همان طور که می دانیم اصلی ترین دشمن مهدی موعود که گستردهترین فتنهها، و انحرافات و ریزشها را در آخر الزمان میان مردم جهان ایجاد مینماید، دجال است. از طرفی در عرصهی «مهدی شناسی» با هفت شاخه اصلی و بنیادین مواجه میشویم که به صورت خلاصه عبارتند از:…
۱- چهره شناسی :
شناسایی ویژگیهای ظاهری و جسمانی مهدی موعود(روحی فداه)
۲- تبار شناسی :
شناسایی سلسلهی پدران و مادران مهدی موعود(عج) تا حضرت آدم و حوا(علیهما السلام)
۳- تاریخ شناسی :
شناسایی تاریخ ولادت، تاریخ غیبت صغری و تاریخ غیبت کبرای مهدی موعود(عج)
۴- شأن و مقام شناسی :
شناسایی شئونات و مقامات مهدی موعود (عج) و جایگاه حقیقی او در نظام هستی
۵- اخلاق شناسی :
شناسایی سیرهی اخلاقی مهدی موعود(عج) در عرصههای فردی، خانوادگی و اجتماعی
۶- حکومت شناسی :
شناسایی ارکان سیاست و حکومت در دولت کریمه مهدوی
۷- دشمن شناسی :
شناسایی دشمنان اصلی مهدی موعود (عج) و شناخت فتنهها و فساد انگیزی های ایشان.
در شاخهی هفتم و در عرصهی دشمن شناسی مهدوی، با نام دو چهرهی اصلی مواجه هستیم: سفیانی و دجّال. چهرهی اول شخصیتی حقیقی و یهودی از آل ابیسفیان است که هم زمان با ظهور مهدی موعود(عج) از دو جبهه به سوی سپاهیان و هواداران آن حضرت لشگرکشی میکند امّا چهرهی دوم شخص یا جریان عجیب و پر رمز و رازی است که فتنه گری و فساد انگیزی خویش را از سالیان پیش از ظهور و با استفاده از ابزارهایی پیشرفته و کارآمد در عرصه جهانی آغاز می نماید و بیشتر مردم جهان را از فضای معنوی و آرمانهای مهدوی دور میسازد. بنابراین اصلیترین دشمن منجی موعود که فساد و فتنهی ایشان شرق و غرب عالم را فرا میگیرد دجّال و دجّالصفتان عالمند. از این رو شناسایی حقیقت دجّال و دجّالیان و آگاهی از بنیانهای فتنهگری و ابزارهای فسادانگیزی ایشان از چند جهت ضرورت دارد:
« دجّالشناسی » راهی به « مهدیشناسی » :
یکی از راههای شناخت هر چیز، شناسایی ضد آن چیز است. مثلاً برای شناخت «روز» میبایست از ویژگیهای ضد آن که «شب» باشد آگاه باشیم. در غیر اینصورت به شناختی دقیق از «روز» دست نمییابیم. از این رو، یکی از راههای شناخت هر شخصیت، شناخت دشمنان او و ویژگیهای آنان است. بدینسان، شناخت دشمنان مهدی موعود(عج) و بررسی ویژگی آنان میتواند ما را به شناختی دقیقتر از مهدی موعود(عج) و ویژگیهای اخلاقی او رهنمون کند تا معیاری باشد برای ایجاد نزدیکی و تناسب اخلاقی میان ما و آن حضرت و نیز ملاکی باشد برای ایجاد دوری و ستیز اخلاقی با دشمنان آن حضرت.
« دجّالشناسی » زنگ هشداری جدی :
با شناسایی دجّال و جلوههای رنگارنگ و فراگیر او در سطح جهان، زنگ هشداری جدی برای تمام دوستداران مهدی موعود(عج) به صدا در میآید که ای وای چه غافل نشستهایم، در حالی که فتنهی دجَال به متن جامعه، رسانه، مدرسه، خانه و خانوادههای ما نفوذ کرده و آرمانهای شیطانی خویش را در ذهن و جان جوانان ما رسوخ داده و ما را به ستیزی آشکار با آرمانهای مهدوی وادار ساخته است.
« دجّالشناسی » مانع زدایی تربیت مهدوی :
با شناسایی دجّال و بنیانهای فسادانگیزی او، باید همه دست در دست هم به فکر چاره بر آییم، کودکان و نوجوانان خود را در یابیم، خانهها و خانوادهها را از غرقاب فراگیر فساد دجّال نجات دهیم و راهکارهای عملی ستیز با فتنهها و فسادهای فراگیر او را دریابیم ودر متن جامعه، رسانه، مدرسه و خانوادهها نهادینه نماییم تا بتوانیم با مانعزدایی تربیتی، غسل پاک و عفیف را برای مجاهدت و جانفشانی در عرصهی مهدی یاوری تربیت نماییم.
فصل اول : دجّال اصلی ترین دشمن منجی موعود
ظهور دجّال در فرجام زمان، به عنوان اصلیترین دشمن منجی آخرالزمان، از آموزههای مشترک بین یهودیت، مسیحیت و اسلام است. ردپای دجّال را از دو قرن قبل از میلاد مسیح، در تورات و آموزههای موسوی و آنگاه در انجیل و آموزههای عیسوی و پس از آن در قرآن و روایات محمدی(صلی الله علیه و اله) میتوان یافت.
الف) دجّال از دیدگاه مسیحیت و یهودیت ( دیدگاه اول )
واژهی دجّال در زبان عِبری و درآموزههای یهودی به معنای «دشمن خدا» است که از ترکیب دو واژهی «دج:دشمن، ضد» و «آل: خدا»(۱) تشکیل شده است. واژهی دجّال در الهیات مسیحی، به معنای ضد مسیح«Antichrist» میباشد. از منظر الهیات مسیحی دجّال کسی است که در آخرالزمان ظهور میکند و پرچم ضدیت و دشمنی با تمام آموزههای عیسی مسیح را بر می افرازد. به علاوه عدّهای از اندیشمندان مسیحی بر این باورند که دجّال شخصی خاص و دشمن برجستهی مسیح است. برخی دیگر دجّال را مجموعهی کامل کسانی میدانند که با عیسی مسیح مخالفند.
ب) دجّال از دیدگاه اسلام ( دیدگاه دوم )
واژهی دجال در زبان عربی، صیغهی مبالغه از مادهی «دَجَلَ» به معنای «کذاب و حیلهگر و بسیار دروغگو» است.(۲) واژهی دجّال همچنین می تواند از مصدر«تدجیل» به معنای «پوشاندن با طلا» و «آب طلاکاری» باشد. از آن جا که فرآیند آب طلاکاری فلزی غیر از طلا با ظاهر طلا عرضه میشود و در آن نوعی دغل و ظاهرفریبی صورت میپذیرد، به همین دلیل افراد بسیار دروغگویی که باطل را حق جلوه می دهند و به زشتیها صورتی زیبا و فریبنده میپوشانند، دجّال نامیده میشوند.
طبق آموزههای اسلامی، دجّال با استفاده از هر نوع دروغ و حیله و سحر و جادو به امور باطل لباس حق میپوشاند. او زشتی را زیبایی، بدی را خوبی و جهنم را بهشت جلوه میدهد. فساد و فتنهی او شرق و غرب عالم را فرا می گیرد و به تمام خانههای مردم جهان وارد میگردد. اساس فسادگستری و فسادانگیزیهای او بر موسیقی و استفاده از جذابیتهای زنان استوار است. در روایات نبوی از فتنهی دجّال با عنوان «أشّدُّ الْفِتَن: سختترین فتنهها»(۳) یاد شده است! پیامبراسلام از امت خویش خواسته است که دجّال و ویژگیهای او را به خوبی بشناسند، در فتنهانگیزیهای او به دقت بیندیشند و خطر خیزی آن را به یکدیگر و آیندگان خویش یادآور شوند و در همه حال بر ضد دجّال و آرمانهایش عمل نمایند:
«ویژگیهای دجّال را برایتان گفتم تا در آن بیندیشید و به حقیقت آن راه یابید و آن گاه بر ضد او عمل نمایید. آیندگان خویش را ازفتنهی دجّال با خبر سازید و یکدیگر را بدان یادآور شوید!! پس همانا فتنهی دجّال، سختترین فتنهها و شدیدترین آزمایشهاست.»
ج) دجّال از منظر روایات ( دیدگاه سوم )
به طور اساسی دربارهی دجّال و خروج وی، دیدگاههای متفاوتی براساس روایات ارائه شده است:
۱- دیدگاه اول :
برخی بر این باورند که دجّال، نام شخص معینی نیست و هرکسی با ادعاهای پوچ و بی اساس و با توسل به حلیهگری و نیرنگ، در صدد فریب مردم باشد، دجّال است. این که در روایات از دجّالهای فراوان سخن به میان آمده است، این احتمال را تقویت میکند. پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «قیامت برپا نمیشود تا وقتی که مهدی(عج) از فرزندانم قیام کند و مهدی قیام نمیکند تا وقتی که شصت دروغگو خروج کنند و هرکدام بگویند: من پیامبرم»(۴).
هم چنین برخی از اندیشمندان اسلامی و کارشناسان معارف مهدوی، دجّال و ویژگیهای شگفتانگیز او را که در روایات اسلامیبیان شده است، اشاراتی کنایی و استعاری می دانند که به صورت رمزگونه از جریان ضدخدایی و شیطانی در آخرالزمان خبر میدهد که بر قلب و ذهن مردم عالم، تسلط مییابد و فسادگستری و فتنهانگیزی را در سطح جهان به نهایت درجهی ممکن میرساند. این جریان فراگیر، تمام آموزههای الهی را به سُخره میگیرد، همهی ارزشهای اخلاقی را زیر پا مینهد و تمام فضیلتهای انسانی را درهم میکوبد. طبق این دیدگاه، دجّال میتواند نمادی از نظام مادیگرایی حاکم بر جهان باشد که با مظاهر فریبنده و خیرهکننده خود چشم انسانی و معنویتگرای مردم عالم را کور کرده و تنها چشم حیوانی و مادیگرای آنان را گشوده است از این منظر، دجّال یک فرد نیست بلکه عنوانی است کلی برای افراد حیلهگر و پُر تزویری که بر سر راه انقلاب جهانی منجی موعود ظاهر میشوند و مانع میتراشند و برای فریب مردم و کشاندن آنان به سوی فساد و طغیان و خداستیزی از همه وسیله و حیلهای استفاده میکنند.
۲- دیدگاه دوم :
گروهی دیگر او را فردی معین می دانند که با عنوان«دجّال» خروج میکند و مردم را به انحراف میکشاند. برخی به اسنتاد روایاتی او را زنده می دانند. برای مثال گفته میشود او در زمان حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) موجود بوده و تا زمان خروج زنده خواهد ماند. هم چنین برخی از دانشمندان اسلامی دجّال را شخص معینی دانستهاند که هرچند یهودی الاصل است اما هویت اصلی او تا زمان ظهور منجی موعود ناشناخته باقی میماند. طبق این دیدگاه، دجّال مردی یک چشمیبا توانمندی فوقالعاده است که در آخر الزمان ظهور میکند. او با ابزارها و مرکبهای شگفتانگیزی که در اختیار دارد، فوج فوج مردم عالم را از گرایش به آرمانهای منجی موعود باز میدارد و با حیله و تزویر مردم را به سوی شقاوت و جهنم ابدی سوق میدهد.
۳- دیدگاه سوم :
این دیدگاه که در واقع دیدگاه برگزیدهی ماست، در حقیقت جمع میان دو دیدگاه قبلی است: یعنی همانگونه که از ریشهی لغوی دجّال و از منابع حدیثی معتبر استفاده میشود، دجّال منحصر به یک شخص آن هم با یک چشم در میان پیشانی و با جثهای افسانهای و مرکبی رویایی نیست بلکه عنوانی کلی است برای تمام سردمداران دروغگو و فریبکار از رهبران مادی دنیا در آخرالزمان و نیز نمادی سمبلیک است برای تمام افراد پر ترویز و حیلهگر که برای کشاندن تودههای مردم جهان به دنبال ایدههای شیطانی و هواهای نفسانی خود از هر مکر و دروغ و فریبی استفاده میکند(دیدگاه اول) اما در واقع دجّال یک مفهوم کلی است که میتواند بر مصادیق بیشمار منطبق گردد. از میان این مصادیق بیشمار، دجّال دارای یک مصداق اصلی با توانمندیهای شگفتانگیز شیطانی است که چهره و هویت اصلیاش در زمان ظهور آشکار میگردد و نیز دارای مصادیق فراوان فرعی از پیروان و هم قطاران اوست(دیدگاه دوم) پس دجّال براساس دیدگاه سوم، در واقع یک مفهوم کلی و یک جریان عظیم است که سرپرستی این جریان را یک فرد پر ترویز و حیلهگر بر عهده دارد. که هویت او تا زمان ظهور ناشناخته باقی میماند.
از این نظر، واژهی دجّال، همانند واژهی «شیطان» خواهد بود. (۵) چنانچه شیطان نیز یک مفهوم کلی است که دارای یک مصداق اصلی و مصادیق بیشمار فرعی میباشد. مصداق اصلی مفهوم «شیطان»، همان «ابلیس اعظم» است و مصادیق فرعی آن، تمام پیروان و فرمانبران ابلیس از جنیان و انسیان در طول تاریخ میباشد.
فصل دوم : جلوه های آخرالزمانی دجّال
طبق دیدگاه سوم که در فصل قبل گذشت، معرفت و شناخت دجّال مستلزم سه مولفه است :
۱- دجّال دارای مصادیق فراوان فرعی است که تمام پیروان دجّال و دجّالصفتان عالم را در بر میگیرد.
۲- دجّال دارای یک مصداق اصلی و ناشناس است که هویت حقیقیاش تا زمان ظهور ناشناخته باقی میماند و پس از ظهور برای همگان آشکار میگردد.
۳- دجّال دارای جلوههای گوناگون و رنگارنگی است که با آن بیشتر مردم جهان را میفریبد و آنان را از گرایش به آرمان های الهی منجی دور و گریزان میسازد.
براساس این دیدگاه جلوههای آخرالزمانی دجال را می توان این گونه برشمرد:
الف) تسلط نظام مادیگرایی که خود شامل تمام مظاهر فریبندهی دنیوی « از ثروت جویی و زن پرستی و جاه طلبی تا شراب خواری و استفاده مواد مخدر » میگردد. نظامیکه چشم خدابین و معنویتگرای آن از اصل و اساس از بین رفته و چشم ظاهربین و دنیاگرای آن به صورت افراطی گشوده شده است.
ب) تسلط نظام رسانهای که ابزار آن ماهوارهها، اینترنت، سینما، تلویزیون، موبایل و… است و بنیان کار آن بر فیلمها و موسیقیهای حرام با تکیه بر سکس و خشونت و لااُبالیگری استوار است. نظامیکه از طریق امواج، ذهن و اندیشهی مردم جهان را در چنبرهی خویش گرفته و آنان را با تک چشم جادویی خویش سحر کرده و به هر سویی که میخواهد، میکشاند.
ج) فراگیری طاغوتهای سیاسی، ناتوهای فرهنگی و عرفانهای دروغین نوظهور که خود شامل ابرقدرتهای شیطانی، لابی های صهیونستی، تیمهای فراماسونری، کابالا، شیطانپرستی و… میگردد. فرقه و گروهای اهریمنی که بر ارکان قدرت و ثروت جهان چنگ انداخته و بیشتر مردم جهان را در جولانگاه فتنه و فساد خویش تار و مار ساختهاند.
۱- دجّال، از نشانه های ظهور
همانطور که می دانیم، یکی از نشانههای ظهور که فراوان از آن سخن به میان آمده، «خروج دجّال» است. اگرچه این رخداد در شمار نشانههای حتمی ظهور ذکر نشده است، اما تعداد روایات آن در منابع روایی، به ویژه در منابع اهل سنت، به مراتب از تعداد روایات دربارهی نشانههای حتمی ظهور بیشتر است.
از روایات اسلامی استفاده میشود که دجّال فردی ستمکار، دروغگو، حیلهگر و پر تزویر است که در آخرالزمان مردم را گمراه خواهد کرد. البته در آموزههای سه دین یهودیت، مسیحیت و اسلام از دجّال سخن به میان آمده است. در روایاتی، از خروج دجّال به عنوان نشانههای ظهور و در برخی دیگر از آن به عنوان یکی از «أشْراطْ الساعَه: نشانههای قیامت»(۶) یاد شده است. در کتابهای اهلسنت بیشتر با عنوان یکی از نشانههای برپایی قیامت معرفی شده است اما منابع روایی شیعه، اغلب از آن به عنوان حادثهای مهم و فراگیر که هم زمان با ظهور حضرت مهدی(عج) رخ خواهد داد، در شمار نشانههای ظهور یاد کردهاند.
۲- ویژگی و نشانههای دجّال
أصبغ بن نباته از حضرت علی(علیه السلام) پرسید: یا امیرالمومنین! دجّال کیست؟ آن حضرت فرمودند:«— بدبخت کسی است که او را تصدیق کند و خوشبخت کسی است که اور را تکذیب کند. بدان که نشانههای او این است که :
۱- چشم راستش کور شده [ از اصل خلقت، چشم راست ندارد. به گونهای که گودی حدقهاش نیست] و چشم دیگرش در وسط پیشانی است و مانند ستاره صبح میدرخشد و در آن گوشت بسته شدهای است که با خون درآمیخته است.
۲- میان دو چشمش نوشته است:«کافر» که هر با سواد و بیسوادی آن را می خواند.
۳- در دریاها فرو میرود.
۴- مقابل او کوهی از دود و عقبش کوهی سپید است که مردم تصور میکنند طعام است.
۵- در زمان قحطی سختی خروج میکند در حالی که بر مرکبی خاکستری سوار است.
۶- هر قدم از مرکب او یک میل است و زمین منزل به منزل زیر پایش در نوردیده میشود و بر آبی نگذرد جزء آن که فرو رود و جای آن تا روز قیامت خشک بماند.
۷- به آوازی که تمام جن و انس و شیاطین در شرق و غرب عالم آن را میشنوند، فریاد کند: «ای دوستان من، نزد من آیید. منم آن که آفرید و تسویه کرد و تقدیر کرد و رهبری نمود. منم پروردگار شما!».
۸- دشمن خدا دروغ میگوید. او یک چشمیای است که غذا میخورد و در بازارها راه میرود. براستی که پروردگار شما نه یک چشمی است ونه غذا می خورد نه راه میررود و نه زوال دارد و برتر است خداوند از این اوصاف، برتری بزرگی!
۹- آگاه باشید بیشتر پیروانش در آن روزگار، ناپاک زادگانند.
۱۰- خداوند او را در شام بر سر گردنهای که آن را «افیق» نامند، به دست کسی که عیسی(علیه السلام) پشت سرش نماز می خواند، هنگامیکه سه ساعت از روز جمعه گذشته باشد، خواهد کشت. آگاه باشیدکه پس از آن، حادثهای بزرگ واقع خواهد شد و آن خروج دابّه (۷) از زمین است. (۸)
۱- از نکات شگفتآور و تأملبرانگیز در انبوه روایات شیعه و سنّی، ارتباط بسیار شدیدی است که بین دجّال و یهود مطرح شده است. چنانچه در روایات آمده است که: « بیشتر پیروان دجّال یهودیها هستند».
۲- نکتهی مهمتر این که فضای بیشتر روایات در برشماری ویژگیهای دجّال، فضایی کنایی و استعاری است که سمبلها و کدهایی رمزگونه را برای شناسایی دجّال فرا روی مخاطبان خویش قرار می دهد. چنین فضایی بیشتر از هر چیز نیازمند دقت و تأملی فراوان و تحلیلهای عمیق و دقیق براساس کیاست و زیرکیهای مومنانه است چنانچه پیامبراعظم(صلی الله علیه و آله) بر این امر مهم تأکید ورزیده و نسبت به آن متذکّر شدهاند.(۹)
فصل سوم : بنیانهای فتنهی دجّال
فتنهی دجّال، بزرگترین و خطرناکترین فتنهای خواهد بود که جهان آفرینش و نسل آدمیبه خود دیده است. به عبارتی بهتر، فتنهی دجّال، تکامل یافتهی تمام فتنهها در طول تاریخ بشر و پیشرفتهترین و گمراه کندهترین فتنههاست. تا جایی که میتوان گفت: تمام فتنههای پیشین در طول تاریخ بشری، هرکدام قطعهای برای ساختن و تکمیل «پازل فتنهی دجّال» بوده است. از طرفی پیامبراعظم(صلی الله علیه و آله) فرمودهاند: « هیچ فتنهی کوچک و بزرگی در دنیا به وجود نیامده است مگر آن که برای شکلگیری فتنهی دجّال آمده است».(۱۰).
قتل عام ملت ها، چپاول ثروت ها، لجام گسیختگی شهوت ها
بنیانهای فتنهی دجّال بر قتل عام و خونریزی، چپاول وغارت اموال، شهوتپرستی و فساد جنسی استوار گشته است. بنابراین می توان گفت که چهار فتنه در پیش روی ماست: در فتنهی نخست خونریزی حلال شمرده میشود. در فتنهی دوم علاوه بر خونریزی، چپاول اموال حلال شمرده میشود. در فتنهی سوم علاوه بر خونریزی و چپاول اموال، تجاوز به عنف و ناموس حلال شمرده میشود. آنگاه فتنه چهارم، فتنهی دجّال خواهد بود. در حقیقت، قتل عام ملتها، چپاول ثروتها و لجام گسیختگی شهوتها، قطعههای اصلی در شکلگیری «پازل دجّال» همان عظیمترین فتنهها خواهند بود.
زن پرستی، عقل ستیزی، ثروت طلبی
امام علی(علیه السلام) در حدیثی هشدار بخش، بنیان فتنههایی را که عظیمترین آنها دجّال است، در سه امر معرفی فرمودهاند: «بنیان فتنهها سه چیز است: زندوستی که شمشیر شیطان است. شراب خواری که دام شیطان است. ثروتدوستی که نیزهی شیطان است»(۱۱)
«حُبُّ النِّساء» به معنای محبت و گرایش افراطی نسبت به زنان و جذابیتهای زنانگی است که در دوران معاصر با گرایش (فیمینیسم: زنگرایی و زنسالاری» در نظام مادیگری و با گرایش افراطی «زنپرستی و لذتجویی» در آیین شیطانپرستی مطابقت دارد. «شُربُ الخمر» به معنای گرایش به سوی «عقلستیزی» با استفاده از مست کنندهها میباشد که میتواند تمام مشروبات الکلی مست کننده و تمام گونههای مواد مخدر و روانگردان را در بربگیرد.
«حُبُّ الدرهم و الدینار» به معنای محبت افراطی به ثروتطلبی است که مهمترین مصداق آن را میتوان نظام مادیگرایی محض که بر مردم جهان سیطره یافته است برشمرد. بنابراین بنیانهای اصلی فتنهی دجّال را تا بدین جا میتوان چنین برشمرد:
۱- خونریزی عمومی و قتل عام ملتها.
۲- ثروتطلبی و چپاول اموال و ثروتها.
۳- لذتجویی و لجام گسیختگی شهوتها.
۴- عقلستیزی با استفاده از مشروبات مست کننده، مواد تخدیر کننده و روانگردانها.
فتنهی عظیم دجّال دارای بنیانها و محورهای مهم دیگری است که در ادامهی نوشتار به تفصیل بدانها خواهیم پرداخت. بنیانهای شگفت که خلاصهوار عبارتند از:
۵- ادعای خدایی و ربوبیت.
۶- استخدام جنیان وشیاطین.
۷- استفادهی گسترده از سحر و شعبده و جادو.
۸- ترویج شکمپرستی و سوء استفاده از عنصر غذا.
۹- بهرهگیری از تصویرسازیهای دروغ دجّال که با آنها زشت را زیبا و زیبا را زشت، بهشت را جهنم و جهنم را بهشت و در یک کلام حق را باطل و باطل را حق جلوه میدهد.
دجّال و ادعای ربوبیت
داعیهی خدایی و پندار ربوبیت، از اصلیترین ویژگیهای دجّال است. دجّال در ابتدا داعیهدار نبوت و پیامبری میگردد و آنگاه به تدریج ادعای خدایی می نماید. تا جایی که با بالاترین اوج صدایش در میان تمام مردم جهان ندای«أنا ربُّکُمُ الأعلی» را سر میدهد.
دجّال با استفاده از ابزارهایی که در اختیار دارد، این ندای فراگیر را به گوش تمام جنیان و انسیان و تمام شیاطین در شرق و غرب عالم میرساند تا هریک از آنان به زبان خویش این پیام و ندا را دریابد.
دجّال با استفاده از سحر و شعبده و جادو و با تصرف در چشم مردمان کارهای شگفتانگیزی به انجام میرساند و با تکیه و استناد بدان کارها، خود را پروردگار جهان برمیشمارد. او به ظاهر در حرکت خورشید تصرف می نماید و به ظاهر آن را به حرکت یا سکون وا میدارد و ندا میدهد: « من پروردگار جهانیانم. این خورشید به اجازه و رخصت من حرکت میکند. آیا مایلید آن را از حرکت باز دارم؟» آن گاه خورشید را به ظاهر آن چنان از حرکت باز میدارد که یک روز مانند یک ماه جلوه میکند. سپس میگوید: «آیا مایلید که اینک آن را به حرکت وادار نماییم؟» پس خورشید را چنان به حرکت در میآورد که یک روز همچون یک ساعت جلوه مینماید.(۱۲).
در مقامی دیگر، دجّال بر شخصی تسلط مییابد، به ظاهر او را میکشد و زنده مینماید. آن گاه میگوید: «آیا من پروردگارتان نیستم که زنده مینمایم و میمیرانم؟» در این میان آنان که داعیهی ربوبیت و خدایی دجّال را میپذیرند، در دریای فساد و تباهی و فتنه غرق میگردند و آنان که از وی روی برمیتابند، از فتنه و فساد دجّال محفوظ نگه داشته میشوند.(۱۳)
زنی پس از باور به خدایی دجّال نزد او میآید و از او میخواهد همسرش را زنده گرداند. دجّال شیطانی را فرا می خواند تا به چهرهی همسر آن زن پیش روی او ظاهر شود. آن زن، شیطان ممثّل شده را به جای همسر زنده شدهی خویش باور میکند… تا جایی که با آن شیطان ادامهی زندگی میدهد و با او هم بستر میشود، غافل از اینکه با شیطان هم آغوش و همبستر گشته است… و بدین سان پیروان دجّال و اقرار کنندگان به خدایی او، با شیطان قرین و همنشین میگردند و خانههایشان از حضور شیاطین پر و لبریز میگردد:
[و هرآن که از یاد خدای رحمان دوری گزیند، شیطانی را برای او برمیگماریم تا همواره قرین و همنشین او باشد.](۱۴)
مردان عرب پس از اقرار به ربوبیت دجّال از او تمنا میکنند شتران و گوسفندانشان را که در طول دوران قحطی و خشکسالی تلف شدهاند را زنده کند و به آنها بازگرداند. دجّال گروهی از شیاطین را که به چهره شتران و گوسفندانشان در آمدهاند، به آنها میبخشد و آنان با سرور و شادمانی میگویند: «اگر او خدای ما نبود، شتران و گوسفندان مردهی ما را زنده نمی ساخت!!»(۱۵)
فصل چهارم : دجّال و استخدام جنیّان و شیاطین
جنیّان و شیاطین و بیعت با دجّال
از جمله نعمتهایی که پروردگار هستی در اختیار حضرت سلیمان(علیه السلام) نهاد، قدرت تسخیر جنیان و به خدمت گرفتن ایشان در راستای اهداف و رسالتهای الهیاش بود: « و مِنَ الشّیاطینِ مَن یَغُوصُونَ لَهُ و یَعملُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِکَ: وبرخی از جنیان را مسخر سلیمان کردیم تا برای او به دریا غواصی کنند و یا به کارهای دیگری در دستگاه او بپردازند».(۱۶) در فرهنگ قرآنی و روایی از جنیان با عنوان شیاطین یاد میشود.
پس از خروج دجّال، انبوهی از جنیان و شیاطین جهان با او بیعت میکنند و در خدمت او قرار میگیرند و با تمام وجود وی را در تحقق اهداف شیطانیاش یاری میرسانند. آنان با تمثّل به صورتهای انسانهایی که دجّال اراده میکند، او را در اثبات خداییاش یاری و کمک میکنند. دجّال خطاب به مرد اعرابی میگوید: «اگر اینک با چشمان خود ببینی که پدر و مادرت را زنده میکنم، آیا شهادت میدهی که من پروردگار توام؟» او قبول میکند و آنگاه دو شیطان به دستور دجّال، در چهرهی پدر و مادر وی تمثّل مییابند و در مقابلش ظاهر میشوند و خطاب به او میگویند: « ای فرزند از او پیروی کن که همانا او پرودگار توست!» آنگاه به مردی دیگر که پدر و برادرش مردهاند، میگوید: «اگر بنگری که پدر و برادرت را برایت زنده میگردانم، آیا یقین خواهی یافت که من پروردگار توام؟» میگوید: «بله» پس شیطانی هم چهرهی پدرش و شیطانی همانند برادرش در مقابل او تمثّل مییابند تا او به ربوبیت دجّال اقرار نماید.
شیاطین، به دستور دجّال، حتی به صورت حیوانات نیز تمثّل مییابند. دجّال از مردی بادیهنشین برای اقرار به ربوبیت خویش در مقابل زندهسازی شترش اقرار میگیرد و آنگاه از شیطانی می خواهد تا به صورت شتر اعرابی ظاهر گردد. آن شیطان همانند شتر بادیهنشین، بلکه چاقتر و شیردهتر تمثّل مییابد و همین باعث گمراهی او و اقرارش به خدایی دجّال میگردد.
جنیانی که با دجّال بیعت کرده و در خدمت او قرار گرفتهاند، گنجهای زمین را برای او استخراج میکنند و حتی در قتل عام مردم به دستور او شرکت میکنند.
تصویرسازی با حیله و دروغ
از دیگر فتنههای دجّال که در روایات فراوان به آن تاکید شده است، « تصویرسازیهای دروغین» و بهرهگیریهای شیطانی و ضد الهی از این تصاویر است: « … وهمراه دجّال تصاویری از بهشتهای سرسبز است که در آن نهرها جاری است و تصاویری از آتش سیاه که لهیب و دودش شلعه میکشد.»(۱۷)
اساس تصویر سازیهای دجّال، براساس حیله و نیرنگ و فریب استوار است. در واقع دجّال با تصویر پردازیهای دروغین خویش، جهنم را بهشت و بهشت را جهنم جلوه میدهد. باطل را لباس حق و حق را لباس باطل میپوشاند. او زشتیهای آتشین را زیباییهای بهشتی و زیباییهای بهشتی را زشتیهای آتشین مینمایاند. فلذا پیامبراعظم(صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «همانا دجّال به همراه تصویری به مثال بهشت و آتش میآید اما حقیقت آن چه را که بهشت میخواند آتش است».۲ بدین سان آن چه را که دجّال بهشت و آسایش و خرمی جلوه میدهد، دارای چنان هویت حرام و گناهآلودی است که فرجامش جزء آتش جهنم و عذاب دردناک الهی نیست. از سوی دیگر، آن چه را که دجّال به عنوان جهنم و عذاب و ناراحتی نمایش میدهد، دار ای هویتی الهی و ضدشیطانی است که حقیقتش جزء بهشت و آسایش و خرمی نیست.
شاید به توان «تصویرسازیهای دروغین دجّال» را بر «فیلمسازیهای غیرالهی و شیطانی» در جهان معاصر تطبیق داد.
حجت های الهی بر ضد دجّال
پروردگار هستی، برای اتمام حجت بر مردم جهان رسولانی را برمیانگیزاند تا در هر زمان و مکان، کذب و دروغگویی دجّال را در ادعای خداییاش بر ملا سازند و مردم را از فساد و فتنهانگیزی او انذار دهند. رسولان برانگیخته شده برای تکذیب دجّال عبارتند از:
۱- حضرت یَسَع، پیامبرالهی که همه جا به دنبال دجّال میرود و مردم را از او برحذر میدارد و میگوید: « این فرد، مسیح دروغگوست از او دوری کنید لعنت خدا بر او باد»
۲- رسول ویژه الهی برای رسوا سازی دجّال که نذیر نامیده میشود، با سفر به تمام نقاط جهان همگان را به ظهور دجّال و فتنهگری و فسادانگیزی او خبر میدهد. همانا اوست که خبر خروج دجّال و لشگریان او را به سپاه مهدی(عج) در بیتالمقدس میرساند. آنان به نذیرالهی اعلام میدارند که به طور کامل برای جهاد و قتال با لشگریان دجّال آمادهاند و از او میخواهند که نزد آنان بماند. او رسالت خویش را آگاهسازی مردم جهان از فتنهی دجّال معرفی مینماید و از نزد ایشان باز میگردد. به هنگام بازگشت از بیتالمقدس، نیروهای دجّال نذیر را شناسایی و دستگیر میکنند و به نزد دجّال میبرند. دجّال میگوید: «این مرد میپندارد که من از غلبهی بر او ناتوانم. اینک او را با بدترین و دردناکترین نوع مرگ به قتل برسانید!» پس از صدور این فرمان، جلادان دجّال نذیر را با ارّه قطعه قطعه میکنند. آنگاه دجّال رو به لشگریان و پیروان خود میکند و میگوید: « اینک اگر او را زنده سازم آیا یقین مییابید که من پروردگار شمایم؟» آنان میگویند: «ما باور داریم که تو پروردگار مایی و دوست میداریم بر یقین ما افزوده گردد». نذیر با اشارهی دجّال، اما به اذن و رخصت الهی از جا بر میخیزد در حالی که خداوند چنین رخصتی را به دجّال برای زنده ساختن احدی دیگر نمیدهد. در آن هنگام دجّال خطاب به نذیر میگوید: «آیا من نبودم که تو را میراندم و زنده ساختم؟ نیک دریافتی که من پروردگار توام!» او میگوید: « اینک یقینم به پروردگار یکتای خویش افزون گشت. من همانم که رسولخدا مرا بشارت داد که به دست تو به قتل میرسم و آنگاه به اذن و رخصت خداوند زنده میشوم. خداوند احدی دیگر را به جزء من برای تو زنده نخواهد کرد». پس از آن خداوند پوششی کامل و نامرئی از سُرب برای نذیر قرار میدهد. به گونهای که شمشیر و خنجر و سنگ و هیچ سلاحی از لشگریان دجّال بر او اثر نمیکند و هیچ آسیبی به او نمیرساند.
دجّال دستور میدهد که او را در آتش بیفکنید. او را به دستور وی در کوهی از آتش گداخته میافکنند اما خداوند کوه آتش را برای او به بهشتی خرم و سرسبز تبدیل میگرداند. واین جاست که مردم در صداقت و حقانیت دجّال تردید پیدا میکنند.
فصل پنجم : تک چشم جادویی دجّال
دجّال آخرالزمان و ساحرهی قرن بیست و یک، با تک چشم جادوییاش، همه را سحر میکند. جام جهاننمایی که هرثانیه، با هزار رنگ و طرح و صدا، سر آدمی را گرم میکند. بچهها، با صدای او از خواب بیدار میشوند و پای حرفهایش میخوابند. مادرها، موقع دیدن فیلم محبوبشان، دیگر حوصلهی بچه و سرو صدایش را ندارند. مردها با فوتبالهایش، قرار از کف میدهند و هیچ کسی را نمیشناسند. تلویزیون تیشهای شده بر درخت رابطهی آنها. تیشهای نامرئی که ریشههای درخت رابطه و عاطفه را یکییکی قطع میکند. شاید آن دجّال وعده داده شدهی آخرالزمان را که یک چشم دارد و موهای بسیار و از هر مو آهنگهایی تولید میکند، بتوان از باب «کلّم الناس علی قدر عقولهم» بر همین رسانههای کنونی تطبیق داد که ابزار گسترش بندگان شیطان شدهاند و مردمان را از آسمان دور میسازند و به انواع لذایذ دنیوی جذب میکنند.
نسل رسانه
نسل جدید، ارتباط تنگاتنگی را با رسانههای جدید دارد که حجم استفاده از اینترنت، رایانه، سیدی و دیویدیها، فیلمها، گیمنت، بازیهای رایانهای، موبایل وحتی ماهوارهها دلیلی براین مدعاست تا جایی که امروز معضلی به نام تلفن همراه در بسیاری از مدارس ابتدایی و راهنمایی نیز به چشم میخورد. رسانههای جدید از آن جا که عامل غفلتزایی و سرگرمیاند، به گونهای شگفتانگیز از طرح مسائل جدی، ایجاد سوالات اساسی و روحیهی تلاش و جستجو، در ذهن نوجوانان و جوانانی که در این سن دچار تغییرات طبیعی روحی و روانی وشکلگیری شخصیتی هستند، جلوگیری میکنند و فضایی سرشار از آلودگی و تنهایی و احساسات درونی و تحریکات جنسی را جایگزین آنها میکنند و این چنین است که نسل رسانهها را پر آسیب و بحرانزا میبینیم.
در عصر پرترافیک تکنولوژی و موجهای الکترونیکی، چه کسی صلاحیت بیشتری برای تربیت و رشد فرزندان ما دارد، اعضای با مهر و محبت خانواده با مهرههای بیجان و رنگارنگ در چشم جادویی دجّال؟! ورود به چشم جادویی، کارت ورود نمیخواهد، هرچند نفر که باشید، آمادهی پذیرایی از شماست. فرقی هم نمیکند، کجایی باشید، شهری یا روستایی، شمالی یا جنوبی، ایرانی یا… چه بپوشید! بهایی که از شما می خواهد این است: « توجه و تمرکز به تشعشات و امواج چشم پرفروغ جادویی» فقط ببین و بشنو! هویت خود را فراموش کن و پیروی نما.
داعیهی خدایی دجّال
اوج تکامل و باروری ارتباطات با ورود اینترنت و اتصال به شبکههای اطلاعاتی و همگرایی ماهوارهای و فیبر نوری محقق شد و در این میان، فناوری با نفی اختیار و ارادهی بشر بر او لگام میزند وبا فریب و نیرنگ، وی را خدا مینامد! فیلمها از طریق بازیابی ستاره (ظهور ستارههای سینمایی و ورزشی) رگ خواب تودهها را به دست گرفتند. حباب سرگردان فناوری، زمانی کرهی خاکی را در برگرفت که اطلاعات به کالایی ارزشمند تبدیل شد. انقلاب علمی ـ فنی در زمینهی فناوری اطلاعات و ارتباطات را «میکروچیپها»(۱۸) به وجود آورند. به کارگیری میکروچیپها در ساختمان موبایل، انعطافپذیری چشمگیری را به دنبال داشت. تولید موبایلهایی که میتوانند به اینترنت و ماهواره وصل شوند، فاصلهها را بی معنی کرد. چرا که تمام دنیا را میشد در یک صفحهی کوچک مانیتوری جای داد.
غافل از این که فناوری برتر به بهانهی کارآیی و اثربخشی بیشتر با راهاندازی سامانهای، کارمندانش را از طریق تلفنهای همراهشان ردیابی میکند. خدایان فناوری و سرمایه با استفاده از فناوری سنجش از راه دور و ماهوارهای، به بسیاری از اطلاعات اقتصادی و نظامیکشورهای دیگر دسترسی دارند و با استفاده از این اطلاعات گران قیمت، روابط اقتصادی و نظامی خود را با سایر کشورها تنظیم میکنند.
احاطه بر فضا و راهپیمایی بر سطح کرهی ماه، ادعای مالکیت و ربوبیت را بار دیگر در او زنده کرد و فناوریای که حیات انتزاعیاش را مرهون انسان لجام گسیخته بود، به خدمتی بزرگ در خدمت بشر نائل آمد: «کهکشانها نیز خدایی به شایستگی انسان نخواهند داشت». امروزه ماهوارهها نیز به طور مستقیم یک سوم سطح زمین را زیر پوشش خود دارند. وجود پنج هزار ماهواره در فضای اطراف زمین(۱۹)، سرویسهای مخابراتی و تلویزیونی بین قارهای را در تمام ساعتهای شبانه روز تأمین میکند. اکنون سرعت بی سابقهی اطلاعات، انسان را در خود غرق کرده است.
سجده بر پای محراب شیشه ای
عصری را که ما درآن قرار داریم، میتوان عصر هویت رسانهای نام نهاد. انسان عصر ما مانند یک قایق کوچک و شکست خوردهای که در اقیانوس بزرگ رسانه گرفتار شده و امواج سهمگین آن این قایق را به این طرف و آن طرف میکشاند. هرآن موجی میآید و ضربهای شکننده به آن وارد میسازد و این روال ادامه دارد تا او را از صحنهی وجود محو کند و چیزی از آن باقی نماند. حال در چنین شرایطی که تمامی عوامل دست به دست هم دادهاند تا قایق هویت ما را نابود سازند، برما لازم است تا با بازگشت به«خود» دست به دامان خداوند متعال و جانشین او در روی زمین شویم و انسانیت خود را از هلاکت و غرق شدن در دریای پرتلاطم رسانه نجات دهیم.
رسانه، ابزار تهاجم فرهنگی
رسانه، جاده صاف کن فرهنگها به ویژه فرهنگ سلطه است که شکل دهنده و مدیر خیمه شببازی آن به شمار می آید. نظام سلطه، بیشترین مدد را از رسانه میگیرد. دیگر پیامها فقط از طریق گفتار و نوشتار به مخاطب منتقل نمیگردند که تصاویر، نمادها، علامتها و نشانههایند و مخاطب را به قول «پاولف» به پیامیشرطی میسازد یا به تعبیر ما پیامی را برای ما تداعی میکند.
«زیگفرید کراکور» نویسنده آلمانی، واژهی بمباران تصاویر را برای سیاستهای نظام غرب و آمریکا به کار میبرد که آنان قبل از هرگونه احساس خطری، برای کسب منافع بیشتر، پیش از جنگ نظامی و فیزیکی، عالم را با تصاویر بمباران میکنند. نگاهی به فیلمها، بازیها و آثار دیگر، گسترهای از تخریبها و تحریفهای آخرالزمان، خشن و پادشاه وحشت نشان دادن مسلمانان و موعود الهی جهان اسلام را حکایت میکند.
بندگان رسانه
امروزه کمتر انسانی را میتوان یافت که در روز چندین ساعت وقت خود صرف مطالعهی کتابها، مجلات، روزنامه ها و یا مشاهدهی تلویزیون، ماهواره و… نکند و دیده و شنیدهها و در نتیجه افکار و افعالش تحت تاثیر قول رسانه قرار نگیرد. اگر کسی به طور مستقیم هم با رسانهها ارتباط نداشته باشد، به سبب ضرورت تعاملات اجتماعی در روز با مردمانی سر و کار دارد که آنها تحت سلطهی مستقیم رسانه هستند. پس چه بخواهیم و چه نخواهیم تقریباً تمامی ما تحت تاثیر رسانه است که به زندگی فردی و اجتماعی ما جهت میدهد. از مد لباس و آرایش سر و صورت گرفته تا نحوهی نگرش به خدا و قیامت که همه و همه را ابر قدرت رسانه برای ما میسازد.
رسانه و بحران هویت
انسانی که مخاطب فیلمها، رُمانها، مجلات و شبکههایی باشد که به دنبال ترویج خشونت، سکس و لاابالیگری، شیطانپرستی، انسانپرستی، زنپرستی و… هستند، به ناچار شخصیتی مانند آنان پیدا میکند. امروزه به دنبال شهوتپرستی است و فردا به دنبال شهوت شکم، یک روز به دنبال خوردن مشروبات الکلی است و روز دیگر به دنبال مصرف مواد مخدر، یک روز در مسجد است و روز دیگر….چنین انسانی توازن شخصیتی ندارد و هنر پیشهای است که در سکانسهای مختلف زندگی نقشهای متعدد ایفا میکند.
در خانه یک نقش، در دانشگاه یک نقش و در مسجد و حسینیه نقش دیگری را اجرا میکند.
اصول حاکم بر رسانه
اصول حاکم بر رسانههای غربی در راستای رسیدن به اهداف شیطانی عبارتند از:
۱- لذتپرستی و لذتجویی (آن چه که بنیان خانواده را در غرب ویران ساخته، لذتگرایی و تمتع است).
۲- دنیاپرستی.
۳- اُمانیسم و خودپرستی.
۴- فیمینیسم و زنپرستی.
۵- سودپرستی اقتصادی یا ثروتپرستی.
۶- ترویج بیبند و باری، اباحهگری یا شهوتپرستی.
فصل ششم : نیروهای دجّال مستقر بر بام دنیا
دجّالصفتان جهان در جنگ رسانهای و ناتوی فرهنگی، میکوشند تا با سیطرهی فرهنگی، اهداف و مقاصد شیطانی خویش را بر مردم جهان تحمیل کنند. ابزارهای مورد استفادهی دجّالیان در آخرالزمان عبارتند از:
۱- شبکه های ماهواره ای :
در کل جهان دویست و سه ماهوارهی تلویزیونی فعال در یکصدو پنجاه و نه مدار قرار گرفتهاند که تنها در ایران امکان دیدن هشت هزار و ششصد شبکه تلویزیونی و یکهزار و سیصد و نه شبکه رادیویی را فراهم میآورند.
این حجم جدای از سی و پنج میلیون سایت فعال اینترنتی، بروزترین بازیهای کامپیوتری، رشد میلیونی استفاده از تلفن همراه، اساماس و بلوتوث، انتشار هزاران عنوان رمان، مجله و ژورنال در گرایشها و غالبهای متنوع و جذاب و صدها فعالیت تأثیرگذار رسانهای دنیا در داخل کشورمان بشمار میرود که شبانه روز سرزمین بکر حاصلخیز، فکر و ذهن جوانان را آماج بمباران نرم خود قرار میدهد. بمبارانی از فرکانسها و امواجی که همه روزه عوارض و تبعات آن را در گوشه و کنار شهرها با دو چشم میتوان به نظاره نشست. بمبارانی با نشانهگیری هویت و اصالت جوانان و گرفتن تلفات از موثرترین نیروهای پرتحرک، فعال و پویای انقلاب. شنیدن این نکته تأسفانگیز است ولی شنیدنی، اینکه رژیم اسرائیل تنها با داشتن بیست و دو صدم درصد جمعیت دنیا دارندهی دویست و چهارده شبکهی ماهوارهای بصورت شبانهروزی است. آمار ذیل فعالیت فراوان شبکههای ماهوارهای در کشورمان را نشان میدهد:
*تعداد کل ماهوارههای مستقر در فضای ایران : شصت و هفت ماهوراه
*تعداد کل شبکههای ماهوارهای (اعم از تلویزیونی، رادیویی و دیتا) قابل دریافت در ایران: بیش از سیزده هزار و دویست و یازده شبکه
*تعداد کل شبکههای تلویزیونی ماهوارهای قابل دریافت در ایران : بیش از هشت هزار و پانصد و نود ویک شبکه
*تعداد کل شبکههای فعال اسرائیل قابل دریافت در ایران : بیش از هفتاد و هفت شبکه
*تعداد شبکههای تلویزیونی ماهوارهای فارسی زبان قابل دریافت در ایران : بیش از سی و دو شبکه. (۲۰)
از این سی و دو شبکه، چهار شبکه به عنوان تجزیه طلب و بیست شبکه به عنوان ضد فرهنگی و هشت شبکه فعالیتهای سیاسی برانداز دارند. از جمله آسیبهای فرهنگی ماهواره را میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
الف) هویت شکنی :
آنچه تا کنون ما را در برابر تهدیدات و توطئهها مقاوم نگه داشته «هویت دینی» ماست و اکنون ماهوارهها این سرمایه بزرگ را هدف قرار دادهاند.
ب) تغییر اخلاق :
نمایش و ترویج وقاحت، بیعفتی، بهرهوری بیش از حد از تن، برهنگی مفرط، شهوتپرستی و زنپرستی از جمله سوغاتهای ماهواره محسوب میشوند. مبارزه با نمادهای مذهبی و دینی، بی اهمیت نشان دادن ارزشهای خانواده و روابط خانوادگی، ترویج مادیگرایی، غفلت زدایی و بی توجهی به عواطف و معنویات و بی ثباتی سیاسی از دیگر آسیبهای فرهنگی ماهواره به شمار میآید.
۲- اینترنت
اینترنت، واقعیتی انکار ناپذیر است که مطالب مفید و ارزشمندی را در خود جای داده و در عین حال بسیاری از آنها با محتوای آلوده همراه است. امروزه وجود بیش از دویست و هشتاد میلیون صفحه حاوی میلیاردها عکس و تصویر مستهجن در کنار آغاز به کار روزانهی پانصد سایت پورنوگرافی (سکس)، اینترنت را به منبع فساد جهانی تبدیل کرده است. طبق بررسیها، افراد متصل به اینترنت دچار نوعی وابستگی روحی به این شبکهی جادویی میشوند. به همین سبب، اینترنت به یکی از وسایل مورد استفاده طراحان ناتوی فرهنگی برای تهاجم فرهنگی مبدّل شده است. به جرات میتوان گفت که در کشورمان اینترنت بعد از رسانه ملی، دومین رسانه مورد توجه جوانان بشمار میآید. در کشورمان بیش از پانزده میلیون صفحه به دنیای اینترنت گشوده شده است و اگر این رسانه کنترل نشود، راهی خطرناک به سوی ابتذال و گسترش فرهنگ غرب و ناتوی فرهنگی خواهد بود.
ورای اینترنت
پژوهشگران از کشف این نکته تعجب کردهاند که با مردم با دسترسی به «www»، احساس نا امیدی و انزوا میکنند و استفاده بیش از حد از اینترنت، کاهش ارتباط با اعضای خانواده و کم شدن گسترهی حضور اجتماعی آنها را در پی داشته است. آنها نتیجه میگیرند که حضور واقعی انسان برای دیگران از بین رفته است. کار اینترنت در مورد معنا آن است که زندگیمان را بدتر میکند. زندگی روی وب جذّابیت دارد. چون آسیبپذیری و تعهد را حذف میکند. امّا این نبود شور و شوق، معنا را از میان خواهد برد. باید دانست که ابزارها خنثی نیستند و اینترنت، تعهد شخص را در دنیای خانوادگی و اجتماعیاش کم میکند. این کاهش تعهد، به نوبه خود درک از واقیت و معنا را در زندگی شخص کاهش میدهد. در واقع گویا هر چه از اینترنت بیشتر استفاده کنیم، بیشتر به دنیای غیرواقعی، تنها و بیمعنای کسانی کشانده میشویم که میخواهند از دردسرهای دنیای واقعی بگریزند. گریزی نافرجام که ره به گورستانهای مجازی خواهد برد.
آسیب رسانی اینترنت به روابط خانوادگی
اینترنت، اخلاق و منش و عملکردکاربران را متحول میکند. مشاهدهی تصاویر مغایر اخلاق عمومی، ایجاد عشق مجازی بین کاربران، آموزشهای مبتنی بر ایدئولوژی منفیگرایانه و یا افراطی و یا اساساً روبه رو شدن با اطلاعاتی که افکار را به هم میریزد، میتواند سطح خویشاوندی و روابط خانوادگی را متزلزل کند. امروزه اینترنت یک عالم مجازی برای مردم به حساب میآید. به سبب شرایط اقتصادی و همچنین فراغ بال بیشتر کاربران، امکان بهرهبرداری از اینترنت در ساعات پایانی شب فراهمتر و مناسبتر به نظر میرسد از این رو اینترنت، شب را که مایه آرامش همسران است، مایه اضطراب و بوجود آوردن فکرهای مزاحم میکند. اینترنت زمینههای مخرب «من» و «تو»ی همسران را افزایش میدهد و دنیای آنان را از یکدیگر جدا میسازد.
دسترسی کودکان و نوجوانان به اینترنت و استفاده از تصاویر و اطلاعاتی که اغلب برای بزرگسالان مناسبتر است، باعث میشود نسلهای بعدی که از آن فرزندان بوجود میآیند، اهمیت زناشویی و استحکام خانواده را ناچیز و بیهوده ارزیابی کنند.
اینترنت به مخزنی از اطلاعات خوب و بد، زشت و زیبا، اخلاقی و غیراخلاقی و… میماند اما آیا این گونه ارتباط آزاد به سود خانواده و نسلهای امروز است و آیا آنان با وجود این فناوری، با ارزشها همچنان معامله ارزشمندی میکنند یا نه؟، چندان روشن نیست. اینترنت میان خانوادهها چندگانگی فرهنگی بوجود میآورد.
کارشناسان پیشبینی میکنند که«براساس روند موجود» تا چند سال آینده، اینترنت وسیلهای خواهد شد که تمامی مراکز و وسایلگذران اوقات فراغت را در خود جمع خواهد کرد.
فصل هفتم : عالم مجازی
وبلاگ
وبلاگ، یکی از همان موجودات ناشناخته مجازی است که دایره جذّابیتش روز به روز گسترش مییابد، تا آنجا که امروزه بیش از هفتاد و پنج هزار وبلاگ در هر دقیقه به روز میشود. سرعت رشد و فراگیر این پدیده بهاندازهای است که برخی از صاحب نظران ارتباطات آن را به تبی تند تشبیه میکنند که سرانجام به عرق سرد مرگ خواهد نشست.
وبلاگها امروزه به مهمترین منابع انتشار شایعات و اخبار بیاساس و همچنین اطلاعات بیارزش(به لحاظ خبری) تبدیل شدهاند که میتواند ذهن مخاطبان خویش را بمباران اطلاعاتی و جان آنان را منفعل و درمانده نماید. ارتباطات سیار، به دو میلیارد مشترک در سال۲۰۰۶ رسیده است. تعداد وبلاگها در سال ۲۰۰۶، بیست و شش میلیون بوده که در اکتبر همان سال به هفت میلیون و سیصد هزار وبلاگ رسیده است. در مجموع میتوان گفت که هر ششماه، فضای وب در جهان دو برابر میشود. هر وبلاگ در ایران یک رسانه است و هر رسانه سعی میکند یک پیام مشخص را از مبدأ به مقصد برساند. اینترنت دیگر از مرزهای شخصی روابط انسانها گذشته است.
پیام کوتاه
افزایش چشمگیر مشترکان تلفن همراه و آمار میلیونی ارسال پیام کوتاه(روزانه چهل و پنج میلیون پیام) توسط کاربران سبب تبدیل پیام کوتاه به نوعی رسانهی نوشتاری دیجتال شده است. این پیامهای میلیونی پیرامون چهار محور اصلی مناسبتها، طنز، عاشقانه و خیر اخلاقی قرار دارند. تمسخر و تضعیف شخصیتها و قومیتهای گوناگون و نسبت دادن اتهامهای ناروا و خلاف شأن به اقوام مختلف، اساس پیامکهای طنز را تشکیل میدهند. این روند در دراز مدت به تخریب شخصیتها و قومیتها انجامیده و نوعی تفرقهافکنی در میان اقوام فارس، لر، ترک، بلوچ و… که دارای مذهب و ملیت مشترک هستند، پدید میآورد. در حالی که از طریق ابزار پیام رسانی، میتوان جدیدترین اخبار جهان بویژه جهان اسلام، پیامهای دینی، نکات اخلاقی و… را به دیگران انتقال داد.
باربی، آموزگار ابتذال
رهبر معظم انقلاب در جملهای تأمل برانگیز میفرمایند: « اگر یک انقلاب تحت فشار اقتصادی، سیاسی و تبلیغی قرار گیرد، قابل ملامت نیست ولی اگر این انقلاب نتواند فرزندانش را تربیت کند، قابل ملامت و سرزنش است».
شکست تدریجی مسلمانان با استفاده از اهرم زنان و دختران، تجربهی تلخ تاریخی در اندلس بود که به خارج شدن اسپانیا از جهان اسلام پس از هشتصد سال حاکمیت اسلام انجامید. برنامهریزان آمریکایی و اروپایی که به نقش بی دلیل زنان و دختران در ترویج فرهنگ برهنگی پی بردهاند عروسک باربی را برای رسیدن به اهداف خود طراحی کردند. عروسکی که برای لحظه لحظهی زندگی مردم برنامه دارد. لباسهای ظریف، خوشرنگ و خوش دوخت باربی محصول هنر و تفکر بزرگترین طراحان لباس دنیاست که در کمپانی متل، گردهم آمدهاند. هیچ عروسکی تاکنون بهاندازهی باربی، لباس متنوع، زیبا و اشرافی به تن نکرده و این خوش پوشی، به دختری اختصاص دارد که نمایندهی فرهنگ غرب و نمایشگر یک زن تمام عیار آمریکایی است. عریانگرایی، اشرافگرایی و مصرفگرایی سه مولفهی اصلی لباسهای باربی محسوب میشوند.
یکی دیگر از کارکردهای باربی، پررنگ نمودن غرایز جنسی در ذهن دختران است. به تعبیر برخی فعالان ضد باربی، این عروسک آموزگار سکس و ابتذال است در حالی که توان عشق آفرینی ندارد. عروسک برتز را، نسل جدید باربی نامیدهاند. برتز همراه خود یک جهیزیهی کامل دارد. انواع و اقسام لوازم و وسایل جانبی با تنوع چشمگیر.
تولد دارا و سارا، برادر و خواهر نجیب و پاکدامن و مسلمان ایرانی، خبر تکان دهندهای بود که پس از نیم قرن تخت پادشاهی پرنس باربی را به لرزه درآورد و بازتابی گسترده در عرصهی جهانی یافت. برخی رسانههای جمعی بیگانه القاب گوناگونی به دارا و سارا دادهاند. ازجمله: باربی ایرانی، عروسک ضدباربی، جنگ فرهنگی، عروسکهای دوقلوی اسلامی، جنگ عروسکها و… پس از دارا و سارا، فولا و لیلا عروسکهای محجبهی و رزانه، باربی مسلمان، میان کودکان مسلمان خاورمیانه و آمریکا و کانادا طرفداران بسیاری یافت.
کودکان، بردگان خردسال رسانه
به چشمهایش نگاه کنید. چطور پای تلویزیون میخکوب شده، چگونه به تک چشم جادویی خیره شده و نگاهش به راست و چپ میچرخد. برنامههای تلویزیونی و بازیهای رایانهای، کودک را به نوعی به خواب مصنوعی فرو میبرد، او را سحر میکند و عقل و هوش و حواس را از او میستاند. کودک برای فیلمها و انیمیشنها جنبهی تصویری و خیالی قائل نیست و هرچه را میبیند، واقعیت محض تصور میکند.
براساس تحقیقی در فرانسه کودکان و نوجوانانی که بیش از یک بار در هفته فیلم میبینند، نیازمند مراقبت روانپزشک هستند. آنها معمولاً بعد از دیدن انیمیشنهای پرتحرک به تقلید میپردازند و با شخصیت فیلم همذات پنداری میکنند و شخصیت او را پایهریزی میکنند.(۲۰) قهرمانان فیلم از نگاه کودک قویترین انسانها هستند. در اکثر اوقات شخصیتها و قهرمانان دوران کودکی، شخصیت آیندهی او را شکل میدهد.
امروزه هشتاد کانال به کودکان اختصاص دارد و مشغول شکل دهی شخصیت نسل آیندهی بشر است.
هم اکنون هفت شرکت بزرگ و عمدهی جهان به ساخت انواع سرگرمی و انیمیشن برای کودکان مشغولند. تأثیر منفی رسانهها بر کودکان در تمام کشورها امری مشترک است.
باربیهای جدید که در سنین چهار تا شش ساله با لباسهای برهنه و دامنهای کوتاه در دسترس کودکان قرار گرفتهاند، عرصه را برای آشنایی کودکان با مسائل سکس و حتی تجربهی آن در سن زیر دوازده سال مهیا کرده است.
در آمریکا سهم سرگرمیهای دیجیتال در بازار کودکان بیش از درآمد ناخالص فیلمهای هالیوودی و هفت برابر بیشتر از هزینهی تولید فیلمهای تلویزیونی کودکان بوده است. در بازارهای الکترونی، کودکان(بیشتر از همه پسران) ژانرهای پر زد و خورد جنگی، رزمی، ورزشی و ماجراجویی را ترجیح میدهند که اکثر آنها حاوی خشونت است.
غرق شدن در شهوت و خشونت این بازیها، یکی از مهمترین عوامل محرک استفاده از این بازیهاست. بازیهای رایانه، دنیایی را برای کودک فراهم میکنند که او را میتواند در آن امپراطور کند و برهمه چیز کنترل داشته باشد.
اعتیاد کودکان به بازی و آسیبهایی چون تأثیرات مخرب روانی ـ تربیتی از جمله تقویت حس پرخاشگری در کودکان، انزواطلبی، افت تحصیلی و آسیب جسمانی، مانند: عوارض بصری هرگز قابل چشمپوشی نیستند.
فصل هشتم : شوکرانی که کودکانمان مینوشند
دجّال های مجازی
مردم اروپا برای نشان دادن نفرت خود، یهودیان را به موش تشبیه کردند. متفکران و سران یهود هم به فکر راهکارهای اساسی برای این نوع از یهود ستیزی افتادند.
لابی صهیونیسم با استفاده از ابزار قدرتمند سینما و تلویزیون وارد عمل شد و با ساخت انیمیشنهایی که ستارههای آن موشها بودند، این حیوان را موجودی دوست داشتنی جلوه داد. انیمیشن «دامبو، فیل پرنده» در زمرهی این گروه از آثار قرار دارد. مادر دامبو بر خلاف سایر فیلها که کلاهی زنگولهدار به سر دارد، کلاه عرق چین مانند، مخصوص یهودیان را به سر دارد و به جرم دفاع از فرزندش در اسارت به سر میبرد. دامبو نیز طی عملیاتی، پرچمی را در سیرک به اهتزاز در میآورد که بیشباهت به پرچم رژیم اشغالگر قدس نیست!
عبارت رفتن به سوی خورشید در تورات بیان شده و در بین یهودیان این گونه رایج است که منظور از آن، بازگشت به سرزمین موعود میباشد. در کارتون «لوک خوششانس» خانهی لوک کجاست؟ چرا او همیشه با اسبش به سوی خورشید در حال غروب، آرام و خسته حرکت میکند؟ چرا همیشه این ترانه را زیر لب زمزمه میکند: «من گاو چرانی تنها هستم که از خانهام دور افتادهام؟» شخصیت لوک، تداعیگر یهودی مظلوم و دور مانده از سرزمین مادری خویش است. داستان «هاچ زنبور عسل»، «بنر» و… به کودک یهودی میفهماند که باید به دنبال مادر زیبا و نورانی خود باشد و غیر یهودیان موجوداتی ترسناک، بدجنس و حتی بدبو هستند که میخواهند او را از بین ببرند.
در کارتون شیرشاه ( Lion king )، شیر نماد سلطهی جهانی یهود است. در تورات آمده است: « یعقوب در میان امت و قومهای بسیار، مثل شیر در میان جانوران جنگل و مانند شیر درنده میان گلههای گوسفند خواهد بود که هنگام عبور پایمال میکند و میدرد. قوم اسرائیل در برابر دشمنانش خواهد ایستاد».
بازیهای رایانهای و پیامدهای منفی آن
مقام معظم رهبری میفرمایند: «بازیهای رایانهای به شوالیههای مجازی قدرتمند و جذاب ناتوی فرهنگی و جنگ صلیبی غرب تبدیل شدهاند که در حال تخریب و تغییر تدریجی ارزشها و هنجارهای انقلاب اسلامی و جهان اسلام هستند». این شوالیههای رایانهای در جنگهای صلیبی قرن جدید بدون هیچگونه حساسیتی تا عمق خانههایمان نفوذ کردهاند و ما در بی خبری با آغوش باز به استقبال آنها رفتهایم و هزینههایی برای آنها میدهیم.
برخی بازیهای رایانهای با محتوای صهیونیستی و آمریکایی طراحی شده و اسلام ستیزی در شکل، فرم و محتوای آنها موج میزند. کودکان در گیر و دار خشونت بازیها، شلیک خود را به سمت سربندهایی با نامهای مقدس برطرف مسلمانان متوجه کرده و به مراحل بالاتر صعود میکنند. تکرار و حتی گاهی آشنایی با چنین بازهایی کافی است تا فرهنگی غنی شده از اسطورههای صهیونیستی و یهودی را به روان کودک تزریق کند. در این میان، مادرانی که در دنیای فیمنیست روانه بازار کار شده، کودک را با چاقویی خطرناک تنها میگذارند.
زنان رایانهای، اهداف جنسی
صاحبان قدرت و سرمایه با ترویج فساد اخلاقی، سکس و آزادسازی روابط جنسی و نفی ارزشهای دینی و انسانی، بستر و زمینههای استثمار زنان را فراهم ساختهاند. بازیهای رایانهای از سویی ضمن تهی ساختن زن از عواطف سرشار، او را در اوج کینهجویی و تخاصم تصویر میکنند و از سویی دیگر با نادیده گرفتن ارزشهای انسانی و به نمایش گذاشتن جذابیت جنسی، به وی هویت کالایی میبخشند و در اصل او را دچار شخصیت منفی میکنند. این بازیها نوعی ابزار مدرن برای زدودن قبح اعمال چون جنایت، قتل، سرقت، قمار، اعمال منافی عفت، استعمال مواد مخدر و… هستند. در زندگی قهرمانان این بازیها، خانواده وجود ندارد و فقط قدرت و جذابیت جنسی و کشت و کشتار ارزش شمرده میشود که خطرناک است.
فصل نهم : آیین دروغین شیطان پرستی
شیطانپرستی
یکی از آیینهای انحرافی و عرفانهای دروغین نوظهور که از مصادیق آشکار دجّال آخر الزمان به حساب میآید، آیین دروغین شیطانپرستی است. ارکان اصلی و بنیادین این آیین عبارتند از: ۱- ارتباط عمیق و ریشهدار با صهیونیسم و یهودیت انحرافی. ۲- اعتقاد و باور به قدرتی شکست ناپذیر و فراگیر برای شیطان. ۳- شهوتپرستی، فساد جنسی و زنپرستی. ۴- استفادهی گسترده از مشروبات الکلی، مواد مخدر و مواد روانگردان. ۵- مادی گرایی و ثروت طلبی محض. ۶- استفادهی فراگیر از فیلمها، تصاویر و موسیقیهای حرام. ۷- مسیح ستیزی و ضدیت با آموزههای الهی عیسی مسیح.
نمادهای شیطان پرستان و تطبیق آن بر ویژگی های دجّال
آنتوان لاوی، مأمور شناخته شدهی سازمان جاسوسی آمریکا و بنیانگذار شیطانپرستی، بعد از تالیف دو کتاب انجیل شیطانپرستی و آیین شیطانپرستی و نوشتن یک سری مناجاتها با شیطان، به فکر پیاده کردن این افکار مخصوصاً دستورات آیین شیطانپرستی در قالب نمادهای جالب و تازه افتاد در بررسی نمادهای متعلق به شیطانپرستی، خط بسیار روشنی از ارتباط سهیون(یهودیت انحرافی) و سیتنیسم(شیطانپرستی) به وضوح قابل مشاهده است. در ذیل برخی از نمادهای شیطانپرستی که به عنوان نگین انگشتر، گردنبند، تصاویر بر روی دست بندها، پیراهن، شلوار، کفش، ادکلن، ساعت و… درج شده و به ایران اسلامی نیز راه یافته است، مورد بررسی و معرفی قرار میگیرد:
۱- نماد عددی « ۶۶۶ » :
این سمبل با عنوان شماره تلفن شیطان، توسط گروههای هوی متال وارد ایران اسلامیشده است اما در حقیقت علامت انسان و نشانهی جانور در میان شیطانپرستان تلقی میشود. از سالهای پیش تاکنون این عدد با اشکال مختلفی بر روی دیوارهای شهرهای بزرگ کشور مشاهده میشود. «۶۶۶» بر اساس حروف ابجد، حروف شیطان نیز میباشد. «۶۶۶» در الهیات مسیحی، کد عددی «دجّال ضد مسیح» است که پیش از ظهور منجی موعود به دشمنی و ستیز با تمام آرمانها و آموزههای الهی عیسی مسیح، میپردازد.
۲- نماد صلیب شکسته شده :
این نماد با هدف به مسخره گرفتن مسیحیت و دشمنی آشکار با آموزههای الهی عیسی مسیح، وارد شیطانپرستی شده است.
۳- نماد صلیب وارونه :
این نماد حکایت از وارونه شدن مسیحیت دارد و عمدتاً برای استهزاء و به سخره گرفتن این دین است. صلیب وارونه در گردنبدهای بسیاری مشاهده شده و خوانندههای راک، انواع مختلف آن را به همراه دارند.
دجّال در الهیات مسیحی، «ضد مسیح» و در الهیات اسلامی، «مسیح دروغین» خوانده میشود و این از آن روست که دجّال هرچند ادهای قدرت و کرامتهای مسیحایی را دارد اما در عمل به جنگ و ستیز با تمام نمادها و آموزههای عیسوی میپردازد.
۴- نماد هرج و مرج ( Anarchy ) :
این نماد به معنای از بین بردن تمام قوانین است و دلالت بر این امر دارد که «هرچه تخریب کننده است تو انجام بده» این نماد مورد استفادهی گروههای هوی متال است.
۵- نماد تک چشم فراگیر :
چشم در برخی نمادهای روشن فکری نیز به کار میرود. اما شیطانپرستان اعتقاد دارند که چشم در بالای هرم، چشم شیطان است و بر همه جا نظارت و اشراف دارد. این علامت در پیشگوییها، جادوگری و کنترل مخصوص جادوگری مورد استفاده قرار میگیرد. گفتنی است این نماد بر روی دلار آمریکا نیز به کار رفته است.
۶- نماد پنتاگرام یا ستارهی پنج پر :
اگر نوشتهی وسط نماد یعنی «Satanism» به معنای شیطانگرایی را به همراه دایره حذف کنیم، آن وقت یک ستارهی پنج ضلعی میماند که همان نشانهی ستاره صبح یهود یا پنتاگرام است. دجّال دارای تک چشم پرفروغ و درخشان است که همانند ستارهی صبح میدرخشد.
۷- نماد شهوت :
این نماد به انگلیسی، «Ankh» انشاء میشود که سمبل شهوترانی و باروری است. این نماد به معنای روح شهوت زنان نیز تعبیر میشود. امروزه نماد «فیمینیسم» و زنپرستی نیز در واقع نمادی برداشته شده از سمبلهای شیطانی است.
۸- نماد پرچم رژیم صهیونیستی :
رژیم صهیونیستی علاوه بر حمایتهای آشکار و پنهان، حتی از قرار گرفتن نماد رسمیکشور نامشروعش در کانون علائم شیطانگرایان نیز پرهیز ندارد. بیشتر پیروان و حمایت کنندگان دجّال در آخرالزمان یهودیها هستند.
۹- نماد ضد عدالت :
با توجه به این که تبر رو به بالا، در روم باستان نماد عدالت بشمار میآمده، شیطانپرستان تبر رو به پایین را با عنوان ضد عدالت انتخاب کردهاند.
۱۰- نماد چشم شیطان :
این نماد نیز به معنای چشم شیطان و نظارت و اقتدار است. دجّال، دارای تک چشم جادویی، افسونگر و شیطانی است که خیره شوندگان خود را تحت اقتدار و سیطرهی کامل خویش میگیرد.
اسرائیل و ترویج شیطان پرستی
رژیم اشغالگر قدس که سلامت اخلاقی، روحی و روانی انسانها را همواره به منزلهی تهدیدی جدی برای منافع ملی خود میبیند، در اقداماتی گوناگون و پیاپی مبادرت به ساخت جریانهای مسموم فرهنگی کرده است و این جریانات مسموم را به رگهای حیاتی جوامع(از طریق جاذبههای مجازی) تزریق میکند. در نگاهی جامع، ارتباط رژیم صهیونیستی و نقش آن در سازماندهی گروههای شیطانپرست در محورهای زیر قابل اشاره است:
الف) این گروهها به لحاظ پیوند با آموزههای یهودیت انحرافی (صهیونیسم)، ارتباط ریشهدار گستردهای با این رژیم داشته و خواهند داشت.
ب) فرقههای مختلف شیطانپرستی از سوی دو سازمان مهم جاسوسی، یعنی CIA و موساد، هدایت و تغذیه میشوند.
ج) بودجه، نظارت و پشتیبانی شیطانپرستان فعال در جمهوری اسلامی ایران، به طور مستقیم از سوی سازمان موساد تأمین شده و این سلسله اقدامات با اهداف امنیتی دنبال میشود.
د) رژیم صهیونیستی از اعضای این گروهها برای مقاصد شوم سیاسی و جاسوسی بهره میبرد به گونهای که انجام خشونت بارترین اعمال به این گروهها واگذار میشود.
موسیقی و شیطان پرستی
شیطانپرستان با استفادهی از موسیقی توانستهاند به نفوذ خود در اقسا نقاط جهان بیفزایند. بیشتر این اقدامات در فضای تأسیس و فعالیت گروه متالیکا دنبال شده است. متالیکا در حقیقت ضد ارزشهایی را ارائه میکند که شامل بازگشت به تاریکی(محور اصلی تفکرات شیطانپرستی)، بیرحمی و تجاوز جنسی، فحاشی، هجوم و حمله به جامعه و فرهنگ عمومی آن است. خوانندگان گروه متالیکا روی صحنه و در کلیپهای خیابانی دست به خوردن و آشامیدن میوههای فاسد، ادرار، مدفوع، خون و مردار میزنند و از کثیفترین گروههای موسیقی جهان به شمار میآیند. متالیکا از هم جنس بازی نیز دفاع میکند و آلبومی را در سالروز مرگ «کوئین» هم جنس باز بنام آمریکایی، منتشر کرد.
برخی آمارها حکایت از این امر دارد که تاکنون بیش از ده میلیون و دویست هزار کپی از آلبومهای این گروه موسیقی شیطانی به فروش رسیده است.
مرلین منسون، دجّال ساختگی آمریکا
استفاده از موسیقی و به تبع آن ظهور خوانندگان جدید همانند شیاطین نو، ظرفیتهای جدیدی را در اختیار شیطانپرستان قرار داد.
پس از انجام اقدامات جسورانهی گروه منسون در انتخاب رنگ بندی صحنه، نوع اجرا، گستاخی در استفاده از الفاظ رکیک و ترویج فحشا در آثارشان، منسون به ستارهی مبتذل اما پرمخاطب در رسانههای آمریکایی مبدل شد. ناگفته نماند که حضور معنادار روزنامههای آمریکایی در چهره سازی این عنصر نامطلوب فرهنگی نیز بیتأثیر نبوده است.
منسون در سال ۱۹۹۷ به یکی از خبر سازترین چهرههای جهان مبدل شد. محصول این فعالیتها، شهرت و ثروت بسیار زیادی است که حداقل پنج نسل بعد از این خوانندهی متالیکا را بیمه کرده است و بسیاری از آگاهان، نامبرده را از سوپر میلیونرها یا بهتر بگوییم میلیاردرهای جهان میشناسند که به کمک تسلط بر احساسات جوانان دور مانده از معنویت و به مددکارهای شنیع توانسته است ثروت کلانی را جذب حسابهای بانکیاش نماید. خبر تکان دهندهای از پاره کردن انجیل در اجرای کنسرت زندهی منسون و پرتاب کردن آن به سوی جمعیت در سراسر جهان منتشر شد. منسون انجیل را پاره کرد و خطاب به جمعیت با صدای سنگین و خشکیده فریاد زد: « این است خدای شما». باز خبری میرسد و به سرعت در تمامی سایتهای خبری پخش میشود که او در هنگام برگزاری یکی دیگر از کنسرتهایش، مدفوع را بر روی صحنهی اجرا بلیعده و سپس مست و لایعقل به نعره کشیدنهای مداوم ادامه داده است. این اخبار علی رغم زشتی خیره کنندهاش، به سرعت در جهان گسترش مییابد. طبیعی است که در جامعهی ویران آمریکا، انجام چنین اقداماتی صرفاً تندرویهای کودکانه یک جوان آمریکایی است که حتی تا سی و هفت سالگی نیز در وجودش مانده است.
منسون در بسیاری از کشورها توانسته است گروههای مختلفی از جوانان را تحت تأثیر فضای عمومی رایج در آمریکا مبنی بر داشتن حلقههای هوادار برای خوانندگان مطرح نظیر مایکل جکسون و… را ایجاد نماید. تغذیهی این گروهها با ترتیب دادن دکورهای ویژه (ساخت کلیپهای پرهزینه و فوق فنی و…) و به مدد انجام امورات خلاف اخلاق امکانپذیر میشود. ارائهی آثار متناوب و بودن وقفههای طولانی از دیگر عواملی است که کمک میکند این خوانندهی متالیکا، همواره گروههای کوچک و بزرگ از هواداران را به خود اختصاص دهد.
تمام افرادی که با این شیطان مدرن بر خورد داشتهاند، چنانچه مورد سوال قرار بگیرند، اولین موردی را که از منسون نقل خواهند کرد، نوع آرایش سر و صورت و نحوهی لباس پوشیدن، راه رفتن و حتی و وسایل نقیله ی مورد استفاده ی او خواهد بود. اگر چه این شیطان ساخته شده توسط نظام سلطه و استحاله ی فرهنگی آمریکا، فلسفهبافیهایی را نیز در خصوص ظاهر نامتعارفش ارائه کرده است، مانند اینکه میخواهد « با انجام چنین چهره آراییها، باطن انسانها را به تصویر بکشد» و… اما آن چه حقیقی به نظر میرسد وجود بسیاری از بیماریهای روحی و روانی است که در درون وی به وجود آمده و این گونه راه به جهان خارج گشوده است.
چشم چپ منسون اولین نمادی است که از آن به عنوان «Marilyn Manson Look» یاد میشود. این چشم با لنز پر رنگ روشن از چشم دیگر وی که معمولاً با رنگ سیاه پوشیده میشود، متمایز شده است. این ویژگی منسون، با
ویژگی تک چشمیبودن دجّال مطابقت دارد. دجّال دارای مرکبی است که از هر تار موی مرکب او آوای موسیقی حرامیبلند است که هرکدام گروهی از مردم جهان را گمراه کرده و به تباهی میکشاند. دجّال دارای تک چشم شیشهای سبز رنگی است که با آن همگان را افسون و جادو میکند و نگاهها را به سوی خویش خیره میگرداند.
فصل دهم : بنای خانه در دامنه ی آتشفشان
نیچه خطاب به فیلسوفان میگوید: «خانههایتان را در دامنههای کوه آتشفشان بنا کنید.» و ما همهی کسانی را که در جستجوی حقیقت هستند، مخاطب این سخن مییابیم. گریختن مطلوب طبع کسانی است که فقط به عافیت میاندیشند وگرنه مرگ یکبار، زاری هم یکبار.
دهکدهی جهانی واقعیت پیدا کرده است، چه بخواهیم و چه نخواهیم ماهوارهها مرزهای جغرافیایی را انکار کردهاند. این همان دهکدهای است که در تلویزیونهایش دختران شش ساله را آموزش جنسی میدهند، همان دهکدهای که در آن گوسفندهایی با سر انسان و انسانهایی با سر خوک به دنیا میآیند. این همان دهکدهای است که در آن دویست و چهل وشش نوع تجاوز جنسی رواج دارد… اما عجیب این جاست که باز هم این همان دهکدهی جهانی است که در نیمه شبهایش ماه، هم بر میکدهها، کابارهها و کازینوهای «لاس وگاس» تابیده است و هم بر حسینیهی « دو کوهه» و گورهایی که در آن بسیجیان از خوف خدا و عشق به او میگریستهاند. دنیای عجیبی است، نه؟!
… واکنون که با وجود ماهوارهها، مرزهای جغرافیایی نیز انکار شده است و آیینه جادو در یکایک خانههای این دهکدهی بهم پیوسته جهانی نفوذ کرده است، عقل سطحی چنین حکم میکند که دیگر هیچ چیز نمیتواند حکومت جهانی رسانه را حتی به لرزه بیاندازد، چه رسد به آنکه آن را به انقراض بکشاند اما چنین نیست. اکنون در غرب مردم با اضطرابی که از یک عدم اطمینان همگانی برمیآید به فردا مینگرند. آنها هر لحظه انتظار میکشند تا آن دژ اطلاعاتی که موجودیت سیاسی غرب بر آن بنیان گرفته است، با یک انفجار مهیب فرو بریزد و آن روی پنهان تمدن غرب آشکار گردد. وقتی حصارهای اطلاعاتی فرو بریزد، مردم جهان خواهند دید که این دژ ظاهراً مستحکم، بنیانهای بسیار پوسیده دارد که به تلنگری فرو خواهد ریخت. قدرت غرب، قدرتی بنیان گرفته بر جهل است و نا آگاهیهای جمعی که انقلابزا هستند به یکباره روی میآورند. همچون انفجار یک منبع نور.
… اما دربارهی خودمان [در مقابل سیطرهی جهانی رسانهها] نباید بترسیم. حصارها تا زمانی مفید فایده هستند که دزدان شب را بر زمین میزند اما آن گاه که دزدان از آسمان فرود میآیند، چگونه میتوان به حصارها اطمینان کرد؟ پس باید از این اندیشه که حصارها بتوانند ما را از شر ماهوارهها محفوظ دارند، بیرون شد. و «خانه را در دامنهی آتشفشان بنا کرد». باید در روبرو شدن با واقعیت بهاندازهی کافی جرات و شجاعت داشت.
استخدام تبلیغی ـ تربیتی رسانه
همان کسی که از جهانی شدن خبر داد، ما را به قدرت رسانهای نیز رهنمون ساخت در این میان عدهای به خوبی دریافتند که باید خانهی خود را در دامنهی آتشفشان بنا کنند. و گرنه آن که گمان میکند که این سیل همه را با خود میبرد، خواهد رفت، از هر کیش و قوم و مذهبی که باشد. این عده، شهروندانی مطیع برای دهکدهی جهانی نیستند و از همین رو از تهدید سیل، فرصتی برای جرات و شجاعت و مقاومت یافتهاند.
اگر کنترل ویدیو، تلویزیون و ماهواره برای ما چندان آسان نباشد، برای غرب نیز چنین است. وقتی حصارهای اطلاعاتی فرو ریزد، مردم جهان خواهند دید که این دژ به ظاهر مستحکم حصارهایی پوسیده دارد. ماموریت مهم رسانهها از همین جا و از مدتها پیش آغاز شده است. سیاستمداران هالیوود برآنند تا با معرفی منجی دروغین، روح امید را در مردم بدمند. چرا که مردمشان به اضطرار رسیده و در انتظار منجی به فردا مینگرند. تسلط و سیطرهی جهالت آمیز غرب بر جهان با آگاهی بخشی بر مردم جهان به تدریج از میان خواهد رفت. ما از نقطه عطف تاریخ گذشتهایم و از این پس به سمت فرو پاشی تمدن غرب میرویم این تفکر الهی ـ مهدوی اسلام است که در سراسر گیتی مردم را به سوی آرمانهایی برتر و فردایی روشن جذب میکند.
رسالت رسانه های اسلامی
قطار انقلاب در حرکت است و رسانهها وظیفهی سنگینی بر عهده دارند. سکوت در رسانهها معنی ندارد و ایستایی از ویژگیهای رسانههای خاموش است. پیام امام خمینی(ره) به هنرمندان متعهد: «هنرمندان ما تنها زمانی میتوانند بی دغدغه، کوله بار مسئولیت و امانتشان را بر زمین بگذارند که مطمئن باشند که مردمشان بدون اتکا بغیر و در چهارچوب مکتبشان به حیات جاویدان رسیده و هنرمندان ما در جبهههای مقدسمان این گونه بودهاند.» (۲۲) در این عصر فولادین رسانهای و آماج فرکانسها، رسانههایی که سخن از حقیقت میرانند، به سان منبرهایی نورانیاند که کلام خدا را در برابر نفیر گوسالهی طلایی دجّال، این سامری زمان، طنینانداز میکند. از همین روست که دنیای مدعی اطلاعات آزاد، تاب شنیدن و دیدن شبکهای به کوچکی المنار را نیز ندارد. این نشان از آن دارد که قدرت تأثیر و آسیبپذیری دنیای جدید از شنیدن این کلام تا کجاست که کوچکترین صداها نیز میتوانند سونامی خطرآفرینی برای قدرتها بشمار بیایند. ولی برای انعکاس نور حق. در دنیایی که بر قوانین مادی بنا شده فرکانسهای شبکهی کوچکی چون المنار میتواند تأثیر طوفانی در دنیای سیاست نوین داشته باشد همچون بال زدن پروانهای در کالیفرنیا که با انرژی آزاد شده از بال زدنش طوفانی مهیب را در جزایر اندونزی ایجاد میکند.
دجّالان زمانی که استر و مرکب خود را با گوهر و آهنگ و نوا و رنگ، فریبنده و زیبا ساختهاند به خوبی میدانستهاند که منبر حق تا چهاندازه میتواند تأثیر خود را درمیان تودهها بگذارد و از همین روست که منبر و کلاه حق، این شمشیر دو دم را، بزرگترین خطر در برابر منبر شیطان یعنی رسانههای نوین در خدمت قدرقدرتها میدانند. این مهم، کار رسانههای امت اسلام را دو چندان میسازد تا به جای غفلت و مستی و سرگرمی، انسان را به حقیقت و معنویت بخوانند.
زیبنده نیست حتی در ماه خدا و شهر اتصال انسان به آسمان رسانههای تصویری ما، بر اساس نگاه اهل کتاب و به ویژه مبانی هالیوود و غرب، سازهها و مجموعههای خود را در لحظههایی که باید همه را به معنویت بخوانند، به سرگرمی و تفریح و قهقهه دعوت نمایند. رسانهها بهترین راهنمایان جامعهاند. افسونگرایی و دینگرایی مرزی نزدیک بهم دارند که تمییز و تبیین آن از عهده فرهیختگان متعهد عرصهی هنر بر خواهد آمد. اگر چه به دور از انصاف است که جهاد و تلاش اصحاب رسانه را در انعکاس حقیقت در این سیاه بازار پرآشوب و فتنهی دنیا نادیده گرفت.
استفاده تبلیغی ـ تربیتی از اینترنت
شبکه جهانی اینترنت با در بر گرفتن حجم انبوهی از اطلاعات و گستردگی زبانهای انتقال پیام، مسیر ارتباطی قدرتمندی را برای تبلیغ ادیان و آیینهای مختلف فراهم کرده است. در طول سالهای حضور این پدیده در کشورمان، قدمهای خوبی از سوی قشر متدین برای انتقال مفاهیم دینی از مجرای این تکنولوژی برداشته شده است که اگرچه در مقایسه با گستردگی جهان اینترنت بسیار کوچک بوده اما شروع نیکی به حساب میآید. برخی کسانی که دغدغهی دین را دارند، به پدیدهی وبلاگنویسی روی آورده و دانستهها و دغدغههای خود را از این راه به اطلاع دیگران میرسانند. البته آمار وبلاگنویسهای مذهبی در مقایسه با سایر وبلاگنویسان که بدلیل ناشناس بودنشان، بی رحمانه مینویسند و همه چیز را نقد میکنند، کم است. و امید میرود این روند درآینده شکل معکوس به خود بگیرد.
ضرورت فیلترینگ
غول عظیم الجثه اینترنت، در عین سودمندی، خطرهای بزرگی را نیز به همراه دارد. عمدهترین این خطرها، دسترسی آسان جوانان و نوجوانان به اطلاعاتی نامتناسب با شرایط سنی و بایستههای دینی آنهاست. مهمترین این آفتها و خطرها پیرامون انحرافیهای جنسی و اخلاقی است که از طریق ویروسهای از پیش تعیین شدهی غرب جهت مذهبزدایی و دوری جوانان از آموزههای دینی، گریبانگیر آنها میشود. ذهن هر انسان عاقل و منصف، فیلترینگ سایتها و بلاگهای منحرف کننده و مستهجن و مبتذل را تأیید میکند.
فصل یازدهم : راهکارهای عملی « دجّال ستیزی »
قرآن محوری
«فَأقْرَؤُوا ما تَیَسَّرَ مِنَ القُرآنِ: آن مقدار که میتوانید از قرآن تلاوت کنید.» (۲۳)
دجّال، اصلیترین دشمن امام زمان(عج) و قرآن در فرجام زمان است. قرآن و امام زمان(عج)، هر دو یک حقیقت واحدند، دارای رسالت و آرمانهای مشترکند و دجّال، دشمن این دو حقیقت واحد است و با تمام آرمانهای قرآنی و مهدوی سر ستیز و جنگ بر میدارد. از این رو یکی از مهمترین راهکارهای عملی دجّال ستیزی، رویکرد حقیقی و عملی به قرآن و در یک کلام «قرآن محوری» است.
بذر فطرت، با آب ادب و حکمت جوانه میزند و بادوام جرعه نوشی از چشمه سار معرفت و معنویت به بار مینشیند و این در حالی است که سرچشمه معرفت و معنویت و منبع ادب و حکمت، قرآن است:«بدانید که این قرآن اندرز دهندهای است که در اندرز آن رنگ فریب نیست و راه نمایندهای است که گمراه نمیکند، سخنگویی است که دورغ نمیگوید. هرکس با قرآن همنشینی کند، چون برخیزد چیزی بر او افزوده شده و چیزی از او کاسته شده است. به هدایتش افزوده شده و از کور دلیاش کاسته گشته است.»۲ این در حالی است که دجّال، اصلی ترین دشمن قرآن و امام زمان(عج) هزار رنگ و هزار چهرهای است فریبکار. راه نمایندهای است گمراه کننده. سخنگویی است کذاب و دروغزن. هر که از دجّال پیروی نماید و با دجّالصفتان نشست و برخاست نماید، در ظلمت و گمراهی و کور دلیاش افزوده و از هدایت و فضیلت و نورانیتش کاسته گردد.
احساس زیبای رها شدن از فتنهی زمینیان و پر گشودن به سوی آسمان و همپروازی با فرشتگان، از آرزوهای فرا دنیایی هر انسانی برای داشتن یک زندگی نورانی و خدایی است. فرار از جلوهفروشیهای هزار رنگ دجّالی و گشودن راهی به سوی هدایتهای ویژهی مهدوی، هنر رادمردان برگزیده الهی است که در پرتو انس با معارف قرآن و عملی ساختن دستور العملهای الهی آن تحقق مییابد.
از سعادتمندیهای مردان و زنان بزرگ، استفادهی چند منظوره از محیط خانه و خانواده است و از بهترین بهرهبرداریها از یک مسکن خاکی، تبدیل آن به خانهای افلاکی، فرودگاهی نورانی و عروجگاهی ربانی است که این همه تنها از انس خانه و خانواده با قرآن رقم می خورد: «خانهای که در آن قرآن خوانده میشود و از خداوند بلند پایه در آن یاد میگردد، برکتش بسیار میگردد، فرشتگان در آن حضور مییابند، شیاطین آنجا را ترک میکنند و آن خانه برای آسمان نشینان چنان میدرخشد که ستاره برای زمینیان. و خانهای که در آن قرآن خوانده نمیشود و نامی از خداوند والا به میان نمیآید، کم برکت میشود، فرشتگان از آنجا میروند و شیاطین حضور مییابند.»(۲۴) بر این اساس تلاوت قرآن در هر خانهای باعث فراری شدن شیاطین از حریم آن خانه میگردد. این است رمز فاصله گرفتن خانه و اهل آن از دجّال و شیاطین او. چرا که مهمترین نشانهی خانههای پیروان دجّال، لبریزی و سرشاری آن خانهها از حضور شیاطین است: « بُیوتُهُم مَملُوَّهً شَیاطینَ: خانههای پیروان دجّال از شیاطین لبریز میگردد.»(۲۵)
دجّال ستیزی در پرتو قرآن محوری
در میان سورههای قرآنی، این نسخهی شفاء بخش آسمانی، تلاوت سورههای قارعه و کهف و عمل به پیامهای تربیتی آن برای «دجّال ستیزی» و «دجّال گریزی» فراوان مورد تاکید واقع شده است:
الف) انس با سورهی کهف :
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) برای ایمن ماندن از فتنه و فساد دجّال و جلوهگریهای آن، بر تلاوت مداوم سورهی کهف بویژه در شب و روز جمعه و در اندیشیدن در مضامین عالی آن و بر عمل کردن به معارف نورانی آن تاکید ویژهای فرمودهاند: « هرکس سورهی کهف را در شب و روز جمعه تلاوت کند، از فتنه و فساد دجّال در امان میماند.»(۲۶) همچنین فرمودهاند: « هرکس سورهی کهف را بر طبق آن حقیقتی که نازل شده است، قرائت نماید، دجّال هرگز بر او مسلط نخواهد شد و برای نفوذ در او راهی نخواهد یافت.»(۲۷) نکتهی مهم و حیاتی در این مقام این است که حقیقت هر تلاوت و قرائتی، اندیشه ورزی و عملگرایی است. به دیگر سخن، قرائتی ما را به حقیقت آیات رهنمون میکند که همراه با تأمل و تدبر باشد ودر رفتار و گفتار ما جلوهگر شود.
رسیدن به فضلیت وآثار حقیقی آیات به طور کامل، در گرو تلاوت همراه با اندیشه و عمل است. از این رو برای ایمن ماندن از فتنهی دجّال و رسیدن به مقام دجّال ستیزی، تلاوت همراه با تدبر در سورهی کهف و عمل کردن به پیامهای تربیتی و هدایتی آن لازم و ضروری است. در این سوره سخن از جوانمردانی است که با نور فطرت خویش، به تمام جلوههای رنگارنگ و مظاهر فریبندهی دنیایی پشت کردند و از فتنه و فساد طاغوت زمانه به سوی پروردگار خویش گریختند و دل غاری تنگ و تاریک را بر ظلمتهای شیطانی و لذتهای زودگذر حیوانی ترجیح دادند و سرانجام به سعادت دنیا و آخرت رسیدنند.
ب) انس با سورهی قارعه :
امام باقر(علیه السلام) میفرمایند: « هر کس سوره قارعه را بسیار تلاوت کند، خداوند او را از فتنهی دجّال و ایمان آوردن به او در امان میدارد.»(۲۸) پرودرگار هستی در سوره قارعه بیش از هر چیز به «معادباوری» و «عملگرایی» به عنوان رمز رسیدن به زندگانی سعادتمندانه در دنیا و آخرت تاکید میورزد: « پس هرگاه عمل هرکس در میزان حق با ارزش و گران سنگ باشد، او در بهشت به زندگانی آسوده، خشنود خواهد بود و عمل هرکس بی قدر و سبک وزن باشد، جایگاهش در قعر هاویه(همان آتش بسیار سوزنده و گدازنده) است.»(۲۹) براین اساس، با « معاد باوری اندیشمندانه» و « عملگرایی خالصانه» میتوان از فتنهها و فساد انگیزیهای دجّال و دجّالصفتان جهان رهید و به سوی خداوند و جانشین او در روی زمین رهپوید.
ولایت مداری
یکی دیگر از راهکارهای عملی دجال ستیزی، ولایت مداری و امام سالاری است. در این همین راستا، پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) میفرمایند: « فرزندانتان را براساس محبت من و محبت اهل بیتم و بر محور قرآن تربیت نمایید.»۲ همچنین میفرمایند: «هر که دوست دارد خداوند را در حالی ملاقات نماید که ایمانش کامل و اسلامش نیکو شده باشد، باید ولایت حجت صاحب الزمان را بپذیرد.»۳ آنان« یاران امام زمان(عج)» با تمام توان امامشان را در میان گیرند و جان خویش را در نبردها سپر بلای او سازند و هرچه را اراده کند با جان و دل انجام دهند….ایشان در مقابل او از کنیز نسبت به اربابش مطیعتر و فرمانبردارترند.
شناخت و اعتقاد یاوران مهدی(عج)، نسبت به امام خویش در رژفای وجودشان ریشه دوانیده و سراسر وجودشان را فراگرفته است. این شناختی فراتر از دانستن نام و نشان و نسب امام است که همان معرفت به حق ولایت امام و جایگاه بلند او در نظام هستی است. این همان معرفتی است که آنها را از محبت او سرشار کرده و مطیع و گوش به فرمان او قرار داده است. زیرا که میدانند سخن امام، سخن خدا و اطاعت از او اطاعت از خداست.
چنانچه پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) در وصف آنان فرموده است: « آنان مجاهدانی تلاش گر در فرمانبرداری خداوند و فرمانبرداری امام خویشند.»(۳۰) بدین سان یکی از محورهای اصلی، در فرآیند «مهدیگرایی» و «دجّال ستیزی»، ولایت مداری و امام سالاری است. در طول تمام دورههای تربیتی، برانگیختن محبت، معرفت و ولایتپذیری نسبت به امام زمان(عج) از مهمترین محورها و بنیانهای تربیتی است. روح و حقیقت خانواده باید به احرام درآید و همواره دور کعبه ولایت و امامت طواف نماید چرا که وجود امام، چون کعبه است که مردم باید به گردش طواف نمایند نه او به گرد مردم!
در پایان موارد دیگری از راهکارهای عملی دجّال ستیزی را به طور فهرست وار بیان میکنیم:
۱- عفتگرایی. ۲- پرهیز از ثروتجویی. ۳- سلوک مهدوی. ۴- پرهیز از شکگرایی. ۵- غیرتورزی. ۶- تقوا و گناهگریزی. ۷- پرهیز از حرامخواری. ۸- خردگرایی. ۹- پرهیز از پرخوری و پرخوابی. ۱۰- انس با مناجات. ۱۱- پرهیز از سخنان شیطانی. ۱۲- پرهیز از موسیقی حرام. ۱۳- پرهیز از حب دنیا و مظاهرآن. ۱۴- پرهیز از ریاستطلبی و رباخواری. ۱۵- توکل، انابه، استعاذه و….
پی نوشت ها :
۱- در زبان عِبری، «آل» و «ایل» به معنای خدا میباشد. به عنوان مثال واژهی «اسرائیل» که لقب حضرت یعقوب(علیه السلام) است، که از واژهی«اسرا» و «ایل» ترکیب یافته و به معنای «مجاهد خدا» است. البته بنابر آموزههای تحریف یافتهی تورات، «اسرائیل» به معنای «غلبه کننده بر خدا» به دلیل غلبهی یعقوب در کُشتی با خدا میباشد.
۲ – ر.ک: لسان العرب، ج۴، ذیل واژهی دجال.
۳– متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۴.
۴- شیخ مفید، ارشاد، ج۲.
۵- جالب توجه اینکه در انجیل و الهیات مسیحی واژهی «دجّال» در پارهای از موارد بر «شیطان» و نیز در برخی موارد بر شخص «ابلیس» تطبیق شده است. جالبتر اینکه کّد دجّال در انجیل، عدد۶۶۶ معرفی گشته است که این عدد نماد و کد شیطان در آیین شیطانپرستی است(مکاشفات یوحنا، فصل ۱۳).
۶ – أشراط «جمع شرط» به معنای علامت است. و «الساعه» مقصود رستاخیز بزرگ است. بنابراین «اشراط الساعه» به معنای [نزدیک شدن] قیامت است. این اصطلاح بر مجموع حوادثی اطلاق میشود که پیش از واقعه عظیم قیامت، اتفاق خواهد افتاد.(مجمع البحرین، ج۴)
۷ – دابّه یا دابّه الارض، موجودی عظیم الجثه است که در آخرالزمان پدید میآید و نشانه نزدیکی قیامت است.(ابن ابی بیشه، المصنف، ج۸).
۸- شیخ صدوق، کمال الدین، ج۲.
۹– ر.ک: صفحهی ۱۲، ذیل دیدگاه دوم.
۱۰– مسند احمد، ج۵.
۱۱- ریشهری، میزانالحکمه، ج۹، ح۱۵۶۱۱.
۱۲ – ابن حمّاد، الفتن، ج۲.
۱۳- مسند احمد، ج۵.
۱۴ – سوره زخرف، آیه ۳۶.
۱۵ – کورانی، معجم احلدیث المهدی، ج۳.
۱۶ – سوره انبیاء، آیه۸۲.
۱۷ – مسند احمد، ج۱.
۱۸ – صحیح بخاری، ج۴.
۱۹ – به مجموعهی ترانزیستورها و ایسیهای که در کنار هم قرار گرفتهاند و مسئولیت پردازش دادهها و برون دادهها را دارند میکروچیپ میگویند
۲۰ – فصلنامه فرهنگ پویا، شماره۸و۹.
۲۱ – فصلنامه فرهنگ پویا، شماره ۸و۹
۲۲ – سایت آفتاب، مقالهی تأثیر تلویزیون بر کودک و نوجوان.
۲۳ – پیام امام خمینی(ره) به هنرمندان متعهد، صحیفهی نور، ج۲۱.
۲۴ – سوره مزمل، آیه ۲۰.
۲۵- سید رضی، نهج البلاغه، خطبهی۱۷۵.
۲۶ – کلینی، اصول کافی، ج۲.
۲۷- کورانی، معجم احادیث المهدی، ج۳.
۲۸ – کفعمی، المصباح.
۲۹ – کورانی، معجم احادیث المهدی، ج۲.
۳۰ – شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص ۲۶۹.
۳۱ – سوره قارعه، آیه ۶-۹.
۳۲ – نورالله قاضی شوشتری، احقاق الحق و ازهاق الباطل.
۳۳ – سیدبن طاووس، الملاحم و الفتن.
۳۴ – سیدمصطفی کاظمی، بشاره الاسلام.
منابع و مأخذ :
۱- آیتی نصرت الله، سفیانی از اوج تا افول، انتشارات موسسهی آینده روشن
۲- آوینی مرتضی(شهید)، مقالهی انفجار اطلاعات
۳- حیدری کاشانی محمدباقر، دجّال و جلوههای آخرالزمانی آن، انتشارات سبط النبی
۴- مکارم شیرازی ناصر(آیت الله)، حکومت جهانی حضرت مهدی(عج)، انتشارات طلیعهی ظهور
۵- کارنیا بوکت، کودک و رسانه، مرکز تحقیات و مطالعات برنامهای(چاپ ۸۴)
۶- سایت آفتاب: www.Aftab.ir
۷- فصلنامهی فرهنگ پویا، شمارههای ۸ و۹
۸- کورانی، معجم احادیث المهدی
گردآورندگان : محمد صادقی و داوود آقابابایی
منبع: راسخون – کد مقاله : ۵۹۹۶۳