آشنایی با شخصیت رسول گرامی اسلام برای هر مسلمانی امری ضروری است تا در حدّ توان خود در رفتار و گفتار و زندگی فردی و اجتماعی بتواند از سیره و سخن آن حضرت بهره گیرد…
طلیعه
آشنایی با شخصیت رسول گرامی اسلام برای هر مسلمانی امری ضروری است تا در حدّ توان خود در رفتار و گفتار و زندگی فردی و اجتماعی بتواند از سیره و سخن آن حضرت بهره گیرد. در سالی که به عنوان پبامبر اعظم اعلام شده است، این ضرورت بیشتر احساس میشود. ما در این فرصت و به مناسبت ولادت حضرت سجادعلیه السلام برخی از رهنمودها و بیانات آن امام همام را در مورد شخصیت رسول خداصلی الله علیه وآله به خوانندگان گرامی تقدیم میکنیم:
هدف از معراج پیامبرصلی الله علیه وآله
معراج یکی از معجزات بی نظیر حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه وآله است. این سفر شگفت انگیز آنچنان اهمیت دارد که خداوند متعال در آیه اول سوره اسرا می فرماید: «سُبْحانَ الَّذی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی الَّذی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ »؛ (۱) «پاک و منزه است خدایی که بنده اش را شبانگاهی از مسجد الحرام به سوی مسجد الاقصی – که پیرامونش را برکت داده ایم – سیر داد تا از نشانه های خود به او بنمایانیم، که او همان شنوای بیناست.»
شبی بر نشست از فلک برگذشت // به تمکین و جاه از ملک برگذشت
چنان گرم در تیر قربت براند // که در سدره جبریل از او بازماند
بدو گفت سالار بیت الحرام // که ای حامل وحی برتر خرام
بگفتا فراتر مجالم نماند // بماندم که نیروی بالم نماند
اگر یک سر مو فراتر پرم // فروغ تجلی بسوزد پرم
امام سجادعلیه السلام ضمن شرح این سیر شبانه و سفر با شکوه رسول خدا به ابو حمزه ثمالی، در مورد فلسفه آن فرمود: «خداوند جای معینی ندارد و برتر از زمان و مکان است. پروردگار جهانیان اراده کرده بود تا با سفر آسمانی رسولش، فرشتگان و ساکنان آسمانها را گرامیبدارد و همچنین پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را از وسعت جهان آفرینش و ملکوت آسمانها آگاه سازد تا هنگام برگشت به زمین از شکوه و عظمت باری تعالی به جهانیان گزارش دهد. »(۲)
آری پیامبرصلی الله علیه وآله با مشاهده اسرار عظمت الهی در جهان پهناور و عالم بالا، افق وسیع تری از نشانه های شکوه الهی را مشاهده کرد تا در راه تداوم رسالت خویش نیرومندتر و روشن تر عمل کند.
مسئولیت اهل بیت پیامبرصلی الله علیه وآله
طبق آموزه های قرآن، اهل بیت پیامبرصلی الله علیه وآله در درگاه با عظمت الهی جایگاه ویژه ای دارند. خداوند متعال آن گرامیان را از هر آلودگی پاک و مبرا ساخته و مقامشان را گرامی داشت.
با این همه آن بزرگواران همواره تلاش میکردند که موقعیت خاصی را که خداوند برایشان ارزانی داشته، قدر بدانند و تلاش میکردند که رفتار و گفتارشان جلوه ای از سیره رسول خداصلی الله علیه وآله باشد و در دنیا و آخرت به انجام اعمال صالح تأکید میکردند و از جایگاه آن حضرت هیچگاه بهره برداری شخصی نکردند.
هنگامیکه شخصی به امام زین العابدین علیه السلام گفت: شما اهل بیت پیامبرصلی الله علیه وآله (که مشکلی ندارید و) بخشیده شده اید.
امام چهارم ناراحت شد و فرمود: «ما شایسته تریم که خداوند احکامی را که در مورد همسران پیامبرصلی الله علیه وآله عملی میکند، در مورد ما اجرا نماید و همان آیات در مورد ما نیز جاری است. ما بر این باوریم که خداوند نیکوکاران اهل بیت رسول خداصلی الله علیه وآله را دو برابر دیگران پاداش می دهد و بدکارانمان را نیز دو برابر کیفر خواهد کرد. »(۳)
آنگاه امام این آیه را قرائت کرد: «یا نِساءَ النَّبِی مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَهٍ مُبَیِّنَهٍ یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسیراً * وَ مَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَیْنِ »؛ (۴)
«ای همسران پیامبر! هر کس از شما به کار زشت آشکاری مبادرت کند عذابش دوچندان خواهد بود و این برای خدا آسان است. و هر کس از شما برای خدا و فرستاده اش خضوع کند و کار شایسته انجام دهد، پاداشش را دو چندان می دهیم.»
آری یکی از مهم ترین ویژگیهای اهل بیت پیامبرصلی الله علیه وآله پاسداری از روش و منش و سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بود تا آنجا که هر یک آیینه تمام نمای رسول خدا بودند. به همین جهت امام صادق علیه السلام فرمود: «أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ کُلُّنَا مُحَمَّدٌ؛ (۵) اول و آخر و وسط ما محمّد است و همه ما محمّد هستیم.»
طاووس یمانی میگوید: روزی در مسجد الحرام مردی را دیدم که در زیر ناودان حرم نماز می خواند و حالت خوشی داشت، اشک می ریخت و دعا و مناجات میکرد. بعد از اینکه نمازش تمام شد، نزدیک رفتم و دیدم امام علی بن الحسین علیهما السلام پیشوای چهارم است. عرض کردم: ای پسر رسول خدا! من تو را در آن حالت گریه و دعا و ناله و زاری دیدم، شما که جایگاه والایی در نزد خدا دارید و از خوف و ترس روز قیامت در امان هستید، چرا این گونه اشک می ریزید و ناله میکنید؟! اوّلاً شما پسر رسول خداصلی الله علیه وآله هستید. ثانیاً شفاعت روز قیامت در دست جدّ شماست. ثالثاً خداوند دارای رحمت واسعه است.
امام سجاد در پاسخ طاووس فرمود: اما اینکه من پسر رسول خداصلی الله علیه وآله هستم تأثیری در امان ماندن من از عذاب الهی ندارد؛ زیرا خداوند می فرماید: «فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ لا یَتَساءَلُونَ »؛ (۶) «آن روز میان آنان نسبت خویشاوندی وجود ندارد و از آنها چیزی (در این مورد) نخواهند پرسید.»
امّا شفاعت جدّ من هم مرا از عذاب باز نمی دارد؛ زیرا خداوند می فرماید: «وَ لا یَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضی »؛ (۷) «و شفاعت نمیکنند مگر برای کسی که خدا از او راضی باشد.»
و امّا رحمت واسعه الهی هم شامل نیکوکاران است. خداوند می فرماید: «اِنَّ رَحْمَهَ اللَّهِ قَریبٌ مِنَ الْمُحْسِنینَ »؛ (۸) «رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است.»
و من نمی دانم که آیا در گروه نیکوکاران هستم یا نه. (۹)
پیامبرصلی الله علیه وآله در صحیفه سجادیه
حضرت امام زین العابدین علیه السلام در دعای دوم صحیفه سجادیه، حضرت محمدصلی الله علیه وآله را این گونه می ستاید: «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلیْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ دُونَ الْأُمَمِ الْمَاضِیَهِ وَ الْقُرُونِ السَّالِفَهِ…؛ حمد و سپاس خداوندی را سزاست که با پیامبرش محمدصلی الله علیه وآله بر ما منت نهاد در حالی که بر امتهای گذشته و اقوام پیشین چنین نعمتی را ارزانی نداشته بود.»
«اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ أَمِینِکَ عَلَی وَحْیِکَ، وَ نَجِیبِکَ مِنْ خَلْقِکَ، وَ صَفِیِّکَ مِنْ عِبَادِکَ، إِمَامِ الرَّحْمَهِ، وَ قَائِدِ الْخَیْرِ، وَ مِفْتَاحِ الْبَرَکَهِ، کَمَا نَصَبَ لِأَمْرِکَ نَفْسَهُ، وَ عَرَّضَ فِیکَ لِلْمَکْرُوهِ بَدَنَهُ، وَ کَاشَفَ فِی الدُّعَاءِ إِلَیْکَ حَامَّتَهُ…؛ پروردگارا، بر محمد امین وحی تو و بهترین از میان خلق تو و برگزیده از میان بندگانت درود فرست. او که پیشوای رحمت و پیشاهنگ نیکی و کلید برکت است. همچنانکه او نفس خود را برای اجرای فرمانت بکار گرفت و بدنش را آماج حوادث ناگوار در راه تو قرار داد و در راه دعوت به سوی تو با خویشان خود آشکارا به ستیز برخاست.»
«وَ هَاجَرَ إِلَی بِلَادِ الْغُربَهِ، وَ مَحَلِّ النَّأْی عَنْ مَوْطِنِ رَحْلِهِ، وَ مَوْضِعِ رِجْلِهِ، وَ مَسْقَطِ رَأْسِهِ، وَ مَأْنَسِ نَفْسِهِ، إِرَادَهً مِنْهُ لِإِعْزَازِ دِینِکَ، وَ اسْتِنْصَاراً عَلَی أَهْلِ الْکُفْرِ بِکَ…؛ و (رسول گرامی ات) به شهرهای غربت و دور از وطن و قدمگاه و محل تولد و مأنوس ترین جایش هجرت کرد، و هدفش از هجرت، عزت بخشیدن به دین تو و یاری جستن علیه اهل کفر به تو بود.»
«اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ بِمَا کَدَحَ فِیکَ إِلَی الدَّرَجَهِ الْعُلْیَا مِنْ جَنَّتِکَ؛ خداوندا! پس او را به پاس رنجهایی که در راه تو برد، به بالاترین درجه بهشت خود بالا بر.»
داستان ستون حنّانه
بی تردید پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله معجزات فراوانی را به امت اسلام و دشمنانش در عصر خود نشان داد، یکی از آن معجزات، ماجرای ستون حنانه است که آن را از زبان حضرت سجادعلیه السلام مرور میکنیم: رسول اکرم صلی الله علیه وآله وقتی که در مسجد مدینه برای خواندن خطبه نماز می ایستاد، به یکی از ستونهای مسجد تکیه می داد که از درخت خشکیده و قدیمی خرما بود. هنگامیکه برایش منبری تهیه کردند، حضرت برای سخنرانی از آن ستون فاصله گرفت و برای نشستن روی منبر تشریف برد. در آن حال، آن چوب خشکیده همانند شتری که بچه شیرخواره اش را از او گرفته باشند، به ناله در آمد و چنان زارزار گریست که تمام مسلمانان اهل مسجد را متأثّر ساخت. پیامبر رحمت صلی الله علیه وآله از منبر پائین آمده و به سوی ستون رفت، آن را نوازش کرد و دست بر وی کشید تا او آرام و ساکت شد. سپس دوباره به منبر رفت و خطبه خواند. (۱۰)
مولوی در این باره چنین سروه است:
اُستُن حنانه از هجر رسول // ناله می زد همچو ارباب عقول
گفت پیغمبر: چه خواهی ای ستون؟ // گفت: جانم از فراقت گشت خون
مسندت من بودم از من تاختی // بر سر منبر تو مسند ساختی
گفت: می خواهی ترا نخلی کنند // شرقی و غربی زتو میوه چِنَنْد؟
یا در آن عالم ترا سروی کنند // تا تر و تازه بمانی تا ابد؟
گفت آن خواهم که دائم شد بقاش // بشنو ای غافل کم از چوبی مباش
آرزوی دیدار محمدصلی الله علیه وآله
پیشوای چهارم آن چنان به جدش رسول خداصلی الله علیه وآله علاقه داشت که در دعاها و مناجاتهایش از خداوند متعال دیدار آن گرامی را طلب میکرد.
یکی از یاران نزدیک امام علیه السلام میگوید: امام زین العابدین علیه السلام را دیدم که از اول شب تا سحر طواف و عبادت میکرد و چون کسی را پیرامون خود ندید، با خداوند خلوت کرده و عرضه داشت: «خداوندا! ستارگان آسمان تو ناپدید شدند و دیدگان مردمان تو به خواب رفتند و درهای (اجابتت) بر سؤال کنندگان (و حاجتمندان) گشوده است. به درگاه تو آمده ام تا مرا بیامرزی و بر من رحمت آوری و چهره جدّم محمدصلی الله علیه وآله را در عرصات قیامت به من بنمایانی…. »(۱۱)
امام گریه میکرد و ناله سر می داد و می فرمود: «خداوندا تو پاک و منزهی، از تو نافرمانی میکنند، چنان که گویی تو آن را نمیبینی، و حلم و شکیبایی می ورزی چنان که گویی از تو نافرمانی نکردهاند. چندان به آفریدگانت با رفتار نیکو دوستی و محبت میکنی که گویی تو به آنان نیازمندی، در حالی که تو ای سرور من، از همه آنان بی نیازی! » آنگاه امام به حال سجده بر زمین غلطید، من به او نزدیک شدم و سرش را بلند کردم و بر زانوی خود نهادم و چندان گریستم که اشکهایم بر گونه مبارکش فرو ریخت. حضرت برخاست و نشست و فرمود: «کیست که مرا از ذکر پروردگارم باز می دارد؟ » خود را معرفی کردم و گفتم: ای پسر پیامبر خدا! این گریه و زاری و بی تابی از چیست؟ در حالی که بر ما که مردمی نافرمان و گنه کاریم لازم است که چنین کنیم. ای پسر رسول خدا! پدر تو حسین بن علی و مادرت فاطمه زهرا و جدت پیامبر خداست. امام سجاد در پاسخ فرمود: هیهات، هیهات، سخن گفتن از پدر و مادر و جدّم را فروگذار، خداوند بهشت را برای کسی آفرید که از او فرمان برد و نیکی کند، گرچه بنده ای حبشی باشد و دوزخ را برای کسی آفرید که نافرمانی کند، گرچه آقازاده قرشی باشد. آیا این سخن را نشنیده ای که «فَإِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ لا یَتَساءَلُونَ »؛ (۱۲) «چون در صور دمیده شود، هیچ خویشاوندی در آن روز در میان مردم نخواهد بود و هرگز (از حال همدیگر) نمی پرسند؟!»
ای طاووس! به خدا سوگند که فردا هیچ به تو سودی نخواهد رساند، مگر کار شایسته و عمل صالحی که قبلا فرستاده باشی. (۱۳)
پی نوشت:
۱) اسراء/ ۱.
۲) من هدی القرآن، محمدتقی مدرسی، نشر محب الحسین علیه السلام، ج ۱۴، ص ۱۵۰.
۳) تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، نشر اسلامی، قم، ج ۱۶، ص ۳۱۶.
۴) احزاب/ ۳۰ و ۳۱.
۵) بحارالأنوار، ج ۲۶، ص ۵ و الفرقان فی تفسیر القرآن، محمد صادقی، نشر فرهنگ اسلامی، ج ۲۸، ص ۳۷۹.
۶) مؤمنون/ ۱۰۱.
۷) انبیاء/ ۲۸.
۸) اعراف/ ۵۶.
۹) کشف الغمه، علی بن عیسی اربلی، مکتبه بنی هاشمی، تبریز، ج ۲، ص ۱۰۸.
۱۰) المیزان، ج ۱۳، ص ۱۲۳؛ المناقب، محمد بن شهرآشوب مازندرانی، نشر علامه، قم، ج ۱، ص ۹۰.
۱۱) إِلَهِی غَارَتْ نُجُومُ سَمَاوَاتِکَ وَ هَجَعَتْ عُیُونُ أَنَامِکَ وَ أَبْوَابُکَ مُفَتَّحَاتٌ لِلسَّائِلِینَ جِئْتُکَ لِتَغْفِرَ لِی وَ تَرْحَمَنِی وَ تُرِیَنِی وَجْهَ جَدِّی مُحَمَّدٍصلی الله علیه وآله فِی عَرَصَاتِ الْقِیَامَه…» (بحارالأنوار، ج ۴۶، ص ۸۱).
۱۲) مؤمنون/ ۱۰۱.
۱۳) بحار الانوار، علامه محمدباقر مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، ج ۴۶، ص ۸۱؛ المناقب، ابن شهرآشوب مازندرانی، ج ۴، ص ۱۵۱.
منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره۸۲.