به گزارش موعود، پایگاه اینترنتی روزنامه الشرق الاوسط چاپ لندن، روز گذشته به نقل از” یک سیاستمدار شیعی مستقل “!!، گفت؛ “اختلافات عمیق بین فرماندهان شبه نظامیان بسیج مردمی عراق تهدیدی برای بروز شکاف در این سازمان مسلح است که ایران آن را حمایت میکند.
این گزارش مشکوک، ادامه میدهد؛ “این سیاستمدار مستقل که از بیروت با الشرق الاوسط گفتگو کرد، از وجود اختلاف بر سر رهبری شبه نظامیان بسیج مردمیبین ابو مهدی المهندس و هادی العامری خبر داد…..”
شکست های پی در پی داعش در طول سال میلادی جاری در سوریه و عراق، ائتلاف محور مقاومت را، بیش از پیش در کانون توجهات جهانی قرار داده است. این موضوع، و فشار و هزینه بسیار زیادی که از ناحیه تجاوز و جنگ تحمیلی سعودی به یمن، بر ریاض تحمیل میشود، حکومت سعودی را به انفعال و فرافکنی، واداشته است.
گزارش بالا، و شایعه اختلاف و تقابل در سطوح عالی فرماندهان و مسئولان نیروهای بسیج مردمی و قوات بدر، نمونه ای از انفعال و عملیات روانی رسانه های وابسته به دولت سعودی است.
در نقد این ادعا، شاید مرور یک برش از واقعیت تاریخی و حقایقی از استحکام پیوندهای اخوت، میان برادران مجاهد عراقی، مفید باشد.
نگارنده این سطور، سالها افتخار داشتم که خلوص نیت، صفای باطن، عشق به ولایت، تیزبینی و ذکاوت سیاسی، و قدرت و شجاعت فرماندهی هر دو بزرگوار ذکر شده در گزارش “الشرق الأوسط” را،شاهد باشم، ان زمان که اولین اشعه روشن “اتحاد و سازماندهی مجاهدین عراقی و عرب” در هیبت یک یگان رزمی، جهت حضور مستقل در خطوط مقدم جنگ، علیه ارتش صدام، در بین جمع محدودی از فرماندهان انزمان جنگ مطرح شد، کسانی بودند که این امر را از ابتدا شکست خورده میانگاشتند بیاد دارم که مخالفین این طرح و هدف مؤثر و خطیر، استناد میکردند به این ضرب المثل که میگفت؛
“عراقی، اگر یکنفر باشد، انتقاد سیاسی میکند،
اگر دو نَفَر شدند، حزب تشکیل میدهند،
اگر سه نَفَر شدند، انشعاب میکنند…”
در همان حال هوا بود که، گردانهای امام صادق علیه السلام، با همت مجاهدین بزرگوار عراقی، حمایت و پشتیبانی فرماندهان جنگ، و مجاهدات و پایمردی عزیزان مخلصی همچون شهید اسماعیل دقایقی، و البته، حمایت های ایه الله شهید محمد باقر حکیم، شکل گرفتند، و با تقدیم شهدائ بسیار و تمزیج خون شهیدان مجاهد، از هر دو ملیت عرب و ایرانی، در یک یگان و یک سنگر، این یگان، قوام بیشتر یافت، تا بتدریج، در پی عملیات بدر، به سازمان تیپ، و در پی عملیات کربلای چهار، به سازمان لشکر، ارتقاء یافت، در طول سالهای جنگ علیه رژیم صدام، همه مجاهدین، با هر گرایش و اعتقاد و ریشه و خاستگاهی، زیر چتر فرماندهی واحد، مطیع و پرتلاش، مبارزه میکردند. بخصوص دو برادر خالص و پاک و بی ریا و بسیار فهیم و متعبد و متعهد، جنابان عزیزان، ابو حسن(هادی)العامری، و ابومهدی مهندس، نقش بسیار پر رنگ و مؤثری در استحکام و رشد این جریان اصیل مردمی عراق، داشتند.
هیچ زمانی را بیاد ندارم که حتی در مورد چگونگی ورود و عبور از خط و عملیات، و یا ضریب تلفات، که از مهمترین و حیاتی ترین مسایل یک یگان رزمی است، و حتی با وجود تفاوت نظر، کوچکترین تلخی و یا تقابل، بین برادران مجاهد، بخصوص ایندو بزرگوار ( حاج ابومهدی، و حاج ابوحسن عامری) بوجود بیاید، .
پس از شهادت اسماعیل دقایقی در فاصله زمانی دو عملیات کربلا چهار و کربلا پنج، ضرورتها إیجاب نمود که، لشکر، تحت فرماندهی “خودِ برادرانِ مجاهدِ عراقی” اداره شود. از بهترین دوران طلائی این یگان پرافتخار، دوران بسیار سختی بود که مهندس حاج ابو مهدی و نیز، حاج ابو حسن(هادی)العامری، فرماندهی لشکر را در زمان ادامه جنگ تحمیلی، عهده دار بودند، بدون کمترین تنش یا اختلاف.
با پایان جنگ تحمیلی، و تغییر شرایط، حیطه مأموریتها و وظائف و رویکرد و راهبرد سازمان نظامی نیروهای مجاهد عراقی “بدر”، تا سقوط صدام، بر أساس ملاحظات امنیت ملی عراق مستقل و متحد، بازتنظیم شد.
در این دوره، قوات بدر، حتی فراتر از یک لشکر عملیاتی تحت مسئولیت برادران عزیز و متحد، همچون حاج ابو مهدی، که هم در کسوت یک فرمانده نظامی، و هم یک سیاستمدار عاقل و تیز بین و هم یک پیشتاز امین اجتماعی جریان ساز، و نیز با همراهی و همرزمی و همفکری عزیز بی همتایی، همچون برادر حاج ابو حسن العامری ( فرمانده تیز بین و شجاع، و الگوی کاملی برای مدیریت عراقی) نقش ملی و فراقومی و فرامذهبی منحصر بفردی در امنیت داخلی عراق إیفا نمود.
حدود پانزده سال بسیار پر فراز و نشیب، تا إسقاط صدام، نیروهای مجاهد عراقی، در قالب سازمان “بدر” روزهای بسیار سخت و پر فراز و نشیبی را، بدان منوال که ذکر شد، پشت سر گذاشتند، و علیرغم تالمات بسیار روحی، معنوی و مادی، که از ناحیه سیاست های دولتهای پس از صدام، دیدند، باز هم، مهمترین نیروی مستقل ملی، ب
برای تامین امنیت ملی عراق، در میان أنبوهی عظیم از موجهای نابود ساز تفرقه و تباهی، همین یگان بدر، و سازمان نیروهای مردمی مجاهد ( نیروی بسیج ) عراق، بودند که، تا کنون، نه مدیر و رهبری پویا تَر و کاملتر از حاج ابو مهدی المهندس، دیدهاند، و نه فرماندهی شجاع تَر و موفق تَر و پیروز تَر از حاج ابو حسن العامری.
حیطه مسئولیت ها و ماموریتهای این دو فرمانده، کاملا معین و مشخص است، اتفاقا، انزمان که بر حسب اصرار دولتمردان، و ضرورت زمان، حاج ابو حسن العامری، کمی از مسئولیت فرماندهی نیروی بدر فاصله گرفته بود و در قامت تمام عیار یک دولتمرد، مسئولیت وزارت راه و ترابری دولت را بر عهده داشت و حاج ابو مهدی المهندس، به پایش و صیانت و حفظ و حراست از بنیان و بدنه نیروهای اصیل و مردمی مجاهده و مبارزه اصیل عراقی، اهتمام داشت، و، ان هنگام که زمزمه سازماندهی مجدد نیروهای سیاسی و نظامیبازمانده از حزب بعث و ارتش صدام، زیر لوای حمایت های پنهان ایالات متحده، رژیم صهیونیستی، دولت سعودی، و ترکیه و قطر، در قالبی که بعدا “داعش” نام گرفت، مطرح بود، ، و همان هنگام، برادر بزرگوار حاج ابومهدی المهندس که با دقت و وسواس، این روند خطرناک ضد امنیت ملی عراق، و ضد امنیت منطقه را رصد میکرد، شخصاً به اصرار، دولت و جناب حاج ابو حسن العامری را قانع کرد که، ایشان مجددا و مؤقتاً مسئولیت وزارت را وانهد، و به پٌست فرماندهی قوات بدر، بازگردد، بازگشتی بسیار موفق و مؤثر.
این همه را عرض کردم که بگویم،
اینجانب، با شناختی که از روحیه و اخلاق و منش و رفتار و رویکرد فردی این دو بزرگوار دارم، و نیز با شناختی که از فضای ساختاری و سازوکار سازمان های قوات بدر و سازمان نیروهای بسیج مردمی عراق دارم، وجود تفاوت دیدگاه و سلیقه را مطمئناً إنکار نمیتوانم کرد، اما، اما، اینکه “تفاوت نظر و یا حتی گله مندی در جزئیاتی از هماهنگی در امور اجرایی یا سیاستگزاری”، به “اختلاف بر سر فرماندهی شبه نظامیان بسیج مردمی در عراق”، و یا ” اختلاف عمیق بین فرماندهان شبه نظامیان بسیج مردمی عراق، تهدیدی برای بروز شکاف در این سازمان …”، تلقی شود، و با پردازشی غیر واقعی و بزرگنمایی شده، در صدر اخبار رسانه ای بین المللی قرار داده شود، قطعاً یک خط نفاق، و خط انشقاق و خواسته دشمنان ملت عراق است. همان خطی است که از روز اول هم، مخالف تشکیل یک نیروی بسیج ملی فراگیر فراقومی، و فرامذهبی، در عراق بود. کمااینکه از روز نخست سازماندهی هم، شیعه و سنی و عرب و ترکمان و کرد و ارتشی و عشائر و ازاده و همه قشر از أقشار عراقی های داوطلب مبارزه برای أزادی و استقلال عراق، در این یگان حاضر بودند، و عده ای، مخالف تشکیل چنین نیروبی بودند.
بنده اطمینان دارم که، هنوز هم، مانند سی سال پیش، بین برادران عزیزم، نظیر حاج ابو مهدی المهندس، و مهندس حاج ابو حسن العامری، وفاق و برادری و تعارف بر سر پذیرفتن مسئولیت مقدم، به یکدیگر، وجود دارد، و هر یک، دیگری را در شان و مرتبت و موقعیتی که دارد، شایسته ترین، و مناسبترین میداند، و اگر هم إصراری باشد، اصرار بر تعارف “تقدم و تعالی” به برادر خود است، و نه به خود.
خداوند ان شاالله، همه عزیزان مجاهد و رزمنده عراقی را برای حفظ و حراست ملت و کیان این مملکت ارزشمند، حفظ کند، و دشمنان ایشان را زمین گیر کند، و دوستان ایشان را، در برقراری صلح و ثبات و امنیت در این مملکت مصیبت زده، یاری کند.
منبع: خبرانلاین