زرتشتیان به رجعت قهرمانان اسطورهای اعتقاد کامل دارند، ظرف زمانی رجعت را نیز آخرالزمان و مقدمه ظهور رهاییبخش میدانند، آنها زنده میشوند و با پلیدیها میجنگند.
«رجعت» از عقاید عمومی و قدیمی است که در ملل مختلف جهان، میان همه اقوام و مذاهب شرق و غرب قبل از اسلام – چه در ادیان آسمانی و چه در ادیان دیگر- وجود داشته و کم و بیش هنوز وجود دارد، اگر چه در پارهای از مذاهب، تأکید بیشتری روی آن شده است، ناگفته نماند که عقیده به رجعت، در هر دینی به نوع خاص خود مطرح شده است، چنانچه در فرهنگ عقیدتی و سیاسی جهان مشاهده میشود که هر ایده و اندیشهای برای بسط و ترویج افکار و عقاید خود همت میگمارد.
به همین منظور در سلسله مباحثی با تکیه بر کتاب «رجعت در عصر ظهور» تألیف محمدعظیم محسنی دایکندی به طور اجمال به مقوله رجعت و بازتاب آن میان اقوام و ملل مختلف اشاره میکنیم:
۱ – توجه به عمومیبودن مساله، یعنی یک نوع نگاه به آینده تاریخ و بشر، از دریچه تعالیم ادیان.
۲ – توجه به اصول مشترکی که در برنامه آن روز میان همه وجود دارد؛ یعنی نجات فردی و اجتماعی و استقرار کمال و عدالت، در گروه آن روز خواهد بود.
* رجعت در دین زرتشت
زرتشتیان، به رجعت قهرمانان اسطورهای، اعتقاد کامل دارند، ظرف زمانی رجعت را نیز آخرالزمان و مقدمه ظهور رهایی بخش میدانند، آنها زنده میشوند و با پلیدیها میجنگند.
«هزاره یازدهم، دومین دوره رهایی بخش است. در این دوران، «ملکوش» توفان سهمگینی از برف و تگرگ پدیده آورده، به جز آنانی که به دژ جمشید پناه بردهاند، بقیه را نابود میسازد. اهریمن، نیرو میگیرد و آژی دهاک را بر میانگیزد. در این حال، گروهی از پهلوانان، مثل فریدون، افراسیاب، کیخسرو و … به خواست اهورامزدا از خواب و بیخبری بیدار میشوند و اهریمن و دیوان را شکست میدهند. این گونه، زندگی سراسر خوشی آغاز میشود و سپس بزرگترین رهایی بخش (سوشیانت) ظهور میکند و این نشانه آخرالزمان است».
سوشیانت منجی نه تنها پسر زرتشت است؛ بلکه در آخرالزمان نماینده اهورامزدا نیز خواهد بود، وی بر عمل رستاخیز نظارت خواهد داشت… رستاخیز شامل نجات یافتگان میشود و هم آنان که به عذاب گرفتار آمدهاند.
در جای دیگر میخوانیم که از دیدگاه زرتشتیان، بهرام شاه، رجعت خواهد کرد.
*رجعت از نگاه بودا
بودائیان اعتقاد دارند «مها کشیپه» از مریدان برجسته بودا، از خلسهای که پس از پری نیروانه معلم خود بدان فرو رفته بود، بیرون میآید تا بار دیگر بودا را خدمت کند و آموزههای آن روشنی یافته را بشنود.
* رجعت در ادیان سرخپوستی
در ادبیات اخیر سرخپوستی به چهره موعودواری به نام «اینکارّی» بر میخوریم. او را به مثابه پسر خورشید و زنی وحشی، اسطورهپردازی میکنند که پس از سالیان دراز انتظار، زنده میشود تا حقوق از دست رفته سرخپوستان را باز پس گیرد.
*رجعت در میان مصریان باستان
آنان معتقد بودند با روح انسان پس از خروج از بدن، به همان جسم و جسد علاقه دارد و بعد از مرگ دوباره با شوق و ولع بسیاری به همان بدن باز میگردد، در حالی که همان علاقه به خوردنی و نوشیدنی، هنوز در وجود او باقی است؛ لذا غذا و آب در دسترس او قرار میدادند و راه آمد و شد روح به درون قبر را با قراردادن روزنهای آسان میکردند.
درک آنان از معاد، همین مقدار بوده است. آنان معاد را در دل همین دنیا جستوجو کردند، همچنین به دلیل عقیده به نوعی زندگی مجدد، وسایل کار و جواهر آلات را با مردگان دفن میکردند و چون مورد هجوم دزدان قرار میگرفتند، سلاطین دست به ساختن اهرام زدند.
به نظر ما، معادی که دارای خصوصیات مذکور باشد و در دنیا واقع شود، همان رجعت است؛ هر چند نام دیگری به خود گرفته باشد.
*نصرانیان حبشه
نصرانیان حبشه، بازگشت پادشاه خود، «تئودور» را انتظار میکشند.
*اقوام مغول
اقوام مغول، عقیده به بازگشت مغول دارند.
همچنین اهل سمرقند، به رجعت اولیاء خویش مانند شاه زند و قاسم بن عباس معتقدند و اکراد نیز از قرن هشتم، به رجعت حسن بن عدی ایمان پیدا کردند که مصلوب شده است.
_____
فارس