
“آیا بدن شریف پیامبر (ص) را رها میکردم و او را دفن ننموده برای خلافت و سلطنت بعد از او نزاع میکردم؟”
“اَعمَش” میگوید:
“پیامبرشان از دنیا رفت و مردم هم و غمی نداشتند جز آن که عدهای بگویند “امیر از ماست” و طایفه دیگری بگویند “امیر از ماست”
هنگام رحلت پیامبر(ص) مغیره خطاب به ابوبکر و عمر گفت:
“اگر بعدا با مردم کاری دارید آنها را دریابید. لذا ابوبکر و عمر هنگام دفن پیامبر (ص) حاضر نبودند، بلکه میان دیگران بودند که در “سقیفه” برای خود “امیر” انتخاب میکردند و قبل از آن که کنار بدن حضرت حاضر شوند بدن مطهر دفن شد.
حضرت باقر (ع) میفرمایند:
“مردم روز دوشنبه و شب سهشنبه را بر بدن آن حضرت نماز میخواندند و عموم مردم حتی خواص و نزدیکان حضرت بر بدن مبارک نماز خواندند، اما هیچیک از اهل سقیفه بر غسل و کفن و دفن حضرت حاضر نشدند. امیرالمومنین(ع) “بریده اسلمی” را برای خبر دادن نزد آنان فرستاد، ولی اعتنایی نکردند و بعد از دفن آن حضرت بیعت آنان هم تمام شد.”
عایشه در این باره اقراری دارد که جالب توجه است. او گفته است:
“به خدا قسم ما از دفن پیامبر(ص) با خبر نشدیم تا این که صدای بیل و کلنگ را از حجره آن حضرت شنیدیم” یعنی بعد از دفن متوجه شدیم.
منبع:
تقویم شیعه، عبدالحسین نیشابوری، ناشر: دلیل ما، ۱۳۸۷.