نیکی ها و اخلاق پسندیده امام هادی سلام الله علیه را نمی توان در شمار عدد ذکر نمود. اما میشود به افتخارآمیزترین آنها که موجب حیرت است بسنده کرد.
به گزارش «موعود»، امامان و پیشوایان معصوم (علیهم السلام) انسانهای کامل و برگزیده ای هستند که به عنوان الگوهای رفتاری و مشعل های فروزان هدایت جامعه بشری از سوی خدا تعیین شدهاند. گفتار و رفتار و خوی و منش آنان ترسیم حیات طیبه انسانی و وجودشان تبلور تمامی ارزشهای الهی است.
بدون شک، ارتباط با چنین چهره هایی و پیروی از دستورها و رفتارشان، تنها راه دستیابی به کمال انسانیت و سعادت هر دو جهان است. پیشوای دهم (علیه السلام) یکی از پیشتازان دانش و تقوا و کمال است که وجودش مظهر فضائل اخلاقی و کمالات نفسانی و الگوی حق جویان و ستم ستیزان است.
امام ابوالحسن علی النقی هادی علیه السلام ملقب به امام “هادی”، دهمین پیشوای شیعیان درنیمه ذیحجه سال ۲۱۲ هجری در اطراف مدینه در محلی به نام ” صریا” متولد گشت. آن حضرت و فرزند گرامی ایشان امام حسن علیهما السلام به عسکریین شهرت یافتند، زیرا خلفای بنی عباس آنها را از سال ۲۳۳ به سامرا (عسکر) برده و تا آخر عمر پر برکتشان در آنجا، آنها را تحت نظر قرار دادند. امام هادی علیه السلام به لقبهای دیگری مانند: نقی، عالم، فقیه، امین و طیب شهرت داشت و کنیه مبارک ایشان ابوالحسن است. از آنجا که کنیه امام موسی کاظم و امام رضا علیهما السلام نیز ابوالحسن بود، لذا برای اجتناب از اشتباه، ابوالحسن اول به امام کاظم علیه السلام، ابوالحسن ثانی به امام رضا علیه السلام و ابوالحسن ثالث به حضرت هادی علیه السلام اختصاص یافته است.
پدر بزرگوارش امام جواد (علیه السلام) و مادرش بانوی گرامی سمانه است که بانویی با فضیلت و با تقوا بود. امام هادی (علیه السلام) در سن ۶ یا ۸ سالگی یعنی در سال ۲۲۰ هجری، پس از شهادت امام جواد (علیه السلام) به امامت رسید. مدت ۳۳ ساله امامت امام هادی (علیه السلام) با خلفای معتصم، واثق، توکل، منتصر، مستعن و معتز معاصر بود.
آری، نام او «علی» است و القاب زیبایش عبارتاند از: «نقی»، «هادی»، «عالم»، «فقیه»، «امین»، و «طیّب». و به آن حضرت «علی رابع»، و «ابوالحسن ثالث» نیز گفتهاند. پدر گرامیش، امام جواد علیهالسلام و مادر گرامیاش، «سمانه مغربیّه» است که او را به اسامی ماریه قبطیه، یدش، و حویث، و القابی چون: عابده، سیده شب زندهدار، قاری قرآن و… یاد کرده اند.
دوران اختناق
دوران امامت امام هادی علیه السلام همزمان بود با خلافت معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز، که از بین آنها متوکل، ستمگرترین خلیفه عباسی، سخت دشمن اهل بیت علیهم السلام و شیعیان بود. ابن اثیر می گوید: «متوکل نسبت به علی بن ابی طالب علیهماالسلام و اهل بیت او بُغْض شدیدی داشت و اگر به او خبر میدادند که کسی علی و اهل بیتش را دوست دارد، قصد مال و جانش را میکرد.»
با این حال، امام هادی علیه السلام خدمات علمی و فرهنگی زیادی به جامعه اسلامی و شیعه ارائه نمود. نوشته های حدیثی متعددی به حضرت هادی علیه السلام منسوب است که در چنان دوران اختناقی برای شیعیان و پیروان بیان نموده است، مانند: «رِسالَهٌ فی الرّد علی اَهْلِ الْجَبْرِ وَاَلتَّفْویض» که ابن شعبه در تحف العقول آن را نقل کرده است. و کلمات امام هادی علیه السلام که در مجموعه ای به نام «مسند الامام الهادی» توسط عزیزالله عطاری گردآوری شده است. و همچنین زیارت جامعه کبیره که یک دوره امام شناسی ژرف و عمیق است، یادگار آن امام همام است.
شاگردان
آن امام شاگردان فراوانی تربیت کرد که ۲۷ نفر از آنان دارای تألیف بودند، و مجموعا ۴۱۴ اثر را به رشته تحریر در آوردند. از میان آنها احمد بن محمد برقی ۱۲۰ کتاب، فضل بن شاذان نیشابوری ۱۸۰ کتاب، محمد بن عیسی بن عبید ۱۹ کتاب، محمد بن ابراهیم ۶۰ کتاب، و یعقوب بن اسحاق ۱۲ کتاب نگارش کرده اند. و راویان متعددی از حضرت روایت نقل کردهاند که اسامی ۱۸۵ نفر از آنان در رجال گرد آوری شده است.
شخصیتی با عظمت
عظمت شخصیت امام هادی (علیه السلام) به قدری زیاد است که دوست و دشمن را به اعتراف واداشته است. قسمتی از این اعترافات مبنی بر شخصیت آن امام به لحاظ اخلاقی و بخشی دیگر ناشی از ابعاد علمی آن حضرت و شمه ای، نتیجه کراماتی است که از آن بزرگوار صادر شده است.
ابن صباغ مالکی در کتابی موسوم به فصول المهمه خطوط واضحی از سیمای تابناک فضایل و ویژگی های اخلاقی امام هادی (علیه السلام) قهرمان شکست ناپذیر عصر متوکل عباسی را ترسیم میکند!
«فضل و علم امام دهم شیعیان بر اوج قلل بلند پایه عالم بشریت نقش بسته بود و رشته های مشعشع آن بر اختران آسمان سر می سایید. نیکی ها و اخلاق پسندیده او را نمی توان در شمار عدد ذکر نمود. اما میشود به افتخارآمیزترین آنها که موجب حیرت است بسنده کرد. او جمیع صفات نیک و مفاخر معنوی را یک جا در وجود داشت. ابعاد وسیع و منبع فیاض حکمت و دانش او بر لوح سرشتش ثبت شده و بدین سبب او از ناشایسته ها و آلایش ها به دور و برکنار است.»
امام هادی (علیه السلام) دارای نفس زکیه و عزمی راسخ و همتی عالی بود که هرگز احدی از مردم را نمی توان در مقایسه با او همتا و همسان دانست.
ابن شهر آشوب از رجال حدیث نقل میکند که او نیک سرشت ترین و پاک ترین روش را در میان جامعه دارا بود، راستگوترین افراد جامعه محسوب میشد، به هنگام سکوت، شکوه هیبت و تشعشع وقار، چهره او را دربرمیگرفت و چون لب به سخن میگشود، گزیده و نغز میگفت به طوری که شعاع کلامش روح آدمیان را سحر میکرد.
در وجود مقدس امام هادی (علیه السلام) ویژگی های اخلاقی پسندیده می درخشید. امامت، کمال و دانش و فضیلت و سرشت و اخلاق نیک از فرازهای اخلاقی این امام همام است.
خداوند به قدرت بی منتها و دانش وسیع خود، گنجینه هایی از دانش خود را بر خاندان رسالت افاضه و موهبت فرموده و ایشان را به زیور دانش آراسته است، این گنجینه ها، مجموعه اسرار علوم و معارف است که خداوند آن را دراختیار امامان شیعه که راهبران حقیقی بشر هستند، قرار داده است.
عالم دوران
امام هادی (علیه السلام) که در زمره امامان شیعه و از خاندان رسالت است، نیز از ویژگی دانشی گسترده و جامع برخوردار است، طوری که سمبل های دانش و فرهنگ وی، عقول را حیران و اندیشه ها را به اعجاب واداشته است.
امام دهم همچون پدران و اجداد بزرگوار خود در علم و دانش سرآمد روزگار بود. درخشش او در مدت حیاتش احترامیشگفت در قلوب همگان ایجاد کرده بود. نامه آن حضرت در رد پیروان معتقد به تفویض و جبریون و اثبات عدل و حد مابین جبر و تفویض، از فرازهای شگفت آور دوره امامت، امام هادی محسوب میشود و بسیار مورد تعمق و توجه میباشد.
امام هادی (علیه السلام) در این نامه، نظریه پیروان هر دو عقیده را با منطقی ترین اصول مردود اعلام کرده و اسراری از علوم و حقایق آن را پاسخ فرموده است.
با توجه به اینکه خداوند دارای عدل و انصاف و حکمت بالغه است، پس اوست که می تواند هر کس را بخواهد از میان بندگان خود برای ارسال پیامش و تبلیغ رسالتش و اتمام حجت بر بنده هایش برگزیند. گوشه ای دیگر از دریای بیکران دانش امام هادی (علیه السلام) در تاریخ خطیب بغدادی تجلی دارد. او به شهادت خود دانش امام را متذکر شده و در مقام اثبات آن میگوید:
چه کسی سر آدم(علیه السلام) را تراشید؟
روزی یحیی بن اکثم در مجلس واثق خلیفه عباسی که جمعی از علماء و فقها حضور داشتند، سؤال کرد که چه کسی سر حضرت آدم (علیه السلام) را هنگامیکه حج به جا آورد، تراشید؟
تمام حضار در پاسخ آن عاجز ماندند، واثق گفت: هم اکنون من کسی که جواب این سؤال را بدهد حاضر میکنم، سپس شخصی را بدنبال حضرت هادی (علیه السلام) فرستاد و وی را به دربار خلیفه دعوت کرد. امام نیز دعوت را پذیرفت و برای اظهار و بیان حقیقت به دربار واثق رفت. خلیفه پرسید: ای ابوالحسن به ما بگو چه کسی سر حضرت آدم را هنگام حج تراشید؟ امام فرمود: ای واثق ترا به خدا سوگند می دهم که ما را از بیان و جواب آن معاف کنی، خلیفه گفت: ترا سوگند می دهم که جواب را بفرمایی!
امام(علیه السلام) فرمود: اکنون که قبول نمیکنی، پس میگویم. پدرم مرا از جدم خبر داد و جدم از جدش که رسول خدا باشد، اطلاع داد که فرمودند: برای تراشیدن سر آدم جبرئیل مأمور شد یاقوتی از بهشت آورد و به سر آدم کشید تا موهای سرش بریزد.
منبع: جام نیوز