یکی از سؤالاتی که معمولاً درباره امام کاظم(ع) ذهن بسیاری را به خود مشغول داشته، این مسئله است که چرا تعداد فرزندان امام هفتم(ع) بیش از بقیّه ائمّه(ع) است؛ به خصوص که ایشان حدود چهارده سال از عمر شریفشان را نیز در زندان گذرانده بودند؟
در پاسخ به این سوال لازم است ابتدا نگاهی گذرا به شرایط ائمّه(ع) داشتند تا زمان امام هفتم(ع) بیندازیم:
۱. امام علی(ع):
در دوره ایشان مسیر خلافت از جاده اصلی خود منحرف شد و جانشینی رسول خدا(ص) به دست اغیار افتاد. همزمان، «فدک» که پشتوانه اقتصادی امیرالمؤمنین(ع) بود، غصب شد و برای تشدید تحریمها، احکام خمس تغییر یافت و اختیارش نیز از دست اهل بیت(ع) درآمد. مسلمانان، اعمّ از مهاجران، انصار و تازه مسلمانان نیز در انجام وظایف خود کوتاهی ورزیدند.
امیرالمؤمنین(ع) برای جبران از دسترفتهها چنین عمل نمود:
تأسیس ابنیه، باغها و حفر چاهها و قنوات و وقف کردن آنها
برخی از این چاهها همچنان بعد از گذشت چهارده قرن تا به امروز آب دارند و ساختمانهایی که ساخته بودند تا حوالی «مکّه» هم ادامه یافت.
تربیت نیرو به طور مستقیم و غیرمستقیم
این تربیت نیرو، گاه به بهانه پذیرایی از مهمانان و زائران رسول خدا(ص) در «مدینه» و منزل خود انجام میشد و گاه با هدایت مدبّرانه یارانی، چون سلمان فارسی، مالک اشتر، صعصعه بن صوحان، اویس قرنی، محمّد بن ابیبکر و … در شهرها و مناطقی چون «مدائن»، «کوفه»، «یمن» و «مصر» صورت میگرفت.
حضور مستمر در متن جامعه و اظهار نظر در مسائل کلیدی
حضرت علی(ع) در تمام جمعهها و جماعات حضور داشت و هرجا نیز که ضرورتی وجود داشتند، در نهایت قاطعیّت نظر خود را بیان مینمودند و در مواردی، مانند تبعید ابوذر حتّی خلاف دستور صریح خلیفه عمل میکردند.
در نتیجه مجموعه این اقدامات و تلاشها بود که بعد از کشته شدن عثمان، مسلمانان درباره جانشینی ایشان به اجماع رسیدند.
۲. امام مجتبی(ع) و امام حسین(ع)
در دوره حاکمیت معاویه این دو امام بزرگوار که پس از شش ماه حکومت امام مجتبی(ع) و صلح اجباری با معاویه در پی کوتاهی مسلمانان، ناچار بودند حکومت معاویه را بپذیرند، برای مقابله با اقدامات تخریبی معاویه و نظارتها و اذیّتهای او از ابزارهایی نظیر پذیرایی از زائران حرم نبوی(ص)، رسیدگی به خانواده شهدا، همراهی در سفرهای حج و کمک به محرومان و نیازمندان استفاده میکردند تا مردم از نزدیک با ایشان آشنا شوند و تبلیغات منفی معاویه و شامیان، خنثی شود. با به بار نشستن زحمات امام مجتبی(ع) بود که امام حسین(ع) توانستند در برابر برخی اشتباههای معاویه، کتبی و در قالب نامه اعتراض کنند. تبلیغات منفی معاویه تا آنجا مؤثّر بود که مردم «شام» از شنیدن خبر نماز خواندند امام علی(ع) تعجّب میکردند!
البتّه اشتباه استراتژیک سرکارآمدن یزید و به وجود آوردن رخداد «کربلا» اتّفاقی بود که طومار امویان را در هم پیچید و در پی این واقعه جانکاه، افول آنان شروع شد.
۳. امام سجّاد(ع)
ضربه مهلکی که حکومت اموی از ماجرای «کربلا» و فعّالیتهای کاروان اسرا در پی آن خورده بود، سبب شد امام(ع) عمده عمر خود را تحت نظارت شدید امویان بگذراند. امام سجّاد(ع) در این ایّام مهمترین معارف دینی را در شرایطی که اهل بیت(ع) را یاغی و طاغی معرفی میکردند، در قالب عزاداری و ادعیه، به همه مسلمانان عرضه میکردند.
امام(ع) علاوه بر استفاده از ابزار گریه و دعا، به بهانههای مختلف و حضور در مناسک حج از ابزار تبلیغ تشیّع با استفاده از بردهها بهره میجستند. در دوره ایشان حاکمیت مروانی به شدّت بر حجم کشورگشاییها افزوده و سیل بردهها به مناطق اسلامی سرازیر شده بود. امام از طریق یاران نزدیک، بردگان نخبه و ممتاز را شناسایی و خریداری میکردند و پس از مدّتی، آموزش نزدیک در منزل خود، به بهانههای مختلف، مانند اعیاد، ماه مبارک رمضان و دیگر مناسبتها آنان را آزاد میکردند تا پیامهای ایشان را به کلّ جهان اسلام برسانند.
۴. امام محمّدباقر(ع) و دوره اوّل امامت امام صادق(ع)
با اقدامات و فعّالیتهای امام سجّاد(ع) شرایط چنان برای دو امام بعد(ع) فراهم شده بود که آزادانه کلاس درسهای مفصّل و بزرگی راهانداختند تا جایی که بیش از چهار هزار نفر، شاگردی امام صادق(ع) را نمودند. این در حالی است که در سالهای قبل، مردم، امام حسین(ع) را در حدّ یک مسئلهگوی ساده قبول نداشتند و به ایشان اجازه نمیدادند سادهترین مسائل فقهیاشان را در «مسجد النّبی(ص)» پاسخگو باشند.
۵. دوره دوم امامت امام صادق(ع) و امامت امام کاظم(ع)
تلاشهای امام محمّدباقر(ع) و امام صادق(ع)، گسترش تعداد شاگردان ایشان و پراکنده شدن آنان در جهان اسلام، سبب شده بود که اقبال عمومیبه ایشان زیاد شود و عبّاسیان با سوء استفاده از این شرایط، مردم را فریب دادند و خود به حکومت رسیدند. بدیهی بود در چنین شرایطی، امامان(ع) را مهمترین رقیب خود در جریان حکومت میدیدند و با توجّه به تجربه فعّالیتهای امامان(ع) در دوره امویان و مروانیان، تنها راه چاره را در محدود کردن ایشان و تشدید فشار بر شیعیان دیدند؛ به نحوی که امام صادق(ع) ناچار شدند شیعیان را از هرگونه فعّالیت سیاسی پرهیز دهند.
امام کاظم(ع) نیز بعد از شهادت پدر خود، همچنان همان محدودیّتها را تجربه کردند و تقریباً تنها اجازه داشتند با خانواده خویش ارتباط داشته باشند و رابطه با مردم و شیعیان بسیار بسیار محدود بود. امام(ع) از آن شرایط به این نحو استفاده کردند که با افزایش تعداد فرزندان خود تا سی و پنج پسر و دختر (بنابر برخی نقلها) آنان را تحت تعلیم خاصّ خود قرار دادند. امامزادههای موسوی تعلیمیافته، با شهادت امام کاظم(ع) فرماندهی برادر خود، امام رضا(ع) را پذیرفتند و در طول مدّت درگیری امین و مأمون بر سر جانشینی هارون الرّشید در مناطق مختلف «ایران» پراکنده شدند و محدودیّتهای به وجود آمده در دوران عبّاسیان را پرتوان جبران کردند.
با اقدامات ایشان، چنان شرایط برای امام رضا(ع) فراهم بود که مأمون به محض به حکومت رسیدن، تمام تلاشش را برای خنثی کردن این اقدامات نمود. وی در همین راستا پایتخت را به «مرو» منتقل کرد و امام رضا(ع) را به اجبار ولیعهد خود نمود و با ناامیدی از خنثی کردن اقدامات پیشین، ابتدا امام(ع) را شهید نمود و سپس با ازدواج اجباری امام جواد(ع) با دختر خود، جلوی تکرار آنچه را در دوره امام کاظم(ع) رخ داده بود، گرفت. امامان بعد(ع) نیز چنان در حصر و اسارت «سامرّاء» قرار گرفتند که امام عسکری(ع) امکان حضور در مراسم حج را هیچگاه نیافتند و امام عصر(ع) در نهایت خفقان و حصر پا به دنیا گذاشتند و از همان آغازین ساعات عمر، غیبت را تجربه نمودند.
محمود مطهری نیا
منابع جهت مطالعه بیشتر:
تاریخ حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان، انتشارات الهادی
نقش ائمه(ع) در احیای دین، مرحوم علامه سیّد مرتضی عسکری، دانشکده اصول دین
تاریخ تحلیلی صدر اسلام، دکتر اصغر منتظرالقائم، انتشارات سمت
تاریخ امامت، دکتر اصغر منتظرالقائم، انتشارات دانشگاه پیام نور
تاریخ تمدن و ملک مهدوی، دکتر محمّدهادی همایون، انتشارات دانشگاه امام صادق(ع)