تفسیر اجتماعی قرآن، زمینه نگاه چند بعدی به قرآن کریم را فراهم میسازد و باعث میشود از ورود به دیدگاههای متحجرانه و تک بعدی دفاعناپذیر جلوگیری شود.
بخش اول
چکیده
نویسنده با استفاده از یافتهها و آموزههای موجود در عرصه تفسیر قرآنکریم در بخش قواعد، مبانی و پیشفرضها و همچنین با توجه به آموزههای جامعهشناختی، مناسبتی بین تفسیر و قرآن کریم۱، در قالب «تفسیراجتماعی» برقرار میسازد و ضرورت چنین رویکردی را، با توجه به اصول یاد شده، تبیین مینماید؛ به اینمعنا که در شرایط فعلی که دانش رو به گسترش است و به همان میزان توان بهرهوری از قرآنکریم رو به افزایش میباشد، با مراجعه به مسائل علوم از جمله جامعهشناسی، میتوان پاسخهای متقن و پذیرفتنی از قرآن کریم استخراج کرد و به حل آن مسائل کمک کرد.
واژههایاصلی: قرآن، تفسیر، تفسیر اجتماعی، جامعهشناسی، علوم اجتماعی.
مقدمه
قرآن کریم با تمام محتوای متعالیاش، چشمهای جوشان در تنظیم حیات اجتماعی بشر است و عالمان و فرهیختگان هر روز که میگذرد، بیش از پیش به نقش آن به عنوان «قاعدهای اساسی و الهامبخش در رویارویی با تهاجمهای خصمانه به عقیده اسلامی» واقف میشوند.
قرآنکریم خود را تبیین کننده همه چیز وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَاناً لِکُلِّ شَیْءٍ؛ (نحل/ ۸۹) و بیان برای مردم هذَا بَیَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدىً وَمَوْعِظَهٌ لِلْمُتَّقِینَ؛ (آلعمران/ ۱۳۸) میداند. امروزه هر اهل دقتی میپذیرد که قرآن راهنمای اساسی در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی ـ متناسب با هر عصری ـ است؛ البته اگر بهرهبردار از آن در وادی هولناک تفسیر به رأی یا برداشتهای متحجرانه یا التقاطی قرار نگیرد، لذا بین علمای بزرگ شیعه و اندیشمندان اهلسنت، کسانی که بیشتر به دغدغههای اجتماعی توجه کردهاند و قرآن را در این زمینه رهگشا دیدهاند، تفاسیر متعددی با گرایش اجتماعی در زمینههای مختلف (اعم از: مسائل کلی و جزیی) تدوین کردهاند یا در بیانات خود به آن توجه ویژه نشان دادهاند.
در بخش تفاسیر عالم تشیع میتوان به المیزان فی تفسیر القرآن، (علامه طباطبایی)، تفسیر نمونه (آیتالله مکارم شیرازی)، پرتویی از قرآن (آیتالله طالقانی)، جامعه در قرآن (آیتالله جوادی آملی) و در عالم اهل سنت، به تفسیر المنار (رشید رضا) و فی ظلال القرآن (سید قطب) اشاره کرد.
بزرگانی چون سید جمال الدین اسدآبادی، مرحوم شهید مرتضی مطهری، شهید سید محمد باقر صدر نیز زمینههای فراوانی را در بهرهمندی از قرآن کریم در عرصههای اجتماعی فراهم و تبیین نمودهاند: همچنان که امام خمینی; به گونهای عملی و متأثر از مکتب اسلام ناب، قرآن را در صحنه زندگی اجتماعی مسلمانان احیاء کرد. همانگونه که کتابها و تفاسیر یا برداشتهای مختلف دیگری در جهان اسلام ـ به طور عام ـ و در جهان عرب و ایران اسلامی ـ به طور خاص ـ این موضوع را مورد توجه قرار دادند.
از این قبیل آثار میتوان به جامعه و تاریخ در قرآن (مصباح یزدی)، جامعه انسانی از دیدگاه قرآن (شهید محمد باقر حکیم)، قرآن و عقاید اجتماعی (عزتالله رادمنش)، مدخل الی علم الاجتماع الاسلام (یوسف شلمت)، بناء المجتمع الاسلامی و نظم و دراسته فی علم الاجتماع الاسلامی (نیل سمالوطی)، عناصر المجتمع فی القرآن الکریم (شهید محمد باقر صدر) و المجتمع بحوث فی المذهب الاجتماعی القرآنی (محمد عبدالجبار) اشاره نمود.
جامعه شناسی هنجارگرا
در یک تقسیمبندی علوم و معارف بشری را به سه دسته اساسی (علوم فیزیکی، علوم زیستی و علوم انسانی) تقسیم میکنند. علوم انسانی به دانشهای مربوط به انسان در قالب علوم انسانی، اجتماعی یا تاریخی و فرهنگی ناظر است که بخشی از آن، علوم انسانی به امور و شئون اجتماعی او توجه دارد و تنها جنبه توصیفی دارد. جامعهشناسی، بر اساس این تقسیمبندی و طبقهبندی علوم، از جمله علوم انسانی ـ اجتماعی با جنبه توصیفی به حساب میآید (ر.ک. به: مصباح یزدی، محمد تقی، جامعه و تاریخ در قرآن، ۱۶ ـ ۲۱).
صرف نظر از جنبه توصیفی جامعهشناسی، از ویژگیهای عمده آن که از محصولات رشد علمی در جامعه غرب پس از قرنهای نوزده و بیست است، «اثباتگرایی» یا متأثر از دیدگاه فلسفی خاصی درباره جهان، حیات و انسان است که فیلسوف فرانسوی «اگوست کنت» به عنوان پدر جامعهشناسی غرب، در قرن نوزدهم و در فضایی از ناآرامی و آشوب فکری پدید آورد؛ فضایی که از مشخصات اصلی آن مخالفت جریانهای انسانگرا و اومانیستی بر ضد نظام اندیشه دینی افراطی (مسیحی) است (کوزر، لوئیس، زندگی و اندیشه بزرگان جامعهشناسی، ۲۴ـ ۳۶) یکی از ویژگیهای بارز اثباتگرایی، سکولاریستی بودن آن است و این که سعی میکند به صورت علمی و مستقل از تصورات و مفاهیم دینی، به مطالعه امور طبیعی و اجتماعی بپردازد.
جامعهشناسی هنجارگرا، که حکایت ضرورت اصلاح و تجدید نظر در مبانی روش شناختی در جامعهشناسی است و امروزه ـ به خصوص با گسترش رویکردهای دینی به ویژه در جامعه علمی اسلامی ـ به عنوان یک اقدام ضروری تلقی میگردد، در حقیقت افزودن منبع وحی و جهتدهیهای آن به مجموعه منابع جامعهشناسی است؛ روشی که از سطح پژوهشِ صرفاً اثباتگرا که در محدوده توصیف و گزارش واقعیت میایستد، فراتر میرود و در پرتو معیارهای مشخصی که از قرآنکریم و جهتگیریهای آن نشأت میگیرد، به سطح ارزشگذاری و ارائه جایگزین گام مینهد.
این روش مطالعه که واقعیت را از برنامه خود حذف نمیکند، به توصیف و تحلیل تجربی هم بسنده نمیکند؛ در نتیجه، هنجارگرایی روشی است که هر دو رویکرد را با هم دارد؛ یکی رویکرد توصیفی و گزارشی و دیگری رویکرد ارزشگذارانه و ارائه جایگزین معیاری و ارزشی.
بنابراین، تعارضی که در اثباتگرایی میان «گزارههای ناظر بر واقع» و «گزارههای ناظر بر ارزش» وجود دارد، نفی میشود، این روش مشروعیت ارزشهای حاکم بر واقعیت اجتماعی را، تنها به دلیل رواج و شیوع وحیانی این ارزشها، نمیپذیرد؛ بلکه در پرتو الگوها و مقایسههای مشخص شده سنتی سعی در تفسیر واقعیت موجود به واقعیتی بهتر دارد (ر.ک. به: امزیان، محمد محمد، روش تحقیق در علوم اجتماعی از اثباتگرایی تا هنجارگرایی، ۶ ـ ۷).
نسبت مطالعات اجتماعی و قرآنکریم
پرداختن به رابطه مطالعات اجتماعی و قرآنکریم با توجه به بحث مفهومی و روشی که ارائه گردید، از دو نظر قابل بررسی است.
الف) اگر از مباحث مربوط به معاد و توصیف مراحل و مکانهای مرتبط به آن و مطالبی از قرآن کریم که به مباحث توحید و صفات الهی میپردازد بگذریم، شاید بسیاری از مسائل محوری قرآنکریم به چگونگی حیات اجتماعی، تاریخ زندگی انسانهای صالح و ناصالح، بایدها و نبایدها و نیازمندیهای فکری و رفتاری او در ابعاد مختلف مادی و معنوی ناظر باشد.
طرح گوناگون سرگذشت اقوام و سخنراندن از سنّتهای حاکم بر جوامع، تاریخ آنها و توجه دادن به عبرت از آنها (قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ؛ (آلعمران/ ۱۳۷)، لَقَدْکَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَهٌ لاُِولِی الْأَلْبَابِ؛ (یوسف/ ۱۱۱). به گونهای که تنها واژه «سنت» با تکرار قابل توجه و با تعابیر متعدد آمده ـ شاهدی زنده بر این مدّعی است. واژه «سنت الله» (۸ بار)، «لسنتنا» (۱ بار)، «سنن» (۲ بار) و «سنه الاولین» (۴ بار) تکرار شده است.
همچنین طرح انواع مختلف این سنن و به تعبیری قوانین اجتماعی از مباحث محوری قرآنکریم است. مانند:۱ـ تغییر سرنوشت به دست انسان: إِنَّ اللَّهَ لاَیُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءاً فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِن دُونِهِ مِن وَالٍ؛ (رعد/ ۱۱). ۲ـ آزمایش با انواع بلا و مصیبتها: وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالَّثمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ؛ (بقره/ ۱۵۵). ۳ـ تفاوت خصوصیات ظاهری و رفتاری انسان: یَاأَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ؛ (حجرات/۱۳)؛ وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفُ الْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِلْعَالِمِینَ؛ (روم/ ۲۲).
همچنین تقسیمبندی قرآن کریم از دو طبقه مترف و مستکبر و طبقه صالح و مستضعف و در راستای آن، طرح بحث از ریشههای فساد جامعه و راهکارهای اصلاح آن ـ که از مباحث اساسی قرآن کریم است و بیشتر در قالب اصول اساسی مانند ضرورت و فلسفه بعثت انبیاء و همچنین فروع آن که تا ابعاد اجتماعی نماز، امر به معروف و نهی از منکر و تولی و تبری پیش میرود ـ نشانگر میزان بالای توجه قرآن کریم به موضوعات اجتماعی است (ر.ک. به: طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ۴، ۹۱ ـ ۱۳۳).
اضافه بر آن، طرح و بیان احکام از نوع واجبات و محرمات و اشاره به برخی از علل تشریع احکام مختلف، گویای پرده دیگری از حقایق قرآنی است، موضوعاتی چون رسیدگی به ایتام، مساکین و در راه ماندگان، (انسان / ۸۲؛ بقره / ۸۳ ـ ۱۷۷، ۲۱۵؛ نساء / ۸ و ۳۶؛ مائده / ۸۹ و ۹۵؛ انفال/ ۴۱؛ توبه/ ۶۰؛ کهف / ۷۹؛ نور/ ۲۲ و حشر/۷) انفاق معیار تقوی (بقره/ ۳، ۲۱۵) بیان انحرافات اجتماعی، مانند سرقت، ظلم فحشا و راههای مبارزه با آنها (مائده / ۳۸ و ۳۲ و ۳۳؛ نور/ ۲۱؛ آل عمران / ۱۳۵ و نساء / ۱۵ ـ ۲۵) و … گویای نوع نگاه قرآن کریم به فرهنگ و جامعه انسانی و مسایل مربوط به آن است.
ب) جامعهشناسی (شاخهای از علوم اجتماعی با جنبه توصیفی) موضوع و روش مطالعاتی خاصی دارد. برخی از موضوعات محوری مطالعه در این رشته علمی عبارت است از:
۱) مطالعه نهادهای اجتماعی، ۲) فرهنگ و زیرمجموعههای مربوط به آن، ۳) آموزش و پرورش، ۴) فرهنگپذیری و جامعهپذیری، ۵) گروههای اجتماعی، ۶) آسیبشناسی اجتماعی، ۷) قشربندی و طبقههای اجتماعی، ۸) عدالت اجتماعی، ۹) آزادی، ۱۰) رهبری و حکومت در جامعه، ۱۱) مدینه فاضله، ۱۲) نظارت و کنترل اجتماعی، ۱۳) تحلیل انقلابات، ۱۴) جنبشها و حرکتهای مردمی و اجتماعی. موضوع اصلی جامعه شناسی تحلیل و مطالعه رفتارهای اجتماعی انسانی است. این دانش نقش انسانها ـ مستقیم و غیر مستقیم ـ را در خلق این رفتارها (اعم از رفتارهای مثبت یا منفی، هنجار یا ناهنجار، به دلیل انگیزهها، سلایق نگرشها و بینشهای متفاوت) تحلیل و بررسی میکند. با توجه به این نکته بین موضوعات مورد نظر قرآنکریم و مطالعات جامعهشناسی نوعی همخوانی احساس میشود.
عمده دغدغه قرآن کریم با نگاه اجتماعی آن، حوزه رفتارهای انسانها در جامعه و اصلاح آن است. موضوع مطالعات جامعهشناختی هم، تحلیل اینگونه رفتارهاست؛ البته به شیوه جزیینگر؛ نه کلاننگری که در قرآن کریم هست. در نتیجه به نظر میرسد:
۱) با مرور بر قرآنکریم در مییابیم که بسیاری از مباحث محوری در جامعهشناسی وجود دارد که ـ به طور مستقیم و غیر مستقیم ـ مورد نظر قرآنکریم است.
۲) چون قرآن کریم مصدر بسیاری از معارف است، مصدر بسیاری از علوم و معارف اجتماعی نیز خواهد بود.
۳) بسیاری از برداشتها و تحلیلهای عقلی و تجربی بشر، از مسائل و نیازهای اجتماعیاش، قابل اصلاح و بازبینی است، به این معنا که با مراجعه به مضامین اجتماعی قرآن کریم میتوان بسیاری از مبانی، پیشفرضها، اصول و قواعد مطالعات جامعه بشری را اصلاح کرد؛ به ویژه این که مجموعه گزارهها و آموزههای علوم اجتماعی، از جمله جامعهشناسی، ناظر به انسانی اجتماعی است که رفتارها و عوامل و انگیزههای آن، بریده از حیات ابدی و آن جهانی او تدوین و تحلیل شده است؛ در حالی که در قرآن کریم به جنبههای دیگر انسان و بعد روحانی و آن جهانی او تأکید فراوان شده است.
ضمن اینکه قرآن دیگران را از نگاه تک بعدی به انسان و حیات او بر حذر میدارد و به بعد معنوی و آن جهانی او اولویت میدهد. در نتیجه، نگاه تک بعدی به انسان و اصرار بر تدوین گزارهها و نظریههای سکولار در جهان امروز، اهل تحقیق و تدبر را وامیدارد، تا با مراجعه به آن کتاب عزیز، این دسته از شئونات امروزی جامعه بشری را کشف و اصلاح نمایند و از راز عدم موفقیت قطعی علوم انسانی و اجتماعی امروز در مسیر رفع مشکلات جوامع و عدم پاسخگویی سریع و کامل به نیازهای آن پرده بردارند.
تفسیر اجتماعی بازتابی از رابطه قرآن و جامعه شناسی
اگر تفسیر را فهم و درک مفاد استعمالی و مراد جدّی خداوند از آیات قرآن کریم با شرایط لازم آن بدانیم (ر.ک. به: رضایی اصفهانی، محمد علی، منطق تفسیر؛ بابایی، روش تفسیر قرآن)، به طور قطع تفسیر اجتماعی با رویکرد و نگرش جامعهشناختی، از جمله گرایشهای تفسیری است که مفسر سعی دارد بر اساس یافتههای این دسته از علوم و با کمک آنها به ضمیمه شرایط لازم، به کشف معانی و مفاد استعمالی قرآنکریم راه یابد؛ نوعی بهرهگیری از یافتههای قابل اعتماد علمیکه بر اساس عقل و عرف میتوان به کمک آن پرده از برخی اجمال و ابهامات آیات الهی کنار زد و بخشی از حقایق آن را روشنتر نمود.
بر این اساس ـ صرفنظر از مباحث جنجالی در مفهوم تفسیر علمی، و تسرّی جریان تفسیر علمیبه حوزه علومانسانی (از این جهت که این علوم موضوع مطالعه و روش پژوهش ویژه دارند) ـ مفهوم تفسیر اجتماعی با رویکرد جامعهشناختی را میتوان دارای دو جنبه اساسی دانست:
الف) بهرهمندی از دانش جامعه شناسی و دستآوردهای متقن آن در ابعاد مختلف نظری و کاربردی برای فهم بهتر و دقیقتر محتوای آیات قرآنی و برداشت نو از آن؛ به گونهای که بتوان به شیوه عقلانی و منطقی از آن دفاع کرد و دستآوردهای عقل و شرع آن را تأیید نماید.
ب) بهرهمندی از قرآن کریم برای استخراج اصول و قواعد تفکر اجتماعی و استنباط نظام جامع اجتماعی از آن؛ به گونهای که این یافتهها دیگر بخشهای قرآنی در زمینه مباحث اجتماعی را تبیین کند و مفسر و تحلیلگر اجتماعی را قادر سازد تا ضمن تحلیل و بررسی مسائل پیرامونی جامعه کنونی با قرآن کریم، به اصلاح و بازسازی مبانی جامعه شناختی دست بزند و در حوزه روششناختی، وحی را منبع دیگر شناخت در تحلیل و کشف مسائل اجتماعی به حساب آورد.
برای تأیید برداشت این دو جنبه، ضمن توجه دادن دوباره خواننده محترم به آنچه در خصوص حاکمیت روح اجتماعی بر تمام دستورات و توصیههای قرآن کریم در صفحات پیشین آمد، دقت در جدول زیر، به عنوان یک مقایسه کوتاه بین موضوعات محوری در جامعهشناسی و آیات مختلف قرآنی، راهگشاست.
موضوع و محور جامعهشناختی معادلها و آیات قرآنی
۱ جامعه، جامعهگرایی و مفاهیم مربوط استفاده قرآن از واژه قوم (۳۸۳ بار) ناس (۲۴۰ بار) امت (۶۴ بار) قریه (۵۶ بار) اناس (۵ بار) ….
۲ اعتقادات دینی جامعه رابطه ایمان و افزایش برکات
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَالْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ؛ (اعراف/۹۶) «و اگر (بر فرض) اهل
آبادىها ایمان مىآوردند و خودنگهدارى مىکردند، حتماً برکاتى از آسمان و زمین بر آنان مىگشودیم».
۳ قانونمندی جامعه و تاریخ سنّتهای الهی
قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُواکَیْفَکَانَ عَاقِبَهُالْمُکَذِّبِینَ؛ (آلعمران/ ۱۳۷) «به یقین،
پیش از شما، سنّتها [و روشهایى وجود داشته که] سپرى شده است. پس در زمین گردش کنید و بنگرید
فرجامِ تکذیب کنندگان چگونه بوده است؟!»
۴ نقش فرد در جامعه پیرو سازی رهبران
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلاَ فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعاً؛ (قصص/۴) «در واقع، فرعون در زمین (مصر) برترىجویى کرد و اهل
آن را گروههایى قرارداد».
۵ پایگاه اجتماعی خداوند موقعیتها را فراهم میکند
نَحْنُ قَسَمْنَا بَیْنَهُم مَعِیشَتَهُمْ فِیالْحَیَاهِ الدُّنْیَا…؛ (زخرف/۳۲) «ما وسایل زندگى آنان را در زندگى دنیا بین
آنان تقسیم کردیم و …».
۶ توجه به تفاوتها در جنس و نژاد خداوند موقعیتها را فراهم میکند
ریشه تفاوتها از نظر قرآن
یَاأَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِن ذَکَرٍ وَأُنثَى…؛ (حجرات/ ۱۳) «اىمردم! در واقع، ما شما را از مرد و زنى
آفریدیم…».
۷ جامعه آرمانی (مدینه فاضله) پاکان و صالحان سازندگان جامعه آرمانی
وَعَدَاللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ….؛ (نور/۵۵) «خدا به کسانى از شما که
ایمان آورده و [کارهاى] شایسته انجام دادهاند، وعده داده است که قطعاً آنان را در زمین جانشین خواهد کرد».
نتیجه بحث و تأمل در جدول گویای نوعی همآنی در مفاهیم اساسی جامعهشناسی و تفسیر اجتماعی قرآن کریم است. برای نمونه به محور اوّل جدول که ناظر به مفهوم جامعه و جامعهگرایی است، توجه کنید.هرچند در قرآن کریم مفهوم جامعه را نداریم؛ لیکن معادلهای مختلفی برای آن میتوان یافت، تأملی در کالبد شکافی این مفهوم و ارتباط آن با موضوعات قرآنکریم در این خصوص راهگشاست.
جامعه در مفهوم لغوی اسم فاعل مؤنث به معنای گردکردن و گردآوردن است و معنای عرفی آن گروه یا گروههای انسانی است؛ به این شرط که در آن، جهتِ جمع و وحدتی لحاظ شده باشد. بر این اساس گروه مردم یک روستا، استان، دین، جغرافیا، یا یک شغل را میتوان یک جامعه نامید.جامعه معنایی اصطلاحی نیز دارد که به دلیل نبود تعریف مورد اتفاق، به بررسی ملاکهایی برای تعیین کردن آن نیاز دارد که به دلیل اهمیت، به اختصار، مرور میشود.
۱. ملاک جامعه بودن را جدایی مکانی بدانیم که به سه گونه تصورپذیر است:الف) شرط تحقق یک جامعه آن است که گروهی از انسانها در یک محدوده سرزمینی زندگی کنند. ب) شرط تحقق یک جامعه آن است که گروهی از انسانها گرد هم آیند و در فعالیتهایی که برای اداره زندگی آنها ضروری است، مشارکت کنند و از عواید و منافع آنها برخوردار گردند؛ به این معنا که تحت یک نظام تقسیم کار با هم مرتبط باشند و عایدات آن را نیز بین خود تقسیم کنند. ج) منظور از جامعه واحد، گروهی از مردم هستند که در یک نظام جداگانه سازمان یافتهاند و امور آن را، مستقل از نظارت بیرونی، اداره میکنند، یعنی یک حاکمیت واحد و مستقل سیاسی دارند.
۲. ملاک جامعه را اصول فکری و عقایدی دانست که از آن انتظامات، قوانین، شریعت و امور سیاسی ـ اقتصادی منشعب میشود. بر این اساس گاهی جوامع را به جوامع اسلامی، کمونیستی، سرمایهداری یا دینی، بدون مرز بندی جغرافیایی، تقسیم میکنند. ۳. ملاک جامعه بودن را جدایی زمانی بدانیم، به این معنا که، هرگاه در ساختار اجتماعی یک گروه خاص از انسانها که در یک سرزمین معینی زندگی میکنند و جامعهای واحد و جداگانه را تشکیل میدهند، تغییر مهمی پدیدار شود؛ به گونهای جامعه که بعد از آن تغییر، نسبت به گذشتهاش متمایز شود. در واقع ما دو جامعه با دو خصوصیت داریم که عمده نهادهای اجتماعی آن تغییر اساسی کرده است، مانند: جامعه صدر اسلام با قبل از آن، یا جامعه بعد از انقلاب ایران و قبل از انقلاب.
با توجه به ملاکهای یاد شده، به نظر میرسد تعریف جامعه به دو سطح رویین و زیرین ناظر است. سطح زیرین محتوای مفهومی جامعه، ناظر به عقاید، افکار و اصول فکری و اندیشههاست و سطح رویین آن مربوط به بعد مکانی، جغرافیایی و قالبهای نه چندان پیچیده است که بر اساس آنها فعالیتهای اجتماعی، صورتی عینی و روزمره به خود میگیرد و آغاز و انجام مییابد.
با پذیرش این برداشت از مفهوم جامعه که جمعی سازگار بین ملاکهای زمانی، مکانی، و اندیشهای است، به نظر میرسد با مراجعه به مفاهیم مشابه این مفهوم در قرآن کریم، هر دو سطح مورد نظر قرآن کریم باشد. آنجا که سخن از حضور یک پیامبر در بین یک گروه از مردم است فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ؛ (بقره/ ۲۱۳) و وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ؛ (رعد/ ۷) و آنجا که سخن از اعتقاد و باورهای یک گروه است إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلاَ فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعاً؛ (مریم/ ۲۰) و آنجا که قرآن بر محوریت زمانی تأکید دارد إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ * وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجاً؛ (نصر/ ۱ و ۲) همه گویای ناظر بودن آیات به بعد مکانی، زمانی و اندیشهای جامعه است (عبدالجبار محمد، المجتمع، ۶) که پیگیری ابعاد آن فرصت و مجال دیگری را میطلبد.
منابع
۱. آرون، ریمون، مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعهشناسی، ترجمه: باقر پرهام، نشر علمی ـ فرهنگی، تهران، ۱۳۸۴ ش.
۲. امزیان، محمد محمد، روش تحقیق در علوم اجتماعی از اثباتگرایی تا هنجارگرایی، ترجمه: عبدالقادر سواری، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، قم ۱۳۸۰ ش.
۳. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج ۱۷، «جامعه در قرآن»، نشر اسراء، قم، ۱۳۸۸ ش.
۴. رضایی اصفهانی، محمد علی، منطق تفسیر ۱ و ۲، نشر جامعهالمصطفی العالمیه، قم ۱۳۸۷ ش.
۵. زمانی، محمد حسن، مستشرقان و قرآن، قم، موسسه بوستان کتاب، ۱۳۸۵، چ اول.
۶. سمالوطی، بنیل، بناء المجتمع الاسلامی و نظمه «دراسته فی علوم الاجتماع الاسلامی»، دار الشروق، جدّه، ۱۴۲۸ هـ . ق.
۷. صدر، محمد باقر، سنتهای تاریخ در قرآن، ترجمه: سید جمال موسوی، انتشارات اسلامی، قم، ۱۳۸۸ ش.
۸. طالقانی، سید محمود، پرتویی از قرآن، نشر شرکت سهامی، تهران، ۱۳۸۱ ش.
۹. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، نشر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
۱۰. عبدالجبار، محمد، المجتمع، بحوث فی المذهب الاجتماعی القرآنی، دارالاضواء، بیروت، ۱۹۸۷ م.
۱۱. گروهی از نویسندگان، در آمدی بر جامعه شناسی اسلامی، نشر دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، قم، ۱۳۷۳ ش.
۱۲. مؤدب، سید رضا، روشهای تفسیر قرآن، نشر دانشگاه قم، ۱۳۸۶ ش.
۱۳. مصباح، محمد تقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قران، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، ۱۳۸۰ ش.
۱۴. مطهری، مرتضی، جامعه و تاریخ در قرآن، (مجموعه آثار ج ۲) نشر صدرا، قم.
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۶ ش.
مکارم، محمد حسن، مدینه فاضله در متون اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ۱۳۷۷ ش.
محمد رضا آقایی/عضو هیئت علمی جامعه المصطفی (ص) العالمیه
مجله قرآن و علم شماره ۵
ادامه دارد………..