اگر تا به حال راهتان به دادگاه ها افتاده باشد، حتماً شاهد پرونده های روی هم تلنبار شده ی شکایات مربوط به ارث بوده اید. همیشه ی تاریخ، افرادی بودهاند که حق دیگران را پایمال کردهاند و نگذاشتهاند که حق به حقدار برسد و شاید به همین دلیل هم خداوند در کتابش دقیقاً سهم هر کس را از ارث مشخص کرده است.
در روزگارهای نه چندان دور، برخی از ظالمان پا از حدشان فراتر گذاشتند و حق تنها فرزند پیامبر خدا را هم از ارث پدرش به او ندادند. ابوبکر که خود را یار غار رسول خدا (صلى الله علیه وآله) می دانست پس از رحلت حضرت (ص) با تفسیر به رای هایش از احادیث اعلام کرد که پیامبران از خود چیزی به ارث نمیگذارند و با این توطئه فدک را از حضرت زهرا (سلام الله علیها) گرفت.
اهل سنت: پیامبر از خود ارث نمیگذارد
اهل سنت حدیثى در کتاب هاى مختلف خود از پیامبر اسلام(ص) به این مضمون نقل کردهاند که ایشان فرمودند: «ما پیامبران ارثى از خود به یادگار نمى گذاریم و آنچه از ما بماند باید به عنوان صدقه در راه خدا مصرف شود.»
سند این حدیث، غالباً در کتب معروف اهل سنت به «ابوبکر» منتهى مى شود که بعد از پیامبر(ص) زمام امور مسلمین را به دست گرفت، و هنگامى که حضرت فاطمه(علیها السلام) و یا بعضى از همسران پیامبر(ص) میراث خود را از او خواستند، او به استناد این حدیث از دادن میراث به آنان سر باز زد.
در حدیثى از «عایشه» چنین مى خوانیم: «فاطمه(س) و عباس، بعد از وفات پیامبر(ص) نزد ابوبکر آمدند و میراثشان از پیامبر را خواستند، آنها در آن موقع زمینشان را در «فدک» و سهمشان را از «خیبر» مطالبه کردند؛ ابوبکر گفت: من از رسول خدا(ص) شنیدم که گفت: «ما چیزى را به ارث نمى گذاریم و آنچه از ما بماند صدقه است…»؛ هنگامى که فاطمه(س) این سخن را شنید، با حالتى خشمگین «ابوبکر» را ترک کرد و تا آخر عمر با او یک کلمه سخن نگفت.»(۱)
استناد حضرت فاطمه(س) به آیات قرآن
حضرت فاطمه زهرا(س) در خطبه شان در جواب ابوبکر به آیات قرآن درباره ارث بری فرزندان پیامبران اشاره کردند و رو به او چنین فرمودند:
«… ای پسر ابی قحافه (ابوبکر) آیا در کتاب خداوند آمده که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم نبرم؟! حقا که سخن ناروایی گفتهای! آیا عهد کتاب خدا را کنار گذاشته، پشت سرتان انداختهاید در آنجا که گوید:
«و سلیمان از داود ارث برد»(۲)، و آنجا که داستان یحیی بن زکریا را بازگو می کند و میفرماید«پروردگارا از سوی خودت جانشینی به من ببخش که از من و خاندان یعقوب ارث ببرد و آنجا که میفرماید «بعضی از خویشان بر بعضی دیگر در کتاب خدا مقدم هستند.»(۳)
و نیز آنجا که میفرماید «خداوند شما را درباره فرزندانتان سفارش میکند که پسر دو برابر دختر ارث ببرد» (۴) و یا فرمود «اگر مالی را بهجای گذارد، به طور شایسته برای پدر و مادر و نزدیکانش وصیت کند و این حقی است بر پرهیزکاران.» (۵)
آیات قرآن، ارث بری فرزندان پیامبران
قرآن کریم در سوره های مریم و نمل صریحاً به ارث بری فرزندان پیامبران اشاره میکند:
یحیی وارث زکریا
خداوند در بیان داستان زندگی یحیی در سوره مریم آیات ۵ و ۶ می فرماید: «و من از بستگانم بعد از خودم بیمناکم (که حق پاسدارى از آئین تو را نگاه ندارند) و همسرم نازا است، تو به قدرتت جانشینى به من ببخش؛ که وارث من و آل یعقوب باشد و او را مورد رضایتت قرار ده.»
سلیمان وارث داود
و هم چنین می فرماید:
«سلیمان از داود ارث برد .»( نمل، ۱۶)
کلمه ی «ورث» در آیات بالا به معنی ارث بردن از اموال و دارایی ها است و تا وقتی قرینه ای مثلاً از سایر آیات و یا روایات نباشد، نمی توانیم از این کلمه معنی به ارث رسیدن رسالت و نبوت و امور معنوی را برداشت کنیم.
از طرفی مقام نبوت و رسالت اکتسابی و موروثی نیست که مثلاً یحیی از خداوند بخواهد که با دعایی آن را به پسرش منتقل کند بلکه موهبتی است از طرف خداوند و نبی شخصی است که دارای مجموعه ای از خوبی ها و منتخب پروردگار عالم است و در مورد برخی از پیامبران هم میبینیم که پسرانشان بعد از آنها به پیامبری نرسیدهاند.(۶)
رد روایات اهل سنت
علاوه بر آیات فوق که نص و متن قرآن و سخن خدا و دلیلی محکم بر ارث بری فرزندان پیامبران (ع) از آنان است، دلایل زیاد دیگری برای رد این احادیث وجود دارد که ما در اینجا به چند مورد اشاره میکنیم:
۱. این حدیث با متن قرآن سازگار نیست و حدیثی که متن قرآن را رد کند مورد اعتنا قرار نمیگیرد.
۲. روایات بالا، معارض با روایات دیگرى است که نشان مى دهد: ابوبکر تصمیم گرفت «فدک» را به «فاطمه»(س) بازگرداند، ولى دیگران مانع شدند.
۳. وایت معروفى از پیامبر(ص) در بسیارى از کتب اهل سنت و شیعه آمده است که: العُلَماءُ وَرَثَهُ الأَنْبِیاءِ: «دانشمندان وارثان پیامبرانند» و نیز از ایشان نقل شده: «پیامبران درهم و دینارى از خود به یادگار نمیگذارند»
از مجموع این احادیث چنین به نظر مى رسد که هدف اصلى این بوده که روشن سازند، افتخار انبیاء و سرمایه آنها علم و دانش بوده است و مهمترین چیزى که از خود به یادگار گذاشتهاند، برنامه هدایت بوده و کسانى که سهم بیشترى از این علم و دانش را بر گرفتند، وارثان اصلى پیامبرانند، بى آن که نظر به اموالى داشته باشد که از آنان به یادگار مى ماند، بعداً این حدیث نقل به معنى شده و سوء تعبیر از آن گردیده و احتمالاً جمله «ما تَرَکْناهُ صَدَقَهٌ» که استنباط بعضى، از روایت بوده است به آن اضافه گردهاند.(۷)
حضرت فاطمه زهرا (س) که با سکوت مردم رو به رو شده بودند، در کمال مظلومیت رو به ابوبکر ادامه دادند:
«آیا گمان کرده اید که مرا از پدرم نصیبی نیست و ارثی نمیبرم و اصلا خویشاوندی بین ما نیست؟!
آیا برای شما آیه ای اختصاصی آمده که پدرم از آن خارج است؟ یا میگویید اهل دو ملت مختلف از یکدیگر ارث نمیبرند و من و پدرم اهل یک ملت و آئین نیستیم؟!
آیا شما از پدرم و پسر عمویم، علی، به عام و خاص قرآن داناترید؟
پس این شما و این فدک، همچون شتر مهارشده و زین کرده!، یکدیگر را در روز حشر خواهیم دید. پس چه خوب داوری است خداوند و چه خوب، بزرگ و پیشوایی است محمد (ص) و چه خوب وعده گاهی است قیامت، که در آن روز نتیجه زیانبار عمل خود را خواهید دید، ولی پشیمانی سودی ندارد و برای هر خبری جایگاهی است و بهزودی خواهید دانست که بر چه کسی عذاب خوارکننده فرود اٌمده و شکنجه پایدار وارد میشود.»(۸)
پی نوشت:
۱. تفسیر نمونه، جلد ۱۵، صفحه ۴۵۱.
۲. نمل، آیه۱۶
۳. سوره مریم آیات ۵ و ۶
۴. نساء، آیه۱۱
۵. بقره، آیه۱۸
۶. احتجاج طبرسی , ج ۱ , ص ۱۴۵ (طبع نجف)؛ به نقل از http://mahallati.ghasam.ir
۷. تفسیر نمونه، همان
۸. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار (ط – بیروت)، ۱۱۱جلد، ج ۲۹، ص۲۲۶، دار إحیاء التراث العربی – بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق
_______
مستور