خوابگاه دانشگاه کابل شب گذشته گواه بی نظمی و آشوب بود. یک در گیری کوچک میان دو دانشجو منجر به اشتعال جنگ و زد و خورد تمام عیار در این مرکز شد. ده ها و صدها دانشجو به جان هم افتادند و گفته میشود در نتیجه این رویداد چندین تن مجروح شدهاند.
شماری از دانشجویان از محل رویداد ادعا کردهاند که نیروهای امنیتی دیرتر به صحنه آمده و در جریان درگیری نیز به شکل جانبدارانه مداخله کرده است. گفته میشود یک درگیری کوچک میان دو دانشجو صورت گرفته است اما بعدا شماری از حلقات در درون لیلیه با شعارهای قومی و مذهبی به این تصادم، رنگ رویارویی قومی و مذهبی داده است.
دانشجویانی که در خوابگاه بودهاند ادعا میکنند که با شروع این درگیری، شماری از دانشجویان شعارهای مرگ بر شیعه و مرگ بر سنی سردادند. هرچند این رویداد از یک تصادم کوچک دو دانشجو برخواسته بود، اما تبدیل به یک جنگ تمام عیار تباری در درون خوابگاه شده بود. اگر این رویداد مهار نمی شد و به استفاده جویان فرصت بیشتر داده میشد، از اشتعال شدن دامنه های آن فاصله زیادی نداشتیم. چند شب پیش نیز اتفاق مشابهی در خوابگاه دخترانه رخ داده بود.
ماهیت هردو اتفاق و اتفاق های مشابهی که سالهای گذشته در این مرکز رخ داده است یکسان است. شکاف های قومی، ذهنیت های نژادی و خصمانه و عقده های تاریخی نسبت به همدیگر از عوامل اصلی این رویداد ها میباشد. جامعه افغانستان شبیه جعبه باروت است؛ عقده های تاریخی، تعصبات نژادی و ذهنیت های خصمانه که در ذهن مردم تلنبار گردیده افغانستان را مستعد چنین رویدادهای ساخته است.
اندک ترین جرقه ای می تواند این آتش را مشتعل ساخته و ذهنیت های خصمانه و نژاد پرستانه را چند برابر گرم تر بسازد. هرچند در حال حاضر خیلی ها دلگرم و امیدوار به بنای وحدت ملی هستند و شکاف های ساختاری در جامعه افغانستان کاهش یافته است؛ اما حقیقت این است که این دلگرمی ها زیاد واقعی نیست. مشکل اصلی این است که سیاستمداران قومی همواره از این شکاف ها در راستای منافع و سیاست های خود استفاده میکند.
تفاوت ها و شکاف های قومی نیرومندترین ابزار بازی سیاسی برای رهبران قومی و سیاسی کشور است و آنها اجازه نمی دهد تا این شکاف ها ترمیم شده و سیاست های قومی از این کشور رخت برچیند. از این رو نباید از رهبران انتظار داشت که این شکاف ها را ترمیم کند. دولت باید با استفاده از هژمونی و اقتدار مسلط خود ارزش های ملی و چتر وسیع اتحاد و همبستگی ملی را بر رنگارنگی ها و تنوعات قومی و مذهبی تحمیل کند. حکومت باید هر فرصتی که منجر به وقوع چنین رویداد ها و اشتعال همچو نفاق ها میشود از بین ببرد.
هرچند شکل گیری هویت ملی و اتحاد ملی یک روند زمانبر است که باید به مرور زمان شکل بگیرد؛ اما حمایت از این روند و مبارزه با عوامل و زمینه های تشتت و نفاق داخلی نیازمند جبر و قوت حکومت است. حکومت باید با کسانی که به حساسیت های قومی و منطقه ای دست می زند برخورد جدی کرده و اجازه ندهد که ثبات و آرامش کشور دستخوش عقده گشایی های عده ای عقده ای و بازیچه بازی سیاست مداران قومی گردد.