بنیقریظه پیمان خود با پیامبر(ص) را شکستند، و بر خلاف بنی قینقاع و بنی نضیر قابل بخشش نبودند چراکه پیمان شکنی بنی قریظه اساس اسلام را در خطر انداخته بود و هم بخشش مرحله سوم یهود باعث جری شدن دشمنان اسلام میشد.
بنی قریظه چه کسانی بودند و جریان جنگ پیامبر (ص) با آنها چه بود؟
یهودیان بنی قریظه یهودیان مدینه سه گروه مشهور بودند:
۱) بنى قینقاع، هم پیمان طایفه خزرج و در خود مدینه مقیم بودند.
۲) بنى نضیر، هم پیمان طایفه اوس و در حومه مدینه ساکن بودند.
۳) بنى قریظه، هم پیمان طایفه اوس و در نزدیک مدینه سکونت داشتند. [و از یهودیان خیبر در شمال مدینه بودند.
پیامبر اکرم(ص) هنگام ورود به مدینه با یهودیان پیمان بست که
* مفاد پیمان پیامبر(ص) با یهودیان عبارتند از:
۱) یهودیان طایفه بنى عوف با مؤمنان هم پیمان و متحد و یک امتاند. یهودیان از آیین خود و مسلمانان هم از دین خویش تبعیت کنند. و بردگانشان نیز در حکم خود آنان هستند. این حکم شامل سایر یهودیان نیز مىشود.
۲) یهودیان هنگام جنگ عهدهدار هزینه خویش و مسلمانان عهدهدار هزینه خویش هستند.
۳) و همدیگر را علیه کسى که با پیروان این عهدنامه بستیزد و برخیزد، یارى کنند.
۴) روابط آنان بر مبناى نصیحت و خیرخواهى است، نه فساد و بدکاری
۵) هیچ کس در حق همپیمان خود بدرفتار نباشد.
۶) هر دو طرف باید ستمدیده را یارى نمایند.
۷) یهودیان مانند مؤمنان در موقع جنگ هزینه کنند.
۸) داخل شهر یثرب براى طرفداران این نوشته منطقه امن و حرم محسوب است.
۹) هر رویداد و اختلافى که میان پیروان این قرارداد اتفاق افتد و بیم تباهى رود، بازگشت آن به خدا و پیامبر اوست.
۱۰) نباید به قریش و بستگانشان پناه داده شود.
۱۱) طرفداران این نوشته یکدیگر را بر ضد کسانى که به مدینه حمله مىآورند، کمک نمایند … و هر کس باید بهاندازه توان خود از حقوق این قرارداد بهرهور شود.
۱۲) این قرارداد از ستمکار و بزهکار حمایت نمىکند.
پس از جنگ بدر یهودیان بنی قینقاع پیمان خود را شکستند، حضرت رسول(ص) آنها را نصیحت کرد ولی آنان پیامبر را تهدید نمودند، لذا پیامبر(ص) با آنها وارد جنگ شد، پس از مدت کوتاهی آنان تسلیم شدند، حضرت آنها را بخشید بشرط آنکه مدینه را ترک کنند.
بنی نضیرهم پیمان شکسته و وقتی پیامبر(ص) به قبیله آنان برای کاری رفته بودند، قصد جان ایشان را کردند، که پیامبر اکرم(ص) از موضوع اطلاع پیدا کرده و آنجا را ترک کردند، پس از محاصره آنان توسط مسلمانان آنان ابتدا مقاومت و نهایتا تسلیم شدند، حضرت رسول(ص) نیز آنان را بخشیدند به شرطی که مدینه را ترک کنند، آیات اولیه سوره حشر اشاره به این داستان دارد.
* داستان بنی قریظه:
بنی قریظه گروه سوم از یهودیان مدینه بودند که پیمان خود را شکستند، جنگ احزاب یا خیبر که مدینه در محاصره مشرکین قریش و همپیمانانشان بود، بنیقریظه به زعم اینکه کار مسلمانان تمام شده است، دست به اقدامات خطرناکی زدند، در این هنگام بود که گرفتارى و هراس مسلمانان بالا گرفت و بر کودکان و زنان بیمناک شدند. دشمن از فراز و نشیب آنها را محاصره کرده بود تا آنجا که مؤمنان به گمان افتادند و به هر یک از آنها نگرانى دست داد و نفاق منافقان نیز در همین جا آشکار شد و حتى یکى از منافقان گفت: محمد گنجهاى خسرو و قیصر را به ما وعده مىداد حال آن که هیچ کس از ما امنیت ندارد که بر قضاى حاجت بیرون برود.
مسلمان در ترس و خوف بسر میبردند تا جایی که این آیه نازل شد «إِذْ جاؤُکُمْ مِنْ فَوْقِکُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْکُمْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا. هُنالِکَ ابْتُلِی الْمُؤْمِنُونَ. وَ زُلْزِلُوا زِلْزالًا شَدِیداً وَ إِذْ یقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً.» احزاب/ ۱۲- ۱۰؛
آن دم که از بالا و پایینیان سوى شما آمدند و دیدگان خیره شد و جانها به گلوها رسید و به خدا گمانهاى گونهگون بردید. در آن هنگام مؤمنان امتحان شدند و به تزلزلى سخت دچار شدند، آن دم که منافقان و کسانى که در دلهایشان مرضى بود مىگفتند: خدا و پیامبرش جز فریب به ما وعده ندادند.
* دشنام گویی به رسول خدا
ابوبکر در این باره گفت: از یهود بنى قریظه نسبت به زنان و کودکانى که در مدینه بودند، بیشتر مىترسیدیم تا از قریش و غطفان از عواملى که خداوند به آن وسیله بنىقریظه را از حمله به مدینه منصرف ساخت، پاسدارى مسلمانان از مدینه بود.
شبى نبّاش بن قیس همراه ده نفر از شجاعان یهود از حصار خود بیرون آمد، بدان امید که بتواند شبیخونى به مدینه بزند.چون به نزدیکى بقیع رسیدند، گروهى از نیروهاى سلمه بن اسلم خبر شدند و پس از ساعتى درگیرى و تیراندازى، شکست خورده، بازگشتند.
غزال بن سموئل (یکی از یهودیان) همراه ده نفر از یهودیان به هنگام روز به این دژ حمله آوردند. آنان خود را پنهان نموده، به سوى دژ تیراندازى مىکردند. بنى قریظه در حالى به جنگ آمد که رسول خدا (ص) با احزاب درگیر بود. چنان که اگر کسى به سراغ آنان مىآمد، مسلمانان نمىتوانستند دشمن را رها کنند و به کمک اینها بشتابند.
بنى قریظه براى یورش شبانه به مدینه از قریش استمداد خواست. رسول خدا (ص) از این اندیشه تجاوزکارانه یهود باخبر شد. پس سلمه بن اسلم را با دویست مرد و زید بن حارثه را با سیصد نفر فرستاد تا از کوشکها و محلههاى مدینه پاسدارى کنند.
* آغاز غزوه بنی قریظه:
پس از بازگشت قریش و همپیمانانشان به مکه، پیامبر(ص) دستور محاصره غده سرطانی بنی قریظه را صادر کردند، چون این بنی قریظه بودند که در اثناء جنگ خندق نه تنها مسلمانان را یاری نکردند، بلکه پیمان شکستند و مشکلاتی برای اهالی مدینه ایجاد کردند و آنان را رعب و وحشت در دل مسلمانان انداختند.
از طرفی بخشش دو قبیله یهودی قبلی (بنی قینقاع- بنی نضیر) و سوء استفاده آنان در دشمنی دوباره با پیامبر(چنانچه رئیس قبیله بنی نضیر یعنی حی بن اخطب به خیبر رفته و موجبات جنگ خندق و پیمان شکنی بنی قریظه را فراهم نمود) باعث شد، پیامبر(ص) از بخشش گروه سوم خودداری کند چرا که آزموده را آزمودن خطاست.
خداوند نیز فرمود: الَّذِینَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ، ثُمَّ ینْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِی کُلِّ مَرَّهٍ، وَ هُمْ لا یتَّقُونَ. فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِی الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ یذَّکَّرُونَ. وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِیانَهً فَانْبِذْ إِلَیهِمْ عَلى سَواءٍ، إِنَّ اللَّهَ لایحِبُّ الْخائِنِین(سوره الأنفال/ ۵۶- ۵۸)
بخشش پیامبر(ص) برای مرحله سوم، باعث میشود دیگر گروههای یهودی (از قبیل خیبر و فدک) و غیر یهودی جسور شوند و نسبت به حمله به مسلمانان تحریک شوند، چرا که حمله به مدینه و مسلمانان از دوحال خارج نبود، یا شکست میخوردند یا پیروز میشدند، پیروز میشدند که به خواسته خود رسیده بودند و اگر شکست میخوردند نیز مشکلی نبود چون پیامبر(ص) آنان را میبخشید، لذا بخشش یهودیان برای مرحله سوم مشکلاتی برای مسلمانان به بار میآورد.
* برخورد پیامبر(ص) با بنی قریظه
پیامبر(ص) دستور محاصره قلعه بنی قریظه را صادر کردند. حضرت به آنان پیشنهاد تسلیم شدن دادند ولی آنان تسلیم نشدند، شاید اگر به پیشنهاد پیامبر اکرم(ص) تسلیم میشدند، تخفیفی در مجازاتشان داده میشد.
بنی قریظه تقاضای حکم(داور) بین خود و پیامبر(ص) را دادند. حضرت پذیرفتند. بنی قریظه پیشنهاد داوری سعد بن معاذ را دادند، (سعد هم پیمان آنان بود) پیامبر اکرم(ص) پذیرفتند.
سعد پیشنهاد داد طبق دین خودشان داوری کند، یهودیان بنیقریظه پذیرفتند. سعد گفت مردان جنگی کشته شوند و زنان و کودکان اسیر شوند این حکم در کتاب یهودیان نسبت به کسی که پیمان میشکند موجود است.
نتیجه:
بنی قریظه پیمان خود با پیامبر(ص) را شکستند، و بر خلاف بنی قینقاع و نبی نضیر قابل بخشش نبودند زیرا که پیمان شکنی بنی قریظه اساس اسلام را در خطر انداخته بود و هم بخشش مرحله سوم یهود باعث جریح شدن دشمنان اسلام میشود لذا مانند دو قبیله قبل بخشیده نشدند.
با این همه حضرت رسول(ص) به آنها پیشنهاد تسلیم شدن دادند ولی آنان نپذیرفتند، بلکه تقاضای حَکَم کردند و حَکَم را نیز خود مشخص کردند و پیامبر نیز پذیرفتند، حکم نیز طبق کتاب خودشان داوری و قضاوت کرد، که مردان جنایتکار کشته و بقیه اسیر شوند، اما به انگیزههای مختلف تعداد کشته را بیشتر از واقعیت نشان دادهاند که ثمره آن تخریب چهره اسلام و شخص رسولالله(ص) شده است، حال آنکه کشته شدن مخصوص جنایتکاران از بنی قریظه بوده نه همه مردان، آیه قرآن نیز بر این تأکید دارد.