رویدادهای جهانی در عصر ارتباطات و دهکده جهانی، از سرعت بالایی برخوردار است. سرعت وقوع رویدادها در عصر کنونی را باید اهرم و ابزاری برای دولتهای بزرگ و قدرتمند دانست که به راحتی میتوانند منافع و پرستیژ خود در صحنه بینالمللی را کسب نمایند.
یکی از نقاط مهم جهان که سرعت وقوع تحولات در آن از سایر نقاط جهان بیشتر است، آسیای جنوب غربی است. کشورهای اسلامی و عرب این منطقه را باید مرکز تحولات سریع و شگفتانگیز طی چند دهه اخیر و به خصوص حدود پنج سال اخیر و بعد از وقوع تحولات بیداری اسلامییا همان بهار عربی دانست.
تحولات این منطقه برای همه جهان و به خصوص کشورهای حاضر در این حوزه از اهمیت بسیار بالایی برخورداراست. قدرتهای بزرگ جهانی در سایه اهمیت اقتصادی، نظامی و ژئوپلتیکی این منطقه، سعی داشته و دارند تا بر این بخش از جهان، تسلط یابند و برای سیطره بر این منطقه، از هیچ اقدامی دریغ نمیکنند.
تنشها، رقابتها، درگیریها و جنگهای خشونتبار را باید نتیجه همین دخالت قدرتهای خارجی و اساساً غربی در آسیای جنوب غربی دانست. یکی راهبردهای تنشزا در منطقه را باید طرح خاورمیانه بزرگ یا خاورمیانه جدید دانست.
آیا تنشهای آسیای جنوب غربی، پایان خواهند یافت؟
خاورمیانه جدید، چگونه به تنشها خاتمه میدهد؟
منافع و آینده کشورهای منطقه در طرح خاورمیانه جدید چگونه خواهد بود؟
چه آینده ای برای ایران در قالب طرح خاورمیانه جدید در نظر گرفته شده است؟
طرح خاورمیانه بزرگ یا خاورمیانه جدید که در دولت جورج بوش و توسط وزیر امورخارجه وی، خانم کاندولیزا رایس در سال ۲۰۰۵ مطرح و وارد فرهنگ سیاسی جهانی گردید را باید یکی از طرحهای نواستعماری دانست که به دنبال ایجاد جنگهای جدید در شرق و حضور نظامی استعمارگران غربی در این منطقه میباشد.
ایجاد تغییرات گسترده جغرافیایی در کشورهای اسلامی و عربی غرب آسیا و شمال افریقا که با تجزیه بسیاری از کشورها و ایجاد تعدادی کشور قومی جدید همراه میباشد را باید هدف طرح خاورمیانه جدید دانست که البته هدف اصلی از اجرای طرح خاورمیانه جدید را باید تأمین امنیت اسرائیل و تثبیت حضور امریکا در منطقه دانست.
نباید فراموش کرد که تنش در آسیای جنوب غربی، به سادگی پایانپذیر نیست، زیرا این تنشها نیز ریشه در تقسیمات نادرست و برنامهریزی شده استعمارگران در ایجاد کشورهای نوظهور در ابتدای قرن بیستم و بعد از جنگ جهانی دوم دارد.
سیاست قدرتهای استعماری در تقسیم جغرافیایی منطقه را میتوان در تنشهای مرزی و قومی در عراق، کویت، قطر، عربستان، اردن و … به خوبی مشاهده نمود. یکی از دلایل طرح و پیگیری طرح خاورمیانه جدید نیز پایان بخشیدن به تنشهای موجود از راه اصلاح جغرافیای سیاسی و قومی است.
بر اساس این طرح، قومیتهای مختلف به هم متصل شده و از سیطره کشورهای دیگر خارج و کشور جدیدی را پایهگذاری میکنند!
جدایی بخشهایی از ایران، ترکیه، عراق و سوریه برای تشکیل کشور کردستان را پیامد بارز این طرح میدانند. تقسیم کشور عراق به سه بخش قومی، تقسیم عربستان به سه بخش، تقسیم ایران به سه بخش و … از جمله نتایج طرح خاورمیانه جدید خواهد بود.
در طرح خاورمیانه جدید یا خاورمیانه جدید، تغییرات جغرافیایی صورت میگیرد که خلاصه آن را میتوان به شرح زیر دانست.
ایران:
۱- بخش کردنشین ایران از ایران جدا و به دیگر مناطق کردنشین منطقه محلق میشود تا کردستان مستقل تأسیس گردد!
۲- بخش عربنشین جنوب ایران و به خصوص خوزستان نیز از ایران جدا شده و به بخش شیعهنشین جنوب عراق ملحق میگردد تا دولت شیعی عراق ایجاد شده و با پیوستن خوزستان به کشور جدید عراق شیعی، مشکل اقتصادی و فقر مفرط جنوب عراق نیز پوشش داده شود.
ترکیه:
ترکیه که یکی از همراهان و پشتیبانان اصلی طرح خاورمیانه جدید در منطقه است را باید فریب خوردهای دانست که به امید دستیابی به منابع نفتی عراق و به خصوص منطقه کرکوک به دنبال اجرای طرح خاورمیانه جدید است.
ترکیه نیز مانند ایران با تجزیه مواجه خواهد شد و بخش بزرگی از این کشور به کشور جدید کردستان ملحق خواهد شد.
عربستان:
در طرح خاورمیانه جدید، عربستان سعودی که همواره شریک و متحد استراتژیک غرب و امریکا در منطقه بوده است نیز مورد تجزیه قرار گرفته و به حداقل سه کشور جدید تقسیم میگردد.
عراق:
این کشور را شاید بتوان از اولین گزینههای اجرای طرح خاورمیانه جدید دانست که تا حدودی نیز سیاستگذاری امریکایی در طرح خاورمیانه در آن به اجرا درآمده است.
خودمختاری دولت کرستان عراق از دولت مرکزی این کشور و تنشهای موجود میان اقلیم شمال با دولت مرکزی عراق را باید از اولین اقدامات امریکا برای تجزیه عراق و اجرای طرح خاورمیانه جدید دانست.
مصر:
بر اساس طرح امریکا و البته توافق صورت گرفته با اخوان المسلمین و دولت محمد مرسی که یکی از عوامل فتنههای چند سال اخیر در منطقه نیز بودهاند، مصر نیز تجزیه شده و بخشهایی از آن بین چند کشور یا گروه، تقسیم میشود. هیلاری کلینتون در خاطرات خود دز مینه آینده مصر مینویسد: ما با اخوانالمسلمین در مصر توافق کرده بودیم دولت اسلامی در سینا تشکیل شود. قرار بود بخشی از سینا به حماس و بخش دیگر آن به اسرائیل واگذار شود و حلایب و شلاتین به سودان ملحق شود و دولت مصر مرزها با لیبی را در منطقه السلوم باز کند .(۱)
تقسیم و تجزیه کشورهای بزرگ منطقه و ایجاد کشورها و دولتهای قومی و طایفهای را باید راهبردی امریکا برای تسلط بر منطقه و به خصوص سیطره بر منابع و مخازن نفتی و گازی منطقه دانست که به محاصره و انزوای کشورهای مستقلی مانند ایران نیز چشم دوخته است.
رویدادهای عراق و تلاش امریکا و حتی مجلس نمایندگان امریکا برای تقسیم عراق به سه بخش و کشور جدید را باید طرحی دانست که از سوی مهرههای دستنشانده غرب در منطقه مانند برخی سران تکفیری عراق، دولت و خاندان بارزانی، اردوغان و دولت ترکیه و … به شدت مورد حمایت قرار گرفته است.
دولت کردستان عراق و به خصوص خاندان بارزانی و شخص مسعود بارزانی با برقراری روابط خاص با امریکا، ترکیه و فروش زمین و خاک خود به یهودیان اسرائیلی، تبدیل به غدهای سرطانی در منطقه شده است که در راستای اهداف رژیم اسرائیل قرار گرفته و حتی خود به اسرائیل دوم تبدیل شده است و به شدت بر تجزیه عراق و دیگر کشورهای منطقه، تأکید دارد!
اما اردوغان و دولتش نیز به شدت به دنبال اجرای طرح خاورمیانه جدید هستند، زیرا فکر میکنند که با تجزیه عراق، به وسیله اقلیت ترکمن موجود در عراق میتوانند بر مناطق و مخازن نفتی عراق و به خصوص کرکوک مسلط شده و ضعف خود در نداشتن منابع نفت و گاز را جبران نمایند.
سیاست امریکاگرایانه ترکیه در همان سال های اول دولت حزب عدالت و توسعه محرز شد، دولت اردوغان، چنان از این پیروزی بزرگ طرح خاورمیانه جدید به هیجان آمده بود که سفیران خود از سراسر خاورمیانه، خلیجفارس، قفقاز و آسیای مرکزی، یعنی از سراسر به اصطلاح خاورمیانه بزرگ آسیای باختری را به ترکیه فراخوانده و دستورات لازم برای فراهم آوردن تسهیلات مورد نیاز برای اجرای طرح تازه امریکا را به آنان داد.(۲)
همسویی و همراهی ترکیه با طرح خاوریانه جدید، چنان است که برخی مواقع حتی از دولت امریکا نیز جلو زده و خواهان اقدامات خشونتبار و جنگ بر علیه کشورهای منطقه میشود.
ترکیه و شخص اردوغان به دنبال کسب حداکثر منافع از خاورمیانه جدید هستند، بنابراین همکاری گستردهای با امریکا دارند و البته همکاری دولت ترکیه با امریکا را میتوان ناشی از وابستگی گسترده اقتصاد ترکیه به امریکا دانست. به نحوی اسماعیل حقیپکین معاون اول حزب وطن و رئیس سابق حفاظت اطلاعات ستاد کل نیروهای مسلح ترکیه میگوید: دولت ترکیه نیز مجبور به دنبال کردن نقشهها و اهداف آمریکاست زیرا بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار از آمریکا وام گرفته تا اقتصاد خود را رونق دهد. (۳)
عربستان سعودی و حاکمان آن نیز در دام طرح خاورمیانه بزرگ افتادهاند. آلسعود که نادانی و غیرعقلانی بودن آنها بر همگان محرز شده است، ندانسته در دام طرح امریکا افتاده و زمینههای تجزیه کشور خود و سرنگونی حکومت خود را فراهم نمودهاند!
حمله عربستان به کشور یمن و تغییرات گسترده در دولت این کشور و به تبع آن افزایش نارضایتی از خاندان حاکم را باید زمینهساز سرنگونی دولت آلسعود و تجزیه عربستان دانست که مجری آن، کسی نیست جز شاهزادگان نادان و قدرتطلب آلسعود که از ناکارآمدی پادشاهان عربستان پدران خود سوءاستفاده میکنند.
رویدادهای چند سال اخیر و بلکه رویدادهای همین دو ماه ابتدایی سال ۱۳۹۴مانند حمله عربستان به یمن، سکوت همه کشورهای عربی و اسلامی در مقابل حملات عربستان به یمن، تلاش ترکیه برای سرنگونی دولت بشار اشد با حمایت همهجانبه از تروریستهای سوریه، تلاش امریکا و برخی دستنشاندههای منطقهای برای تجزیه عراق و … نشان میدهد که طرح خاورمیانه جدید همچنان در اولویت راهبردی دولت امریکا قرار دارد.
وضعیت کنونی آسیای جنوب غربی و تلاش امریکا برای تأثیرگذاری بر رویدادهای منطقه است که لزوم توجه و حساسیت دولت ایران به رویدادهای منطقهای را ضروریتر میسازد. دولت ایران باید نگاهی خاص و راهبردی به رویدادهای منطقهای و نمایش اقتدار ایران در این رویدادها داشته باشد.
منابع:
۱-سایت خبری تحلیلی فردا. ۱۳/۵/۱۳۹۳، به آدرس :http://www.fardanews.com/fa/news/358419
۲- ذوالقدرپور، اسلام. ۱۳۹۲ . هویت غرب مرکزگرا و روابط غیرهمکارانه ایران و ترکیه طی سال¬های۲۰۱۲-۲۰۰۸، ﭘﺎﯾﺎنﻧﺎﻣﻪ ﮐﺎرﺷﻨﺎﺳﯽ ارﺷﺪ علوم سیاسی. داﻧﺸکده علوم انسانی. داﻧﺸﮕﺎه آزاد اﺳﻼﻣﯽ، واﺣﺪ ﻋﻠﻮم و ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ایلام.
۳-خبرگزاری فارس، ۱۲/۰۲/۱۳۹۴ به آدرس: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940211000176