به امام حسن عسکری علیه السلام عرض کردیم: در منطقه ما گروهی ادعا میکنند هاروت و ماروت دو فرشتهاند که چون گناهان فرزندان آدم افزون شد، خداوند آن دو را همراه فرشته ای دیگر به زمین فرستاد.آن دو شیفته زنی شدند…
محمد عابدی
مبارزه مستدل با باورهای غلط
مرحوم طبرسی از ابویعقوب یوسف بن محمد بن زیاد و ابوالحسن علی بن محمد بن یسار روایت کرده است که به امام حسن عسکری علیه السلام عرض کردیم: در منطقه ما گروهی ادعا میکنند هاروت و ماروت دو فرشتهاند که چون گناهان فرزندان آدم افزون شد، خداوند آن دو را همراه فرشته ای دیگر به زمین فرستاد. آن دو شیفته زنی شدند و خواستند با او زنا کنند و شراب نوشیدند و نفس محترمه را کشتند. خداوند آن دو را در بابِل عذاب و شکنجه میکند و ساحران از آن دو سحر می آموزند و خدا آن زن را به ستاره زهره مسخ کرد.
امام فرمود: حاشا که چنین باشد. فرشتگان الهی با لطف خدا معصوم از گناه و کفر و اعمال ناروا هستند. خدای عزوجل فرمود: «لا یعْصُونَ اللّه َ ما اَمَرَهُمْ وَیفْعَلُونَ ما یؤْمَرُونَ»(۱) و فرمود: «وَلَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَالاْرْضِ وَمَنْ عِنْدَهُ لا یسْتَکْبِروُنَ عَنْ عِبادَتِهِ وَلایسْتَحْسِروُنَ یسَبِّحُونَ اللَّیلَ وَالنَّهارَ لایفْتُرُونَ» (۲) و درباره فرشتگان فرمود: «بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ لایسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِاَمْرِهِ یعْمَلُونَ» (۳) تا آنجا که فرمود «مُشْفِقُونَ». خداوند این فرشتگان را جانشینان خود در زمین قرار داده و آنها در دنیا همچون پیامبران و ائمهاند. آیا از پیامبران قتل نفس و زنا و شراب خواری سر می زند؟ آن گاه فرمود: آیا نمی دانی که خداوند هیچ گاه دنیا را از پیامبر یا امامی از جنس بشر تهی نگذاشته است؟ آیا نفرمود: «وَما اَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ اِلاّ رِجالاً نُوحی اِلَیهِمْ مِنْ اَهْلِ الْقُری» (۴) و اعلام فرمود که او فرشتگان را به این سبب به زمین نفرستاد که امام و فرمانروا باشند، بلکه آنها به سوی پیامبران الهی فرستاده شدهاند؟»
ماپرسیدیم: پس ابلیس فرشته نیست؟ فرمود: «خیر، بلکه ابلیس از جن است» (۵)
اعلام موضع در برابر جریانهای انحرافی
هدایتگران باید گروههای مختلف جامعه خویش را به خوبی بشناسند و از مواضع و افکار آنان به خوبی مطلع باشند تا بتوانند با هر یک متناسب با اندیشه و ایده هایشان برخورد مناسب را تدارک ببینند؛ زیرا همواره هدایتگران الهی مخالفان زیادی داشته و دارند: «وَکَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِی عَدُوّا مِنَ الْمُجْرِمینَ» (۶)؛ «و این چنین برای هر پیامبری دشمنی از گناهکاران قرار دادیم..»
از سوی دیگر مخالفان دین الهی نیز هیچ گاه یکسان نبودهاند، بلکه هر یک مرام و گرایش و افکار خاصی داشتهاند. امام حسن عسکری علیه السلام با آگاهی کامل از جریانهای عصر، مواضع خود را اعلام میکرد و به این طریق گروههای زیادی از مردم را از سرگردانی نجات می داد. نمونه هایی از اعلام مواضع حضرت چنین است:
الف) واقفیها
واقفیان سلسله امامت را تا حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام می پذیرند و بنیانگذاران آن تعدادی از یاران امام صادق و کاظم علیهماالسلام بودند و از جمله آنان، زیاد بن مروان، علی بن ابی حمزه و عثمان بن عیسی میباشند. دلیل توقف آنان، دلبستگی به اموال زیادی بود که باید به امام بعدی می سپردند. شیخ طوسی می نویسد: بعد از شهادت امام موسی بن جعفر علیهماالسلام هفتاد هزار دینار نزد زیاد قندی و سی هزار دینار و پنج کنیز و خانه ای در مصر نزد عثمان بن عیسی رواسی بود. امام رضا علیه السلام آنها را طلب کرد. ابن ابی حمزه امامت او را منکر شد و اموال را نداد. زیاد قندی همچنین کرد. ولی عثمان بن عیسی ضمن نامه ای به امام رضا علیه السلام نوشت: پدرت از دنیا نرفته و همچنان زنده است و کسی که بگوید او مرده، سخن بیهوده ای گفته است…(۷)
امام حسن عسکری علیه السلام در خصوص این گروه منحرف بارها اعلام موضع کرد و افراد زیادی را از ورطه انحراف آزاد کرد. احمد بن مطهر میگوید: یکی از یاران ما از مردم جبل (قهستان) به ابومحمد علیه السلام نامه ای نوشت و پرسید: کسانی را که در مورد امامت موسی بن جعفر علیهماالسلام توقف کرده (و جانشین او را نپذیرفتهاند) دوست داری یا از آنان بیزاری می جویی؟ حضرت پاسخ داد: آیا برای عمویت آمرزش می خواهی! خداوند عمویت را نیامرزد. از او بیزاری بجوی و من در پیشگاه خدا از آنها بیزاری می جویم. با آنها سر دوستی نداشته باش، از بیمارانشان عیادت نکن، در تشییع جنازه هایشان حاضر نشو و هرگز بر جنازه های آنها نماز مگزار. خواه امامی را از ناحیه خدا انکار کرده باشند، خواه امامی را که امامتش از سوی خدا نیست، بر امامان افزوده باشند، یا قائل به تثلیث (سه خدایی) باشند. کسی که امامتِ آخرین فرد ما را انکار کند، گویا امامت اولین ما را انکار کرده و کسی که تعداد ما را اضافه بداند، مانند کسی است که از تعداد ما کاسته است و امامت ما را انکار کرده است..» (۸)
شخص سؤال کننده نمی دانست که عمویش واقفی است و امام با این روش او را از این موضوع مطلع کرد.
ب) صوفیه
گروه منحرف دیگر در عصر امام، صوفیه بودند؛ جماعتی که از ابتدای پیدایش به دست ابوهاشم کوفی، عده ای از مسلمانان را فریب داد و از اسلام راستین منحرف ساخت. امام عسکری علیه السلام درباره آنان و رئیس قومشان، حدیثی از امام صادق علیه السلام را یادآوری فرمود: از امام جعفر صادق علیه السلام درباره ابوهاشم (کوفی) سؤال شد. فرمود: فردی بسیار فاسد العقیده بود. مسلکی به نام تصوف اختراع کرد و آن را مرکزی برای اعتقادات پلید خود قرار داد. (۹)
ج) ثنویه
این فرقه منحرف در زمان امام عسکری علیه السلام پدید آمد و به نوشته مجمع البحرین: آنها فرقه ای از مجوس اند و به دو اصل خیر و شر (نور و ظلمت) و پیامبری حضرت ابراهیم علیه السلام معتقدند. (۱۰) امام حسن عسکری علیه السلام نسبت به این گروه بسیار حساس بود. شیخ حر عاملی از کشف الغمه از ابوسهل بلخی نقل میکند: یکی از یاران نامه ای به امام نوشت و درخواست کرد درباره پدر و مادرش دعا کند. امام علیه السلام چنین نوشت: «رَحِمَ اللّه ُ والِدَتَکَ وَالتّاءُ مَنْقُوطَهٌ؛ (۱۱) خداوند مادرت را بیامرزد و تاء دو نقطه است..» یعنی کلمه تاء دو نقطه است نه یاء که والدیک بشود. چون پدرش ثنوی بود و امام نمی خواست برای پدر او دعا کند.
د) مفوّضه
این گروه معتقد بودند خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و آله را آفرید و آفرینش دنیا را به او سپرد و او هم عهده دار آفرینش هر چه در دنیاست، شد. برخی هم گفتهاند این کار به علی علیه السلام سپرده شد. (۱۲) (۱۳)
امام حسن عسکری علیه السلام به شیوه های گوناگون درباره آنان اعلام موضع میکرد که از نمونه های شگفت انگیز آن پاسخ توسط فرزند خردسالش (امام عصر علیه السلام) در حضور حضرت میباشد. گروهی از مفوضه، کامل بن ابراهیم مدنی را نزد ابومحمد علیه السلام فرستادند. وی وارد شد و کنار دری که پرده داشت نشست. همان لحظه نسیمی وزید و گوشه پرده کنار رفت. کودکی چهار ساله را دید که گفت: ای کامل بن ابراهیم! گفت: بلی ای مولای من! آن کودک فرمود: نزد ولی اللّه آمده ای که… درباره سخن مفوضه بپرسی؟ آنان دروغ گفتند. بلکه دلهای ما ظرف مشیت و اراده خدای عزوجل است. هرگاه بخواهد، ما هم می خواهیم و خداوند می فرماید: «وَما تَشاؤُونَ اِلاّ اَنْ یشاءَ اللّه ُ». (۱۴) آن گاه امام عسکری به او فرمود: چرا نشسته ای؟ پاسخت را داد، برخیز! (۱۵)
ه) قیام صاحب الزنج (فتنه ای سیاسی)
در کنار انحرافات اعتقادی و فرهنگی، از فتنه های سیاسی نیز نباید غافل ماند که مشهورترین آنها قیام صاحب الزنج است. رهبری این قیام را شخصی فاسد و منحرف به عهده داشت که خود را علی بن محمد بن احمد بن عیسی بن زید بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب می خواند. به گفته مسعودی «در شب ۵ شنبه ۲۷ رمضان ۲۵۵ در بئر نحْل بین شهر الفتح و کرخِ بصره قیام کرد. تاریخ نگاران به اتفاق وی را علوی نمی دانند و دیدگاهش همان دیدگاه خوارج بود..» (۱۶)
وی به هوادارانش میگفت: نبوت به من عرضه شد، ولی نپذیرفتم، چون مشکلاتی داشت که ترسیدم تحمل آنها را نداشته باشم. (۱۷) بر اثر قیام وی خسارات زیادی به مردم بصره وارد شد. وی چند بار به آن شهر حمله کرد و تعداد زیادی را کشت و دارایی مردم را غارت کرد و مسجد جامع را آتش زد. جنگ وی با حکومت عباسی حدود چهارده سال و چهار ماه و شش روز طول کشید و با قتل وی توسط موفّق خلیفه عباسی (۲۷۰ ه. ق) قیام خاتمه یافت. وی خود را به دلایل متعدد به اهل بیت علیهم السلام منتسب میکرد، ولی امام عسکری علیه السلام علاوه بر تأیید نکردن قیام وی، با اعلام موضع، شیعیان را از انحراف و خطر می رهانید. از جمله، محمد بن صالح خثعمی میگفت: تصمیم گرفتم ضمن نامه ای از ابومحمد علیه السلام درباره صاحب الزنج بپرسم، ولی فراموش کردم. امام در جواب نامه علاوه بر سؤالهای مکتوب من، نوشته بود:.». و صاحب الزنج از ما نیست..» (۱۸) مرحوم محدث قمی می نویسد: امام علیه السلام نسبت او را به اهل بیت نفی کرد. بنابراین، از حیث نَسب و مذهب و عمل نیز نفی شده است. (۱۹)
پی نوشت :
۱) هدایه الکبری، ص۳۴۱.
۲) توبه/۱۶.
۳ )اصول کافی، ج۱، ص۵۰۸.
۴) تحریم/۶: «در آنچه خداوند به آنها امر کرده است، نافرمانی نمیکنند و هر چه امر شوند، انجام می دهند..»
۵) انبیاء/۱۹ و ۲۰: «هر چه در آسمانها و زمین است از آن خداست و کسانی که در نزد او هستند (فرشتگان) از بندگی و عبادت او سرپیچی نکنند و ملول نشوند. شب و روز بدون آنکه سستی کنند به تسبیح او مشغول اند..»
۶) انبیاء/۲۶ و ۲۷: «بلکه [فرشتگان] بندگان گرامی داشته شده هستند که خدا را به گفتار پیشی نمیگیرند و به امر او کار میکنند..»
۷) یوسف/۱۰۹: «و ما نفرستادیم پیش از تو جز مردانی از اهل شهرها که به آنها وحی میکردیم..»
۸) احتجاج طبرسی، ج۲، ص۲۶۵.
۹) فرقان/۳۱.
۱۰) الغیبه، ص۴۳.
۱۱) بحارالانوار، ج۵۰، ص۲۷۴؛ کشف الغمه، ج۳، ص۲۱۹. آن حضرت در نامه ای به شخص دیگر پاسخ داد: آری، در نمازت آنان را لعنت کن. (بحارالانوار، ج۵۰، ص۲۶۷.)
۱۲) سفینه البحار، ج۲، ص۵۷.
۱۳) مجمع البحرین، ص۱۶.
۱۴) با خورشید سامرا، ص۲۶۵، به نقل از اثبات الهداه، ج۳، ص۴۲۷، ح۱۰۳.
۱۵) مجمع البحرین، ص۳۳۲؛ معجم الفرق الاسلامیه، ص۲۳۵.
۱۶) شرح باب حادی عشر، ص۹۹؛ بحارالانوار، ج۲۵، ص۳۴۲.
۱۷) انسان/۳۰.
۱۸) الغیبه، ص۱۴۸؛ الخرایج، ج۱، ص۴۵۸.
۱۹) مروج الذهب، ج۴، ص۱۹۵.
۲۰) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۸، ص۱۵۸.
۲۱) المناقب، ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۲۸.
۲۲) سفینه البحار، ج۱، ص۵۵۹.
منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغانشماره ۶۵.