“ام خطاب” به خوبی می داند که وداع با زندگی ای که تا به امروز داشته است به هیچ عنوان ساده نیست. او می نویسد:” شب پیش از سفرم زمان زیادی داشتم تا با خانواده ام باشم. به چهره مادرم نگاه میکردم و نمی توانستم از ریختن اشک هایم جلوگیری کنم. می دانستم که او و پدرم را به زودی از دست خواهم داد. با برادر و خواهر کوچکم بازی میکردم و در دل میگفتم که من هرگز بزرگ شدن آنها را نخواهم دید اما این را نیز می دانستم که بهترین انتخاب را داشته ام”.
به گزارش موعود به نقل از شفقنا_از نظر این زن جوان بریتانیایی “بهترین انتخاب” همان پیوستن به گروه خونریز و تروریستی داعش است و آرمان های داعش والاترین آرمان های جهان به شمار می رود و به همین خاطر باید خود را وقف این گروه کند. ام خطاب از زمان پیوستن به داعش همواره خاطرات و تجربیات و مشاهدات خود را در شبکه های مختلف اجتماعی مختلف و همین طور در وبلاگ خود منتشر و به نوعی دیگر همفکرانش در سراسر جهان را نیز به پیوستن به داعش ترغیب میکند.
ام خطاب همین چندی پیش متوجه شد که شوهرش که او نیز یکی از پیکارجویان داعش بود در سوریه کشته شده است. او پس از خبر کشته شدن همسرش می نویسد:” آه مادر، خودم می دانم که در آغوش کشیدن تو دیگر در این جهان برایم ممکن نخواهد بود اما می دانم و بر این باور هستم که روزی تو را در آسمان ها و بهشت در آغوش میکشم”. در نوشته های این زن جوان ترکیبی از غم و حس انتقام و تلاشی برای یافتن معنای زندگی آنهم در میان افراد داعش که در بخش های گسترده ای از شمال سوریه و شمال عراق اعلام “خلافت” کرده به چشم می خورد، همان گروهی که در این مناطق، تشکیلاتی دولتی بر پایه ساختارها و قواعد قرون وسطایی رژیم های توتالیتر تاسیس کرده است.
آن ۵۵۰ زن غربی دیگری که خانه و خانواده های خود در کشورهای غربی را رها کرده و به گروه تروریستی داعش پیوستهاند نیز داستانی مشابه ام خطاب دارند. ام خطاب در واقع یکی از دوازده زنی به شمار می رود که موضوع تحقیق پژوهش گران بنیاد معروف گفت وگوی استراتژیک لندن قرار گرفته است. این به اصطلاح “بانوان خلیفه” به این مساله باور قلبی دارند که آنچه را در زندگی و کشورهای محل اقامت خود از دست دادهاند در “نظام خلافت” می توانند پیدا کنند.
اما واقعا این زنان به چه علت و انگیزه هایی به صورت داوطلب به گروهی می پیوندند که نه تنها زنان را تحقیر میکنند بلکه از نظر تمامیت خواهی و تعصب و افراط گری از همه همفکران خود سبقت گرفتهاند؟ آیا واقعا زنی که بخواهد یک مادر دلسوز و حامی و حافظ ستون های خانواده باشد می تواند به داعش بپیوندد؟ “راس فرینت” نویسنده اصلی این گزارش شخصا زندگی و اظهارات این دوازده زن را مورد بررسی قرار داده است، زنانی که شش نفر از آنها اهل بریتانیا، دو نفر شهروند هلند، یک نفر اهل کانادا و دو نفر از آنان شهروند اتریش بوده و حال در خلافت ابوبکر البغدادی زندگی میکنند یا قبلا مدتی را در آن جا بسر بردهاند. فرینت در انگیزه های این زنان نکات مشترکی را کشف کرده است که لزوما چندان تفاوتی با آن ۲۵۰۰ مردی که از کشورهای دموکرات و غربی به داعش پیوستهاند، ندارد.
فرینت میگوید:” نخستین و مهم ترین دلیل و انگیزه همان مسایل ایدئولوژیک است مثلا رویای برپایی خلافت. انگیزه بعدی نفرت از غرب و عطش برای جنگ علیه آن و انگیزه سوم تلاش برای رسیدن به امنیت و مصونیت و صد البته یافتن هویت”. به عقیده فرینت زنان داعش بر خلاف زنان افغانستان و بالکان یا حتی زنان فلسطینی که چندان دغدغه هویتی نداشته و تنها به بازپس گیری کشورشان می اندیشند، به فکر ساخت کشوری جدید و هویتی تازه برای خود هستند.
بر اساس این تحقیق همه قربانیان مونث ایدئولوژی داعش در این نکات اشتراک دارند: همه آنها تحت شرایطی دشوار زندگی و رشد کردهاند، همگی بین ۱۶ تا ۲۵ سال سن دارند و همگی از نظر احساسی به شدت ناپایدار و آسیب پذیر به نظر می آیند. و صد البته همگی به دنبال معنایی برای زندگی و هویت خود میگردند. افزون بر آن غالب این زنان تازه مسلمانانی هستند که متاسفانه نه از روی آگاهی و دانش بلکه تحت تاثیر تلقین ها و تفسیرهای کاملا نادرست از اسلام، مذهب پیشین خود را تغییر دادهاند. این افراد غالبا از طریق اینترنت اطلاعات خود را به دست آورده و از طریق همین فضای مجازی با مبلغان داعش آشنا شده و فیلم های تبلیغاتی این گروه تروریستی را دیدهاند. در این فیلم ها معمولا ادعا میشود که داعش به همه انسان ها اعم از زن و مرد زندگی تازه ای آکنده از امنیت و برابری می دهد. جالب آن که صد در صد از افرادی که به این صورت جذب داعش شدهاند اصولا از هر گونه زمینه و دانش مذهبی محروم بودهاند.
در این میان اما مسایل عاطفی و تلقینات ایدئولوژیک نیز نقش زیادی در پیوستن این زنان غربی به داعش ایفا میکند. به عنوان مثال زنی به نام “ام عیسی” در نوشته های تبلیغی خود در اینترنت زنانی از مراکش و اندونزی تا بوسنی و مالی را خطاب قرار می دهد و با آنها در مورد “لذت زندگی در خلافت” صحبت میکند. ام عیسی اخیرا در وبلاگ خود عکس یک کودک کشته شده فلسطینی را گذاشته است که برادر دوقلویش در حال گریه کردن است:” قلبم شکست! این کودک ۱۳ ساله بوسه وداع را بر پیشانی برادری می زند که به دست ارتش اسراییل کشته شده است”. و سپس اضافه میکند:” در جهان دو اردوگاه بیشتر وجود ندارد، یکی اردوگاه مومنان و دیگری اردوگاه کافران. هیچ اردوگاهی در این میان قرار ندارد. چگونه می توان با مردمی زندگی کرد که خیال نابودی اسلام را دارند؟ کافران و ملحدان هر آن چه در توان دارند برای آسیب زدن به مسلمانان به کار میگیرند”.
زنان داعش نه تنها غرب و هر گونه سیستم زندگی غربی را رد میکنند بلکه ادعا دارند که خود چیز جدیدی خلق خواهند کرد یعنی جامعه ای جدید و پاک که خدا بر آن حکومت دارد و همه امورات آن بر طبق سنت و قرآن (البته بر اساس برداشت داعش از سنت و قرآن) اداره میشود. نکته جالب توجه و البته تاسف بار این که زنان غربی که تحت تاثیر مستقیم داعش قرار داشتهاند به شدت بی رحم شده و اعمال هر گونه خشونتی را در مسیر آن به اصطلاح “ایمان ناب” خود موجه می دانند.
از نظر آنان “خلافت” در واقع تجلی و ظهور همان چیزی است که از نظر آنها “آرمانشهر اسلامی” نام میگیرد یعنی جامعه ای که زنان به عنوان مادر، معلم، پیکارجو و تولید کننده و پرورش دهنده نسل بعدی پیکارجویان در آن مشارکت دارند. ام خطاب نوشته است:”ما زنان می توانیم کارهای زیادی در این جامعه انجام دهیم. مثلا ما می توانیم به هنگام نماز ظهر که همه مغازه ها بسته میشود و مردان برای ادای نماز به مساجد می روند، اسلحه به دست بگیریم و از شهرها محافظت کنیم و به این صورت وظیفه دینی و اجتماعی خود را انجام دهیم”. اما بلافاصله اضافه میکند:” ما به بهشت ایمان داریم و به همان اندازه که زندگی را دوست داریم به مرگ نیز عشق می ورزیم”.
افزایش خشونت طلبی در میان این زنان نیز از جمله مسایلی است که در این تحقیق جدید به آن پرداخته شده است. به عنوان مثال زنی به نام “ام حسین” که شهروند بریتانیا است و ظاهرا مدتی را در میان داعشی ها سپری کرده است می نویسد:” بدانید که ما در عراق و سوریه ارتش شیرها را داریم، شیرهایی که تشنه خون بوده و کسب و کار آنها قتل است”. و هر بار که فیلمی از سربریدن های داعش در اینترنت منتشر میشود زنانی مانند ام حسین فریاد شادی میکشند. او پس از اعدام “پیتر کسیگ” گروگان آمریکایی و ۱۸ شهروند سوری به دست داعش نوشت:” این تعداد گردن زدن آنهم به صورت همزمان واقعا عالی بود. من که از دیدن این فیلم ویدیویی خیلی لذت بردم!”.
_____________________________
محمدعلی فیروزآبادی- شفقنا_دی ولت