وقتى متوکل از ورود امام علیه السلام به شهر خاطر جمع شد، روش خود را تغییر داد و چند روزى امام را در کاروان سرایى که غریبه ها و فقرار و گداها در آن جا بودند، جاى داد و چند روز بعد خانه اى براى حضرت تعیین کرد…
محمد عابدی
وقتى متوکل از ورود امام علیه السلام به شهر خاطر جمع شد، روش خود را تغییر داد و چند روزى امام را در کاروان سرایى که غریبه ها و فقرار و گداها در آن جا بودند، جاى داد و چند روز بعد خانه اى براى حضرت تعیین کرد. (۱)
صالح بن سعید مى گوید: «روزى داخل سرّ من رأى شدم و خدمت امام رفتم و گفتم: این ستمکاران در همه امور سعى دارند نور تو را پنهان کنند و یاد تو را از دل ها بزدایند، تا این که در این جا تو را فرود آوردند. حضرت فرمود: اى پسر سعید! هنوز در معرفت قدر و منزلت ما در این پایه اى و فکر مى کنى این ها با شأن ما منافات دارد؟ نمى دانى کسى را که خداوند بلند کرد، به این ها پست نمى شود.
آن گاه امام با دست مبارک خود به جایى اشاره کرد. من برگشتم، بستان ها با انواع گیاهان آراسته، باغ ها با انواع میوه ها، نهرها، قصرها و… دیدم. حضرت فرمود: ما هرجا باشیم، این ها براى ما آماده است. » (۲)
از این پس خلیفه عباسى در برابر امام علیه السلام رفتارهایى را پیش گرفت که مى توان در دو بخش خلاصه کرد:
۱ – در ارتباط با شخص امام علیه السلام مانند آزار جسمى، زندان و… فشار اقتصادى، تحریم ارتباطى و…
۲ – در ارتباط با شخصیّت امام علیه السلام مانند ترور شخصیتى، مبارزات علمى با امام، تشویق شعرا به هجو حضرت و… اقدامات دیگر خلیفه را نیز مى توان این گونه برشمرد:
۱ – تلاش براى محو دین و آثار آن (رواج هرزگى، اسراف کارى، میدان دادن به یهودیان، شراب خوارى…)
۲ – استمرار و افزایش حجم تلاش هاى گذشته براى هجو اهل بیت علیهم السلام…
۳ – کوشش براى متلاشى کردن سازمان شیعیان از طریق فشارهاى اقتصادى….
ما پایان بخش مقاله خود را به ذکر نمونه اى از تلاش خلیفه براى ترور و تضعیف شخصیّت امام علیه السلام قرار مى دهیم.
طبق معمول که اطرافیان خلیفه گزارش هایى از احتمال شورش امام علیه السلام به وى مى دادند، این بار گزارش دادند که گروهى از شیعیان امام در قم مقدارى اسلحه و اشیاى دیگر برایش فرستادهاند و او قصد شورش دارد. متوکل گروه را شبانه فرستاد تا به خانه امام هجوم برند و او را با اموال مصادره شده نزد خلیفه بیاورند. امّا آنان امام را نشسته بر زمین مفروش به شن یافتند که قرآن مى خواند و عبادت مى کرد ولى چیز دیگرى نیافتند. وقتى امام را نزد خلیفه که مست و لایعقل بود آوردند، با بى شرمى تمام پیاله شراب را به حضرت تعارف کرد. امام سوگند یاد کرد که گوشت و خون من با شراب نیامیخته است. خلیفه گفت: پس شعرى بخوان. و چون زیاد اصرار کرد، امام این شعر را خواند:
باتوا على قلل الجبال تحرسهم // غلب الرجال فما اغنتهم القلل
واستنزلوا بعد عزّ من معاقلهم // فاودعوا حفراً یا بئس مانزلوا
ناداهم صارخ من بعدما قبورا // این الاساور و التیجان والحلل؟
این الوجوه التى کانت منعمه // من دونها تضرب الاستار و الکلل…؛ (۳)
بر قله کوهسار شب ها را به روز آوردند در حالى که مردان نیرومند از آنان پاسدارى مى کردند؛ ولى قله ها نتوانست آن ها را برهاند.
آنان پس از مدّت ها عزّت از جایگاه هاى امن به زیر کشیده شدند و در گودال ها جایشان دادند؛ چه منزل و آرامگاه ناپسندى!
پس از آن که خاک سپرده شدند فریادگرى فریاد برآورد کجاست آن دست بندها و تاج ها و لباس هاى فاخر کجاست آن چهره هاى در ناز و نعت پرورش یافته که به احترامشان پرده ها مى آویختند؟… »
این اشعار چنان زلزله اى در دل گناهکاران انداخت که بزم شراب شان به هم ریخت و همه گریستند و نه تنها امام علیه السلام تحقیر نشد، بلکه اهل مجلس خلیفه و خود خلیفه پى به ذلیل و خوار بوند خود بردند، هرچند در پس گریه هاى خلیفه، نقشه اى از این کار، کارآمدتر در حال ترسیم بود تا امام علیه السلام را به نوعى دیگر گرفتار سازد.
در هر حال متوکل نیز در سال (۲۴۷ ه. ق.) توسط منتصر به قتل رسید و خلافت به او رسید. وى با شیعیان به عطوفت رفتار مى کرد و بیشتر فشارهایى را که متوکل به وجود آورده بود از دوش شیعیان برداشت مانند برگرداندن فدک به علویان، آزادسازى زیارت امام حسین علیه السلام، برگرداندن موقوفات و تعیین فرماندارى نیکوکار بر مردم مدینه. (۴)
حکومت وى دیرى نپایید و بعد از آن به ترتیب مستعین و معتز به حکومت رسیدند که در عصر معتز و به دستور وى امام در سوم رجب (۲۵۴ ه ق.) به شهادت رسید.
مطالب مرتبط:
او خواهد آمد
دوران حیات امام هادی (علیه السلام)
امام جواد (علیه السلام) و موضوع امامت فرزندش
علاقه ی دیگران به امام
پی نوشت :
۱)- ارشاد مفید، ج ۲، ص ۳۰۹.
۲)- اصول کافى، ج ۱، ص ۴۹۸.
۳)- مروج الذهب، ج ۴، ص ۱۱ و تذکره الخواص، ص ۳۶۱.
۴)- کامل ابن اثیر، ج ۷، ص ۱۱۶.
منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره ۱۴