وضعیت اسف بار زنان پناهنده سوری
برگزاری آسوسیتدپرس در گزارشی به قلم “ضیاء حدید” به افزایش سطح آسیب های اجتماعی از جمله روسپگیری در بین زنان پناهنده سوری در لبنان پرداخته است.
به گزارش موعود، مددکاران اجتماعی میگویند زنان پناهنده سوری در لبنان، با طولانی شدن مدت اقامت و افزایش میزان تنگدستی شان، هر روز بیش از پیش در معرض سوء رفتار جنسی قرار دارند. برخی از این زنان آشکارا به ورطه روسپیگری کشیده میشوند. برخی دیگر به خاطر نجات از مرگ به روابط جنسی روی می آورند، و مشتریان آنها مردانی هستند که مکان اقامت یا غذایشان را فراهم میکنند. این زنان با آزار جنسی در خیابان و استثمار از سوی صاحبکاران، صاحبخانه ها و کارمندان خیریه ها روبرو هستند.برخی مادران دختران نوجوانشان را مجبور به ازدواج میکنند، یا به این خاطر که قادر به تامین ضروریات زندگی آنها نیستند و یا به این دلیل که امیدوارند یک شوهر از آنها مراقبت کند.
زنان و کودکان ۸۰ درصد از جمعیت ۱ میلیونی پناهندگان سوری در لبنان را تشکیل می دهد. آنها در آپارتمان های ارزان قیمت، گاراژها و ساختمان های نیمه تمام در شهرهای مختلف لبنان اقامت دارند. فقیرترین آنها در کمپ های غیر رسمی در حومه شهرها زندگی میکنند.تعیین میزان گستردگی استثمار جنسی دشوار است چرا که زنان به خاطر ترس از آبرویشان مایل به شکایت در مورد این نوع از آزار نیستند.
اما به عنوان یک نشانه از آسیب پذیری و بیچارگی آنها، یک مامور پلیس در دایره منکرات لبنان گفت که میزان روسپیگری به طور قابل توجهی در لبنان افزایش یافته است. در سال جاری تا ماه ژوئیه، ۲۵۵ نفر، که اکثرشان را زنان سوری تشکیل می دهند، به جرم روسپیگری دستگیر شدهاند، که به گفته این افسر پلیس بیش از ۲۰۵ نفری است که در سال ۲۰۱۳ دستگیر شده بودند.
این افسر پلیس که به شرط عدم افشای نامش صحبت کرد گفت که این زنان در ازای رابطه جنسی بین ۷ تا ۱۰ دلار دریافت میکنند: “بیشتر آنها بچه دارند، و میگویند که این کار را به خاطر گذران زندگی انجام می دهند.”یکی از اعضای “کمیته بین اللملی نجات” که مدیر مراکز مشاوره زنان درباره حقوقشان است، گفت که با حضور کارمندان این سازمان در بین پناهندگان، گزارش های خشونت جنسی “بیشتر و بیشتر” به دست آنها می رسد. او گفت که عدم تامین اقتصادی، فقدان سرپناه و شبکه های اجتماعی آسیب دیده “همگی عوامل دخیل در آسیب پذیری یک زن است و فاکتورهای ریسک برای خشونت جنسی به حساب می آید.”
یکی از عواملی که چندین تن از امدادگران اجتماعی به آن اشاره کردند، قطع کمک هزینه اجاره ای بود که اکثر پناهندگان سابقا دریافت میکردند – معمولا حدود ۲۰۰ دلار هر ماه -. این مسئله باعث شد اکثر زنان که به دنبال مکانی برای زندگی و پرداخت هزینه های رایجشان بودند در معرض سوء استفاده قرار بگیرند.
به گفته یکی از زنان، یکی از زمین دارها به زنان پناهنده ای که در زمین او کار میکردند دستور داده بود لباسهای تنگ تر بپوشند. او میگوید هشت نفر از زنان که روزانه ۲.۶ دلار درآمد داشتند، به خطر امتناع از این کار اخراج شدند. او با تاسف میگوید: “همه آنها بچه دارند که باید شکمشان را سیر کنند.” بسیاری از زنان میگویند از سوی مردانی که کمک های خیریه را توزیع میکنند مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند.
یکی از زنان گفت که به خاطر امنیت دختر ۱۴ ساله اش او را مجبور به ازدواج کرده است، به این امید که یک شوهر از او مراقبت کند. زن با گریه گفت: “چکار می توانم بکنم؟ سخت است، ولی قادر به مراقبت از او نیستم.”
اما اینگونه ازدواج ها غالبا همراه با سوء استفاده و شیادی از آب در می آید. “منال” که یک دختر پناهنده در شمال لبنان است، به آسوسیتدپرس گفت که او در سن ۱۵ سالگی با یک مرد ۲۳ ساله ازدواج کرده است. خانواده بینوای هفت نفره اش در یک اتاق در ساختمانی پر از پناهنده زندگی میکند. او میگوید خانواده اش نمی توانستند از او مراقب کنند و او قصد داشت ازدواج کند.خیلی زود شوهرش شروع به ضرب و شتم او کرد؛ یکبارش به خاطر اینکه “منال” از یک تلفن همراه استفاده کرده بود.
“منال” مایل به حرف زدن درباره دلایل دیگر موارد ضرب و شتم نبود، و تنها گفت: “می ترسیدم، او را نمیشناختم و هیچگاه قبل از آن با یک مرد در یک جا ننشسته بودم.”یک ماه بعد، “منال” پس از یک بار دیگر کتک خوردن، فرار کرد. شوهرش قطعه طلایی که منال به عنوان هدیه عروسی به او داده بود دزدید و لباس هایش را آتش زد. منال گفت: “او هیچ چیز برایم جا نگذاشت.”
بسیاری از زنان از این مسئله شکایت داشتند که آبروی زنان پناهنده سوری در لبنان در خطر است. “ام جمیل” یک بیوه ۴۴ ساله که در روستای “حلبا” در شمال لبنان زندگی میکند، گفت که پلیس او را به اشتباه به جای زنی دیگر به روسپیگری متهم کرده است. او را دستگیر کردهاند اما سریعا آزاد کردهاند. اما او میگوید که این تحقیر به کابوسی دائمیبرای او تبدیل شده است: “من را مثل یک مجرم کشاندند، مثل زنی که…” قبل از اینکه جمله اش تمام شود بغضش می ترکد و اشک هایش سرازیر میشود.
منبع: شفقنا