اگر قساوت قلب برای کسی ملکه شود، این حال، منشأ بسیاری از گناهان دیگر خواهد بود. مرحوم نراقی، در کتاب معراج السعاده درباره قساوت قلب آورده است.
عواملی که باعث قساوت قلب و سختدلی میشود را منتشر میکند.
«قلب» از منظر قرآنی، منشأ فهم و ادراک معنوی است؛ البته مراد، قلب باطنی است. قلب، در صورتی میتواند وظیفه خود را به درستی انجام دهد که بیمار نباشد. قلب باطنی، همانند قلب ظاهری ممکن است به انواع بیماریها دچار شود. برای قلب باطنی، قساوت و سختدلی، از شدیدترین نوع بیماریها محسوب میشود. از حضرت امام صادق(ع) کلامیبه نقل از حضرت عیسی(ع) آمده است که میفرمایند:
مَا أَمْرَضَ قَلْبٌ بِأَشَدَّ مِنَ الْقَسْوَهِ؛
هیچ قلبی به چیزی شدیدتر از قساوت، بیمار نشده است.
بیماری مهلک قساوت اگر معالجه نشود، انسان را از سعادت ابدی محروم و به بدترین نوع شقاوت گرفتار میکند. در روایتی از حضرت امیرمؤمنان علی(ع) نقل شده که میفرمایند:
مِنْ أَعْظَمِ الشَّقَاوَهِ الْقَسَاوَهُ؛
قساوت از بزرگترین [نوع] شقاوت است.
از دیدگاه روایات، سنگدلی، خود علامت حالات مهلکی مانند: شقاوت، دورویی و سفاهت است. اگر قساوت قلب برای کسی ملکه شود، این حال، منشأ بسیاری از گناهان دیگر خواهد بود. مرحوم نراقی; در کتاب معراج السعاده درباره قساوت قلب آورده است:
و شکى نیست که منشأ این صفت، غلبه سبعیّت[=درندگی] است. بسیارى از افعال ذمیمه[=ناپسند]، چون: ظلم و ایذاء کردن و به فریاد مظلومان نرسیدن و دستگیرى فقرا و محتاجان را نکردن، از این صفت ناشى مىشود.
بنابراین لازم است برای پرهیز از بیماری قساوت قلب، عوامل پیدایش آن بررسی شود، تا بهتر بتوان از آن اجتناب کرد.
*عوامل ایجاد قساوت قلب
با توجه به آیات و روایات اهل بیت:، برخی عوامل قساوت قلب عبارتند از:
*گناه و معصیت
گناه و نافرمانی خداوند، از اصلیترین عوامل سنگدلی و قساوت قلب است. امیرمؤمنان(ع) می فرمایند:
مَا جَفَّتِ الدُّمُوعُ إِلَّا لِقَسْوَهِ الْقُلُوبِ وَ مَا قَسَتِ الْقُلُوبُ إِلَّا لِکَثْرَهِ الذُّنُوبِ؛
چشمها [از اشک] خشک نمیشود، مگر به دلیل سنگدلی و دلها سخت نمیشود، مگر به سبب زیادی گناهان.
سنگدلی، از بزرگترین عقوبتهای الهی است که گنهکاران به آن مجازات میشوند. در روایتی آمده است:
إِنَّ لِلَّهِ عُقُوبَاتٍ فِی الْقُلُوبِ وَ الْأَبْدَانِ ضَنْکٌ فِی الْمَعِیشَهِ وَ وَهْنٌ فِی الْعِبَادَهِ وَ مَا ضُرِبَ عَبْدٌ بِعُقُوبَهٍ أَعْظَمَ مِنْ قَسْوَهِ الْقَلْبِ؛
همانا، خدا عِقابهایی در قلب و بدن دارد؛ [مانند] تنگى معیشت و سستى در عبادت. و هیچ بندهاى به عقوبتی بزرگتر از قساوت قلب، مجازات نشده است.
* ترک یاد خدا و غفلت
یکی دیگر از عوامل قساوت قلب، ترک یاد خداوند است. انسان به گونهای است که دائماً توجهش به سمتی مشغول است. اگر کسی این توجهات را مدیریت کرده، آن را به معنویت و نور هدایت کند، دلش نیز به آن سو متوجه میشود؛ ولی اگر نفس و توجهات آن به حال خود رها شوند، خیلی زود متوجه نفسانیات و خواهشهای درونی میگردند و قلب، سخت و تیره میشود. در روایتی قدسی خداوند متعال به حضرت موسی(ع)خطاب میفرماید:
یَا مُوسَى! لَا تَفْرَحْ بِکَثْرَهِ الْمَالِ وَ لَا تَدَعْ ذِکْرِی عَلَى کُلِّ حَالٍ فَإِنَّ کَثْرَهَ الْمَالِ تُنْسِی الذُّنُوبَ وَ إِنَّ تَرْکَ ذِکْرِی یُقْسِی الْقُلُوبَ؛
اى موسى! به زیادى مال شاد مشو، و ذکر مرا در هر حالى وامگذار؛ زیرا زیادى مال، گناهان را فراموش سازد و ترک کردن ذکر من، دلها را سخت میکند.
همچنین در روایتی دیگر از امام باقر(ع) نقل شده که میفرمایند:
وَ إِیَّاکَ وَ الْغَفْلَهَ فَفِیهَا تَکُونُ قَسَاوَهُ الْقَلْبِ؛
مبادا غفلت ورزی که در آن، سنگدلی هست.
* همنشینی با افراد ناصالح
همنشین در انسان تأثیر بسیاری دارد؛ از این رو در آیات و روایات، تأکید خاصی بر این موضوع شده و شرایط و آداب بسیاری را برای آن آوردهاند. نفس انسان از همنشین و انیس خود، بسیار تأثیر میپذیرد و بهسوی همرنگی با او پیش میرود. در روایات اهل بیت: یکی از گروههایی که همنشینی با آنان نهی شده است، افراد هرزهگوی تبهکار هستند. در روایتی در دلیل دوری از این افراد میفرمایند:
این افراد، کردارشان را نیک جلوه میدهند و دوست دارند که انسان همانند آنان شود و در امور دنیایی و آخرتی کمکی به انسان نمیکنند. نزدیک شدن به این افراد، باعث جفاکاری و قساوت قلب است و ورود و خروج بر آنان، باعث ننگ میشود.
همچنین برای مجالست و همنشینی با پادشاهان و دنیاطلبان، آثار بسیار سویی گفته شده که یکی از آنها قساوت قلب است.
* آرزوهای طولانی
از دیگر اموری که باعث قساوت قلب میشود، آرزوهای طولانی دنیایی است. کسی که پیوسته میخواهد به آرزوهای دنیایی خود برسد، در بسیاری از مواقع باید آنها را بر امور معنوی ترجیح دهد. ضمن آنکه چنین شخصی، طبیعتاً برای رسیدن به آرزوهایش دوست دارد مرگ و آخرت همیشه به تأخیر بیفتد. چنین آرزوهایی، پیوسته انسان را به خود مشغول میکند و باعث فراموشی آخرت میشود. در روایتی در این زمینه از حضرت امیرمؤمنان(ع) چنین نقل شده است:
إِنَّمَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ اثْنَتَیْنِ اتِّبَاعَ الْهَوَى وَ طُولَ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَإِنَّهُ یَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَیُنْسِی الْآخِرَه؛
من از دو چیز بر شما نگران هستم؛ پیروی از خواهشها و آرزوهای طولانی. خواهشها، انسان را از راه حق باز میدارد و آرزوهای طولانی، باعث فراموشی آخرت میشود.
نتیجه فراموشی آخرت، آلودهشدن به گناه و معصیت و سختشدن قلب و دور شدن از پروردگار متعال است. در حدیثی قدسی خداوند به حضرت موسی(ع) خطاب فرمود:
یَا مُوسَى! لَا تُطَوِّلْ فِی الدُّنْیَا أَمَلَکَ فَیَقْسُوَ قَلْبُکَ وَ الْقَاسِی الْقَلْبِ مِنِّی بَعِیدٌ؛
اى موسى! در دنیا آرزوى خود را دراز مکن که دلت سخت میشود و سختدل، از من دور است.
* زیادی مال
زیادی مال، یکی دیگر از عوامل قساوت قلب است. مال دنیا -اگر چه از راه حلال هم فراهم شده باشد- دلمشغولیهای خاص خود را بههمراه دارد و حقوقی را برگردن انسان مینهد که فارغ شدن از آن، کار مشکلی است. خداوند عزوجل به حضرت موسی(ع) فرمود:
یَا مُوسَى … وَ لَا تَغْبِطْ أَحَداً بِکَثْرَهِ الْمَالِ فَإِنَّ مَعَ کَثْرَهِ الْمَالِ تَکْثُرُ الذُّنُوبُ لِوَاجِبِ الْحُقُوقِ …؛
ای موسی!… و به کسی به سبب زیادی مالش غبطه نخور؛ زیرا با زیادی مال، گناهان بهسبب حقوق واجب، زیاد میشود….
گناهان و حقوقی که از ناحیه زیادی اموال به گردن انسان میآید، باعث تباهی دین و قساوت قلب میشود. در روایتی وارد آمده است:
أَیُّهَا النَّاسُ! … وَ اعْلَمُوا أَنَّ کَثْرَهَ الْمَالِ مَفْسَدَهٌ لِلدِّینِ مَقْسَاهٌ لِلْقُلُوبِ …؛
ای مردم! … بدانید زیادی مال، باعث فاسد شدن دین و سبب سنگدلی است….
* پرخوری
زیاد خوردن و زیاد آشامیدن، آثار بسیار زیانبار دنیایی و آخرتی دارد که یکی از آن آثار، سنگدلی است. در روایتی از پیامبر اکرم(ع) نقل شده است:
مَنْ تَعَوَّدَ کَثْرَهَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ قَسَا قَلْبُهُ؛
کسی که به زیاد خوردن و زیاد آشامیدن عادت کند، سنگدل میشود.
امیرمؤمنان علی(ع) میفرمایند:
إِیَّاکُمْ وَ الْبِطْنَهَ فَإِنَّهَا مَقْسَاهٌ لِلْقَلْبِ و مَکْسَلَهٌ عَنِ الصَّلَوهِ وَ مَفْسَدَهٌ لِلْجَسَدِ؛
از پرخوری بپرهیزید، زیرا باعث قساوت قلب و سستی برای نماز و تباه شدن بدن میشود.
در روایتی، خواب زیاد را حاصل پرخوری، و پرخوری را حاصل زیاد نوشیدن دانسته و آن دو را باعث سنگینی نفس برای اطاعت پروردگار و سخت شدن دل برای تفکر و خشوع معرفی کرده است.
*خوردن چهل روز گوشت
مداومت بسیار بر خوردن گوشت، در نگاه دینی نهی شده است. در روایتی از پیامبر خدا(ص) آمده است:
مَنْ أَکَلَ اللَّحْمَ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً قَسَا قَلْبُهُ؛
هر کس چهل روز [پیاپی] گوشت بخورد، سنگدل میشود.
* پرگویی
زیاد صحبت کردن در غیر امور معنوی و یاد خدا، علاوه بر غفلت از حقتعالی، انسان را در معرض انواع آفات گناهان زبانی- مانند غیبت، دروغ، تهمت و اذیت کردن مؤمن و …- قرار میدهد. یکی از آثار مهلک پرگویی، قساوت قلب است. امام صادق(ع) می فرمایند:
کَانَ الْمَسِیحُ۷ یَقُولُ: لَاتُکْثِرُوا الْکَلَامَ فِی غَیْرِ ذِکْرِ اللَّهِ فَإِنَّ الَّذِینَ یُکْثِرُونَ الْکَلَامَ فِی غَیْرِ ذِکْرِ اللَّهِ قَاسِیَهٌ قُلُوبُهُمْ وَ لَکِنْ لَایَعْلَمُونَ؛
حضرت [عیسى] مسیح(ع) پیوسته میفرمود: بهجز ذکر خدا، سخن بسیار نگویید؛ زیرا آنان که بهجز ذکر خدا، سخن بسیار گویند، دلهاشان سخت است؛ ولی نمیدانند.
در کتاب بحار الانوار، ذیل حدیث فوق در تبیین «کلام در غیر یاد خدا»، بیانی بسیار قابل توجه ذکر شده است:
این روایت، دلالت میکند بر اینکه کلام زیاد در امور مباح، باعث قساوت قلب است و اما کلام در امور باطل، پس مقدار کم آن مانند زیاد [در امور مباح] است، در پدید آمدن قساوت و نهی شدن از آن.
*غنا و لهویات
یکی دیگر از اموری که باعث قساوت قلب میشود؛ گوش سپردن به موسیقی و لهویات است. در روایتی پیامبر اکرم(ص) خطاب به امیرمؤمنان(ع) میفرمایند:
یَا عَلِیُّ ثَلَاثَهٌ یُقْسِینَ الْقَلْبَ اسْتِمَاعُ اللَّهْوِ وَ طَلَبُ الصَّیْدِ وَ إِتْیَانُ بَابِ السُّلْطَانِ؛
ای علی! سه امر باعث قساوت قلب میشود؛ گوش سپردن به لهویات و به دنبال شکار رفتن و به خانه پادشاهان رفتن.
و در روایتی دیگر آمده است که اشتغال به لهویات، باعث پدید آمدن قساوت قلب و نفاق میشود:
… مَا لَهُ وَ لِلْمَلَاهِی فَإِنَ الْمَلَاهِیَ تُورِثُ قَسَاوَهَ الْقَلْبِ وَ تُورِثُ النِّفَاق…؛
…[مؤمن] را چهکار با لهویات؟! بهدرستیکه لهویات، باعث سختدلی و دورویی میشود.
*نگاه به بخیل
بخل، یکی از صفاتی است که در قرآن و روایات، به شدت مذمت شده است، تا جایی که حتی از مجالست با صاحبان چنین صفتی نهی شده است. در روایتی، امام زین العابدین(ع) فرزند خود (امام باقر(ع) را از همنشینی و مصاحبت با پنج گروه نهی میفرمایند که یکی از این آنان، فرد بخیل است. صفت بخل به قدری آثار سوء از خود به جای میگذارد که حتی نگاه کردن به صاحبان چنین صفتی، باعث قساوت قلب میشود. در روایتی از امیرمؤمنان(ع) نقل شده که فرمودند:
النَّظَرُ إِلَى الْبَخِیلِ یُقْسِی الْقَلْبَ؛
نگاه کردن به بخیل، قلب را سخت میکند.
* برخی اشتغالات
طبیعت برخی شغلها بهگونهای است که دل را سخت و خشن میکند و حتی برخی از آنها مورد نهی قرار گرفته است. سر بریدن حیوانات، از شغلهایی است که قساوت قلب میآورد. در روایتی که حضرت موسی بن جعفر(ع) از پیامبر اکرم(ص) نقل میفرمایند، پنج شغل که یکی از آنها قصابی است، نهی شده است:
وَ أَمَّا الْقَصَّابُ فَإِنَّهُ یَذْبَحُ حَتَّى تَذْهَبَ الرَّحْمَهُ مِنْ قَلْبِهِ؛
قصاب، آنقدر سر میبرد، تا اینکه رحم از دلش بیرون میرود.
همچنین همانگونه که در مورد نهم اشاره شد، به دنبال شکار رفتن از اشتغالاتی است که باعث قساوت قلب میشود.
البته واضح است که این موارد، میتواند زمینهساز قساوت باشد، نه علّت تامه برای قساوت؛ لذا نه میتوان به دیگران در اینگونه موارد بدبین بود و نه اختیار شخص را در قساوت نادیده گرفت.
* ریختن خاک بر قبر خویشان
ریختن خاک بر میّتی که از ارحام و خویشان باشد، نهی شده است و باعث قساوت قلب میگردد. در روایتی از حضرت امام صادق۷ در این زمینه آمده است:
…فَقَالَ أَنْهَاکُمْ مِنْ أَنْ تَطْرَحُوا التُّرَابَ عَلَى ذَوِی أَرْحَامِکُمْ فَإِنَّ ذَلِکَ یُورِثُ الْقَسْوَهَ فِی الْقَلْبِ وَ مَنْ قَسَا قَلْبُهُ بَعُدَ مِنْ رَبِّهِ…؛
شما را نهى مىکنم از اینکه بر رحم خاک بریزید؛ زیرا این کار موجب قساوت قلب مىشود و کسى که قسى القلب شد از پروردگار عزّوجلّ دور مىگردد.
عبدالعلی حجتیان زاده
_______
ماهنامه خُلُق
مستدرک الوسائل، میرزا حسین نورى، قم، آل البیت:، ۱۴۰۸ق، ج۱۶، ص ۲۱۲، باب کراهه کثره الأکل.
غرر الحکم، عبدالواحد تمیمى آمدى، قم، دار الکتاب الإسلامی، ۱۴۱۰ق، ص ۶۷۹، ح ۱۲۷.
[۱]. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ۷ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ۹: مِنْ عَلَامَاتِ الشَّقَاءِ جُمُودُ الْعَیْنِ وَ قَسْوَهُ الْقَلْبِ وَ شِدَّهُ الْحِرْصِ فِی طَلَبِ الدُّنْیَا وَ الْإِصْرَارُ عَلَى الذَّنْبِ ( کافی، کلینى، تهران، دارالکتب، چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۹۰، باب فی أصول الکفر و أرکانه).
[۱]. وَ رُوِیَ أَنَّ لِلْمُنَافِقِ أَرْبَعَ عَلَامَاتٍ قَسَاوَهَ الْقَلْبِ وَ جُمُودَ الْعَیْنِ وَ الْإِصْرَارَ عَلَى الذَّنْبِ وَ الْحِرْصَ عَلَى الدُّنْیَا (إختصاص، شیخ مفید، کنگره جهانی شیخ مفید، ۱۴۱۳ق، ص ۱۱۱، جزء فیه أخبار من روایات أصحابنا و غیرهم).
[۱]. وَ رُوِیَ أَنَّ اللهَ أَوْحَى إِلَى عِیسَى۷: فَإِنِ اتَّعَظْتَ وَ إِلَّا فَاسْتَحْیِ مِنِّی أَنْ تَعِظَ النَّاسَ وَ عَلَامَاتُ السُّفَهَاءِ خَمْسٌ قِلَّهُ الْحَیَاءِ وَ جُمُودُ الْعَیْنِ وَ الرَّغْبَهُ فِی الدُّنْیَا وَ طُولُ الْأَمَلِ وَ قَسْوَهُ الْقَلْبِ (إرشاد القلوب، حسن بن محمد دیلمى، قم، شریف رضی، ۱۴۱۲ق، اول، ج۱، ص۱۱۲، الباب الثلاثون فی الحیاء من الله تعالى).
معراج السعاده، ملااحمد نراقى، قم، هجرت، پنجم، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص ۳۰۸، صفت بیست و یکم: قساوت قلب و سختدلى و علاج آن.
علل الشرائع، شیخ صدوق، قم، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۸۱.
تحف العقول، ابن شعبه حرانى، قم، جامعه مدرسین، دوم، ۱۴۰۴ق، ص۲۹۶.
کافی، ص ۴۹۶، باب ما یجب من ذکر الله عزوجل فی کل مجلس.
تحف العقول، ص۲۸۵.
. عَنْ أَبِیعَبْدِاللهِ۷ قَالَ: کَانَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ۷ إِذَا صَعِدَ الْمِنْبَرَ قَالَ یَنْبَغِی لِلْمُسْلِمِ أَنْ یَتَجَنَّبَ مُوَاخَاهَ ثَلَاثَهٍ الْمَاجِنِ الْفَاجِرِ وَ الْأَحْمَقِ وَ الْکَذَّابِ فَأَمَّا الْمَاجِنُ الْفَاجِرُ فَیُزَیِّنُ لَکَ فِعْلَهُ وَ یُحِبُّ أَنَّکَ مِثْلُهُ وَ لَایُعِینُکَ عَلَى أَمْرِ دِینِکَ وَ مَعَادِکَ وَ مُقَارَبَتُهُ جَفَاءٌ وَ قَسْوَهٌ وَ مَدْخَلُهُ وَ مَخْرَجُهُ عَارٌ عَلَیْکَ…. ( کافی، ج۲، ص ۶۳۹، باب من تکره مجالسته و مرافقته …).
قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللهِ۷ یَقُولُ…وَ إِیَّاکُمْ وَ مُجَالَسَهَ الْمُلُوکِ وَ أَبْنَاءِ الدُّنْیَا فَفِی ذَلِکَ ذَهَابُ دِینِکُمْ وَ یُعَقِّبُکُمْ نِفَاقاً وَ ذَلِکَ دَاءٌ دَوِیٌّ لَا شِفَاءَ لَهُ وَ یُورِثُ قَسَاوَهَ الْقَلْبِ وَ یَسْلُبُکُمُ الْخُشُوعَ … (مستدرک الوسائل، ج۸، ص۳۳۷، باب کراهه مجالسه الأنذال و الأغنیاء و محادثه النساء).
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ۷ قَالَ: … وَ قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ۷: مَا أَطَالَ عَبْدٌ الْأَمَلَ إِلَّا أَسَاءَ الْعَمَلَ وَ کَانَ یَقُولُ لَوْ رَأَى الْعَبْدُ أَجَلَهُ وَ سُرْعَتَهُ إِلَیْهِ لَأَبْغَضَ الْعَمَلَ مِنْ طَلَبِ الدُّنْیَا ( کافی، ج۳، ص ۲۵۹، باب النوادر).
همان، ج۲، ص ۳۳۵.
همان، ج۳، ص ۳۲۹، القسوه.
کافی، ج۲، ص۱۳۵، ح ۲۱.
تحف العقول، ص ۱۹۹ .
طبّ النبی ۹، جعفر بن محمد مستغفرى، نجف، حیدریه، اول، ۱۳۸۵ق، ص۲۳.
غرر الحکم، ص۱۷۵.
وَ کَثْرَهُ النَّوْمِ یَتَوَلَّدُ مِنْ کَثْرَهِ الشُّرْبِ وَ کَثْرَهُ الشُّرْبِ یَتَوَلَّدُ مِنْ کَثْرَهِ الشِّبَعِ وَ هُمَا یُثَقِّلَانِ النَّفْسَ عَنِ الطَّاعَهِ وَ یُقْسِیَانِ الْقَلْبَ عَنِ التَّفَکُّرِ وَ الْخُشُوعِ وَ اجْعَلْ کُلَّ نَوْمِکَ آخِرَ عَهْدِکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ اذْکُرِ الله (بحار الأنوار، علامه مجلسى، بیروت، دوم، ۱۴۰۳، ج۷۳، ص۱۸۹، باب ۴۳- أنواع النوم و ما یستحب منها و آدابه و معالجه من یفرغ فی المنام).
بحارالانوار، ج۵۹، ص۲۹۴.
کافی، ج۲، ص۱۱۴، باب الصمت و حفظ اللسان؛ بحارالأنوار، ج۶۸، ص۳۰۲.
«فیه دلاله على أن کثره الکلام فی الأمور المباحه یوجب قساوه القلب و أما الکلام فی الأمور الباطله فقلیله کالکثیر فی إیجاب القساوه و النهی عنه» (بحار الأنوار، ج۶۸، ص۳۰۲).
من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، قم، دوم، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص ۳۶۶، باب النوادر.
مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۲۱۶، باب تحریم استعمال الملاهی بجمیع أصنافها و بیعها و شرائها.
و إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَهَ الْبَخِیلِ فَإِنَّهُ یَخْذُلُکَ فِی مَالِهِ أَحْوَجَ مَا تَکُونُ إِلَیْهِ؛ و بر تو باد که با شخص بخیل همنشین نشوى؛ زیرا او مال خود را در سختترین نیازمندیهایت از تو دریغ میدارد (کافی، ج۲، ص۶۴۱).
تحف العقول، ص۲۱۴.
من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۵۸.
کافی، ج۳، ص ۱۹۹، باب من حثا على المیت و کیف یحثى.