۱. تعیین وقت براى ظهور و فلسفه انتظار
انتظار منجى از سویى عاملى براى پایدارى و شکیبایى در برابر سختیها و مشکلات عصر غیبت و از سویى دیگر عاملى براى پویایى و تحرک شیعیان و آماده باش همیشگى آنان است. براساس تعالیم ائمه معصومین(ع) منتظر باید هر لحظه آماده ظهور باشد و زندگى خود را چنان سامان دهد که هر زمان اراده خدا به ظهور تعلق گرفت بتواند با سربلندى در پیشگاه حجت خدا ظاهر شود.
به عبارت دیگر انتظار ظهور حجت در آینده اى نامشخص هم بیم دهنده و هم نویدبخش است. بیم دهنده است؛ زیرا منتظر با خود میگوید شاید همین سال، همین ماه و یا همین روز ظهور رخ دهد پس باید آماده حضور در پیشگاه حجت خدا و ارائه اعمال خود به آن حضرت باشم. و امیدبخش است؛ چرا که منتظر میاندیشد شاید در آینده اى نزدیک ظهور رخ دهد و سختیها و مشکلات او به پایان برسد و لذا باید پایدارى و مقاومت ورزید و تسلیم جریانهایى نشد که در پى غارت سرمایههاى ایمانى و اعتقادیاند.
با توجه به مطالب یاد شده، میتوان گفت که تعیین زمان براى ظهور برخلاف مفهوم و فلسفه انتظار است و چه بسا منتظر را به سستى و یا ناامیدى بکشد؛ زیرا وقتى گفته شود که تا فلان زمان مشخص، هر چند آینده اى نه چندان دور، ظهور به وقوع نخواهد پیوست، ما به طور طبیعى دچار سکون و رکود میشویم و به این بهانه که هنوز تا ظهور فاصله داریم؛ از به دست آوردن آمادگى لازم براى ظهور خوددارى میکنیم.
از سویى دیگر اگر ظهور به هر دلیل در زمانى که به ما وعده داده شده رخ ندهد ما دچار ناامیدى و یأس میشویم و چه بسا که در اصل اعتقاد به ظهور منجى آخرالزمان نیز دچار تردید شویم. این نکته اى است که در روایات نیز مورد توجه قرار گرفته است.
از جمله در روایتى که فضیل بن یسار از امام محمد باقر(ع) نقل کرده، آن حضرت در پاسخ این پرسش که »آیا براى این امر (برخاستن قائم(ع))، وقت (مشخص) وجود دارد، فرمود:
کسانى که براى این امر وقت تعیین میکنند، دروغ میگویند (آن حضرت سه مرتبه این سخن را تکرار کرد و آنگاه فرمود:) زمانى که موسى(ع) قومش را براى رفتن به قرارى که با پروردگارش داشت ترک کرد، به آنها وعده داد که تا سى روز دیگر برمیگردد، اما زمانى که خداوند ده روز دیگر بر آن سى روز افزود، قومش گفتند: موسى خلاف وعده کرد پس آن کردند که کردند…۱
داستان ارتداد قوم یهود و گوساله پرست شدن آنها در پى تأخیر ده روزه حضرت موسى در تاریخ مشهور است و این هشدارى است به همه کسانى که در پى تعیین وقت براى ظهورند.
آنچه در روایات امام باقر(ع) در مورد فلسفه تعیین نشدن وقت ظهور آمده بود، به بیانى دیگر در روایتى که از امام موسى کاظم(ع) نقل شده، آمده است. آن حضرت در این زمینه میفرماید:
اگر به ما گفته میشد: این امر [ظهور قائم] تا دویست سال و یا سیصد سال دیگر واقع نمیشود؛ دلها سخت میشد و بیشتر مردم از اسلام برمیگشتند. اما گفتهاند: این امر چه با شتاب پیش میآید و چه نزدیک است! تا دلهاى مردم الفت گیرد و فرج نزدیک احساس شود.
بنابراین همه باید تلاش خود را متوجه اصل قضیه انتظار فرج، منتظر نگهداشتن مردم، حفظ شادابى و سرزندگى انتظار در آنها و یادآورى وظایف منتظران کنند و از پرداختن به موضوع زیان ظهور و تعیین وقت براى تان خوددارى نمایند۲.
۲. ظهور ناگهانى فرا میرسد
در بسیارى از روایاتى که از پیامبر گرامى اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) نقل شده، این نکته مورد تأکید قرار گرفته که ظهور نیز همانند قیامت، ناگهانى و غیر منتظره فرامیرسد. از جمله در روایتى که امام رضا(ع) به واسطه پدران بزرگوارش از پیامبر اکرم(ص) نقل میکند چنین آمده است:
به پیامبر(ص) عرض شد: اى رسول خدا آن قائم که از نسل شماست چه وقت ظهور میکند؟ آن حضرت فرمود: ظهور او مانند قیامت است. »تنها خداوند است که چون زمانش فرا رسد آشکارش میسازد. فرا رسیدن آن بر آسمانیان و زمینیان پوشیده است. جز به ناگهان بر شما نیاید«3و۴.
امام باقر(ع)، نیز در تفسیر این آیه شریفه:
آیا چشم به راه چیزى جز آن ساعتند که ناگاه و بیخبرشان بیاید؟۵
میفرماید:
مراد از ساعت، ساعت [قیام] قائم(ع) است که ناگهان برایشان بیاید۶.
حضرت صاحبالامر(ع) نیز در یکى از توقیعات خود بر این نکته تأکید میورزند که ظهور ناگهانى و دور از انتظار فرا میرسد:
فرمان ما به یکباره و ناگهانى فرا میرسد و در آن زمان توبه و بازگشت براى کسى سودى ندارد و پشیمانى از گناه کسى را از کیفر ما نجات نمیبخشد۷.
این دسته از روایات از یکسو هشدارى است به شیعیان که در هر لحظه آماده ظهور حجت حق باشند و از سویى دیگر تذکرى به همه کسانى که در پى تعیین وقت براى ظهورند.
۳. نهى از تعیین وقت براى ظهور
چنانکه گفته شد؛ تعیین وقت براى ظهور جایز نیست و براساس روایات معصومین(ع) ما وظیفه داریم کسانى را که به تعیین وقت براى ظهور میپردازند تکذیب کنیم. در اینجا براى آشنایى شما عزیزان به برخى از این روایات اشاره میکنیم.
امام صادق(ع) در روایتى خطاب به محمدبن سلم میفرماید:
اى محمد! هر کس براى تو خبرى از ما درباره تعیین وقت [ظهور] نقل کرد در تکذیب او درنگ نکن؛ زیرا ما [اهل بیت] براى هیچ کس وقت ظهور را تعیین نکرده ایم۸.
در روایات دیگرى وقتى »مهزم« به امام صادق(ع) عرض میکند:
فدایت شوم، در مورد این امرى که ما در انتظار آنیم، مرا آگاه کنید که چه زمانى واقع میشود؟
آن حضرت میفرماید:
اى مهزم! آنان که [براى این امر] تعیین وقت میکنند دروغ میگویند و آنها که [در این امر] شتاب میکنند نابود میشوند و کسانى که تسلیم میشوند نجات مییابند۹.
همچنین در توقیعى که از ناحیه مقدسه صاحبالزمان(ع) در پاسخ به پرسشهاى »اسحاق بن یعقوب« وارد شده چنین میخوانیم:
اما آشکار شدن فرج، به اراده خداوند است و آنان که [براى ظهور] وقت تعیین میکنند دروغ میگویند۱۰.
توجه به روایات یاد شده به خوبى این نکته را بر ما روشن میسازد که ما نه تنها حق نداریم به استناد برخى رویدادهاى اجتماعى و یا حوادث طبیعى به پیش بینى زمان ظهور و تعیین وقت براى آن بپردازیم؛ بلکه بر ما لازم است که ادعاى کسانى را که مدعى دانستن زمان ظهورند تکذیب کنیم و جلوى نشر اینگونه ادعاها را بگیریم.
فلسفه این حکم نیز روشن است؛ شما تصور کنید اگر هر از چندى زمانى براى ظهور تعیین شود و ظهور به وقوع نپیوندد چه پیش خواهد آمد. آیا مردم رفته رفته ناامید نمیشوند و اعتقاد خود را نسبت به اصل اندیشه مهدویت و ظهور منجى از دست نمیدهند؟!
۴. زمان ظهور، رازى از رازهاى خدا
براساس آنچه تاکنون بیان شد این احتمال که زمان ظهور را تنها خداوند، تبارک و تعالى، میداند تقویت میشود و میتوانیم بگوییم: حضرت مهدى (ع) نیز منتظر روزى هستند که با اذن خداوند حرکت نجات بخش خود را آغاز کنند. اما از برخى دیگر از روایات چنین برمیآید که خداوند، زمان فرا رسیدن امر فرج را چون بسیارى دیگر از رازهاى آفرینش براى پیامبر خود حضرت محمد(ص) آشکار ساخته و آن حضرت نیز آن را براى وصىّ خود امیر مؤمنان(ع) و ایشان نیز آن را براى فرزندشان امام حسن مجتبى(ص) و… همینطور هر امام براى امام پس از خود آشکار ساخته است. ولى آنها اجازه آشکار ساختن آن را براى دیگران ندارند.
در قسمتى از وصایاى امام صادق(ع) به ابوجعفر محمدبن نعمان، معروف به »مؤمن الطاق« با اشاره به زمان فرا رسیدن امر فرج چنین آمده است:
اى فرزند نعمان! عالم (امام) نمیتواند از همه آنچه که میداند، تو را آگاه سازد؛ زیرا آن [زمان] راز خداست که خداوند آن را به جبرئیل(ع)؛ جبرئیل(ع) آن را به محمد(ص)؛ محمد(ص) آن را به على(ع)؛ على(ع) آن را به حسن(ع)؛ حسن(ع) آن را به حسین(ع)؛ حسین(ع) آن را به على(ع)؛ على(ع) آن را به محمد(ع)؛ و محمد(ع) آن را به دیگرى [امام ششم] عرضه داشته است. پس شتاب مکنید…۱۱.
همچنین در روایت دیگرى که از امام محمد باقر(ع) نقل شده آن حضرت در پاسخ یکى از یاران خود که میپرسد: »کاش به ما میفرمودید این امر (ظهور امام مهدى(ع)) چه زمانى خواهد بود تا به آن خبر شادمان شویم« مطالبى را بیان میکنند که از آنها استفاده میشود که ایشان وقت ظهور را میدانند اما بنابر مصالحى از بیان آن خوددارى میکنند.۱۲
بنابراین در مورد این مطلب که آیا امام زمان(ع) از زمان ظهور خود آگاه است یا خیر اظهارنظر قطعى و صریحى نمیتوان کرد و هر دو احتمال از روایات قابلاستفاده است.
سخن آخر اینکه براساس روایات قطعى و تردیدناپذیر، وظیفه ما انتظار فرج، نزدیک دیدن ظهور و کسب آمادگى کامل براى فرا رسیدن این روز فرخنده است. بنابراین باید بسیار مواظب بود و اجازه نداد که اصل موضوع »انتظار فرج« به عنوان ارزشمندترین سرمایه اعتقادى شیعه با طرح مباحث فرعى و حاشیهاى چون زمان ظهور، نحوه زندگى حضرت در زمان غیبت و… مورد بیتوجهى یا کم توجهى قرار گیرد و از وظایف اصلى منتظران در زمان غیبت، غفلت شود.
ماهنامه موعود شماره ۴۵