حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی تصریح کرد :وظیفهی هیآت این است که روز شهادت امیرالمؤمنین، همهی هیآت مشهد با زبان روزه، مهم این است، در ایام دیگر روزه دار نیستید اما روز بیست و یکم همه گرسنه و تشنه به یاد آن فرق شکافته وقتی آن هیئآت بیرون بیایند، آن وقت رضایت امام هشتم علیهالسلام با شما چه میکند؟
حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی، در دیدار جمعی از رؤسای هیئات مذهبی استان خراسان رضوی، پس از برشمردن اهمیت زیارت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام به بیان وظیفه مسلمانان در روز شهادت حضرت امیر المؤمنین علیه السلام پرداخت وسخنانی بیان داشت،متن کامل سخنان این مرجع تقلید شیعیان بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین وصلّی الله علی سیّدنا محمّد وآله الطّاهرین سیّما بقیّه الله فی الأرضین واللعن علی أعدائهم إلی یوم الدین
اولاً مردمی مستغرقاند در نعمتی که ارزش آن نعمت را نمیدانند؛ قضایا سه قسم است : یک قسم قضایایی است که هم قابل درک است و هم قابل بیان، هم میشود فهمید، هم میشود فهمیده را مبیّن کرد؛ یک قسم از قضایاست که فهمیدنی است، امّا بیان قاصر است؛ قسم سوم قسمی است که نه قابل ادراک است و نه قابل بیان؛
جوار امام هشتم علیّ بن موسی (علیه السلام ) نه قابل درک است، نه قابل وصف است . من خودم هر وقت متذکّر این حدیث میشوم متحیّرم ! اولاً: حدیث صحیح السند، آن هم به تصحیح قُدما . از جهت رجالی تصحیح سند در مقام فقاهت، امر لازمی است؛ تاره تصحیح از متأخّرین است، مثل : وحید بهبهانی، علامه مجلسی، میر داماد … امّا تاره صحّت سند از طریق تصحیح و توثیق قدماست، مثل : نجاشی، شیخ الطائفه، شیخ طوسی؛ این حدیث از جهت فقهی، حدّی دارد که مثل شیخ انصاری درک میکند .
دو احتیاط در دین برای فقهای عظام هست : یکی احتیاط اصولی، یکی احتیاط فقهی؛ بحث در اینها، فوق این مجلس است، فقط مقدّمهای است برای درک این حدیث . صحّت سند این روایت به حدّی است که فقیهی مثل شیخ انصاری که مجسّمهی احتیاط در فتواست، با آن سعهی علم، به این سند دست از احتیاط بر میدارد و فتوای قاطع میدهد. حدیث، یک چنین حدیثی است ! رجال حدیث همه موثّقاند به توثیق شیخ و نجاشی؛ علاوه، راوی حدیث از اصحاب اجماع است؛ ممّن اجمعت العصابه علی تصحیح ما یصحّ عنهم ! حدیث، چنین حدیثی است؛ آن وقت، بَزَنطی که از اعلام طائفه است، مخاطب در این روایت است .
امامیکه ضمان عصمت از خدا دارد، بیانش این است؛ به بَزَنطی فرمود : کسی که علیّ بن موسی الرّضا را زیارت کند، کُتِبَ ـ نوشته میشود ـ قطعاً، کتب معنای دقیقی دارد؛ کتب علیکم الصیّام کما کتب علی الذین من قبلکم؛ فرمود : مکتوب است برای کسی که علیّ بن موسی را در طوس زیارت کند به یک زیارت، هزار حجّ قبول شده . بَزَنطی مبهوت شد؛ او میفهمد یعنی چه ! چه کسی در این جا خوابیده است که یک زیارت قبر او هزار حجّ بیت الله است ! آن هم حجّی که به امضای قبول الهی رسیده است. بَزَنطی متحیّر ماند؛ بعد دوباره سؤال کرد : برای زیارت علیّ بن موسی هزار حجّ است؟ او میفهمد حجّ بیت یعنی چه ! جعله سبحانه وتعالی للاسلام علماً وللعائذین حرماً فرض حجّه و اوجب حقّه و کتب علیکم وفادته فقال : و لله علی النّاس حجّ البیت من استطاع الیه سبیلا؛ بعد که مبهوت شد که یک زیارت ( برابر با ) هزار حجّ بیت الله، آن هم حجّ قبول شده، امام جملهای فرمود که عقل مبهوت است و مثل شیخ انصاری باید این حدیث را بفهمد؛ فرمود : إن کان عارفاً بحقّه فالف الف حجّه؛ اگر آن زائر، معرفت به حقّ علیّ بن موسی داشته باشد، یک زیارتش برابر با هزار هزار حجّ قبول شده است !
این جا چه کسی است ؟ کسی چه خبر دارد ؟ این بیان از پیغمبر ( اکرم ) در دو مورد است : یکی : فاطمه بضعه منّی، دوم : ستدفن بضعه منّی بأرض خراسان؛ این کلمه یعنی چه ؟ یعنی : ایّها النّاس ! زیارت او زیارت من است .
خوشا به حالتان ! از امروز تصمیم بگیرید که اولا: زیارت را ترک نکنید؛ و به این ترتیب به زیارت بروید که آن زیارت، اکسیر اعظم بشود؛ عمده علم و معرفت است؛ یک وقت امام هشتم را زیارت میکنی، این زیارت توست، امّا اگر این جور به زیارت بروی، (زیارت تو ) منقلب میشود – اضافه هر نکرهای را معرفه میکند؛ به قدر معروفیّت مضاف الیه، به مضاف عظمت میدهد – یکبار به نیابت پدرش حضرت موسی بن جعفر ( علیه السلام ) به زیارت برو، و بار دیگر به نیابت از پسرش امام نهم؛ آن وقت زیارت تو زیارت زید و عمرو نیست، بلکه زیارت موسی بن جعفر(علیه السلام ) و زیارت امام محمّد جواد (علیه السلام ) میشود ! و به نظر دیگر، به تو نظر میکند؛
این، قدر و منزلت مجاورین این بقعه است؛ آن وقت باید فهمید که این مجاورت که منشأ این عظمت و مبدأ این سعادت است، در مقابل، مسؤولیّتها دارد ! عمدهی مسؤولیّت این است که امام هشتم، تمام تعلّق وجودش به مادرش فاطمه زهراست ! تمام تعلّق هستیاش به جدّش امیرالمؤمنین است ! روز شهادت این جد و این جدّه، باید شما هیئات مشهد آبرویی نزد این حضرت پیدا کنید، مبادا غفلت کنید ! مبادا شهر دیگری در ایران در تعظیم شعائر جد و جدّهی او بر مشهد مقدّم باشد ! وظیفهی شما هیئات این است که روز شهادت امیرالمؤمنین (علیه السلام ) ـ همهی هیئات مشهد ـ با زبان روزه … مهم این است که در ایّام دیگر، روزهدار نیستید، امّا روز بیست و یکم همه گرسنه و تشنه، به یاد آن فرق شکافته، وقتی آن هیئات بیرون بیایند، آیا رضایت امام هشتم با شما چه میکند ؟!
این زندگی سر میآید؛ شما همه سال قبل چنین روزی بودید، امسال هم همین روز هستید، این سال که گذشت، برای شما چه ماند ؟ هیچ؛ کأن لم یکن شیئاً مذکورا ! مگر عمر من و تو چند ورق دارد ؟ یک ورق آن این جور برگشت، چند ورق دیگر هم همین جور برمیگردد ! و أنذرهم یوم الحسره إذ قضی الأمر ! حسرت، هنگام جان دادن است که ای کاش! میتوانستم یک قدم در راه امیرالمؤمنین بردارم و برنداشتم؛ میتوانستم یک عَلَم برپا کنم و نکردم؛ این حسرت چه وقت است ؟ اجتمعت علیهم سکره الموت وحسره الفوت ! دو چیز هنگام جان دادن فشار میآورد : اول حسرت فوت، دوم سکرات موت؛ آن وقت جدایی از همه ـ که احدی به داد نمیرسد ـ کیست ( که به داد میرسد ) ؟ یا حار همدان ! من یمت یرنی … هر کس که بمیرد، هنگام جان دادن، علی ( علیه السلام ) را میبیند؛ بعد که او را دیدی…
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن ************ که خواجه خود روش بندهپروری داند
تو که روز شهادت او، آن هیئت را به راهانداختی، به سر و سینه زدی، با آن شکم گرسنه و لب تشنه، آیا دم جان دادن آن ( صاحب ) کَرَمیکه عقل در او مبهوت است، با من و تو چه خواهد کرد؟
کسی ( نزد او ) آمد و گفت : یا علی ! من گرفتارم؛ … به قنبر رو کرد و فرمود : به او هزار بده ! قنبر پرسید : یا امیرالمؤمنین ! هزار دِرهم بدهم یا هزار دینار ؟ ـ هزار درهم هزار مثقال نقره میشود و هزار دینار هزار مثقال طلا ـ کَرَم، این کَرَم است که فرمود : ببین به حال او کدام بهتر است ! کلاهما عندی حجران؛ هر دو نزد من سنگ است؛ برای من تفاوتی نمیکند، چه طلا چه نقره، ببین برای کدام سودمندتر است! کسی که این دستِ باز را دارد، هنگام جان دادن با تو چه خواهد کرد؟!
این پردهای را که در پشت سر است میبینید ؟ این پرده و پردهی فاطمیّه، ما این دو پرده را ترتیب دادیم که اگر شیخ ازهر، علمای حجاز گفتند که در روز سوم جمادی الثانیه و روز بیست و یکم ( رمضان ) در ایران چه خبر است، ( مطالب ) این دو پرده، جواب تمام علمای عامّه در دنیاست ! و من در مسجد اعظم اعلام کردم و این اعلام به دنیا منتشر شد که اگر فخر رازی هم سر از خاک بردارد و جواب این پرده را بدهد، اول سنّی من خواهم بود ! ده سال است که این اعلام انجام شده و به مصر و حجاز هم منتشر شده، امّا همه از جواب، عاجز و درماندهاند !
مطالب این پردهها از قرآن شروع میشود و سپس سنّت قطعیّه، و باز قرآن و سنّت قطعیّه؛ ( و مستند به ) صحیح بخاری، و بعد اثبات میشود که چه مظلومی در عالَم رفت ! چه مظلومی ! به اتّفاق تمام مفسّرین، تمام محدّثین، تمام اصحاب مسانید از عامّه، در آیهی مباهله مراد از أنفسنا علیّ بن ابیطالب است، این یک جمله از کتاب الله؛ امّا متن صحیح بخاری این است که در سه موضع این حدیث را نقل کرده است که : یا علی ! أنت منّی و أنا منک؛ حجّت این جور بر دنیا تمام میشود،. اعظم صحاح نزد همهی عامّه، صحیح بخاری است و او این حدیث را در سه مورد نقل کرده است : یا علی ! تو از منی و من هم از تو ام ! این دو کلمه از کتاب و سنّت است و آیا دنیا میتواند جواب بدهد ؟ اگر به حکم خداوند، علی جان پیغمبر است، اگر به حکم سنّت قطعیّه، علی از خود پیغمبر و پیغمبر هم از علی است، فاصلهی میان پیغمبر و علی به سه خلیفه، با چه عنوانی قابل توجیه است ؟! دنیا ( اگر میتواند ) جواب این دو کلمه را بدهد .
کسی از پای منبر او برخاست و گفت : وا مظلمتاه ! یا امیرالمؤمنین ! به من ظلم شده است؛ حضرت فرمود : اگر به تو یک ظلم شده، امّا به من به عدد ریگهای بیابان، ظلم شده است . حال، وظیفهی ما در روز شهادت چنین کسی چیست ؟ دو جمله کافی است؛ روایت معتبری است راجع به ماه رمضان؛ فرمود : قد أقبل إلیکم شهر الله بالبرکه والرحمه والمغفره، بعد به بیان اوصاف ماه رمضان در این خطبهی غرّاء پرداخت و ماه رمضان را وصف کرد که : نَفَسها در این ماه، تسبیح است و خوابتان عبادت … و یک مرتبه صدای گریهی خاتم النبیین بلند شد . همه مبهوتاند، چه شده ؟ پیامبر خاتم، آن هم گریه با صدای بلند …؛ همه حیراناند؛ چرا ؟ این اشک ریزان برای چیست ؟ … اشاره کرد به امیرالمؤمنین و گفت : برای آن ضربتی که بر سر تو در این ماه وارد میشود !
اگر خاتم النبیین قبل از این ضربت با صدای بلند برای این مصیبت گریه میکند، آیا من و تو باید چه کنیم ؟ افسوس که عمر گذشت و نفهمیدیم؛ قدر ندانستیم و باختیم؛ َرحِمَ الله مَنْ أحیا أمْرَنا ! هر هیئتی که روز بیست و یکم بیرون بیاید، ( حرکت آن هیئت ) احیای امر امیرالمؤمنین است . امام ششم فرمود : خدایا ! آن رحمتت را بر آن کسی بفرست که امر ما را زنده کند؛ آن رحمت چه رحمتی است ؟ ورحمه ربّک خیر ممّا یجمعون . آن هیئت بیرون آمد، این رحمت را برد، آن دیگری بیرون نیامد، این رحمت را از دست داد .
افسوس که عظمت و اهمّیّت این مصیبت، نه قابل وصف است و نه قابل درک ! من مبهوتم که چه بگویم ؟!
در غزوهی احد، نود جراحت به بدنش رسید؛ پیغمبر به عیادت او آمد، دید ( جراحتها را ) فتیله میکنند، جراحتها بدن را سوراخ سوراخ کرده است و داخل این جراحتها فتیله وارد میکنند؛ وقتی که چشم رسول خدا به این منظره افتاد، به صدای بلند گریه کرد ! ( امیر المؤمنین ) گفت : یا رسول الله ! همهی اینها سهل است، همه در راه خدا سهل است ….
صبح نوزدهم (ماه رمضان به مسجد ) آمد و قاتل خود را بیدار کرد و فرمود : خبر دارم که زیر ردا چه مخفی کردهای . بعد در محراب ایستاد؛ آن روز در نماز خویش، سورهی انبیاء را خواند؛ یعنی چه ؟ یعنی یک صد و بیست و چهار هزار پیغمبر، همه دور این محراباند . سپس به سجده رفت و سر از سجده برداشت؛ جبرئیل امین وحی خداست . قرآن بخوانید تا بفهمید جبرئیل کیست ! علّمه شدید القوی ذو مرّه فاستوی وهو بالأفق الآعلی؛ چنین کسی میان زمین و آسمان سه جمله دارد و هر جملهای هم با والله ( همراه شده است ) . این جاست که عقل شیخ انصاری، شیخ طوسی، شهید اول و ثانی مبهوت است . وقتی ضربت به آن سر وارد شد، جبرئیل بین زمین و آسمان گفت : تهدّمت والله أرکان الهدی ! این کلام امین وحی خداست؛ تهدّمت والله أرکان الهدی؛ قسم به ذات قدّوس خدا که ارکان هدایت خراب شد . کلمهی دوم که من از گفتن آن عاجزم تا چه رسد به درک آن ! گفت : إنطمست والله نجوم السّماء وأعلام التقی؛ همهی عَلَمهای تقوا خاموش شد و نور و بهاء ستارگان آسمان هم رفت ! کلمهی سوم که عقل را مبهوت میکند این است : إنفصمت والله العروه الوثقی؛ به ذات خدا قسم که عروهی وثقی پاره شد ! این عروهی وثقی که شب بیست و یکم پاره شد چیست ؟ قرآن را بخوانید تا بفهمید : فمن یکفر بالطاغوت ویؤمن بالله فقد استمسک بالعروه الوثقی؛ معنی این جمله این است که در این ضربت، ایمان به خدا به کلّی منفصم شد !
آیا روز بیست و یکم چه روزی است ؟ إنفصمت والله العروه الوثقی؛ وقتی که چنین ضربتی به سر رسید، جبرئیل میان زمین و آسمان، اعلانش این بود و هر سنگی را که از زمین برداشتند، خون جوشید، امّا خود او گفت : فزت و ربّ الکعبه ! غوغایی است ! و همان کسی که در آن ضربت گفت : فزت و ربّ الکعبه، وقتی جنازهی زهرا ( سلام الله علیها ) را تحویل پیغمبر داد، گفت :
نفْسی علی زفراتها محبوسه *** یا لیتها خرجت مع الزفرات !
ای کاش علی مرده بود !
اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه، فی هذه الساعه وفی کل ساعه ولیا وحافظا وقائدا وناصرا ودلیلا وعینا حتی تسکنه أرضک طوعا وتمتعه فیها طویلا.
____________________
پایگاه آیت الله وحید خراسانی