«ای فرزندان اسراییل، نعمت هایی را که من به شما ارزانی داشتم و اینکه شما را بر جهانیان برتری دادم به یاد آورید.» (آیه ۴۷ سوره بقره)
بنی اسراییل، قومیبزرگ و باسابقه ی طولانی تاریخی است که با وجود نعمتهای زیادی که خداوند در زمان حضرت موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) به آنها عنایت کرده و نیز انبیا و اوصیای بزرگی که برایشان فرستاده بود، در نهایت چنان دچار انحراف شدند که خداوند آنها را لعنت دائمیکرد و از آنها به عنوان بزرگترین دشمن اسلام و حق (۱) یاد کرد.
در این مقاله نگاهی کوتاه به سابقه ی تاریخی بنی اسراییل و چگونگی انحراف آنها می اندازیم و خواهیم دید که چه ویژگی هایی در این قوم وجود داشت که تبدیل به سرسخت ترین دشمن اسلام و مسلمین شدند و این عقاید خود را تا قیامت همراه خود خواهند داشت.
سرآغاز بنی اسراییل
حضرت ابراهیم (ع) دو فرزند داشتند به نامهای اسماعیل (ع) که در مکه زندگی میکردند و نسل پیامبر اکرم و ائمه (علیهم السلام) از ایشان است؛ و اسحاق (ع) که در فلسطین زندگی میکردند و صاحب فرزندی شدند به نام یعقوب (ع) که نام دیگرشان «اسراییل» بود. حضرت یعقوب (ع)، دوازده پسر داشتند که قوم بنی اسراییل از نسل آنهاست و هر قبیله از بنی اسراییل خود را منتسب به یکی از آنها می دانستند و این قبایل را «سبط» می نامیدند.
پس از مرگ حضرت یعقوب یا همان اسراییل(ع)، رسالت به فرزندشان حضرت یوسف (ع) منتقل شد و ایشان در زمان مرگ، فرزندان خود را گرد هم جمع کرده و پس از حمد و ثنای پروردگار، از روزگار سختی که به آنان خواهد رسید خبر داد که مردان کشته خواهند شد و شکم زنان آبستن دریده و کودکان ذبح خواهند شد تا اینکه خداوند حق را به دست قیام کننده ای از فرزندان لاوی بن یعقوب، ظاهر کند. (۲)
حضرت یوسف (ع) از دنیا رفتند و بنی اسراییل، ۴۰۰ سال در انتظار ظهور منجی خود، رنج ها و ستم های فراوانی از سوی فرعونیان متحمل شد. کافران، بنی اسراییل را از تمام حقوق اجتماعی محروم کردند و تنها از آنها بردگی میکشیدند تا اینکه موعود آنها، حضرت موسی (ع)، ظهور کرد و آنان را نجات داد.
شروع بهانه های بنی اسراییلی
حضرت موسی (ع)، سالهای زیادی را صرف آموزش بنی اسراییل کردند تا آنها را از ملتی که تنها بردگی و کارگری می دانستند، تبدیل به مردمانی دانا و آماده ی حکومت کنند و تا حدودی هم در این کار موفق بودند؛ اما ویژگی هایی که در بنی اسراییل بود، نهایتا آنچه حضرت بافته بودند را پنبه کرد. در زیر، چند ویژگی قرآنی بنی اسراییل را که آنها را به انحراف کشانید، نام خواهیم برد.
۱. مادی گرایی: از زمان حضرت اسحاق (ع)، تا زمانی که حضرت موسی (ع) قوم بنی اسراییل را از دریا عبور داد، آنان ملتی یکتا پرست بودند، اما در نهایت میل به پرستش خدایی که بتوانند آن را ببینند، کارشان را به آنجا رساند که از حضرت موسی (ع) خواستند خدایی برایشان بیاورد که او را ببینند! «و بنی اسراییل را از دریا گذراندیم، پس به گروهی رسیدند که بر (پرستش) بت هایی که داشتند روی آورده و گرد آمده بودند. گفتند: ای موسی! همان گونه که آنها معبودهایی دارند تو نیز برای ما معبودی قرار ده! گفت: حقّا که شما گروهی هستید که نادانی میکنید.» (۳)
۲. ضعف در ایمان: با وجود تلاش های بی دریغ حضرت موسی (ع) برای هدایت و آموزش بنی اسراییل، به خاطر سستی و ضعفی که در ایمان آنها وجود داشت، در نهایت وقتی حضرت از جانب خدا برای دریافت وحی به کوه طور احضار شدند، بنی اسراییل سخن پیامبر خود را باور نکردند و گفتند که از کجا بدانیم راست میگویی و دستورات را از جانب خدا می آوری؟! ما را هم با خود ببر! (۴) در نتیجه ایشان مجبور شدند هفتاد نفر از معتمدان بنی اسراییل را با خود ببرند. اما قضیه به همین جا ختم نشد و وقتی آن هفتاد نفر، صدای وحی را شنیدند، باز هم قانع نشدند. «حقیقت این است که آنان از موسی بزرگتر از آن را درخواست کردند و گفتند: خدا را آشکارا به ما نشان ده! پس به کیفر ظلمشان آنها را صاعقه (آسمانی) فرا گرفت.» (۵) اما سستی در ایمان بیش از اینها گریبان بنی اسراییل را گرفته بود، تا جایی که در همان زمان کوتاهی که حضرت موسی (ع) در کوه بودند، گوساله پرست شدند! «و باز پس از آنکه دلایل روشن به آنها رسید گوساله را به خدایی گرفتند، پس ما از آن نیز درگذشتیم، و به موسی برهانی روشن (و قدرتی آشکار) دادیم.»(۶)
۳. پرسشگری های جاهلانه و لجوجانه: اگر ماجرای دستور خداوند به بنی اسراییل برای قربانی کردن یک «ماده گاو» را خوانده باشید، مفهوم پرسشگری جاهلانه و لجوجانه را خواهید فهمید. در ابتدا خداوند تنها دستور قربانی کردن یک گاو ماده را داده بود که اگر هر گاو ماده ای که داشتند میکشتند، فرمان را اطاعت کرده بودند؛ اما بنی اسراییل هر بار جزییات بیشتری را پرسید و مدام کار خود را سختتر کرد؛ رنگش چه باشد، سنش چقدر باشد، شخم زده باشد یا نزده باشد و … (۷) همان سوالاتی که به بهانه های بنی اسراییلی مشهور است!
۴. رد فرمان حضرت موسی (ع): وقتی حضرت موسی (ع) تمام تلاش خود را برای آماده سازی نیروهای بنی اسراییل کردند و وقت آن رسید تا به سرزمین «قدس» بروند و آنجا را برای خود کنند، با وجود وعده ی پیروزی که خداوند به آنها داده بود، ترسیدند و خطاب به حضرت گفتند: «ای موسی! تا آنها در آن (شهر) هستند ما هرگز وارد آنجا نخواهیم شد، پس تو و پروردگارت بروید (با آنان) بجنگید، ما حتما در همین جا خواهیم نشست.»(۸) رد فرمان پیامبر یا امام هر عصر و ایمان نداشتن به وعده ی الهی، گناهی معادل کفر است که آنها مرتکب شدند و آنجا بود که حضرت موسی (ع) آنها را نفرین کرد.
۵. تحریف کتاب آسمانی خود: یکی از اصلی ترین دلایل انحراف بنی اسراییل، دست بردن در کتاب تورات بود. این کار آنها باعث شد تا آموزه های اصیل تورات به دست فراموشی سپرده شود و جعلیاتی که دنیاپرستان وارد دین کرده بودند، پررنگ و زیبا جلوه کند. «سخنان (خدا) را از موضعش تحریف میکنند.»(۹)
۶. نژادپرستی: از مطالعه تاریخ و شرح حال بنی اسراییل در قرآن و کتب تاریخی، چنین استفاده میشود که یکی از عقاید لاینفک زندگی یهود در تمام اعصار، اعتقاد به نژاد پرستی و برتری یهود بر سایر اقوام بوده و هست، همانگونه که در پروتکل صهیونیزم آمده است:
«میان قوم ما و غیریهودیان تفاوت های قابل توجهی از لحاظ استعدادها و توانایی ها وجود دارد و همین امر موجب میشود که قوم ما از بالاترین میزان انسانیت برخوردار باشد و غیریهودیان اگرچه به ظاهر چشمانشان باز است ولی چیزی نمیبیند.»(۱۰)
برخی دیگر از ویژگی های بنی اسراییل که در نهایت آنها را قومی منحرف و دشمن حق ساخت عبارتند از:
عهد شکنی، سنگدلی، فراموشی دستورات خدا، خیانتکاری (۱۱)، ناتوان و دست بسته دانستن خدا، کفر و سرکشی، پراکندن فساد در زمین (۱۲)، رباخواری (۱۳)، و مانند اینها که در نهایت سبب شد تا خداوند درباره آنها بفرماید: «بى گمان، سرسخت ترین مردم را در دشمنى با مومنان، یهودیان و مشرکان خواهى یافت…» (۱۴)
پی نوشت:
۱. به طور مسلّم، دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهى یافت. (آیه ۸۲ سوره مائده).
۲. کتاب تبار انحراف، مهدی طائب، ص ۹۸.
۳. آیه ۱۳۸ سوره اعراف.
۴. ر.ک. تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۴۱؛ به نقل از کتاب تبار انحراف، ص ۱۴۹.
۵. آیه ۱۵۳ سوره نساء.
۶. همان.
۷. آیات ۶۸ تا ۷۰ سوره بقره.
۸. آیه ۲۴ سوره مائده.
۹. آیه ۱۳ سوره مائده.
۱۰. مصطفی قویدل، یهود در قرآن، به نقل از مقاله «عبرتی از علل و عوامل انحرافات یهود در قرآن»، فاطمه ژیان
۱۱. آیه ۱۳ سوره مائده: ولی بخاطر پیمان شکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم و دلهای آنان را سخت و سنگین نمودیم سخنان (خدا) را از موردش تحریف میکنند و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند و هر زمان، از خیانتی (تازه) از آنها آگاه میشوی، مگر عده کمی از آنان…
۱۲. آیه ۶۴ سوره مائده: و یهود گفتند: دست خدا در بند است (هم در مرحله تشریع و از این روست که احکام دین چه در تورات و غیر آن قابل نسخ نیست، و هم در انفاق به مردم، و گرنه چرا مؤمنان همه فقیرند و خود از مردم وام می خواهد)، دست های خودشان در بند باد و به سزای گفتارشان از رحمت خدا دور باشند! بلکه هر دو دست (قدرت) او همواره باز است و قدرت کامله او همیشه محفوظ است (احکام و شرایع را نسخ میکند و نسبت به دوستان و دشمنان، در دنیا و در آخرت) هر گونه اراده نماید انفاق میکند. و حتما آنچه به سوی تو از جانب پروردگارت نازل شده بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان خواهد افزود. و ما میان آنان ( یهود و نصاری و فرقه های آنها با یکدیگر ) تا روز قیامت دشمنی و کینه افکنده ایم هر بار آتشی را برای جنگ (با مسلمانان) افروختند خداوند آن را خاموش نمود. و آنها در روی زمین راه فساد می پویند، و خداوند مفسدان را دوست ندارد.
۱۳. آیه ۱۶۱ سوره نسا: و ربا میگرفتند با اینکه از آن نهی شده بودند و اموال مردم را به ناحق می خوردند و ما برای کفر پیشگان از آنان عذابی دردناک آماده کرده ایم.
۱۴. آیه ۸۲ سوره مائده.
ترجمه آیات با استفاده از نرم افزار قرآن کریم موجود در سایت تدبر
مستور- پژواک