روکاستن قصهی امالبنین به داستان یک نامادری مهربان که فرزندان او گرسنهاند و بچههای شویش را نان میدهد بقول شهید مطهری از لوسبازیهایی است که گاه ناخواسته شیرازه فضائل او را از خاصیت میاندازد. قاموس این فضیلت ولایتپذیری است و نه ترحم مادرانه به اطفال یتیم.
به گزارش موعود، یکی از شخصیتهای مغفول مانده از اهلبیت امیرمومنان جناب فاطمه کلابیه مکنی به ام البنین است.
آشنایی جامعه ما با ایشان به مناسبت حضرت قمربنی هاشم و برادران آن بزرگوار در قضیه عاشورا است اما باید فراتر از روز عاشورا به آن بانوی بزرگ اسلام به عنوان یک الگوی و سرمشق اخلاقی نگریست.
متاسفانه عمده اطلاعات جامعه در این زمینه مرتبط با زبانحالهایی است که ذاکرین در مجالس روضه خوانی از جانب ایشان میخوانند که عمدتاً درست هم نیست.
با توجه به ولادت حضرت ابوالفضل در سال ۲۶ هجری بسیاری از اقوالی که دربارهی عروسی و بعد از آن روابط آن جناب با اطفال یتیم بنیالزهرا نقل شده، از مقولهی افسانه پردازی است. چه اینکه در زمان ازدواج امیرالمومنین با او احتمالا تمام فرزندان امام از حضرت زهرا(س) ازدواج کرده بوده و خود صاحب فرزند نیز بودهاند. (من جمله ازدواج امام حسین (ع) و شهربانو که مقارن با فتح ایران بوده است.)
این نشان میدهد که ازدواج امام اول و فاطمه کلابیه به فاصله زیاد از رحلت دختر پیامبر و همسر دوم مولا (خواهر زاده حضرت زهرا) و حتی پس از ازدواج مولا با حنفیه است.
اما نکتهی مهمیکه نباید از آن غافل بود آن که دلیل ازدواج حضرت علی(ع) و امالبنین یک علت ویژه و بسیار حائز توجه است و آن اینکه در جریان این خواستگاری امام صراحتا از برادر خواستند که زنی را برایشان انتخاب کنند که زمینههای وراثتی فتوت و دلاوری را در ذات خود داشته باشد.
تاریخ نشان میدهد که این تصمیم امیرالمومنین در ادامه چه تاثیر شگرفی در تاریخ جوانمردی و فتوت داشت.چه اینکه حتی در میان فرزندان دیگر امام، نسل امالبنین گروه ممتاز و از خود گذشته نشان داد.
امالبنین بعد از شهادت مولا گرچه سی و پنج ساله بود، هیچگاه تن به ازدواج نداد و به قبیله خود بازنگشت و ولایت و تابعیت پسران فاطمه را بر سرنوشت و جوانی خود مقدم داشت و حدود سه دهه باقیمانده عمر خویش را در کنف حمایت و هدایت سه امام ارجمند شیعه بود.
فروکاستن قصهی امالبنین به داستان یک نامادری مهربان که فرزندان او گرسنهاند و بچههای شویش را نان میدهد بقول شهید مطهری از لوسبازیهایی است که گاهی ناخواسته در محافل ما شیرازهی فضائل این مادر بزرگ شهدا را از خاصیت میاندازد. قاموس این فضیلت ولایتپذیری است و نه ترحم مادرانه به اطفال یتیم.
اما با این همه مهمترین، مسئله در زندگی آن بانو، موضوع تربیت است. مقام عصمت اکتسابی عباسابنعلی چیزی است که فقط میتواند از توجه و پرورش بانویی طاهره بر بیاید و این از اولیات منطق است که مادر آب و ادب را سرچشمهی همه فضائل فرزندانش بدانیم.
تاریخ نشان میدهد که در میان همسران امیرمومنان این امالبنین است که بالاتر از همه و فراتر از پیمان زناشویی و عصبیت قومی مشخصات یک شیعهی واقعی را در ادب و ارادت و تبعیت داراست و این صفات را در تک تک فرزندان پرورانده و باز همو تنها همسر علی است که همه فرزندانش را به شهادتگاه کربلا میفرستد و از آن ها میخواهد که زره خارا و خلل ناپذیر ولایت حسینی باشند.
ادب امالبنین در عدم استفاده از نام شریف فاطمه و قرار دادن ماههای زندگیاش حول محور شمس امامت،طرازی است که هیچ کدام از بانوان این خاندان در نیل به آن اینچنین توفیقی نداشتند.
این یادداشت، ظرفیت نقل متن تعابیر فوقالعاده جناب امالبنین را ندارد و اما این ادعا گزاف نیست اگر بگویم؛ بصیرت عباس در روز نبرد، وفای ابوالفضل در روز خیانت و دلاوری اشبال حیدر در روز مبارزه تنها یک چشمه از دریای معرفت این زن است.
امالبنین قلهی رفیق کوهستان مقاومت است که چشمههای پایداری از آن میجوشد و با خشکسالی کربلا و شهادت فرزندانش فیض این چشمهسار خاموش نمیشود.
تاریخ گزارش نموده که از ۳ تا ۹ سال پس از عاشورا این بانو صدای بلند نهضت عاشورا در مدینهی خفقان گرفته زبیری و مروانی بود. او مانند الگو و سرورش فاطمه زهرا(س) سالها همان کاری را نمود که صدیقه طاهره در مدت کوتاه عمرش پس از پیامبر انجام میداد. اما بیت الاحزان ام البنین بقیع و مخاطب نالههای بیدارگر و حماسیاش همه مردم و حتی دشمنان سنگدلی که پای مرثیه او به گریه میافتادند. زندگی وی یک زندگی جهادی بود که در آن، حضرتش به فتح جهاد اکبر نائل شد تا خاندانش پهلوانان جهاد کبیر و مفتخر به مدال شهادت گردیدند.
منبع: فردا