ریحانه پیامبر در اوج تقوا
واژه ارجدار تقوا در اصل از ریشه «وقایه» به مفهوم خویشتن داری، قرار دادن روح در پوشش حفاظتی در برابر آفت های گناه و بیدادگری، نیروی کنترل کننده درونی و در نقش ترمز نیرومندی است که ماشین پیچیده وجود انسان را در لغزشگاه ها و سر پیچ های خطرناک، حفظ و از تندروی های مرگبار و رسوایی برانگیز باز می دارد.
شاید از همین دیدگاه است که در نگرش اسلامی، از آن به عنوان یک دژ تسخیرناپذیر در برابر سپاه زشتی و گناه یاد میشود.
“ان التقوی دار حصن عزیز.” (۱) .
و یا به مرکب راهواری تشبیه میگردد که زمام آن بر دست سوار و صاحب آن است و او را تا بهشت پرطراوت خدا می رساند.
“الا و ان التقوی مطایا ذلل حمل علیها اهلها… فاوردتهم الجنه.” (۲)
و یا به کلید هر در بسته، توشه پرشکوه روز رستاخیز، سرمایه آزادی و آزادگی انسان از اسارت انواع بردگی ها، سبب نجات از هر هلاکت، پایه و اساس هر کار خیر و شایسته، سرچشمه برکات معنوی و مادی، روشن ترین اثر ایمان به مبدا و معاد، نخستین شرط رهروان راه حق، معیار شخصیت انسان، سبب پیدایش نور یقین در قلب، از وسایل فزونی دانش و بینش انسان، ثمره و میوه پرستش و عبادت خالصانه و عارفانه خدا، بزرگ ترین ارزش انسان، سرلوحه دعوت پیامبران، کلید بهشت پرطراوت و زیبا، و وسیله رسیدن امدادهای خدا عنوان مییابد.
“فان تقوی الله مفتاح سداد و ذخیره معاد…” (۳) .
و همه معارف و مفاهیم و برنامه های دینی، کلاس ها و وسایلی میگردند تا انسان بپرورند و تا ملکه احساس مسئولیت در برابر خدا، خویشتن، انسان ها و طبیعت و تاریخ را در او زنده و پویا و پایا و شکوفا سازند.
و راستی که ریحانه پیامبر در اوج این تقوا و عفاف و اخلاق و پروا بود و گستره جان و کران تا کران وجودش آراسته به این حقیقت.
او نه تنها آراسته به پروا به مفهوم خویشتن داری از لغزش و گناه، که بر اوج تقوا و کمال پر کشیده بود؛ چرا که از امور مشتبه نیز خویشتن را سخت پاک و دور نگاه می داشت و در همه ابعاد زندگی، از اندیشه تا گفتار، از قلمرو خانه و خانواده و نزدیکان تا دیگران، از سیاست تا مذهب، از اقتصاد تا اجتماع، از هنر تا فرهنگ، از زندگی خصوصی، تربیت فرزندان، برخورد با زیردستان، دعوت به ارزش ها و هشدار از ضدارزش ها سخت مراقب خویش بود و همه جا در اوج پروا عمل میکرد و تقوا راه و رسم هماره او بود. برای نمونه:
او در پروا و عفت و اخلاق در اوجی می اندیشد که با وجود جهاد علمی، فرهنگی، هنری، تربیتی، اجتماعی، سیاسی، حقوقی، فکری و تلاش خستگی ناپذیر در دیگر میدان های زندگی تاریخ ساز و پرفراز و نشیب خویش با ابرمرد تاریخ، از نابینا نیز خویشتن را می پوشاند و می فرماید: اگر او مرا نمیبیند، من وی را میبینم. اگر او از نعمت بینایی محروم است، می تواند بوی خوش استشمام کند، پس چه بهتر که در برابر او نیز وقار و متانت و کرامت انسانی رعایت گردد.
“ان لم یکن یرانی فانی اراه و هو یشم الریح. فقال رسول الله: اشهد انک بضعه منی.” (۴) .
و با الهام از قرآن در گفتارش، هماره با لحن و سبکی سنجیده سخن میگوید و با وقار و متانت رفتار میکند تا مبادا دل های بیمار به تزلزل بیفتند.
“فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض” (۵) .
بر اثر پروا و عفاف، از “اسماء”، یکی از شاگردان برجسته اش می خواهد تا ترتیبی اتخاذ کند که پیکر زنان به هنگام تشییع در پوششی قرار گیرد که با وقار و عفاف و احترام همراه باشد و فراز و نشیب بدنشان بر روی تخته- که تا آن روز مرسوم بود- هویدا نباشد.
در اوج پروا و تقوا و عفاف، به مسئولیت های اجتماعی خویش می اندیشد و به پیکار با ستم و فریب برمی خیزد و با دنیایی وقار و معنویت، با پوشش مناسب در حلقه بانوان به مسجد می آید و در جایگاهی مناسب قرار میگیرد تا باران حقایق را بر کویر دل ها و مزرعه تاریخ بباراند و از آغاز تا انجام حماسه بزرگش به راستی تقوای الهی هوید است.
همتای بی نظیرش در وصف تقوای وصف ناپذیر او می فرماید:
“انت ابر و اتقی و اکرم و اشد خوفا من الله…“؛
بانوی من! تو نیکوکردارتر و پرواپیشه تر و پرشکوه تر و خداترس تر از آن هستی که من بتوانم عظمت و پروای تو را وصف کنم….
در زیارتنامه حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام می خوانیم: “السلام علی البتوله الطاهره و الصدیقه المعصومه و البره “التقیه” سلیله المصطفی و حلیله المرتضی و ام الائمه النجباء”؛
درود بر تو ای زن پاکیزه از هر بدی و آلودگی! سلام بر تو ای زن بسیار راستگو، دور از هر گناه، نیکوکار، باتقوا، فرزند مصطفی، همسر مرتضی و مادر پیشوایان گرامی و با کرامت. (۶) .
“السلام علیک أیّتها “التقیه” النقیه”؛ دورد بر تو ای زن پاکدامن و با تقوا! (۷) .
(۱) نهج البلاغه،
(۲) نهج البلاغه،
(۳) نهج البلاغه،
(۴) بحارالانوار،
(۵) احزاب،
(۶) بحارالانوار،
(۷) بحارالانوار،