قوم لوط(ع)، نامردان سرزمین مؤتفکات

مردان قوم، هر روز برای کار خانه بیرون می آمدند. جند روزی بود که حاصل کارشان را ویران و خراب می دیدند؛ آن هم بعد از چندین روزی که برایش وقت گذاشته بودند. آن روز هم خسته و گرسنه بودند و وقتی به خانه ای رسیدند که دیروز ساخته بودند، از شدّت عجز بر زمین نشستند.

مردان قوم، هر روز برای کار خانه بیرون می آمدند. جند روزی بود که حاصل کارشان را ویران و خراب می دیدند؛ آن هم بعد از چندین روزی که برایش وقت گذاشته بودند. آن روز هم خسته و گرسنه بودند و وقتی به خانه ای رسیدند که دیروز ساخته بودند، از شدّت عجز بر زمین نشستند. آخر خانه ویرانه شده بود. چند نفرشان جلوتر آمدند و گفتند: «برادران! ما باید این خرابکار را پیدا کنیم.» دیگری به او پیوست: «ما زن و فرزندمان را در شهر رها می‌کنیم و برای کار سخت بیرون می آییم؛ آن وقت کسی ثمره ی کار ما را اینگونه خراب می‌کند؟! دیگر نمی‌شود این وضع ادامه پیدا کند.» کس دیگری گفت: «امشب اینجا می مانیم و سر از کار این خرابکار درمیاوریم.»

شب ماندند. ابلیس را که خود را به شکل پسری زیبارو در آورده بود، دیدند که پُتک به دست وارد شد و سازه ها را شکست. خشمگین بیرون آمدند و پسرشیطانی را دستگیر کردند.
وقتی بیتوته کردند، پسرک بهانه گرفت که شبها در کنار پدرش می خوابیده است و اکنون بی خوابی به سرش زده. مردی از قوم داوطلب شد که شب کنار او بخواند. پسرک در کنار مردی از مردان قبیله ماند و میل مردانه اش را برانگیخت و صبح که مردان قبیله بیدار شدند، پسرک را در میان خود ندیدند. اطراف مردی که شب کنارش بود، گرد آمدند و با حیرت، چیزی فهمیدند که تا آن روز از آن بی خبر بودند.

مردان شهر «سدوم» راه دیگری برای ارضای شهوت خود آموخته بودند… (۱)

ماجرای انحراف قوم لوط(ع)
در روایتی از امام باقر(علیه السلام) آمده است: «قوم لوط بهترین قومى بودند که خداوند متعال آفریده بود ولى (بر) ابلیس (گران آمد). سخت به تلاش افتاد تا آنان را گمراه سازد؛ و داستان قوم لوط از این قرار بود که- به هنگام کار- مردان آنها همگى و با هم از (خانه ‏هاى خود) بیرون مى ‏رفتند، و زنان (نیز) همگى در خانه ‏هاى خود باقى مى ‏ماندند…» (۲)

در ادامه ی روایت امام بیان می‌کنند که چگونه ابلیس ملعون خود را به شکل پسری نوجوان و زیبا در آورد و میل مردان را به مردان در آنها برانگیخت. سپس «…ابلیس، عمل سُحق (همبستر شدن زنان را با هم) به زنان آموخت، و زنان قوم لوط نیز (از آن پس) به هم جنس بازى گراییدند و با هم همبستر شدند.» (۳)

در روایات آمده است که قوم لوط (علی نبینا و آله و علیه السلام) پس از مشغول شدن به این عمل شنیع، لباس های بدن نما می پوشیدند، دکمه ی لباسشان را باز می‌گذاشتند و در معابر و خیابان ها سقّز می جویدند. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) به حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند: «یا على! انگشتر را به انگشت سبابه و وسط نکن که عمل قوم‏ لوط است…» (۴)

قوم لوط(ع) که ذاتاً افرادی بخیل بودند، کار را به جایی رساندند که برای آنها از میان کاروانهای گذرا، برای آنها مهمان نیاید، بی آنکه به آنا ن میلی داشته باشند، تنها برای ترساندنشان، به آنها تجاوز می‌کردند. «رفته رفته کارشان به جایى رسید که در شهرها و روستاها مى‏ گردیدند و از مردان مى ‏خواستند که به این فعل زشت مبادرت ورزند و در قبال آن به آنها پولی مى ‏پرداختند.» (۵)

امام صادق(ع) درباره ی مجازات همجنس بازی فرمودند: «…چون روز قیامت فرا رسد، اینان را در حالى که جامه ‏هاى آتشینى در بر و نقابهاى شعله ‏ورى بر رخ [دارند]، و با لباسهاى زیرینى از آتش، حاضر سازند، و پس از آنکه عمودهاى گداخته‏ اى را در درون آنان فرو برند و از گلوگاهشان بیرون آورند، در آتش دوزخ رها سازند.» (۶)

در روایات آمده است که پس از اینکه عذاب برای قوم حضرت لوط(ع) قطعی شد، لوط نبی(ع) و خاندان و پیروانش (که ۴-۵ نفر بیشتر نبودند) اوایل شب از شهر خارج شدند و مردم گنه کار آن شهر نیز شب سختى را به سربردند. صبح، عذاب خداوند رسید و فرشتگان الهى آن شهر را زیرورو کرده و سپس بارانى از سنگ ریزه برآن ها باریدند و هنگام روز، شهر «سدوم» و سرزمین هاى آن ها به صورت تلّى خاک و بیابان درآمده بود و اثرى از آن مردم که به قول بعضى چهار هزار نفر بودند، به جاى نمانده بود.(۷)

امامان، لواط را در حدّ «کفر» دانسته‌اند. (۸) در ضمن حدیثى از امام باقر (ع) روایت شده است که اگر قومی عمل قوم لوط (ع) را انجام دهند، گرفتار همان عذاب خواهند شد. (۹)

پی نوشت:
۱. ابن بابویه، محمد بن على، پاداش نیکیها و کیفر گناهان، ترجمه ثواب الأعمال – قم، سرور، چاپ: اول، ۱۳۸۱، صص ۶۷۳- ۷۶۵؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور ۳/۵.
۲. همان.
۳. همان.
۴. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول، ترجمه جنتى – تهران، مؤسسه امیر کبیر، چاپ: اول، ۱۳۸۲، ص ۲۹؛ با استفاده از همان.
۵. ابن بابویه، محمد بن على، علل الشرائع، ترجمه ذهنى تهرانى – ایران؛ قم، مومنین، چاپ: اول، ۱۳۸۰، ج‏۲؛ ص۷۴۵- ۷۴۷؛ با استفاده از همان.
۶. ابن بابویه، محمد بن علی، پاداش نیکی ها و کیفر گناهان، همان، ص ۶۸۱.
۷. بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۱۶۹ به نقل از تفسیر عیاشى، رسول محلاتی، سیاد هاشم، «تاریخ انبیاء»؛ به نقل از سایت غدیر
۸. ابن بابویه، محمد بن علی، پاداش نیکی ها و کیفر گناهان، همان، ص ۶۷۸.
۹. ابن بابویه، محمد بن على، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال / ترجمه غفارى – تهران، کتاب فروشى صدوق‏، چاپ: اول، بى تا، ص: ۶۰۹؛ با استفاده از همان نرم افزار.

پ.میعاد
مستور

همچنین ببینید

از شیراز تا حیفا

از شیراز تا حیفامنتشر شد

جدیدترین اثر موسسه فرهنگی هنری موعود عصر(عج) با عنوان از شیراز تا حیفا سرگذشت باب …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *