آیا وجدان‌های ما مرده است؟

172 yzy2ndrinz - آیا وجدان‌های ما مرده است؟هارولد پینتر، برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۰۵ درگذشت. با شنیدن این خبر به یاد نطق وی در حین دریافت این جایزه افتادم. من در دسامبر ۲۰۰۵ در لندن حضور داشتم و در حال سخنرانی در کنفرانس سالانه «جنگ را متوقف کنید» بودم که پینتر نطق خود را از لندن و از طریق ارتباط تلویزیونی برای حاضرین در مراسم اسلو ایراد کرد. چون او در آن زمان به شدت بیمار بود و قادر به سفر نبود.

 

چکیده:

هارولد پینتر، برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۰۵ درگذشت. با شنیدن این خبر به یاد نطق وی در حین دریافت این جایزه افتادم. من در دسامبر ۲۰۰۵ در لندن حضور داشتم و در حال سخنرانی در کنفرانس سالانه «جنگ را متوقف کنید» بودم که پینتر نطق خود را از لندن و از طریق ارتباط تلویزیونی برای حاضرین در مراسم اسلو ایراد کرد. چون او در آن زمان به شدت بیمار بود و قادر به سفر نبود.
زمانی که دریافتم او استفاده از تریبون جایزه نوبل را برای پرداختن به موضوع جنگ عراق انتخاب کرده و بخش عمده‌ای از نطق خود را به تنویر افکار عمومی‌بین المللی و پرتو افکندن بر تأثیرات غم‌انگیز سیاست خارجی چند دهه گذشته ایالات متحده و به ویژه تصمیمات جورج بوش و تونی بلر برای تهاجم و اشغال عراق، گوانتانامو و شکنجه اختصاص داده، بسیار شگفت زده شدم و به هیجان آمدم.
 
پرسش محوری نطق پینتر یعنی «آیا وجدان‌های ما مرده است؟»، امروزه نیز با گذشت سه سال از ایراد این نطق تحت عنوان «هنر، حقیقت و سیاست» هنوز موضوعیت دارد.


هنر، حقیقت و سیاست
نطق ایراد شده توسط ‌هارولد پینتر، دریافت کننده جایزه نوبل

ایالات متحده دیگر هیچ دلیلی برای خوددار و حتی تودار بودن نمی‌بیند. آمریکا بدون هراس یا رودربایستی، همه کارت‌های خود را روی میز گذاشته است. این کشور آشکارا به سازمان ملل متحد، قوانین بین المللی یا اختلاف آرا و انتقاد که آمریکا آنها را نامربوط می‌داند، محل سگ هم نمی‌گذارد.
این کشور بره کوچولو و نق نقویش یعنی بریتانیای کبیر مفلوک و سست عنصر را نیز دارد که لی لی کنان پشت سر آن به هر جا که دلخواه اوست می‌رود.
چه بلایی بر سر حساسیت اخلاقی ما آمده است؟آیا اصولاً تاکنون چنین حساسیتی داشته‌ایم؟ این کلمات چه معنایی دارند؟ آیا به اصطلاحی مربوط می‌شوند که این روزها خیلی به ندرت به کار گرفته می‌شود: وجدان؟ وجدانی که نه تنها به اعمال ما بلکه به مسئولیت مشترک ما در ارتباط با آنچه که دیگران انجام می‌دهند ارتباط دارد.آیا چنین وجدانی به کلی مرده است؟
به خلیج گوآنتانامو نگاهی بیندازید. صدها نفر بیشتر از سه سال است که بدون هیچ اتهامی در آنجا زندانی شده‌اند و بدون برخورداری از هیچ نماینده حقوقی یا پروسه قضایی، در آنجا زندانی هستند. این ساختار نامشروع، به بهانه دفاع از کنوانسیون ژنو، مستمسک قرار گرفته است. این ساختار نه تنها برتافته می‌شود بلکه «جامعه بین المللی» اصلاً در اندیشه آن نیست. کشوری این نقض حقوق جنایتکارانه را مرتکب شده است که خود را رهبر جهان آزاد اعلام می‌کند. آیا ما در اندیشه ساکنان خلیج گوآنتانامو هستیم؟ رسانه‌ها درباره آنها چه می‌گویند؟ آنها گه گاه ـ به شکل یک مطلب کوچک در صفحه شش ـ خودی نشان می‌دهند. آنها به سرزمینی غیر مسکون فرستاده شده‌اند که شاید به واقع هیچ گاه برایشان بازگشتی در کار نباشد. در حال حاضر بسیاری از آنان در اعتصاب غذا به سر می‌برند و به زور به آنها غذا داده می‌شود. از جمله زندانیان انگلیسی آنجا. در این رویه‌های تغذیه اجباری هیچ دقت و ظرافتی رعایت نمی‌شود. هیچ داروی مسکن یا بیهوشی به کار گرفته نمی‌شود. این کار فقط از طریق لوله‌ای انجام  می‌گیرد که از راه بینی وارد حلق زندانی می‌شود. زندانی خون بالا می‌آورد. این کار یک شکنجه است.
وزیر امور خارجه بریتانیا دراین باره چه گفته است؟ هیچ چیز. نخست وزیر بریتانیا در این باره چه گفته است؟ هیچ چیز. چرا؟ چون ایالات متحده گفته است: انتقاد از رفتار ما در خلیج گوآنتانامو به مثابه رفتاری غیر دوستانه است. شما یا با مایید یا بر ما. به همین خاطر است که مسئولان انگلیسی خفقان گرفته‌اند.
تهاجم به عراق عملی راهزنانه بود، عملی بی شرمانه و منطبق بر تعریف تروریسم دولتی که نشان دهنده سرافکندگی به تمام معنا برای مفهوم قوانین بین‌المللی است. این تهاجم یک اقدام نظامی خودسرانه و الهام گرفته از مجموعه‌ای از دروغ بر روی دروغ و تحریف و دستکاری فاحش در رسانه‌ها و در نتیجه در مردم بود؛ اقدامی‌که با هدف تثبیت کنترل نظامی و اقتصادی آمریکا در پوشش ظاهری آزادی خاورمیانه به عنوان آخرین راه چاره بود؛ چرا که تمامی توجیهات دیگر، ناکام مانده بودند. آنها با اصرار لجوجانه خود بر به کار گیری نیروی نظامی، مسئول مرگ و معلولیت هزاران هزار انسان بی گناه بوده‌اند.
ما شکنجه، بمب‌های خوشه‌ای، اورانیوم خفیف شده، اقدامات بی شماری شامل قتل‌های تصادفی، مصیبت، خفت و خواری برای مردم عراق به ارمغان برده‌ایم و آن را بردن آزادی و دمکراسی، برای خاورمیانه نام نهاده ایم.
شما چند نفر دیگر را باید بکشید تا شرایط لازم برای توصیف آن به عنوان یک کشتار دسته جمعی یا جنایت جنگی را بیابد؟ یکصد هزار نفر؟
از نظر من که تعداد این قربانیان تا همین جا نیز بیشتر از حد لازم است. بنابراین اکنون زمان آن است که بوش و بلر را به پیشگاه «دادگاه عدالت جنایات بین المللی» بکشانیم اما بوش زیرکی به خرج داده است. او دادگاه عدالت جنایات بین المللی را مورد تصویب قرار نداده است. از این روست که اگر هر یک از سربازان آمریکایی یا یک سیاست‌مدار خود را درجایگاه متهم بیابد، پیشاپیش هشدار داده است که تفنگداران نیروی دریایی را اعزام خواهد کرد. اما تونی بلر دادگاه عدالت جنایی بین المللی را مورد تصویب قرار داده و در نتیجه می‌توان او را تحت پیگرد قانونی قرار داد. اگر مقامات این دادگاه تمایل داشته باشند، ما می‌توانیم نشانی او را در اختیار آنها بگذاریم. نشانی او این است: شماره ۱۰، داونینگ استریت، لندن.
 تا قبل از آغاز شورش‌ها در عراق، دست کم صد هزار عراقی در اثر بمب‌ها و موشک‌های آمریکایی کشته شدند. اینها مردم به حساب نمی‌آیند. مرگ آنها وجود خارجی ندارد.آنها متنی نانوشته هستند. از آنها حتی در سوابق نیز به عنوان مرده ذکری نشده است. ژنرال آمریکایی تامی فرانکس می‌گوید: «ما جسد شماری نمی‌کنیم».
در اوایل این تهاجم، عکسی در صفحه اول روزنامه‌های انگلیسی به چاپ رسید که تونی بلر را در حال بوسیدن گونه یک پسر بچه کوچک عراقی نشان  می‌داد. کاپیتان گفت:« یک کودک سپاس گزار.» چند روز بعد، گزارشی به همراه یک عکس در یکی از صفحات داخلی روزنامه‌ها به چاپ رسید که یک پسربچه چهار ساله دیگر را اما با دو دست قطع شده نشان می‌داد. خانواده او در اثر انفجار یک موشک کشته شده بودند. او تنها عضو نجات یافته این خانواده بود. او می‌پرسید: «کی دست‌هایم را به من پس می‌دهد؟» این گزارش مسکوت گذاشته شد. خب! تونی بلر این کودک را که در آغوش نگرفته بود. او بدن هیچ کودک معلول دیگر یا جسد خون‌آلود یکی از کشته شدگان را نیز در آغوش نگرفته بود. خون کثیف است. وقتی که در حال ایراد یک سخنرانی خالصانه و صادقانه در تلویزیون هستید، وجود خون، پیراهن و کراواتتان را کثیف می‌کند.
وجود دو هزار آمریکایی کشته شده آزار دهنده است. آنها در تاریکی هوا روانه گورهایشان شدند. مراسم تشییع پنهانی برگزار می‌شود، جوری که باعث آزار خاطر نشوند. معلولان برای بقیه عمر، در رختخواب‌هایشان می‌پوسند. با این حساب، هم مردگان و هم معلولین، هر یک در گوری متفاوت، می‌پوسند.
پیشتر گفتم که در حال حاضر ایالات متحده در ارتباط با قرار دادن کارت‌های خود بر روی میز، کاملاً صریح و روراست است. این وضعیت وجود دارد. اکنون سیاست رسمی و اعلام شده این کشور با عنوان «سلطه همه جانبه» معنا     می‌شود. این اصطلاح از من نیست، از خود آنهاست. «سلطه همه جانبه» یعنی کنترل زمین، دریا و فضا و تمام منابع لازم آنها.
ایالات متحده هم اکنون هفتصد و دو مورد از تأسیسات نظامی در سراسر جهان و در صد و سی و دو کشور را در اشغال خود دارد. ما دقیقاً نمی‌دانیم که آنها چگونه به این جاها رسیده‌اند، اما آنها به خوبی و خوشی در این مکان‌ها حضور دارند.
ایالات متحده هشت هزار کلاهک اتمی فعال و عملیاتی در اختیار دارد و هزار عدد از این کلاهک‌ها در وضعیت هشدار آتش قرار دارند و آماده پرتاب با یک هشدار پانزده دقیقه‌ای هستند. این جنگ افزارها، سیستم‌های جدید و توسعه یافته‌ای از تسلیحات نظامی‌با عنوان بمب‌های سنگرکوب هستند. انگلستان که تا به حال بیشترین همکاری‌ها را با آمریکا داشته است، قصد دارد موشک‌های اتمی فعلی خود را با نام Trident با سیسم‌های جدید جایگزین کند. در این اندیشه‌ام که آنها با این موشک‌ها چه کسی را می‌خواهند هدف بگیرند؟ اسامه بن لادن؟ شما؟ جو داکز؟چین؟ پاریس؟ کی می‌داند؟ آنچه که ما می‌دانیم این است که این کار ـ در اختیار داشتن و تهدید به استفاده از تسلیحات هسته‌ای ـ دیوانگی کودکانه‌ای است که قلب فلسفه سیاسی فعلی آمریکا را تشکیل داده است. ما باید در اندیشه‌های خود تجدید نظر کنیم؛ ایالات متحده در یک موقعیت نظامی مسلط قرار دارد و هیچ نشانه‌ای از تزلزل و کوتاه آمدن آن از این موقعیت نیز به چشم نمی‌خورد.
اگر نگوییم میلیون‌ها، هزاران نفر در خود ایالات متحده به شکلی آشکار، حالشان از اقدامات دولتشان به هم می‌خورد و از این اقدامات شرمسار و خشمگینند، اما آن طور که پیداست، این عده هنوز یک نیروی سیاسی منسجم را شکل نمی‌دهند. ولی فروکش کردن نگرانی، عدم اطمینان و هراسی که هر روزه شاهد رشد بیشتر آن در ایالات متحده هستیم، محتمل نیست.
امیدوارم که شما به این نتیجه برسید که بله، ما دارای وجدان هستیم و شما نیز به میلیون‌ها آمریکایی بپیوندید که باید کسانی را که اقدامات جنایتکارانه مرتکب شده‌اند پاسخ‌گو بدانیم. حال این افراد چه جزو دولتمردان و سیاست‌آفرینان باشند و چه تحقق بخشندگان این سیاست‌ها.
برای دولت و کنگره جدید نامه بنویسید و خواستار انجام تحقیقات رسمی در مورد اقدامات جنایتکارانه انجام شده توسط اعضای دولت بوش شوید و در روز تحلیف به ما بپیوندید تا مسئولیت‌های رئیس جمهور جدید را به او یادآوری کنیم.

آن رایت
منبع:www.commondreams.org
سیاحت غرب شماره ۶۹

 

همچنین ببینید

لوشاتو

لوکاشنکو: به پریگوژین گفتم که نیروهای واگنر مثل حشره له خواهند شد

رئیس جمهور بلاروس تأکید کرد که به رئیس واگنر در مورد نابودی اعضای گروه هشدار …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *