نویسنده کتاب تقدیرشده «سیره نبوی» گفت: پیامبر(ص) نسبت به آزار و اذیتها صبورترین افراد بود و کینهای در دل نداشت، تا جایی که «وحشی» قاتل حمزه سیدالشهدا(ع) را بخشید و میفرمود: کسی که بر مردم آسان نگیرد، نباید انتظار رحمت داشته باشد.
مصطفی دلشاد تهرانی مدیرگروه نهجالبلاغه دانشگاه قرآن و حدیث به مناسبت فرا رسیدن هفته وحدت و ولادت با سعادت نبی اعظم(ص) گفت: درباره پیامبر اکرم (ص) آنچه اصل و اساس بوده و متأسفانه مورد غفلت قرار گرفته اخلاق نبوی است که میتواند به عنوان یک مشعل فروزان، پیشروی هر انسانی برای زیست سالم و سعادتمند و زندگی مطلوب قرار گیرد.
نویسنده کتاب «سیره نبوی» با اشاره به شاخصههایی در اخلاق پیامبر اکرم (ص) عنوان کرد: حضرت رسول (ص) به شدت گشادهرو، مهربان و ملایم بوده، همیشه تبسمیبر لب داشت، هیچکس با او روبهرو نمیشد مگر اینکه تبسم پیامبر (ص) او را جذب میکرد، ایشان همواره فروتن بود و میفرمود من مانند پدری مهربان برای شما هستم بنابراین هیچ وقت خشن و درشتخو نبود.
این عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث تصریح کرد: پیامبر اکرم (ص) حتی حریم منافقان را تا روز آخر حفظ کرد و حرمتشان را نگه داشت؛ بعد از جنگ احد وقتی مسلمانها از پیامبر میخواستند مشرکان قریش و کسانی که آن بلاها را بر سر مسلمانها آورده بودند را نفرین کند حضرت فرمود من برای نفرین و لعنت کردن مبعوث نشدهام از این رو خواستار هدایت و بخشش آنها شد.
وی ادامه داد: پیامبر اکرم(ص) بسیار باحیا بود و حیای حضرت، انسانها را شگفتزده میکرد، هرگز انتقادمجویی نمیکرد و به عهد و پیمان خویش، سخت پایبند بود، هرگز اجازه نمیداد کسی کارهای شخصیاش را انجام دهد حتی در خانواده نیز همسرانشان نمیتوانستند کارهای شخصی حضرت را انجام دهند، پیامبر(ص) در خانه کار میکرد و در خدمت خانواده بود، دوست نداشت هیچ امتیازی بر سایر مردم داشته باشد از تکلّف بیزار بود از این رو در رفتار ظاهری ایشان کوچکترین تکلّفی دیده نمیشد بانشاط زندگی میکرد اجازه نمیداد کسی جلوی پای ایشان بلند شود یا پشتسرش راه بروند.
مدیرگروه نهجالبلاغه دانشگاه قرآن و حدیث با بیان اینکه پیامبر(ص) در سخن، راستگوترین مردمان، به شدت منظم و منضبط، اوقات زندگی ایشان برنامهریزی شده بود، اظهار داشت: حضرت رسول(ص) نسبت به اذیتها و آزارها صبورترین فرد بود و کینهای در دل نداشت به طوری که حتی «وحشی» قاتل حمزه سیدالشهداء(ع) را بخشید و میفرمود: کسی که بر مردم رحم نکند و آسان نگیرد نباید انتظار رحمت داشته باشد، ایشان همه مردم را تکریم میکرد به گونهای که هرکس گمان میکرد که او بیش از همه نزد پیامبر (ص) مورد کرامت است. در مجلس پیامبر (ص) حیا و راستی حاکم بود صدایی بلند نمیشد سخن زشتی به زبان آورده نمیشد و خطاهای دیگران بازگو نمیشد و اینها همان ویژگیهایی است که قرآن کریم از آن به «اّنک لعلی خُلُق عظیم» تعبیر میکند و به نظر میرسد جای این موارد در زندگی ما خالی است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به مؤلفههای وحدت در جامعه عنوان کرد: نکتهای را درباره امیرمؤمنان در نهجالبلاغه عنوان میکنم که کمتر مورد توجه قرار گرفته است و آن این است که علی (ع) بعداز پیامبر (ص) یک راهبردی را دنبال کرد؛ این راهبرد، یک راهبرد چهار محوری است که بخش عمده آن به مسئله وحدت باز میگردد و تمام رفتار ائمه اطهار (ع) برخواسته از این راهبرد است یعنی اقدامات، کارها، سخنان و مواضع آنها در واقع روشهایی برخواسته از این راهبرد چهار محوری است.
*امام علی(ع): به خدا سوگند اگر ترس جدایی و پراکندگی میان مسلمانان نبود به گونه دیگری عمل میکردم
دلشاد تهرانی با اشاره به چهار محور راهبرد امام علی(ع) مبنی بر حفظ اساس دین، تبیین اسلام و تفکیک میان دو اسلام، حفظ جامعه دینی و امت اسلامی، تربیت فرد و جامعه، گفت: وقتی مجموع رفتارهای امیرالمؤمنین(ع) را نگاه میکنیم درمییابیم مسئله توجه به وحدت که یکی از محورهای راهبردی است برای حضرت بسیار مهم به شمار میرود.
وی افزود: این امام همام نامه ۶۲ نهجالبلاغه را برای مردم مصر نوشته است و به یک احتمالی، امام (ع) این نامه را به مالک اشتر داده بود تا وقتی به مصر میرود برای مردم مصر بخواند و یا شاید هم بخشی از سرگذشتنامه امام علی (ع) است، حضرت در این نامه میفرمودند: بعد از رحلت پیامبر (ص) مسائلی پیش آمد که من از بعیت کردن خودداری کردم و دست خودم را پس کشیدم تا اینکه مردم را در حال بازگشت از اسلام دیدم و دریافتم که نابودی دین در پیش است و جامعه دینی دچار پراکندگی خواهد شد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: بنابراین حضرت علی(ع) میفرماید: ترسیدم که اگر اسلام و مسلمانان را یاری نکنم در ساختمان دین، رخنهای پیش آید و من شاهد یک ویرانی در ساختمان دین باشم که مصیبت آن بر من بسی بزرگتر است تا از دست دادن سرپرستی و حکومت بر شما که سرپرستی و حکومت تنها بهره روزهای اندک به شمار میرود و مانند سرابی ناپایدار از میان رفتنی و مانند ابر زوال، زدودنی خواهد بود از این رو در آن پیشآمدها به پا خواستم کمک کردم تا اینکه باطل، نابود شد دین آرام گرفت و آشوبها به پایان رسید.
مدیرگروه نهجالبلاغه دانشگاه قرآن و حدیث خاطرنشان کرد: این سخن امام علی(ع) نشان میدهد که برای ایشان مسئله مهم، همان راهبرد بوده است یعنی بعد از پیامبر (ص) با اینکه امیرمؤمنان آن تحولات پیش آمده را تأیید نمیکند اما چون دو مسئله را در خطر دید؛ دین اسلام، جامعه و امت دینی لذا برای حفظ اساس دین، کوتاه آمد و آنها را همراهی و کمک کرد و اجازه نداد که جامعه از هم بپاشد.
دلشاد تهرانی گفت:ابن ابیالحدید معتزلی در شرح نهجالبلاغه خود درباره همراهی امام(ع) از جانب ایشان نقل میکند: در دوران گذشته، یکی از مسائل اساسی که سبب شدن من اینگونه رفتار کنم حفظ وحدت بود حضرت میفرمایند به خدا سوگند اگر ترس جدایی و پراکندگی میان مسلمانان نبود و دین نابود نمیشد ما به گونهای دیگر جز آنچه رفتار کردیم عمل میکردیم!
وی در پایان اظهار داشت: باید این راهبرد حضرت علی (ع) را محور وحدت خود قرار دهیم و امروز نیز وارد گفتوگو شویم و همهمان براساس این راهبرد مشترک، موضع بگیریم؛ روشها، اقدامات، مواضع خود را براساس این راهبرد تنظیم کنیم در این زمان است که میتوان به یک وحدت واقعی نزدیک شد و در عین حال که اختلاف سلیقه وجود دارد راهبرد واحدی در پیش بگیریم.
فارس