بگذاریم آل یاسین ما را گذر دهند

0856e908cb3df9613e39a1d0d1349585 - بگذاریم آل یاسین ما را گذر دهند

خانواده ی موعودیان، در شامگاه شهادت معلّم مکتب جعفری، صادق آل محمّد(صلی الله علیه و آله)، برای هشتاد و سومین بار، در نشستی مهدوی، گرد هم آمدند تا بار دیگر بر سفره ی پر برکت سخنان خداوند و اولیائش، جرعه ای از معرفت بنوشند.

 

در هشتاد و سومین نشست مهدوی، «استاد اسماعیل شفیعی سروستانی»، سردبیر و مدیر مسئول موسسه ی موعود، در موضوع «با آل یاسین در گذر از عصر غیبت» دفتری در مقام و شأن خاندان نبوّت‌(علیهم السلام) گشودند. پیش از شروع سخنرانی، «محمود مطهری نیا»، از اعضای هیئت تحریریه ی ماهنامه ی موعود، به معرفی کتاب ارزشمند «غیبت امام مهدی(عج) از دیدگاه امام صادق (علیه السلام)» پرداخت و اهمّیت خواندن این کتاب را برشمرد.


ابلیس، در کمینِ از قلعه بیرون شدگان

سردبیر ماهنامه ی موعود، پس از پخش فرازهایی از زیارت گوش نواز آل یاسین، سخن خود را با آیاتی از «قرآن کریم» آغاز کرد که درباره ی سرکشی ابلیس در وقت آفرینش حضرت آدم(علی نبینا و آله و علیه السلام) بود. استاد سپس با بیان حدیث قدسی «کلمه ی لا اله الا الله قلعه ی محکم من است و هر کس وارد آن شود، از عذاب من ایمن می ماند.»، مقصود اغواگری ابلیس را چنین شرح دادند:

«ابلیس لعین این نکته را می دانست که اگر آدم(ع) و ذریّه اش، به قلعه ی امن خداوند برسند، از عذاب خداوند ایمن می مانند و چون درباره ی آدم(ع) و ذریّه اش حسد و کبر داشت، نمی خواست این طایفه، به قلعه ی امن برسد. بنابراین تصمیم گرفت که از رسیدن آنان به قلعه جلوگیری کند.»

سخنران، در ادامه با خواندن روایت قدسی «سلسله ی الذّهب» از زبان امام رضا(ع) که می فرمایند: «ولایت علی بن ابی طالب(ع) قلعه ی محکم من است و هر کس در آن داخل شود، از عذابم ایمن می ماند.»، ولایت حضرت امیرالمؤمنین(ع) را با کلمه ی «لا اله الّا الله» برابر شناختند و بیان کردند که اهل بیت(ع) باب الله و دروازه های ورود به قلعه ی توحیدی خداوند هستند و راه غیر از آنها، راه گمراهی و ضلالت است. آنگاه ادامه داد:

«ابلیس نگفت که قلعه را ویران می‌کند، چرا که توان این کار را نداشت؛ بلکه گفت: «پس به سبب آنکه مرا به بیراهه افکندى، من هم براى [فریفتن‏] آنان حتماً بر سر صراط مستقیم تو خواهم نشست.» گفت: سر راه مستقیمی‌که به قلعه ی امن خداوند می رسد، کمین می‌کنم تا مانع رسیدن فرزندان آدم(ع) به قلعه شوم یا هر کس که از قلعه بیرون افتاد، صید می‌کنم.

از آن روز، میدان عمل و نقطه ی تمرکز ابلیس و جنود ابلیس، روی این نقطه است. هزاران سال است تمام قوای شیطان، صرف همین موضوع شده: راه خلق خدارا را کج کند و در اشتباهی را برای ورود به قلعه نشان انها می تواننئبدهد.»

5309 m2eyogywnm - بگذاریم آل یاسین ما را گذر دهند

برخی از مردم، «صراط» را جعل کرده‌اند

استاد سروستانی، به استناد روایات، صراط مستقیم را «ولایت حضرت علی(ع) و اولاد ایشان(ع)» معرفی کردند و مردم را در پیروی از «صراط مستقیم» به چند گروه تقسیم نمودند:

«عدّه ای بازی شیطان را خوردند و گفتند ما اصلاً به صراط و قلعه احتیاج نداریم. شیطان آنها را بازی داد و آنها به اعلام بی نیازی از این صراط و باب رسیدند. در حالی که، برای رسیدن به داخل این قلعه ی امن، مطلقاً راه و باب دیگری وجود نداشت.

عدّه ی دیگری بیان کردند که میتوانند بدون استفاده از ان باب، خودمستقیم به داخل قلعه بروند. و گفتند: «نه راه را احتیاج داریم و نه در را».

گروهی دیگر آمدند و گفتند: اصلاً نه قلعه ای هست، نه دری نه صراطی. این جماعت که کم هم نیستند، راه انکار را در پیش گرفتند. دهری مذهبان و ماتریالیست ها از این مسیر وارد شدند و به طور کامل این قلعه و باب را منکر شدند.

گروهی دیگر اعلام کردند که: «هر چند اعلام شده است که دری به سوی قلعه وجود دارد؛ ولی از کجا معلوم که حتماً اهل بیت نبی اکرم(ص) باب الله باشند؟ ما خودمان در دیگری می سازیم.» این گروه درهای دیگری را برای ورود به قلعه جعل کردند. بهائی ها، جماعت بزرگی از صوفیه و دراویش از این گروهند.

در این میان، جماعتی که همان مسلمانان شیعه ی اهل ولایت باشند، گفتند: «قلعه قبول، باب قبول، صراط هم قبول»؛ امّا با ولنگاری، سهل انگاری، سهل گیری، بی فکری، شلختگی و ایمان به برخی از قواعد و انکار برخی دیگر، که ترجمه اش سیر منافقانه است، به قلعه نرسیدند. آنها شیعه هستند؛ امّا برخی قواعد دین را به میل خود انجام نمی دهند.»

شفیعی سروستانی با بیان اینکه همه ی گروه ها غیر از گروه آخر، از ابتدا از قلعه ی امن خداوند بیرون بوده‌اند، درباره ی وضعیت گروه آخر در تلاطم فتنه های آخرالزّمان گفتند:

«این جماعت از قلعه بیرون مانده‌اند؛ در حالی که می دانند قلعه کجاست و راه و باب را می‌شناسند و می دانند که مسیر چگونه باید طی بشود.

وقتی از امام صادق(ع) سوالی درباره ی وقایع قبل از ظهور پرسیدند، ایشان پاسخ دادند: «دو سوم مردم زمین نابود خواهند شد.» آن فرد از امام پرسید: «یابن رسول الله! دو سوم؟!» فرمودند: «تو دوست نداری جزو آن یک سوم باقی مانده باشی؟»

باید عرض کنم: آن یک سوم باقی مانده، کسانی هستند که پیش از واقعه ی ظهور، در قلعه ی خداوند مستقرّ شده‌اند؛ با علم، اگاهی و عمل در داخل قلعه مانده‌اند و کسی که در قلعه ی خداوند باشد، الزاماً مشمول ایمنی از عذاب خداوند می‌شود و رحمت را تجربه خواهد کرد.»

با آل یاسین، به قلعه راه یابیم

شفیعی سروستانی، در ادامه ی سخنانش، به توقیعی (نامه ای) از حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه) خطاب به «محمد بن عبدالله حمیری» اشاره کردند و بیان نمودند که بخش انتهایی نامه ی امام زمان(عج) به حمیری، اینگونه نگاشته شده است:

«[مردم] نه خود در امر او تعقّل می ‌کنند و نه از اولیائش می ‌پذیرند. حکمتی است بالغه و رسا؛ ولی کفایت نکنند نذیران و ترسانندگان. سلام بر ما و بر بندگان شایسته ی خدا. هرگاه خواستی به وسیله ی ما به خداوند تبارک و به ما توجّه کنید، پس بگوئید چنان‌که خداوند تعالی فرمود: سلامٌ علی آل یاسین.»

و بدین ترتیب، امام عصر(عج)، «زیارت آل یاسین» را به حمیری تعلیم دادند. امام به عبارتی، نسخه ای پیچیدند: هر گاه خواستید به این قلعه وارد بشوید، هر گاه خواستید به وسیله ی ما به خداوند توجّه کنید یا به سوی ما برگردید، چنانچه خداوند در آیات قرآن فرمودند، شما هم بخوانید: سلام علی آل یاسین. این نسخه برای مراجعت است و نه صرفاً برای کسب ثواب.

امّا این آل یاسین کیانند؟

از امام جعفر صادق (ع) درباره ی معنای آیه «سلام آل یس» سوال شد و ایشان فرمودند: «یس، محمّد(ص) است و ما آل یاسین هستیم.» همچنین حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) فرمودند: «همانا نام مبارک رسول خدا(ص) یاسین است و ما هستیم کسانی که خداوند می ‌فرماید: سلام بر خاندان یاسین.»

فضائل یس مشترک با آل یاسین است

سخنران همایش، پس از شرح جایگاه آل یاسین، در عالم امکان، و معرفی آنان به عنوان «قلب» و رکن اصلی هستی، به سراغ فضایل مشترک بین حضرت محمّد(ص) و آل محمّد(ع) از زبان «فخر رازی» رفتند. البته بیان این مسئله از زبان فخر رازی، از آن جهت اهمّیت دارد که او، از مفسّران اهل سنّت است و «امام مُشَکّکین؛ پیشوای شک کنندگان» خوانده می‌شود.

استاد شفیعی سروستانی، از زبان فخر رازی، بیان کردند:

«اهل بیت آن حضرت در پنج چیز با آن حضرت برابری می‌کنند.

اوّل در سلام، فرموده: «سلام بر پیامبر بزرگوار» و نیز فرموده «سلام بر آل‌یاسین» (آل محمّد)؛

دوم در صلوات بر آن حضرت و بر ایشان در تشهّد نماز؛

سوم در طهارت که خدای تعالی فرموده است: طه؛ یعنی ای طاهر و درباره ی آنها آیه ی تطهیر را نازل فرموده و

چهارم در تحریم صدقه که بر پیغمبر و اهل بیتش حرام است؛

پنجم در مودت که خدای متعال فرموده: «بگو اگر شما دوست می ‌دارید خدا را متابعت نمایید مرا، تا دوست بدارد خدا شما را» و درباره ی اهل بیت آن حضرت فرمود: «بگو (به امّت) من اجر و مزدی از شما نمی‌ خواهم مگر دوستی ذوی ‌القربی و اهل بیتم.»

سپس به بیان شرح مفصّلی از این فضائل بر اساس آیات و احادیث، پرداختند و ابعاد مسئله را روشن ساختند.

در انتها در بیان معنای مودّت، توضیح دادند:

«معنی مودّت با معنی محبّت یکی نیست. مودّت، معنای بسیار عمیق تر و ژرفتری دارد. سطح «محبّت کردن» بسیار پایین تر از «مودّت ورزیدن» است. محبّت را ما شامل همه می‌کنیم؛ به خواهر، برادر، دوست و معلّممان هم محبّت می‌کنیم؛ ولی مودّت مخصوص اهل بیت(ع) است.

من وقتی تفسیر های مختلف را دیدم، متوجه شدم اکثر مترجمین و مفسّران قرآن، مودّت و محبّت را با هم برابر گرفته‌اند؛ امّا در همان زمان به این نتیجه رسیدم که در فارسی، معادلی برای واژه ی «مودّت» نداریم. بعد به اشعار شعرای ایرانی مراجعه کردم. شعرا معنای مودّت را در کلام شاعرانه بهتر رسانده‌اند و در میان شعرا، «خواجوی کرمانی» بهتر از همه این معنا را بیان کرده است.»

استاد در ادامه، برخی اشعار خواجوی کرمانی را در معنای مودّت خواندند. از جمله:

اسیر قید محبّت ز جان نیندیشد قتیل ضربت عشق از سنان نیندیشد

غریق بحر مودّت ز سیل نگریزد حریق آتش مهر از دخان نیندیشد

تعدّد حجت، راز اختلاف و بحران

مدیر مسئول موسسه ی موعو عصر(عج)، پس از شرح برابری اهل بیت(ع) و حضرت رسول(ص) در سلام و صلوات و تحریم صدقه، اثبات عصمت اهل بیت(ع) و لزوم مودّت نسبت به ایشان، نتیجه گرفتند که آن چهارده نفر، تنها کسانی هستند که می‌بایست به عنوان «حجّت»های پروردگار شناخته شوند. حجّت هایی که خداوند فرمان به اطاعت از آنان داده است.

استاد، معانی «حجّت» را در کتابهای لغت، روایات و احادیث معصومان(ع) برشمردند و دغدغه ی عصر حاضر را تفاوت در حجج دانستند و توضیح دادند:

«هیچ کس در هیچ دوره ای بدون حجّت عمل نمی‌کند. هیچ کدام از ما بدون حجّت نیستیم. ولی چرا اینقدر متفرّقیم؟ چرا که حجّت ها متفاوتند. راز اختلاط، اختلاف، تفاوت، بحران و درگیری برمی‌گردد به تعدّد حجج. امروز در میان زمین، هفت میلیارد و پانصد میلیون حجّت وجود دارد. هر کس حجّت خودش است. ما انسانها، یا خودمان را حجّت گرفته ایم یا همانند خودمان را.

تا زمانی که نفس خودمان و چونان خودمان را حجّت بگیریم، این تفاوت و تشتّت ادامه پیدا می‌کند و به امّت واحده نمی رسد.

امّت واحده در زمان کوتاهی قبل از حضرت نوح(ع) وجود داشت؛ ولی بساطش تا زمان ظهور حضرت مهدی(عج) برچیده شد و تا زمان دیدار ایشان دیگر به دست نمی آید.

نشانه ی تبدیل امم به امّت واحده این است که در میان آنها، اختلاف حجج برداشته می‌شود و همه به حجّت واحد مراجعه می‌کنند. با مراجعه به حجّت واحد، امّت واحد به وجود می آید.

یکی از دلایل اینکه در دوران ظهور، حجّت واحد می‌شود، این است که دست و پای شیطان جمع می‌شود. آخر یکی از هنرهای شیطان این است که برای ابناء آدمی، حجّت می سازد. فرقه ها، نحله ها، سیاست ها، سیاستمداران در همه ی جهان حجّت هستند؛ ولی حجّت بالغه نیستند. چون حججِ بالغه نیستند، اختلاف در آنها ذاتی است. تنها و تنها در مراجعه به حجّت بالغه است که اختلاف برداشته می‌شود و بی تردید، حجّت بالغه، همان آل یاسین هستند.»

استاد در ادامه هشدار دادند:

«پیامبر خدا(ص) فرمودند: «اهل بیتم را همانند سر در بدن قرار دهید و همانند دو چشم در سر؛ همانا جسد بی سر راه به جائی نمی‌برد و راه یابی سر هم با چشم است.»

مسلمانان! قید سر خودتان را بزنید و اهل بیت(ع) را به جای سرتان بگذارید. بگذارید اهل بیت(ع) برای شما تصمیم بگیرند و مطیع رأی آنان باشید. اندیشه کنید ولی در نسبت با حجّتهای خداوند.

چرا امم مسلمان اینهمه بیچاره و متفرقند و دشمنان بر آنها حاکمند؟ به خاطر اینکه هریک حجتی برای خود برگزیده وراه خود را گرفته و می رود.

امام باقر(ع) فرمودند: «شیعه ی ما محسوب نمى‏شود کسى که با زبان از ما طرفدارى مى‏کند؛ امّا در عمل و آثار با ما مخالفت می ورزد و اعمال ما را انجام نمی دهد. شیعیان ما کسانى هستند که با زبان و قلبشان با ما همراه باشند و آثار و احادیث ما را دنبال می‌کنند و اعمالشان همانند اعمال ما باشد. آنان شیعیان ما هستند.»

در انتهای سخنرانی، شفیعی سروستانی، نتیجه ی معرفت به اهل بیت(ع) را جمله ی پایانی زیارت آل یاسین دانستند و بیان کردند: «اگر کسی به درستی شأن اهل بیت(ع) را بشناسد و آنان را حجّت خود قرار دهد؛ صمیمانه اعلام خواهد کرد: ای حجّت خدا! نصرت و یاری من برای شما آماده است و مودّت من خالصانه برای شماست. آمین، آمین.»

همچنین ببینید

راهبردهای مقابله ایران و آمریکا در منطقه

نشست ۱۳۸ از سلسله نشست‌های ماهانه فرهنگ مهدوی با موضوع «راهبردهای مقابله ایران و آمریکا در منطقه» و با سخنرانی دکتر ابومحمد عسگرخانی ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *