مقتداى مسیح
امین میرزایى
خوانندگان جوان این مطبوعه مىدانند که در حال حاضر دهها ایستگاه رادیو و تلویزیونى در سطح جهان و به موازات آن چندین و چند بنگاه نشر کتب و مجلات رایگان – همچون پلین یروث یوث، دسىژن و امثال آن – به زبانهاى زنده دنیا به نشر و تبلیغ کیش مسیحیان مشغولند و جملگى عشق و ایمان به مبشر محبت و رحمت، حضرت مسیحصلى الل.ه علیه وآله وسلم و رجعت دوباره او را به زمین محور تبلیغات خود نمودهاند. اگر این تبلیغات گسترده و تامل برانگیز که علاوه بر منشورات مکتوب و رادیو تلویزیون، در قالب ارسال نوارهاى کاستحاوى سرودهاى مذهبى و حتى بعضا تقدیم رایگان دستگاههاى پخش صوت مجهز به آرمیچر و بىنیاز به برق و باطرى! صورت مىپذیرد، صرفا متوجه ادیان منسوخ و بدوى و ظرفى – همچون ادیان مورد اعتقاد بخشى از ساکنان خاور دور در آسیاى جنوب شرقى یا آمریکاى لاتین و آفریقاى جنوبى و مرکزى مىبود، سخنى و گلهاى در کار نبود. و یا حتى اگر مبلغان فارسى زبان مسیحى که سمت نگارش و گویندگى برنامههاى رادیویى یکى از همین بنگاههاى تبلیغى را بر عهده دارند، در عوض استفاده از لقب «سید» پیش از نام خود – که از قضا با کنیه امام هشتم شیعیان حضرت «رضا»علیه السلام یکسان است! – از عنوانى و نامى دیگر در ترکیب نام خود بهره مىجستند – و یا حتى اگر در طول ماه رمضان گذشته ساعتى جز ساعات سحر ماه مبارک را به پخش برنامههاى خود به زبان فارسى، آن هم به روى طول موجى پهلو به پهلوى فرکانس پخش صداى جمهورى اسلامى اختصاص مىدادند، حیرتى برنمىانگیخت. اما متاسفانه چنین نیست و نوک تیز پیکان این تبلیغات – به ویژه در چند سال اخیر – به تغافل یا غافلانه متوجه مسلمانانى است، که بنا به آموزههاى دینى آمده در متون مقدس خود – اعم از کتاب و سنت – ایمان به شریعت آسمانى عیسىعلیه السلام و اصولا هر پیام عظیمالشان دیگرى را از جمله اصول و مبانى اعتقادى خود محسوب مىدارند و فرود دوباره آن پیامبر بزرگ مرتبه را و امداد و همیارى او را خاتم اوصیاء حضرت مهدىعلیه السلام انتظار مىبرند.
آرى! ما مسلمانان و بویژه شیعیان، به مسیحعلیه السلام عشق مىورزیم و آن رسول گرامى را کلمهاى از جانب خدا پیامبر صلح، دوستى و محبت مىدانیم. آن وجود گرانقدرى که از دامان پاک مریم عذراعلیهاالسلام به جامعه بشرى تقدیم شد، تا ایشان را به توحید خدا، صراط مستقیم او فرا بخواند و سلام و درود بىپایان الهى را به گاه میلاد و مرگ با خود به همراه برد: «اذ قالت الملائکه: یا مریم ان الله یبشرک بکلمه منه اسمه المسیح عیسى بنمریم وجیها فى الدنیا و الاخره و من المقربین» (45/آلعمران)
اضافه بر آنچه گفته شد، مادر گرامى و فرهیخته و نیکو ضمیر امام حى و غایب ما حضرت بقیهالله الاعظم روحى و ارواح العالمین لهالفداء، حضرت نرجس – ملیکه – علیهاالسلام از نوادگان پاک نژاد و نیک سیرت وصى و حوارى برجسته عیسى مسیحعلیه السلام حضرت شمعون على نبینا و آله و علیه افضل التحیه و الثناء است، که خواستگارى او علیهاسلام به گونهاى معجزهآسا، از سوى روح پاک پیامبر گرامى اسلام، حضرت محمد مصطفىصلى الله علیه وآله و پسر عم بزرگوار آن گرامى، وجود مقدس مولانا امیرالمؤمنین على بنابىطالبعلیه السلام و در محضر بزرگ بانوى دو جهان و سیده زنان بهشت زهراى اطهر، عذراى بتول حضرت مریمعلیهماالسلام، صورت پذیرفتهاست. آن زمان که کاخ آراسته سزار روم به لرزشى مهیب در هم ریخت، تا بساط عروسى آن بانو با شاهزاده رومى درهم پیچیده شود و در پى شبانى و روزانى پر تب و تاب، رؤیاى صادقه «ملیکه»پاکعلیهاالسلام، وصلت فرخنده او را فرسنگها دور از آن دیار با شهسوار عرب و میراثدار حکمت و عصمت و امامت، امامنا الحکیم، ابومحمد، حسن بنالعسکرى، علیهم الصلوه و السلام، نوید بخشد. (۱)
مولود مبارک این وصال مسعود، که عاقد آن در عالم ملکوت حضرت مصطفى، پیامبر گرامى اسلام محمد بنعبداللهصلى الل.ه علیه وآله فرستاده با کرامتخداوند به سوى زمینیان عیساى مسیحعلیه السلام بودهاند، مولا و مقتدا و محبوب دل و گمشده ما شیعیان منتظر است، که جمعه روزى در آینده پرده غیبت از رخ باهرالنورش برخواهد کشید و تیغ عدل خود را بر سر ستمگران جائز خواهد کوبید و این جهان فرو رفته در غرقاب ظلم و اسراف و ثروتاندوزى را، از چنگال عفریتستم رهایى خواهد بخشید. آن موعود مبارکى که اناجیل موجود از جمله «روح راستى» و «پسر انسان»ش خواندهاند و عیساى مسیحعلیه السلام، ظهور او را چنین مژده دادهاست:
«چون آن پارقلیطى که من به سوىتا خواهم فرستاد از سوى پدر بیاید، روح راستى که از سوى پدر مىآید. او درباره من گواهى خواهد داد.» (انجیل یوحنا، فصل15، آیه26) چنانکه در آیات چهاردهم و پانزدهم از فضل پانزدهم مىفرماید: «چون او بیاید، شما را به جمیع راستىها راه بنماید. چرا که او از پیش خود سخن نمىگوید. بلکه آنچه را بشنود مىگوید و شما را از آنچه در آینده خواهد بود خبر مىدهد که مرا جلال مىبخشد.» همچنین در آیه شانزدهم از فصل چهارم همین کتاب مىفرماید: «من از پدر خواهم خواست و او پارقلیطى دیگر به شما خواهد داد که تا ابد با شما خواهد بود.»
گذشته از سخن عیسىعلیه السلام در مزامیر داودعلیه السلام نیز از این موعود منتظر ذکرى به میان آمدهاست. آن حضرتعلیه السلام از جمله مىفرماید: «در میان امتها ندا سر دهید: خداوند سلطنت مىیابد. ربع مسکون پایدار مىشود و از لرزش باز مىایستد. و او قومها را به «انصاف» داورى خواهد کرد. آسمان شادى کند و زمین مسرور گردد، دریا و پریان آن غرش کنند و صحرا و هر چه در آن استبه وجد آیند. در آن روز تمام درختان جنگل ترانه خواهند خواند. زیرا که مىآید. زیرا که براى «داورى جهان» مىآید. ربع مسکون را به «انصاف داورى خواهد کرد» (مزمور ۹۶ از مزامیر داودعلیه السلام) چنانکه در همین کتاب نقل است: «صالحان وارثان زمین خواهند بود و در آن تا ابد ساکن شده عاقبت اشرار نابود خواهند شد» (مزمور سىوهفتم از همین کتاب) از سخن مزامیر یا همان زبور داودعلیه السلام، شاهدى صادق بر این مدعاى کتاب آسمانى ما قرآن است که مىفرماید: «و لقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادى الصالحون در زبور – و پس از آن ذکر – نوشته بودیم: که بىگمان زمین را بندگان صالح من به ارث خواهند برد.» (105/انبیاء)
در همین باره از پیامبر گرامى اسلامصلى الل.ه علیه وآله نقل است که پس از ذکر آیه صدوپنجاهونهم از سوره مبارکه نساء «و ان من اهل الکتاب الا لیمؤمنن به قبل موته و هیچیک از اهل کتاب باقى نمىماند، جز آنکه بىگمان پیش از مرگ عیسى به او ایمان آورد» مىفرماید: «زودا که پسر مریم در میانتان به عنوان حاکمى عادل فرود آید و دجال را بکشد و خوک را از میان ببرد و صلیب را بشکند و جزیه وضع کند و مال بگیرد و تنها خدا پروردگار جهانیان را سجده کند.» چنانکه در تفسیر قمى در ذیل همین آیه به اسناد خود از امام باقرعلیه السلام نقل مىکند که فرمود: «عیسىعلیه السلام پیش از رستاخیز به دنیا فرود مىآید و هیچ ملتى از یهود و جز آن نمىمانند مگر پیش از مرگ او بدو ایمان مىآرند. و او به امامت مهدى، نماز خواهد خواند» و شاید گویاتر از همه، این سخن رسول مکرم اسلامصلى الل.ه علیه وآله است که که بنا به نقل ینابیعالموده، باب هفتادوهشتم از جلد دوم مىفرماید: «ان خلفائى و اوصیائى و حججالله على الخلق بعدى الاثناعشر. اولهم على و آخرهم ولى المهدى. منزل روحالله عیسى بنمریم، فیصلى خلف المهدى و تشرق الارض بنور ربها و یبلغ سلطانه المشرق و المغرب بىگمان جانشینان و اصیاء من و حجتهاى خدا بر خلق در پس من این دوازده تناند. نخستین آنان على و واپسین آنان مهدى است. پس [چون نوبتبه مهدىعلیه السلام رسد] روحالله عیسى بنمریمعلیه السلام فرود مىآید و به امامت مهدى نماز مىگزارد و زمین به نور پروردگار خود روشنى یافته حکومت او خاور و باختر را زیر چتر خود مىگیرد.» مشابه این روایت را صفحه شصتودوم از اثر ارزشمند حضرت آیهالله صافى «منتخب الاثر» مىخوانیم:
«…سوگند به خدایى که مرا به حق به پیامبرى مبعوث کرد، اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز را آن اندازه طولانى خواهد کرد که فرزندم مهدىعلیه السلام قیام کند. آنگاه روحالله – عیسى بنمریمعلیه السلام – فرود آید و پشتسر او نماز بگزارد. زمین به نور او روشنى یابد و دامنه فرمانروایىاش خاور و باختر زمین همه را فرا گیرد.»
به شهادت محدثان شیعه و اهلسنت روایات وارد درباره فرود حضرت عیساى مسیحعلیه السلام به گاه ظهور حجت عجلالله تعالى فرجه الشریف مستفیضند. حدیث مستفیض حدیثى است که داراى بیش از سه زنجیره سند و طریق نقل حدیثباشد.
از سوى دیگر، گرچه به اعتراف بسیارى محققان معاصر و متقدم، لفظ «پاراقلیط» یا «پاراکلیتوس» آمده در اناجیل، نه به معناى «روحالقدس» که شکل تحریف یافته لفظ یونانى «پرکلیت» به معنى احمد یا محمد و از این نظر بر وجود مبارک رسول مکرم اسلامصلى الل.ه علیه وآله قابل انطباق است (از آن میان ن.ک. التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، حسن المصطفوى، المجلد الثانى، ذیل ماده حمد، صفحه303-307)، لیکن جالب توجه آنکه یکى از آیات رسیده از لسان عیسىعلیه السلام که گویا بشارت ظهور حضرت حجت عجلالله تعالى فرجه الشریف را بیان داشتهاست – آیه شانزدهم از فصل چهاردهم انجیل یوحنا – این لفظ یونانى (و شکل سریانى آن در اناجیل مترجم به این زبان) با صفت «دیگر» همراه آمدهاست: «من از پدر خواهم خواست و او پاراکلیتوس (در واقع همان پرکلیتوس) [یا پاراقلیط (پرقلیط) یا مهمیدى] دیگر به شما خواهد داد که تا ابد با شما خواهد بود.»
اطلاق لفظ «دیگر بر این پاراکلیتوس (به عبارت صحیحتر پرکلیتوس) در درجه نخستبر عدم انطباق آن بر «روحالقدس» معهود دلالت دارد، چرا که روحالقدس صرفا یکى است. در ثانى این پرکلیت دوم با پرکلیتیا محمد نخست متفاوت و در عین حال با او هم نام است. اینک اگر این نکته را که واژه پاراکلیتیونانى یا پاراقلیط سریانى شکل تحریف یافته «پرکلیت» این واژه اخیر لفظ معادل «احمد» یا «محمد» به معنى «ستوده و پسندیده» در زبان یونانى است، از محققین زبانشناس معاصر، فىالمثل نویسندگان دائرهالمعارف بزرگ فرانسه (صفحه4174 از جلد بیستوسوم) پذیرا باشیم، لاجرم مىباید این «پارقلیط» موعود مسیحعلیه السلام را بر حضرت «بقیهالله الاعظم» روحى و ارواح العالمین لهالفداء منطبق بشماریم که نام اوعلیه السلام با نام رسول گرامى اسلام حضرت «محمد» مصطفىصلى الل.ه علیه وآله یکسان و کنیه شریفش با کنیه آن حضرت (ابوالقاسم) یکى است. به ویژه آنکه در ادامه همین گفتار مسیحعلیه السلام از غیبت دراز دامن این موعود منتظر نیز سخن به میان آمدهاست:
«من از پدر خواهم خواست و او «پارقلیطى دیگر» به شما خواهد داد که تا ابد با شما خواهد بود. یعنى روح راستى که جهان نمىتواند او را بپذیرد، زیرا که او را نمىبیند و نمىشناسد، اما شما او را مىشناسید، زیرا که با شما مىماند و در میانتان خواهد بود.»
و این حقیقتى است که در این سخن امام صادقعلیه السلام – به نقل از مفضل بنعمر – نیز در آن بصراحت اشاره شدهاست: «به خدا سوگند، صاحب این امر از شما پنهان مىشود و مورد احتمالات گونهگون واقع مىگردد تا که گویند مردهاست! یا هلاک شده، در کدامین وادى سر سپردهاست؟ و همچون کشتى گرفتار آمده در امواج به اضطراب خواهد بود، چرا آنکس که خداوند از او پیمان ستانده و ایمان را در دلش نقش کرده و او را بر روحى از خود پشتیبان بودهاست.» (اقوال الائمه، ج5، ص258)
لازم به یادآورى است که بنا به نقل همین کتاب – (اقوال الائمه، ج1، ص319) – نام مقدس حضرت بقیهالله الاعظم روحى و ارواح العالمین له الفداء در انجیل – مهیمد آخر – است.
ماهنامه موعود شماره ۷