استاد تاریخ، مهدی طائب، در یک سخنرانی درباره ی حضرت زهرا(سلام الله علیها)، بیان کردند: «بیش از آنکه حضرت زهرا(س) در مصیبت از دست دادن پدرشان گریان باشند، بر مصائب وارد آمده بر امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) گریستند.» این سخن با بررسی دقیق و موشکافانه ی تاریخ تایید میشود. چنانچه بانوی رنج کشیده در آخرین سخنان خطاب به همسر اشکبارشان فرمودند: «به خاطر آنچه پس از من به تو خواهد رسید، گریه میکنم.» (۱)
روایتهای تاریخی از دوران رحلت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) نشان می دهد که قاتل حقیقی حضرت فاطمه(س)، همان ماجراهای پیش آمده پس از غصب خلافت در سقیفه بود. انگار پس از این ماجرا، مردم دو دسته شدند: گروه بسیاری که در شمار پیروان سقیفه جای گرفتند و گروه انگشت شماری که پیرو غدیر بودند و در روزهای نخستین رحلت رسول اعظم(ص)، به زور از آنان بیعت گرفتند.
در این مطلب، به گوشه ای از رنجهای حضرت زهرا(س) در دفاع از حقّانیت امیرالمؤمنین علی(ع) اشاره میکنیم.
دفاع جانانه
حضرت زهرا(س)، به معنای واقعی از حقّ حضرت علی(ع) دفاعی «جانانه» کردند؛ چرا که آن بانو، در جریانهای پیش آمده پس از سقیفه، جسم و جان خود را سپر بلای حضرت علی(ع) کردند. ایشان در حالی که فرزند شش ماهه شان سقط شده بود و درد آن را بر دوش میکشیدند، بر صدمات وارد آمده از میخ و سیلی و تازیانه نیز تاب آوردند و در چنین حالتی، وقتی که دیدند دستهای حضرت علی(ع) را با طناب بستهاند و برای بیعت نامشروع، به سوی مسجد میکشند، دست به کمربند همسر مظلوم خود گرفتند و مانع بردن ایشان شدند. (۱)
پیامبر خدا (ص) فرمودند: «هر گاه زهرا را مشاهده میکنم به یاد آن ستمهائى می افتم که بعد از من در حق او خواهد شد. گویا میبینم که ذلّت داخل خانه وى شده است. احترامش را از دست داده است. حقش را غصب نمودهاند. از دریافت ارث خود ممنوع شده است. پهلوى او شکسته و جنین او سقط شده و او فریاد می زند:«یا محمّداه!» ولى کسى به دادش نمی رسد، استغاثه میکند ولى کسى به فریادش نخواهد رسید…» (۲)
بالاترین دفاع حضرت زهرا(س) از ولایت، زمانی بود که مشاهده کردند در مسجد، دست حضرت علی(ع) را بستهاند و عمر بن خطاب و مغیره بن شعبه، شمشیر به دست بالای سر آن حضرت ایستادهاند و می خواهند از ایشان بیعت بگیرند. در این هنگام حضرت زهرا(س) با بدن مجروح فریاد زدند: «رها کنید پسر عمویم را! قسم به آن خدایی که محمّد را به حق برانگیخت، اگر از علی دست برندارید، گیسوان خود را پریشان کرده و پیراهن رسول خدا(ص) را بر سر افکنده، به نزد خدای تبارک و تعالی فریاد برمی آورم.»
سپس اضافه کردند:
«یقین بدانید که ناقه (شتر) صالح در نزد خدا از من گرامی تر و بچه ی آن ناقه نیز از فرزندان من قدر و قیمتش زیادتر نبود.» (۳)
آنگاه دست حسنین (ع) را گرفتند و برای نفرین کردن به سوی قبرستان بقیع روی نمودند. در این هنگام حضرت امیرالمؤمنین (ع) به سلمان فرمودند: «سلمان! فاطمه را دریاب. گویی دو طرف مدینه را می نگرم که به لرزه افتاده. سوگند به خدا! اگر فاطمه(س) نفرین و ناله سر دهد، دیگر مهلتی برای مردم مدینه باقی نمی ماند و زمین همه ی آنها را در کام مرگبار خود فرو میبرد.»
سلمان، سخنان حضرت علی(ع) را به حضرت زهرا(س) رساند و حضرت فرمودند: «ای سلمان! آنها قصد جان علی(ع) را دارند و من در قتل علی نمی توانم صبر کنم.»
سلمان عرض کرد: «امام علی(ع) مرا فرستاده که به شما بگویم به خانه برگردید و نفرین نکنید.»
در این هنگام حضرت زهرا(س)، اسطوره ی زنان و مردان تاریخ، جمله ای فرمودند که درسی برای تمام شیعیان است. ایشان فرمودند: «حال (که امامم دستور داده) برمیگردم و صبر میکنم و سخن او را می پذیرم و از او اطاعت میکنم.» (۴)
و این زیباترین دفاع حضرت فاطمه(س) از مولای خویش بود.
دفاع با اشک
هنگامیکه مصائب حضرت علی(ع) شروع شد و خلافت ایشان غصب گردید، یکی از شیوه های دفاعی حضرت فاطمه(س) گریه بر مظلومیت حضرت علی(ع) شد. آن حضرت بعد از رحلت پیامبر(ص) گریه میکردند و می فرمودند: «کیست یاور برای علی(ع)، آن یاری کننده ی دینت؟» (۵)
این گریه، به نهضتی تبدیل شد که مردم مدینه را متوجّه نارضایتی آن حضرت از وضعیت موجود گردانید.
از امام صادق (ع) روایت شده است: «بسیار گریه کنندگان پنج نفرند: آدم و یعقوب و یوسف و فاطمه دختر محمّد(ص) و على بن الحسین(ع)…. و فاطمه در فراق پیامبر خدا(ص) آن قدر گریه کرد که اهل مدینه اذیّت شدند و به او گفتند: ما را با گریه بسیار خود اذیت کردى و او به قبرستان هاى شهدا مى رفت و تا مقدارى که مىخواست گریه مى کرد و برمى گشت.» (۶)
امّ سلمه (همسر رسول خدا(ص)) روایت میکند:
خدمت حضرت زهرا(س) رسیدم و پرسیدم: «ای دختر رسول خدا! شب را چگونه صبح کردی؟ حالت چگونه است؟» فرمودند: «صبح کردم در میان حزن شدید و اندوه عظیم؛ در حالی که پیامبر (ص) از دست رفته و وصیّ او مظلوم واقع شده است. سوگند به خدا! حشمت و عظمت آن کسی دریده و نابود شد که برخلاف حکم خدا در قرآن و سنّت و سفارش پیامبر(ص) در تأویل و تفسیر قرآن، حقّ امامت او را غصب کردند و به دیگران سپردند.» (۷)
دفاع با خطبه خوانی
حضرت زهرای مرضیه(س)، زمانی که چنین تشخیص دادند که گریستن و فدا کردن جان برای آگاه کردن مردم کافی نیست، به مسجد آمده و خطبه ای بلند خواندند. در ضمن در زمان نوحه خوانی شان در بقیع و پس از بیمار شدن و به بستر افتادن، به عیادت کنندگان و شاگردان خود، سخنان بسیاری گفتند و بدین ترتیب، تا آخرین لحظه، در پای حقّانیت ابرمرد مظلوم تاریخ ایستادند.
خطبه های حضرت زهرا(س) در دفاع از حضرت علی(ع) متعددند و ما در این مقاله تنها به این جمله بسنده میکنیم:
«خداوندا! به سوی تو شکایت میکنیم به خاطر اندوه از دست دادن پیامبرت و اینکه ما را از حقمان بازداشتند؛ همان حقّی که در کتاب نازل شده بر پیامبرت برای ما قرار دادی.» (۸)
پی نوشت:
۱. بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۲۳۰؛ به نقل از «بدانید من فاطمه هستم»، اثر واحد پژوهش موسسه موعود، تهران، موعود، ۱۳۹۱، ص ۳۳۳.
۲. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، زندگانى حضرت زهرا علیها السلام ( ترجمه جلد ۴۳ بحار الأنوار) / ترجمه نجفى – تهران، اسلامیه، چاپ: اول، ۱۳۷۷، ص ۱۸۲؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور ۳/۵.
۳. احتجاج، ج ۱، ص ۸۶؛ به نقل از بدانید من فاطمه هستم، همان، ص ۳۳۶.
۴. سوره ی شورا، آیه ی ۲۳. به نقل از همان منبع، ص ۳۳۷.
۵. بحارالانوار، همان؛ به نقل از همان، ص ۳۳۲.
۶. ابن بابویه، محمد بن على، الخصال / ترجمه جعفرى – قم، نسیم کوثر، چاپ: اول، ۱۳۸۲ش. ج۱؛ ص۳۹۷- ۳۹۸. با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور ۳/۵.
۷. بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۱۵۶؛ به نقل از بدانید من فاطمه هستم، همان، ص ۳۳۰.
۸. الاحتجاج، همان، ص ۲۶۲؛ به نقل از همان، ص ۳۲۹.