دستگاه های امنیتی اروپا ناتوانند

حملات اخیر تروریستی در برخی از کشورهای اروپایی، در همان حال که ناتوانی دستگاه‌های امنیتی و ضعف‌های ساختاری آنها را برملا کرد، از جهات دیگری اروپا را با چالش روبه‌رو کرده است.

به گزارش موعود، پیر محمد ملازهی در فرهیختگان نوشت: اروپای غربی اکنون با دو جریان افراطی و رادیکال که خود را پشت سر مذهب یا ملی‌گرایی پنهان کرده‌اند، روبه‌رو است. جریانی که منشا عربی خاورمیانه‌ای دارد و شاخص‌های آن القاعده و داعش به حساب می‌آیند.

این جریان خود را مسلمان می‌داند و فکر می‌کند اروپا علیه دین اسلام موضع‌گیری کرده و به نوعی اسلام‌ستیز است. جریان افراطی دوم راستگراهای اروپایی با ادعای تصفیه قاره سبز از مهاجران است که یا از کشورهای اسلامی‌یا آفریقای سیاه فریب تبلیغات را خورده‌اند و فکر می‌کنند در اروپا به سطح زندگی بالاتری از کشور خود دست خواهند یافت. تروریسم محصول این دو جریان است. اما از آنجا که رسانه‌های غربی مایل نیستند که جریان راست افراطی مسیحی مذهب را مطرح کنند توجه اصلی را به جریان رادیکال اسلامی‌کرده‌اند تا اسلام‌ستیزی پوشش لازم را بیابد.

اما در نگاهی به ریشه‌های اصلی رشد رادیکالیسم و افراطی‌گری در خاورمیانه عربی و شمال آفریقا به خوبی می‌توان آن را در نحوه رفتار استعمارگران اروپایی در دوران استعمار و بعد از آن تا به امروز ردیابی کرد. نقش آمریکا در اشغال دو کشور عراق و افغانستان به بهانه مبارزه با تروریسم، غول تروریسم و افراط‌گرایی را از بطری خارج کرد و آنچه امروزه در کشورهایی نظیر فرانسه، بلژیک، انگلیس و آلمان شاهد هستیم واکنشی به دخالت‌های چند سده گذشته استعمارگران اروپایی است. داعش و القاعده که متهمان اصلی عملیات تروریستی در اروپا شده‌اند به‌عنوان یک واقعیت نه‌چندان پنهان محصول سیاست‌های غلط آمریکا و ناتو هستند. جریان‌های رادیکال تا چندی پیش در نگاه دنیای غرب ابزار استراتژیک و کارآمدی تصور می‌شدند که در افغانستان روس‌ها را ‌باید به زانو درمی‌آوردند. در آن مقطع همین نیروها، جهادگرانی تبلیغ می‌شدند که درصدد آزادسازی افغانستان از چنگال ارتش سرخ اتحاد شوروی سابق جهاد فی‌سبیل‌الله می‌کردند.

القاعده و داعش امروز چگونه تبدیل به نیروی مخوف کنونی و تروریست شدند. جابه‌جایی مفهومی مبارزان به تروریست و مبارزه به عملیات تروریستی در روندی عادی صورت نگرفت، بلکه ارتباط تنگاتنگی با اهداف دنیای غرب داشت. نیروهای رادیکال این جابه‌جایی مفهومی را رد کردند و ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱ محصول همین تفاوت در نگاه متحدان سابق بود. همان‌طور که اسامه بن لادن رهبر سابق القاعده گفته بود و همچنین، ایمن الظواهری و ابوبکر البغدادی روی آن تاکید دارند مبارزه القاعده و طالبان تعطیل شدنی نیست و هر نسلی بدون توجه به نتایج آن وظیفه خود را انجام می‌دهد. باشد که هزار سال طول بکشد. اروپا و آمریکا دیر یا زود مجبور خواهند شد که نگاه‌شان را تغییر دهند.

اعضای رادیکال سیاسی و ایدئولوژیک داعش و القاعده تمامی مشکلات و عقب‌ماندگی‌های تاریخی کشورهای اسلامی را در سیاست‌های غرب جست‌وجو می‌کند و چون پاسخ لازم را نمی‌یابد خشونت را چاشنی ایدئولوژی می‌کند تا یاس خود را پنهان کند. جهانی که در یک طرف آن اقلیتی از همه مواهب هستی برخوردار باشند و اکثریت قاطع ساکن کره زمین به نان شب محتاج، نمی‌تواند در آرامش سپری کند. تمرکز ثروت و قدرت و مواهب هستی در اروپا و آمریکا نسلی یاغی به بار آورده است که به مدد تکنولوژی درصدد است که میدان بازی را برهم بزند. دنیای مدرن نیازمند بازنگری در رفتارهایش با دنیای سنت است که رادیکال‌ها قطع نظر از تعلقات‌شان، خشونت را توجیه می‌کنند.

تروریسم اگر بد است، منحصر کردن آن به مسلمانان و نادیده گرفتن افراط مسیحی و یهودی به همان نسبت بد است. تا تبعیض هست، تا دخالت هست، تا اشغالگر هست، تا غارت ثروت‌های ملی ملت‌ها و تبانی غرب با اقلیتی از بومیان صاحب‌امتیاز و قدرت هست، خشونت در غرب هم هست، چه آن را تروریسم بنامندچه آن را مبارزه بنامند.
منبع: الف

همچنین ببینید

لوشاتو

لوکاشنکو: به پریگوژین گفتم که نیروهای واگنر مثل حشره له خواهند شد

رئیس جمهور بلاروس تأکید کرد که به رئیس واگنر در مورد نابودی اعضای گروه هشدار …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *