«امام را جز امام نمی تواند معرفی کند.» این سخنی است که پس از خواندن روایت زیبای امام رضا(علیه السلام) درباره ی مقام و شأن امام، به آن خواهیم رسید. روایتی که در آن، به چیزهایی اشاره میکنند که هر شیعه ای باید بداند.
عبدالعزیز بن مسلم، این روایت را که امام رضا(ع) در مسجدی در شهر «مرو» بیان فرمودند، نقل کرده است. ما در ادامه بخشی از این روایت را می آوریم.
رسول خدا(ص)، دین کامل را معرفی کرد
امام(ع) فرمودند:
«همانا خداى عزّوجلّ پیغمبر (صلی الله علیه و آله) خویش را قبض روح نفرمود تا دین را برایش کامل کرد و قرآن را بر او نازل فرمود که بیان هر چیز در اوست حلال و حرام و حدود و احکام و تمام احتیاجات مردم را در قرآن بیان کرده و فرمود «چیزى در این کتاب فرو گذار نکردیم»
و در حجه الوداع که سال آخر عمر پیغمبر (ص) بود، این آیه را نازل فرمود «امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را براى شما پسندیدم» و موضوع امامت [ناشی] از کمال دین است و پیغمبر (ص) از دنیا نرفت تا آنکه نشانه هاى دین را براى امّتش بیان کرد و راه ایشان را روشن ساخت و آنها را بر شاهراه حق قرار داد و على (ع) را به عنوان پیشوا و امام منصوب کرد و همه ی احتیاجات امّت را بیان کرد. پس هر که گمان کند خداى عزّوجلّ، دینش را کامل نکرده، قرآن را رد کرده و هر که قرآن را رد کند به آن کافر است.[…]
امام: پدر، رفیق، پناهگاه
«[…] امام مانند خورشید درخشان است که نورش عالم را فرا گیرد و خودش در افق است؛ به صورتی که دست ها و دیدگان به آن نرسد.
امام، ماه تابان، چراغ فروزان، نور درخشان و ستارهای است راهنما در شدّت تاریکى ها و رهگذر شهرها و کویرها و گرداب دریاها.
امام، آب گواراى زمانِ تشنگى، و رهبر به سوى هدایت و نجات بخش از هلاکت است.
امام، آتش روشن روى تپّه است. وسیله ی گرمى سرمازدگان، و رهنماى هلاکت گاه هاست. هر که از او جدا شود هلاک شود.
امام، ابری است بارنده، بارانی است شتابنده، خورشیدی است فروزنده، سقفى است سایهانداز، زمینى است گسترده، چشمه ای است جوشنده و برکه و گلستان است.
امام، همدم و رفیق، پدر مهربان، برادر تنی، مادر دلسوز به کودک، پناه بندگان خدا در گرفتارى سخت است. امام، امین خداست در میان خلقش و حجّت او بر بندگانش، و خلیفه او در شهرهایش، و دعوت کننده به سوى او و دفاع کننده از حقوق او است.
امام، یگانه ی دورانها
امام از گناهان پاک و از عیب ها بر کنار است. علم به او اختصاص دارد و به نشانه اش خویشتن داری است. موجب نظم بخشی دین، و عزّت مسلمین، و خشم منافقین، و هلاک کافرین است.
امام یگانه ی زمان خود است. کسى به همطرازى او نرسد. دانشمندى با او برابر نباشد. جایگزین ندارد. مانند و نظیر ندارد. تمام فضیلت[ها] به او اختصاص یافته است؛ […]
کسی مقام امامت را درک نمیکند
«کیست که امام [را] بتواند بشناسد یا انتخاب امام براى او ممکن باشد؟ هیهات.
در اینجا خردها گمگشته، خویشتن داری ها بیراهه رفته و عقل ها سرگردان و دیده ها بى نور و بزرگان کوچک شده و حکیمان متحیر و خردمندان، کوتاه فکر و خطیبان، درمانده و خردمندان نادان و شعرا وامانده و ادبا ناتوان و سخن دانان درمانده اند که بتوانند یکى از شئون و فضائل امام را توصیف کنند. همگى به عجز و ناتوانى معترفند.
چگونه ممکن است تمام اوصاف و حقیقت امام را بیان کرد یا مطلبى از امر امام را فهمید و جایگزینى که کار او را انجام دهد برایش پیدا کرد؟! ممکن نیست. چگونه و از کجا؟ در صورتى که او، از دست اندازان و وصف کنندگان، اوج گرفته و مقام ستاره در آسمان را دارد. او کجا و انتخاب بشر؟ او کجا و خرد بشر؟ او کجا و مانندى براى او؟
هیچ کس غیر از خدا، حق انتخاب امام را ندارد
«گمان برند که امام در غیر خاندان رسول خدا محمّد (ص) یافت شود؟ به خدا قسم نفسشان به آنان دروغ گفته و باطلها آنان را به آرزو انداخته است و در نتیجه به پرتگاهى بلند و مشکل و لغزنده، پا گزارده اند که پاهایشان از آن خواهد لرزید به پائین خواهند افتاد، با عقولى سرگردان، ناقص و خشک و عقائدى گمراه کننده، در صدد نصب امام بر آمده اند که جز دورى از مقصد نتیجه اى نخواهند گرفت. خدا آنان را بکشد! در صدد کار مشکلی برآمدهاند و خلاف حق سخن گفتهاند و به گمراهى دورى افتادند و در سرگردانى فرو رفتند که با چشم بینا، امام را ترک گفتند. «شیطان کردارشان را در نظرشان بیاراست و از راه منحرفشان کرد با آنکه اهل بصیرت بودند».
از انتخاب خدا و انتخاب رسول خدا (ص) و اهل بیتش روى گردان شده و به انتخاب خود گرائیدند؛ در صورتى که قرآن صدا برآورد که: «پروردگارت هر چه خواهد بیافریند و انتخاب کند اختیار به دست آنها نیست. خدا از آنچه با او شریک میکنند، منزه و والاست» و باز خداى عزّوجلّ فرماید: «هیچ مرد و زن مؤمنى حق ندارد که چون خدا و پیغمبرش چیزى را فرمان دادند، اختیار کار خویش داشته باشد. [….]»
سلام خداوند بر رسول او(ص) و خاندان پاکش(ع).
منبع: کلینى، محمّد بن یعقوب، أصول الکافی، ترجمه مصطفوى، تهران، کتاب فروشى علمیه اسلامیه، چاپ: اول، ۱۳۶۹، ج۱، صص ۲۸۳- ۲۹۰؛ قسمتهایی که از حدیث حذف شده است با […] مشخّص گردیده.