تنها عامل یکپارچگى میسحیان همان احساس عمیق مذهبى بود که بر اثر آن، ضربههاى شکنندهاى بر مسلمانان وارد ساختند. به جرئت مىتوان گفت که تأثیر این گروهها بارها بیشتر از تأثیر لشکریان سیاسى ـ نظامى بود.
پس از پیروزى مسلمانان در جنگ «زلاقه» سیاست برچیدن اسلام در اندلس، شدت بیشترى یافت و پاپ شخصا با تأثیرگذارى و نفوذ دینى گستردهاش در میان حاکمان غربى وارد عمل شد.
بر این اساس گروهى از کاردینالها توانستند طرحریزى کلى میدانهاى نبرد را تنظیم کنند.
در جنگ عقاب در سال ۱۲۱۲میلادى که به رهبرى محمد ناصربن ابىیعقوب ـ بزرگترین خلیفهى موحدین ـ اداره مىشد، مسلمانان شکست سختى خوردند.
از این زمان به بعد و پس از شکستهاى پى در پى مسلمانان در نبردها، دو و نیم قرن حاکمیت مسلمانان در اندلس به پایان رسید. با وجودِ تفرقه و چند دستگى در جبهه مسلمانان و در حالى که حکومتهاى محلى مسلمان با هم درگیر جنگ قدرت بودند، با پشتیبانى کلیسا، گروههاى دینى متعصب و نیرومندى در مسیحیت تشکیل یافت که با کنار گذاشتن مسائل اختلافى، به صورت انسجام یافته علیه مسلمانان وارد جنگ شدند.
تنها عامل یکپارچگى میسحیان همان احساس عمیق مذهبى بود که بر اثر آن، ضربههاى شکنندهاى بر مسلمانان وارد ساختند. به جرئت مىتوان گفت که تأثیر این گروهها بارها بیشتر از تأثیر لشکریان سیاسى ـ نظامى بود.
براى نمونه مىتوان ازگروه سربازان کلیسا، سربازان قدیس یوحنّا، و شاخه گروه سربازان کلیسا در آراگون در دوران آلفونس نام برد.
چنان که «کنت ریمون » نیز به این گروهها پیوست و بر ضد مسلمانان اندلس نقش مهمى ایفا کرد.
راهبان و کشیشان موفق شدند عملیات نظامى ویژهاى را در منطقه شمالشرقى اسپانیا انجام دهند. به اینها «گروه قدیس یولیان » مىگفتند که بعدها «سوارکارانِ پل» نامیده شدند.
نیرومندترین و گستردهترین گروههاى دینى، «سربازان قلعه رباح » بودند که مجموعهاى از کشیشان و راهبان پارسا را تشکیل مىدادند. این گروه، مذهب را یگانه انگیزهى مبارزه مىدانستند و هرگز به خاطر ثروت اندوزى، رفاهطلبى و سلطهجویى نمىجنگیدند.
تنها هدفشان برانداختن اسلام و بازگرداندن سرزمینها به زیر سلطهى کلیسا بود. در سال ۷۱۶ ه . ق (۱۳۱۷ میلادى) که مسلمانان در اطراف غرناطه شکست سختى از حکومت مسیحى قشتاله خوردند. هیجان خاصى در میان مسیحیان به خاطر شکست کامل مسلمانان غرناطه ایجاد شد.
پاپ نیز با استفاده از نفوذ دینىاش دستور داد سپاه بزرگى متشکل از سربازان انگلیسى، فرانسوى، فلاندر و دیگر کشورهاى اروپایى و گروههاى داوطلب، تشکیل شود که شهر غرناطه به محاصره این لشکر صلیبى درآمد.
از سوى دیگر راهبان و کشیشان، سربازان و فرماندهان نظامى را به جنگ مقدس تشویق مىکردند و به آنها مقامى ارجمند را در جوار مسیح و آغوش اسقفها بشارت مىدادند. که سرانجام به جنگ سختى میان مسیحیان و مسلمانان انجامید. هرچند این جنگ، به دلیل از جانگذشتگى و شهادتطلبى مسلمانان، به شکست سختِ سربازان کلیسا منجر شد و حکومت اسلامى را تا یک و نیم قرن دیگر باقى نگه داشت، ولى بىتردید نقش آشکار و مهم کلیسا را در آن جنگ نشان داد.
عملکردهاى کلیسا و پاپ به موارد یاد شده محدود نمىشود و بعدها نیز پاپ تهاجم نظامى و فرهنگى علیه مسلمانان را رهبرى کرد، که این مجال را یاراى پرداختن به همهى آنها نیست.
فارس