مرحوم آقای مطهری رضوان الله علیه مقاله ای به نام الغدیر و وحدت اسلامی دارد. مرحوم علامه امینی، عقیده شیعه را در الغدیر اثبات کرده است؛ اما کتاب، بیان، لحن، سلیقه و شیوه برخورد او با مسئله، طوری است که همه مسلمین را جذب میکند.
تولد الغدیر
الغدیر، مهم ترین و زیربنایی ترین اثر برای تبیین جایگاه تاریخی و وحیانیِ غدیر است. الغدیر دایره المعارفِ اسلام است که ثمره عمر علامه امینی به شمار می رود. علامه برای تحقق آرمان و اهداف مقدس خویش، چهل سال از عمرش را در زوایای کتابخانه های اسلامیِ کشورهای مختلف، سپری کرد و در تألیف این کتاب، همواره مورد توجّه و عنایت مولای متقیان حضرت علی علیه السلامبوده است، همان گونه که خودشان بارها می فرمودند: «هر گاه پشت میز می نشستم که الغدیر را بنویسم مثل اینکه امیر المؤمنین علی علیه السلام را در کنار میز می دیدم که مطالب را به من دیکته می فرمودند.»۱۱
کـتاب الغدیر تاکنون چندین مرتبه و در کشورهای مختلف به چاپ رسیده اسـت، کـه بـار اول آن در سال ۱۳۶۴ق در نجف اشرف و در سـال ۱۳۷۲ق در تهران و در سال ۱۳۸۷ق در بیروت در ۱۱ جـلـد بـه زیـور طـبع آراسته شد.
بیست هزار عنوان کتاب
از جمله ویژگیهای «الغدیر» آن است که این اثر، محصول یک سلسله تحقیقات گسترده و دراز مدت است. مؤلف، مطالب خود را از یک منبع یا از یک دانشمند نقل نمیکند، منابع و نظرات فراوان دیگری را به عنوان شاهد و مؤید، در تأیید مطلب مورد نظر، ذکر میکند و همواره سعی او بر این است که از منابع مهم و معروف اهل سنت، بهره گیرد تا از آثار و منابع ناشناخته آنان؛ چنان که خود در جایی نوشتهاند برای پدید آوردن الغدیر از ۱۵ هزار عنوان کتاب بهره گرفتهاند و بدین ترتیب، کتاب خود را در برابر لغزشها و تحولات زمان مصونیت بخشیدهاند. این آمار، مربوط است به زمان انتشار جلدهای سوم و چهارم «الغدیر» و مرحوم علامه امینی از آن زمان به بعد نیز تا پایان عمر، همه وقت خویش را صرف تکمیل «الغدیر» نمودهاند. به همین دلیل، آگاهان و کارشناسان مربوطه، عقیده دارند که علامه امینی برای پدید آوردن «الغدیر» طی مدت بیش از چهل سال، حداقل از ۲۰ هزار عنوان کتاب استفاده نموده است.۲
الغدیر از منظر بزرگان
۱. الغدیر در کلام رهبری
«همین کتاب الغدیر هم به نظر من مهجور است. من به دوستانمان سفارش کردم الغدیر را که در آن صدها کتاب است، یعنی ایشان درباره موضوعات مختلف، مطالبی دارد، گاهی صد صفحه، هشتاد صفحه درباره یک شخص، یک مطلب یا یک حدیث، مطلب دارد و یک نفر باید اینها را از اوّلِ الغدیر بخواند تا به مطلب مورد نظر برسد و از آن استفاده کند. حالا کو آن آدمیکه حوصله کند، یازده جلد کتاب الغدیر را بخواند و این گونه مطالب را بیرون بکشد؟! – مورد بررسی دقیق قرار دهند و موضوعات مختلف را دانه دانه بیرون بکشند؛ هر کدامشان یک کتاب یا یک جزوه است. الغدیر هم – آن کاخ عظیمیکه مرحوم امینی ساخته – به جای خود محفوظ؛ این کتابها هم دانه دانه بیاید و اقطار عالم را پر کند؛ یعنی الغدیر به صورت یک مجموعه، وجود داشته باشد، یک جا هم جزوه، جزوه وجود داشته باشد.»۳
«الغدیرِ مرحوم علاّمه امینى در زمان ما، سرتاپا استدلال، بتون آرمه و مستحکم است.»۴
«مرحوم آقای مطهری رضوان الله علیه مقاله ای به نام الغدیر و وحدت اسلامی دارد. مرحوم علامه امینی، عقیده شیعه را در الغدیر اثبات کرده است؛ اما کتاب، بیان، لحن، سلیقه و شیوه برخورد او با مسئله، طوری است که همه مسلمین را جذب میکند. شما تقریظهایی را که مسلمانان مصر، شام و دیگر نقاط دنیا بر کتاب ایشان نوشتهاند، ببینید! ما باید توجه داشته باشیم که نوع طرح مسئله، طوری نباشد که به جدایی مسلمانها بینجامد؛ این، خیلی مهم است. الان جمعیت انبوهی از مسلمانان دنیا به مکتب و مذهب ما معتقدند و در دنیا هم آبرومندند. هم جمهوری اسلامی در ایران و هم شیعیان در هر نقطه ای که هستند، مردمِ آبرومندی هستند و در عراق، لبنان و جاهای دیگر، مسلمانها به وجود اینها افتخار میکنند. بنابراین باید مراقب باشیم که مسئله را طوری طرح نکنیم که هم عقیده های خودمان ناراحت شوند. البته باید عقیده خودمان را بیان و آن را تثبیت کنیم؛ اما اشتباهات و خطاها را هم برطرف کنیم.»۵
۲. شهید مرتضی مطهری رحمه الله
نقش مثبت الغدیر در وحدت اسلامی، از این نظر است که اولا: منطق مستدل شیعه را آشکار می سازد و ثابت میکند که گرایش مسلمانان به تشیع، برخلاف تبلیغات زهرآگین عده ای، مولود جریانهای سیاسی یا نژادی نبوده است. ثانیا: ثابت میکند که پاره ای از اتهامات به شیعه که سبب فاصله گرفتنِ مسلمانان دیگر از شیعه شده است، به کلی بی اساس و دروغ است. ثالثا: شخص شخیص امیرالمؤمنین علی علیه السلامرا که مظلوم ترین و مجهول القدرترین شخصیت بزرگ اسلامی است و می تواند مقتدای عموم مسلمانان واقع شود و همچنین ذریه اطهارش را به جهان اسلام معرفی میکند.۶
۳. علامه محمدتقی جعفری رحمه الله
عبدالحسین امینی، یکی از مؤثرترین گامهای بلند را در زدودن گرد و غبار تاریخ از چهره امیدبخشِ علی بن ابی طالب علیه السلام برداشته است.۷
۴. آیت الله جعفر سبحانی
کتاب «الغدیر»، بیت القصیده آثار علامه امینی است؛ اقیانوسی است در موضوعات مختلف. یکی از مباحث مهم کتاب الغدیر، محاکمه مورخان است؛ محاکمه ای علمیبا استناد به قرآن و حدیث. الغدیر، منادی وحدت حقیقی است.۸
۵. علاّمه سیدشرف الدّین
گفتار ما در مقام تقریظ و قدردانی از ادای حقّ بزرگی که تو بر گردن مسلمانان پیدا کردی عاجز است. کتاب الغدیر از حدّ ستایش بالاتر است. این کتاب، مثل و مانندی ندارد. همین قدر میگویم که امّت اسلامی، تو را از پهلوانان نادری که در عرصه علم و جهاد به وجود آمدهاند می داند و از خداوند تبارک و تعالی می خواهد که بازویت را محکم و در پیمودن این راهِ نورانیِ خیر و صلاح که در پیش گرفته ای تأیید نماید.۹
۶. محمّد عبد الغنى حسن مصرى
با مطالعه ناچیز خود اذعان میکنم که سخن هر قدر هم بزرگ شود، در برابر این کتاب، ناچیز است! چقدر دوست داشتم که عافیت و تندرستى که از من رو گردانده، مرا یارى میکرد تا بررسى بیش ترى در این کتاب می نمودم و به غدیر شما وقوف بیش ترى مییافتم تا بتوانم در قبالِ این عملِ بزرگ شما در خورِ آن مطالعه و تحلیل نمایم. چه کنم؟ عذرم همان عدم استقامتِ مزاج است که هم عنان من است، و بالاتر از معذرت من، بخشش آن جناب است که با پذیرش سخنى چند تحت عنوان «در سایه هاى غدیر» هر نوع مقتضى می دانید امر به نشر آن فرمایید. بهترین پاداش و توفیق شما را در انجام این خدمت مهم که موجب نیرومندى ملت مسلمان است از خداى متعال درخواست می نمایم.۱۰
۷. استاد بولس سلامه
… یعنی به راستی، مطالبی را که درباره خلیفه دوم بیان داشتید توجه مخصوص مرا به خود جلب نمود. خیر زیاد خداوندی برای شما باد چقدر استدلال شما قوی است و برهان شما روشن و تابان است. اگر بعد از این دلایل و براهین متین و استوار شما، لجوج و مکابرى آهنگ ردّ و انکار آنها را بنماید درست مانند آن بز کوهى است که با شاخهاى خود با قطعه سنگِ بزرگ و سختى، معارضه و نبرد نماید؟!۱۱
روش تحقیق علامه
عـلامـه امـینی در تحقیق، بسیار دقیق، عمیق و با برنامه بود و از فـرصـتهـا استفاده بهینه میکرد و در تحقیق خود از روش مطالعه کـتـابخانه ای، مصاحبه حضوری و ملاقات با دانشمندان بهره میبرد. بنابراین در سفرها علاوه بر تحقیق یا استنساخ، به سخنرانی و دیـدار با عالمان آن دیار می پرداخت و به صورت حضوری با آنان بـه بـحث می نشست. ایشان وقتی وارد کـتـابخانه ای میشدند که در آن، کـتابهای مورد نیازش وجود داشت، آنها را استنساخ میکرد.
یکی از سـفرهای اواخر عمر وی (یعنی سفر او به هند) قریب به چهار ماه به طول انجامید. صاحب الـغـدیـر در این چهارماه، غیر از دید و بازدیدهای لازم، سخنرانی، مـصـاحبه با استادان و… در حدود ۲۵۰۰ صفحه به دست خود استنساخ و رونویسی کرد و نسخه برداری نمود.۱۲
مباحث کتاب
این کتاب با مقدمه فرزند مؤلف آقاى محمد رضا امینى شروع میشود. بخشی از مباحث این مقدمه شامل: دوره وحى و نور افشانى تاریخ، تشکیل دولت اسلامى، نص بر خلافت اسلامى، نصب و تعیین خلیفه، توطئه بر ضد اهل بیت علیهم السلام، ارتداد در اسلام، هجوم بر در خانه فاطمه علیها السلام، بیعت و انتخاب خلیفه سیاسى، سختگیرى با امیرالمؤمنین علیه السلام وضع و جعل و حدیث سازى در اسلام، مظلومیت شیعه، قلمهاى خود فروخته و سخن درباره کتاب الغدیر، مؤلف کتاب الغدیر علامه امینى و نسب او، تألیفات علامه امینى، اجازات، نتایج علمى، تألیفات و تحقیقات و مطالعات، مسافرت به کتابخانه ها در ایران و سوریه و هند و ترکیه، و….
سپس مقدمه کتاب، تاریخ صحیح، اهمیت غدیر در تاریخ، قصه غدیر خم، توجه و عنایت به حدیث غدیر آمده است و در ادامه در چند بخش، بحثهای زیر مطرح میگردد:
الف) راویان و مؤلفین حدیث غدیر؛ صد و بیست صحابى راوى حدیث غدیر، هشتاد و چهار تابعى از راویان غدیر، شمارش سیصد و شصت راوى به ترتیب زمانى و در اصطلاح طبقات روات حدیث غدیر از ائمه حدیث و حفاظ و اساتید از قرن دوم هجرى تا قرن چهاردهم، بیست و شش تن از نویسندگان کتابهاى مستقل درباره غدیر از شیعه و عامه؛
ب ) مناشده و احتجاج به حدیث غدیر؛
ج) غدیر در قرآن؛
د) غدیر در اسلام: عید غدیر، تهنیت و تبریک ابوبکر و عمر به على علیه السلام در روز غدیر با شصت مصدر؛
ه) سند حدیث غدیر؛
و) مفاد حدیث غدیر و معناى آن: نقل از چهل و دو مصدر که مفعل به معناى افعل مى آید، بیست و دو معنا براى کلمه «مولى». معناى حقیقى «مولى» جز «أولى بالشى ء» نیست.
ز) اعمال روز غدیر: رجال اسناد حدیث روزه در غدیر، اشکال بر ابن کثیر در خدشه کردن بر آن حدیث؛
ح) شعراى غدیر: این بخش که قسمت عمد ه اى از این کتاب است، بعد از ایراد هر شعر توضیحات لازم در جوانب مختلف آن از قبیل راویان شعر و یا لغات آن و نیز با کوچک ترین مناسبتى وارد بحث و استدلال با عامه شده و با شیوه ای بسیار ادبى و ملایم ولى استدلالى و عمیق، مطابق با مبانى اصیل شیعى، مطلب را تمام کرده است.
این بخش که از جلد دوم تا یازدهم کتاب را شامل میشود صد و پنج غدیریه را به ترتیب زمانی مورد بررسی قرار می دهد که با غدیریه امیرالمؤمنین علی علیه السلام شروع و با غدیریه سید بدر الدین در قرن نهم به پایان می رسد؛ برای نمونه و جهت ترسیم گستره تحقیقی علامه، عناوین یکی از غدیریه هایی که مؤلف مورد بررسی قرار می دهد را با هم مرور میکنیم.
غدیریه عبدى کوفى:۱۳ حالات، نبوغ، ولادت و وفات عبدى، نمونه شعر عبدى، یازده حدیث که در شعر عبدى بیان شده، آیه مودت و نه حدیث درباره آن، سخن رازى و مناوى و ابن حجر، صراط مستقیم آل محمد علیهم السلام، فاطمه علیها السلام صدیقه است، على علیه السلام صدیق و فاروق است، (شامل شش حدیث) نامهایى که بر در بهشت نوشته شده، خداوند، فاطمه علیها السلام را به على علیه السلام تزویج کرده، مهر و نثار فاطمه علیها السلام، شعر عبدى درباره عترت، گریه فاطمه علیها السلام، کلام على علیه السلام: «یَا دُنْیَا غُرِّى غَیْرِى»، حدیث «خاصف النعل»، صورت على علیه السلام در آسمان، شعر عبدى درباره امیرالمؤمنین علیه السلام، على علیه السلام ساقى حوض (شامل هشت حدیث)، جواز على علیه السلام براى صراط، شعر عبدى و حدیث درباره آن، تفسیر آیه «وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ» آمده است.
معنای مولی در حدیث غدیر
علامه امینی با یک بحث بسیار جالب علمی و ادبی، اثبات نمودهاند که لفظ «مولی» که در حدیث غدیر آمده، به معنای «أولی بالشئ» است؛ زیرا آنان که در اجتماع عظیم روز غدیرخم این لفظ را از زبان رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله شنیدند، و یا کسانی که بعدها این خبر مهم به آنان رسید، همه، همین معنا را از لفظ «مولی» درک کردهاند و پیوسته پس از آنها، در میان رجال شعر و ادب، تا عصر حاضر جریان داشته است و این وحدت تشخیص، برهانی است قاطع بر مقصود ما. جالب اینکه، خود شیخین (ابوبکر و عمر) نیز همین معنا را از لفظ «مولی» فهمیده بودند؛ چرا که در غیر این صورت تهنیت گفتن و بیعت کردن آنان با آن حضرت معنا نداشت.
مؤلف «الغدیر» در بررسیِ معنای واژه «مولی»، نخست بیست و هفت مورد از معانی «مولی» را ذکر میکند و سپس بیست قرینه غیر قابل خدشه و تعیین کننده ارائه میکند که تمامیِ آنها نشان دهنده و مؤید آن است که واژه «مولی» در حدیث غدیر به معنای «اولی بالشئ» است و بس و به هیچ یک از معانی دیگر نمی تواند باشد.
ایشان می فرماید: و از جمله کسانی که از کلمه مولا معنای ولایت را فهمیدهاند آن گروهى هستند که بر امیر المؤمنین علیهم السلام در میدان وسیع کوفه وارد شدند؛ در حالی که عرض میکردند: السلام علیک یا مولانا، امام علیه السلام براى واقف ساختن سایر شنوندگان و حاضرین بر معنى درست، از آنها توضیح خواست و فرمود: من چگونه مولاى شما هستم، در حالی که شما گروهى از عرب هستید؟ آنان در جواب آن حضرت عرض کردند: ما از رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر خم شنیدیم که می فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه» … و درک و فهم این معنى حتى بر زنان پرده نشین پوشیده نبوده؛ چنان که در ص ۷۹ از زمخشرى در ربیع الابرار نقل نمودیم که بانو دارمیه حجونیّه که معاویه از سبب دوستى او نسبت به امیر المؤمنین علیه السلام و کینه او نسبت به خودش پرسش نمود؟ آن بانو استدلال به امورى نمود؛ از جمله به این امر که: رسول خدا صلی الله علیه و آله سمت ولایت را براى امیر المؤمنین علیه السلام در روز غدیر خم برقرار فرمود و کینه خود را نسبت به او(معاویه) به این علت اعلام نمود که او(معاویه) با کسى جنگ کرده که بر امر خلافت از او (معاویه) اولى بوده و آن مقامى را که در خور آن نبوده طلب نموده، و معاویه بر او در این امور انکارى ننمود!!۱۴
مناشده واحتجاج به حدیث شریف غدیر
علامه امینی، در جلد نخست «الغدیر»، بیست و دو مناشده و احتجاج را درباره ولایت علیّ بن ابی طالب علیه السلام و حدیث شریف غدیرخم بیان میکند. مؤلف «الغدیر» این فصل از کتاب را با مناشده های شخص امیرالمؤمنین علیه السلام آغاز نموده که نمونه ای از آن چنین است:
مناشده علی علیه السلامدر روز «شورا»، در سال ۲۳ ق
حضرت علیه السلام در این مناشده، که آن را در جمع اعضای شورا و با هدف اثبات حقّ خود انجام داد، بخشی از فضایل و امتیازات خویش را برشمرد و فرمود: «من به طور مؤکّد به چیزی بر شما احتجاج و استدلال خواهم نمود که هیچ فرد عرب و غیر عربی از شما نتواند آن را دگرگون نماید.» سپس فرمود: «همه شما را سوگند می دهم به خدا، آیا در میان شما کسی هست که پیش از من به وحدانیّت خدا ایمان آورده باشد؟» همگی گفتند: «نه.» فرمود: «شما را به خدا سوگند می دهم، آیا در میان شما کسی هست که برادری چون جعفر طیّار داشته باشد که در بهشت با فرشتگان پرواز میکند؟» همگی گفتند: «به خدا سوگند، نه.» فرمود: «شما را به خدا سوگند می دهم، آیا در میان شما غیر از من کسی هست که عمویی چون عموی من حمزه داشته باشد که شیر خدا و شیر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سرور شهیدان است؟» گفتند: «به خدا سوگند، نه.» فرمود: «شما را به خدا سوگند می دهم، آیا در میان شما جز من کسی هست که همسری چون همسر من، فاطمه دختر محمّد صلی الله علیه و آله داشته باشد که بانوی زنان اهل بهشت است؟» گفتند: «به خدا سوگند، نه.» فرمود: «شما را به خدا سوگند می دهم، آیا در میان شما جز من کسی هست که دو سبط، مانند دو سبط من، حسن و حسین داشته باشد که آقا و سرور جوانان اهل بهشت میباشند؟» گفتند: «به خدا قسم، نه.» فرمود: «شما را به خدا سوگند می دهم، آیا در میان شما جز من کسی هست که چندین بار با رسول خدا صلی الله علیه و آله نجوا کرده باشد و پیش از هر نجوا، صدقه داده باشد؟» گفتند: «به خدا قسم، نه.» فرمود: «شما را به خدا سوگند می دهم، آیا در میان شما جز من کسی هست که رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره او فرموده باشد: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَ لْیُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِبَ؟» گفتند: «به خدا قسم، نه.»۱۵ و شگفتا که اعضای شورا، در تمام موارد یاد شده، همگی سخن حضرت را تصدیق کردند، با این حال، صاحب این فضایل را نادیده گرفتند و به شخص دیگری رأی دادند!
پاسخ به اتهامات و انتقادات نسبت به شیعه
یکی از بحثهای زیبای علامه در جلد سوم بعد از غدیریه افوه حمانی، پاسخ به اتهامات و انتقادات کتب متقدمین و متأخرین اهل سنت نسبت به شیعه است.
مؤلف الغدیر در نقد اندیشه ها و افکار دیگران، همواره از متانت و ادب علمی سود می جوید و هرگز سخنان یاوه و بی اساس دروغ پردازان، قلم او را از صراط مستقیم خارج نمی سازد. وی در نقدهای خود میکوشد تا نخست، سخن طرف را نقل نموده و آن گونه که مقصود خود نویسنده آن است به طرح سخن او بپردازد، بدون آنکه هیچ گونه دخل و تصرفی در آن روا داشته باشد و آن گاه به نقد آن می پردازد. وی در نقد شبهات، همواره، بیش از حد نیاز به القاءکننده شبهه پاسخ می دهد، حسن این اقدام، آن است که موجب میشود تا خواننده «الغدیر» بطلان شبهه، و نیز حقانیت پاسخهای صاحب «الغدیر» را با همه وجود باور کند و در حقانیت تشیع، جای هیچ گونه تردیدی برای او باقی نماند.۱۶
اولین مسلمان
در حدیث مناظره مأمون۱۷ با چهل نفر دانشمند، درباره اولویت امیر المؤمنین علیه السلام از دیگران در امر خلافت، مأمون گوید: اى اسحاق! روزى که خداوند، پیامبرش را مبعوث گردانید چه عملى از همه اعمال، برتر بود؟
اسحاق: شهادت به یکتایى خدا از روى اخلاص.
مأمون: آیا بهترین اعمال، پیشى جستن در قبول اسلام نبود؟
اسحاق: چرا.
مأمون: این مطلب را از قرآن بخوان، آنجا که گوید: «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ» مقصود از اینان کسانى هستند که در قبول اسلام سبقت گرفتهاند، آیا تو کسى را که در قبول اسلام از على پیشى گرفته باشد میشناسى؟
اسحاق: یا امیر المؤمنین! على وقتى اسلام آورد، سنش کم بود و به سن بلوغ نرسیده بود تا اسلامش سند فضیلت باشد؛ ولى ابوبکر در سن بلوغ، اسلام آورد و مى توان اسلام او را سند فضیلتش گرفت.
مأمون: قبل از بحث در سن کودکى و سن بلوغ، کدام یک از این دو زودتر اسلام آوردند؟
اسحاق: بدون قید تکلیف اگر باشد، على علیه السلام اول اسلام آورد.
مأمون: وقتى على اسلام آورد، آیا از روى دعوت پیغمبر صلی الله علیه و آله بود یا از جانب خدا به او الهام شد؟.
اسحاق در پاسخ این سؤال فرو ماند و سکوت اختیار کرد.
مأمون: نمى توانى بگویى الهام از جانب خدا بود؛ زیرا اگر چنین گفتى او را بر پیغمبر صلی الله علیه و آله مقدم داشته اى؛ زیرا خود پیغمبر صلی الله علیه و آله تا وقتى فرشته وحى بر او نازل نشد، اسلام را نمیشناخت.
اسحاق: بلى پیغمبر صلی الله علیه و آله او را به اسلام دعوت کرد.
مأمون: آیا پیشنهاد رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره پذیرفتن دعوت اسلام نسبت به کودکى نابالغ به امر خدا بود یا این دعوت از جانب خود پیغمبر صلی الله علیه و آله به او تحمیل گردید؟
اسحاق بار دیگر سکوت کرده سر به زیر انداخت.
مأمون: مگر نه این است که خدا میگوید: « وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ» رسول خدا صلی الله علیه و آله از جانب خود به کسى تحمیل تکلیف نمى کند، تو نیز از دادن چنین نسبتى خوددارى کن.
اسحاق: بلى، یا امیر المؤمنین! دعوتش به امر پروردگار بود.
مأمون: آیا این حکم خداست که پیامبرانش را به دعوت کسى بفرستد که عمل او را سند فضیلت ندارد؟
اسحاق: پناه میبرم به خدا از این نسبت.
مأمون: پس طبق سخن تو، اى اسحاق! که وقتى على علیه السلام اسلام آورد، تکلیف بر او روا نبود و رسول خدا صلی الله علیه و آله کودکان را ما فوق طاقتشان بر اسلام دعوت کرده است.
آیا اگر آنان لحظه پس از دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله مرتد گردند، ارتدادشان بی اشکال است و پیامبر صلی الله علیه و آله نمی تواند جلو آنها را بگیرد؟ آیا این امر در نظر شما جایز است که به رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت دهید؟
اسحاق: به خدا پناه مى برم….۱۸
مؤلف در تمام بحثها پس از نقل هر مورد، به طور مفصل، منطقى و بسیار عمیق وارد بحث شده و از هر جهت، حق کلام را ادا نموده است. بعد از تمام شدن این بحثها در جلد یازدهم، اسامی سایر شعراى غدیر را ذکر می نماید.
توصیه ای از علامه امینی
مرحوم علامه جعفری می نویسد: «یکی از خویشاوندان نزدیک این جانب در شهر اصفهان در خواب میبیند که در یک اتاق در محضر علامه مجاهد، آقای حاج شیخ عبدالحسین امینی، نشسته است. مرحوم آقای امینی به ایشان میگوید: آیا شما آقای جعفری را میشناسید؟ ایشان پاسخ می دهند: آری! من ایشان را میشناسم، آقای امینی پاکتی را که در میان آن نامه ای بوده است به ایشان می دهد و میگوید: این نامه را به آقای جعفری دهید و به ایشان بگویید: ما اکنون در عالم برزخ هستیم و دستمان از کار بسته است؛ ولی شما که در آن دنیا هستید و در میدان کارید و می توانید کار کنید، درباره امیر المؤمنین علیه السلام کار کنید.
وقتی این خواب را برایم نقل کردند برای نوشتن ترجمه و شرح نهج البلاغه تصمیم گرفتم و از آن ساعت شروع به کار کردم.»۱۹
پی نوشت:
۱) مقدمه کتاب شهیدان راه فضیلت، علامه امینی، ترجمه جلال الدین فارسی، انتشارات روزبه، تهران، چاپ سوم، بیتا، ص۱۰.
۲) ویژگیهای الغدیر، غلامحسین زینعلی، فرهنگ کوثر، اردیبهشت۱۳۷۶، شماره۲، ص۴۸.
۳) بیانات مقام معظم رهبری حفظه الله در دیدار اعضای ستاد فرهنگی غدیر، ۱۰/۱۲/۱۳۷۸.
۴) بیانات مقام معظم رهبرى حفظه الله در جمع روحانیون کهکیلویه و بویر احمد در آستانه ماه محرّم، ۱۳۷۳/۳/۱۷.
۵) بیانات مقام معظم رهبری حفظه الله، ۱۴/۹/۱۳۸۴.
۶) الغدیر و وحدت اسلامی، مرتضی مطهری، یادنامه علامه امینی، به اهتمام دکتر شهیدی و محمدرضا حکیمی، ص۲۴۰-۲۴۱.
۷) الغدیر و علامه امینی از منظر صاحبنظران حوزه و دانشگاه، علی شیرین، راه مردم، ۱۲/۴/۱۳۸۵.
۸) همان.
۹) همان.
۱۰) قسمتی از نامه محمّد عبد الغنى حسن مصرى استاد، شاعر و از شخصیتهاى بارز مصر، به علامه امینی که نام او در عداد شعراى قرن چهاردهم در «الغدیر» نیز آمده است. ترجمه الغدیر، محمدتقی واحدی، مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهلالبیت علیهم السلام، ج۱، ص۳.
۱۱) قسمتی از نامه دانشمند مسیحی به علامه امینی که اصل نامه در جلد هفتم الغدیر ذکر شده است. ترجمه الغدیر، ج۱، ص۳۵.
۱۲) حماسه غدیر، محمدرضا حکیمی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چاپ هفدهم، ۱۳۷۷ش، ص۳۲۹.
۱۳) الغدیر فی الکتاب والسنه والأدب، علامه امینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران،۱۴۰۸ق، ج۲، ص۲۹۰.
۱۴) ترجمه الغدیر، ج۲، ص۲۸۹.
۱۵) همان، ص۱۵۹.
۱۶) مقاله ویژگیهای الغدیر نوشته غلامحسین زینعلی، فرهنگ کوثر، اردیبهشت ۱۳۷۶، شماره ۲.
۱۷) مأمون در دوران خلافت خود، بنا به مصالح سیاسى و یا شاید از روى عقیده، به تشیع خود و قبول برترى حضرت على علیه السلام تظاهر مىکرد.
۱۸) ترجمه الغدیر، ج۶، ص۵۰، به نقل از: عقد الفرید، ابن عبد ربهاندلسی، متوفای ۴۶۳ق، ج۳، ص۴۳.
۱۹) ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، علامه جعفری، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ج۱۷، ص۸۲.
علیرضا زنگویی