بعضی از آدمها، حتّی شده ۵۰ تا تک تومانی حرام بخورند، می خورند! استدلالشان هم این است که: «وقتی آن بالا بالاها، میلیاردی می خورند، من چرا نخورم؟! این ۱۰۰ تومان و ۲۰۰ تومان که کسی را به فلاکت نمی اندازد» و البته مشکل هم دقیقاً همینجاست، چون که همین مقدار کم هم انسان را «به فلاکت می اندازد!» و این ماجرا دقیقاً از زمانی شروع میشود که همان پنجاه تومان کلّ زحمت یک نفر را «شبهه ناک» میکند. یعنی معلوم نمیشود چقدرش حرام و چقدرش حلال است؛ آن وقت از زمین و زمان برای حرام خوار میبارد: نفرین ملائک، بیزاری جستن خدا، فرزندان نا به کار و حتّی کشتن امام! این همان فلاکتی است که عرض کردیم!
امّا اینکه چگونه انسانی که پاک و طاهر به دنیا آمده، تبدیل به دشمن خونخوار امام میشود، مرحله به مرحله است. خوردن مال حرام، امری است که اگر جلویش را نگیریم، فقط به سپاه ابلیس افزوده ایم. چرا که خود لعینش روزی گفت: «در هر چه آدمیزاده مرا وامانده کند، درباره ی یکى از این سه مرا نمی تواند وامانده کند: گرفتن مالى از راه حرام، یا ندادن حق واجب آن مال (مثل خمس و زکات و …) یا صرف آن در راه حرام.» (۱)
امّا چگونه حرام خوار، دست ابلیس را باز میکند؟ در ادامه میاوریم.
قبول نشدن اعمال آتش خواران
از پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) روایت شده است که فرمودند: «خداى تعالى فرشته اى دارد که هر شب بر بالاى بیت المقدس فریاد بر مى دارد: هر کس غذاى حرامى را بخورد، خداى تعالى «صرف و عدل» یعنى نافله و فریضه اش را قبول نمى کند.»(۲)
آمادگی برای انجام گناه
در روایتی از رسول اکرم(ص) نقل شده است که برای حفظ عفّت شکم و پاکدامنی، روزه بگیرید. آنگاه در بیان استدلالشان اضافه کردهاند: «وقتی شکم از حرام و شبهه بهره بُرد و پر شد، فَرج به حرکت در مى آید و خواهش هاى باطل و تخیّلات بیهوده در نفس خطور مى کند.» (۳)
در روایات دیگری از معصومین نیز پاکی شکم و پاکدامنی، همیشه با هم بیان شده است. همین ماجرا نشان می دهد که وقتی شکم از حرام پر شد و گوشت بدن از آن رشد کرد، فرد ابائی در انجام گناهان نخواهد داشت.
اشتراک با شیاطین در مال
همانطور که مال حلال، از سوی خداوند پر برکت میشود، در مال حرام نیز، دست شیاطین دخالت دارد. کسی از رسول خدا(ص) پرسید: «یا رسول اللَّه! آیا در میان مردمان کسى هست که شریک شیطان باشد؟» رسول خدا(ص) فرمودند: «آیا قول خداى عز و جل را نمى خوانى که مى فرماید: «وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ؛ اى شیطان! شرکت نما با ایشان در مال ها و فرزندان ایشان.(۴)» (۵)
این روایت درباره ی دو قشر از دشمنان خداست: حرام خواران و زنازادگان! این دو قشر هم سفره و شریک شیاطین هستند.
نفرین ملائک و خشم خدا
حضرت رسول اکرم(ص) در جای دیگری فرمودند: «هر کس روزى حلال بخورد، فرشته اى بالاى سرش مى ایستد و تا هنگام فراغت او از خوردن، برایش آمرزش مى طلبد و چون لقمه اى از حرام در شکم بنده قرار گیرد، همه ی فرشتگان آسمان ها و زمین او را نفرین مى کنند و تا چیزى از آن لقمه در درونش باشد، خدا به او نمى نگرد و هر کس لقمه اى از حرام بخورد، همانا گرفتار خشم خداست. اگر توبه کند، خدا توبه اش را مى پذیرد و اگر مرگ او را در رباید و توبه نکرده باشد، آتش بر او سزاوارتر است.» (۶)
حالا فکر کنید کسی که هر روز در حال خوردن مال حرام است، اصلاً فرصتی برای خشنودی خداوند به دست میاورد؟ وقتی تاثیر یک لقمه (یعنی کمترین مقدار خوردن مال) اینقدر بزرگ باشد، حساب کنید وقتی انسانی از حرام خواری ایجاد شود و در حرام خواری رشد کند، چقدر مورد نفرت و بیزاری ملائک و خداوند است!
برنتافتن فرمان امام
آخرین مرحله از حرام خواری، ایستادن در برابر امام است. شاید بسیاری از ما خطبه ی امام حسین(ع) در روز عاشورا، خطاب به لشکر عمر بن سعد را شنیده باشیم. بیایید یک بار دیگر مرورش کنیم:
«واى بر شما! چه مانعى دارد که ساکت شوید و سخن مرا گوش کنید؟
جز این نیست که من شما را به راه هدایت دعوت میکنم، کسى که از من اطاعت کند، هدایت مى شود و کسى که نافرمانى نماید، هلاک و کافر خواهد شد. شما عموماً امر مرا اطاعت نمى کنید. گوش به سخن من نمی دهید؛ زیرا شکم هاى شما از حرام پر شده و به قلب هاى شما مهر (قساوت) زده شده است. واى بر شما! آیا ساکت نمىشوید!؟ آیا نمىشنوید؟» (۷)
پی نوشت:
۱. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، آداب معاشرت ( ترجمه جلد ۷۱ و ۷۲ بحار الأنوار) – تهران، اسلامیه، چاپ: اول، ۱۳۶۴ ش. ج۲؛ ص۱۱۰؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور ۳/۵.
۲. ابن فهد حلى، احمد بن محمد، آداب راز ونیاز به درگاه بى نیاز (ترجمه عده الداعی) – تهران، دارالکتب اسلامی، چاپ: اول، ۱۳۸۱ ش. ج۱؛ ص۱۳۵.
۳. شهید ثانى، زین الدین بن على، شرح مصباح الشریعه، ترجمه عبد الرزاق گیلانى – تهران، پیام حق، چاپ: اول، ۱۳۷۷ ش.ص ۱۵۵- ۱۵۶.
۴. اسرا: ۶۴.
۵. کلینى، محمد بن یعقوب، تحفه الأولیاء (ترجمه أصول کافى) – قم، دارالحدیث، چاپ: اول، ۱۳۸۸ ش. ج۴؛ ص۷.
۶. فتال نیشابورى، محمد بن احمد، روضه الواعظین، ترجمه مهدوى دامغانى – تهران، نشر نی، چاپ: اول، ۱۳۶۶ ش. ص ۷۲۰.
۷. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام ( ترجمه جلد ۴۵ بحار الأنوار) – تهران، اسلامیه، چاپ: سوم، ۱۳۶۴ ش.ص ۱۴.
پ.میعاد