خانواده نخستین نهاد اجتماعی است که در زندگی جمعی انسان شکل گرفته و مهم ترین نقش را در توسعه و رشد مراحل حیات بشر در امتداد تاریخ انسان از خود نشان داده است و از ابتدا تا فرجام زندگی، نسبت به سایر نهادهای اجتماعی از ارزش و اهمیت خاصی برخوردار بوده و خواهد بود.
مقدمه
اول ذی الحجه سالروز ازدواج مبارک امیر المؤمنین علی علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا علیها السلام است. آغاز این زندگی مشترک در خانه ای ساده؛ اما پر از نور و مهر بود. یاد خدا چلچراغ خانه آنان بود و غیر از جلب رضایت حق خواسته دیگری آنها را به خود مشغول نکرد. حضرت زهرا علیها السلام رازدار و کفو علی علیه السلام بود و علی علیه السلام پناهگاه و تکیه گاه فاطمه علیها السلام . این خانواده ساده و بی آلایش برای جهانیان مایه برکت شد و زیباترین گلهای وجود در همان خانه پرورش یافت.
امام خمینی قدس سرّه در توصیف این خانه می فرماید:
«یک کوخ چهار ـ پنج نفری در صدر اسلام داشته ایم و آن کوخ فاطمه علیها السلام است، برکات این کوخ چند نفری آن قدر زیاد است که عالم را از نورانیت پر کرده است، کوخ نشینان این کوخ محقّر در مراتب معنوی آن قدر بالا بودند که دست ملکوتیها هم به آ نها نمی رسد. جنبه های تربیتی این کوخ آن قدر والا بوده است که همه برکات بلاد مسلمین، خصوصاً در مثل بلاد ما، همه از برکات آنها است.»۱
به همین مناسبت بنا داریم در طی سلسله مباحث و مقالاتی به موضوع نظام خانواده در اسلام بپردازیم، بدان امید که با الهام گرفتن از مبانی نورانی قرآن و عترت خانواده ای موفق داشته و یا تشکیل بدهیم.
خانواده و اسلام
خانواده نخستین نهاد اجتماعی است که در زندگی جمعی انسان شکل گرفته و مهم ترین نقش را در توسعه و رشد مراحل حیات بشر در امتداد تاریخ انسان از خود نشان داده است و از ابتدا تا فرجام زندگی، نسبت به سایر نهادهای اجتماعی از ارزش و اهمیت خاصی برخوردار بوده و خواهد بود. تأثیر خانواده بر رشد، تعالی و شکوفایی افراد و جامعه به حدّی است که هیچ اندیشمندی آن را انکار نمیکند، از این رو تمام صاحب نظران علوم انسانی از ابتدای تاریخ درباره خانواده توصیه هایی داشتهاند.
ادیان الهی نیز به جهت نقش مهم خانواده در اخلاق و معنویت انسانها، در این زمینه آموزه های مهمی ارائه کردهاند و در همین راستا آخرین دین الهی؛ یعنی اسلام، خانواده را از مهم ترین و ا ساسی ترین واحدهای اجتماعی می داند. که بنای آن بر اُلفت، همدلی و خوشی استوار گشته و این بنا محبوب ترین بناها در پیشگاه خداوند است که روابط آن بر مودّت و رحمت پایه گذاری شده؛ لذا نهاد خانواده از منظر اسلام، دارای حیات و قداست ویژه ای است که قابل قیاس با هیچ نهاد اجتماعی دیگری نیست.
پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: «مَا بُنِیَ بِنَاءٌ فِی الْإِسْلَامِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنَ التَّزْوِیج؛۲ در اسلام بنیادی نهاده نشده است که نزد خدا از ازدواج محبوب تر باشد.»
منابع اسلامیبه این نکته تأکید می ورزند که تشکیل خانواده، زمینه ساز رشد و کمال است و عزوبت، زمینه ساز انحطاط و عقب ماندگی. از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده است: «رَکْعَتَانِ یُصَلِّیهِمَا مُتَزَوِّجٌ أَفْضَلُ مِنْ رَجُلٍ عَزَبٍ یَقُومُ لَیْلَهُ وَ یَصُومُ نَهَارَهُ؛ ۳ دو رکعت نمازی که مرد متأهل می خواند، برتر از (عمل) مرد مجردی است که شبش را به عبادت و روزش را به روزه داری میگذراند.»
با توجه به متون دینی، عمده آثاری را که خانواده سالم می تواند در رشد و ارتقای اعضا و پویایی جامعه ایفا کند، می توان چنین بر شمرد:
۱. خانواده، بهترین پایگاه تلاقی ویژگیهای مکمل زن و مرد است، و این پیوند می تواند تعادل روحی و روانی را برای کلیّه اعضا به ارمغان آورد و این بهترین راه کسب توشه برای پیمودن مسیر کمال است.
۲. ارضای صحیح قوای جنسی در خانواده، علاوه بر اینکه زمینه ساز سلامت جسم و روان است، سلامت اجتماعی و مصونیتهای اخلاقی جامعه را نیز در پی دارد.
۳. خانواده بهترین محیط برای شکل گیری شخصیت فرزند است، و در انتقال ارزشهای اخلاقی بیشترین نقش را ایفا میکند و زمینه ساز سلامت اخلاقی نسل آینده است.
۴. خانواده بهترین محل برای بروز استعدادهای زن و مرد، و تربیت فرزند و کار آمد نمودن اعضا و بهترین خدمتی است که خانواده به جامعه ارائه میکند.
هدف از تشکیل خانواده
از نگاه قرآن و روایات، تشکیل خانواده دارای حکمتها و دلایل متنوع روانی، اخلاقی، اجتماعی و دینی است و این علل در واقع، اصول و پایه های تأکید اسلام بر تشکیل خانواده و ضرورت تقویت و تحکیم این نهاد شمرده میشود که در این مجال به چند نمونه از آنها اشاراتی می رود:
۱. امنیت و آرامش: نخستین و اساسی ترین حکمتی که قرآن مجید با صراحت بدان می پردازد، رسیدن انسان به آرامش روحی و روانی در پرتو تشکیل خانواده است:
«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»؛ ۴ «از نشانه های او این است که از (جنس) خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنارشان آرام گیرید و میانتان دوستی و مهر نهاد. براستی که در این (نعمت) برای مردمیکه می اندیشند، قطعاً نشانه هایی است.»
در واقع آرامش و مودّت، جان مایه تحکیم پیوند خانوادگی است و هر قدر این جان مایه تقویت شود، نهاد خانواده مستحکم تر میگردد و آرامش بیشتری بر زندگی حاکم میشود.
از سنن آفریدگار جهان این است که مرد و زن را به گونه ای آفریده است که مکمل یکدیگرند و از این رو، تا در کانون خانواده و در کنار هم قرار نگیرند، آرامش پیدا نمیکنند و به یقین سعادت زن و مرد در ا ین است که از سنتهای آفرینش خارج نشوند و تحت تأثیر جذبه های سطحی و زودگذر قرار نگیرند و در پی آن گونه جاذبه ای باشند که تمام وجود آنها را به یکدیگر پیوند دهد و آنها را در اعماق جان و دل متحد سازد.
مرحوم علامه طباطبایی رحمه الله در ذیل آیه فوق الذکر می فرماید: «هر یک از زن و مرد به دستگاه خاصی مجهز شده است، به گونه ای که در عمل، هر یک کار دیگری را تکمیل میکند، و تولید نسل، برآیندی از مجموع آن دو است، پس هر یک از زن و مرد فی نفسه ناقص و نیازمند دیگری است و از مجموع آن دو یک واحد تام به وجود می آید که می تواند تولید نسل را موجب شود، به دلیل همین نقص و نیازمندی است که هر یک از آن دو به سوی دیگر کشیده میشود تا با پیوند با او آرامش یابد؛ زیرا هر ناقصی مشتاق کمال خویش است و هر نیازمندی به کسی یا چیزی مایل است که نیاز او را برطرف سازد.»۵
خانواده فقط محیط آمیزش جسمها نیست؛ بلکه والاتر از آن، محیط آمیزش روحها و جذب باطنی زن و مرد به یکدیگر و پر شدن خلأ روحی هر یک به دیگری است و این همان چیزی است که با خلقت و آفرینش زن و مرد هماهنگ است، و آنها بدین وسیله به مرحله ای می رسند که خود را جدای از یکدیگر نمیبینند و حتی به جرأت می توان گفت که علاقه هر یک از آنها به خود، عین علاقه به یکدیگر و علاقه به دیگری، عین علاقه به خویش است و از این رو است که مولوی میگوید:
من کیم لیلی و لیلی کیست، من
هر دو یک روحیم اندر دو بدن
و به درستی اگر چنین نباشد، عیب و نقص انسانها است که با دور ماندن از اقتضای آفرینش و الهام نگرفتن از وحی الهی، گرفتار دامها و تاریکیهایی شدهاند که خود مسبّب آن بودهاند.
مردی خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسید، با تعجب و شگفتی عرض کرد: «اِنَّ الرَّجُلَ یَتَزَوَّجُ الْمَرْأه وَمَا رَآهَا وَمَا رَأتْهُ قَطُّ حَتَّی اِذَا ابْتَنَی بِهَا اِصْطَحَبَا وَمَا شَیءٌ اَحَبَّ اِلَیْهِمَا مِنَ الْآخَرِ. فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله: «وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً»؛ ۶ چگونه است که مردی با زنی ازدواج میکند که هرگز پیش از آن، نه او آن زن را دیده، و نه آن زن، او را؛ اما همین که ازدواج صورت میگیرد و مرد بر زن وارد میشود و همدم میگردند، هیچ چیز برای آنها دوست داشتنی تر از یکدیگر نیست؟! پیامبر صلی الله علیه و آله در پاسخ او (به این بخش از آیه ۲۱ سوره روم بسنده کرد و) فرمود: خداوند میان شما دوستی و مهر قرار داده.»
مرحوم علام طباطبایی رحمه الله درباره نقش دوستی و مودّت در خانواده می نویسد: «خانواده یکی از بارزترین جلوه گاه های مودّت و رحمت است که از یک طرف دو زوج را به یکدیگر پیوند می دهد و از طرف دیگر، موجب میشود که هر دو به ویژه زن، بر فرزندان خردسال خود که در تأمین نیازهای جسمانی و حیاتی خویش عاجز و ضعیف اند، مهر بورزند و به پناه دادن، نگهداری، پوشش، تغذیه و تربیت آنها اقدام کنند و اگر این مهرورزی نبود، نسل بشر منقرض میشد و نوع انسان هیچ گاه امکان تداوم حیات نمییافت.»۷
۲. زن و مرد لباس یکدیگرند: از نگاه قرآن، تشکیل خانواده به معنای تهیه لباس تقوا از سوی پسر و دختر برای یکدیگر است. در فرازی از آیات خداوند در کنار لباس و زیورهای مادی برای تن و جسم، تقوا را به عنوان لباس و زیور روح مطرح می فرماید: «وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَیْر»؛ ۸ «لباس تقوا بهترین لباسها است.»
از سوی دیگر تصریح می فرماید که زن و شوهر لباس یکدیگرند: «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن »؛ ۹ «آنها لباس شما و شما لباس آنها هستید.»
اگر این دو آیه نورانی را در کنار هم قرار دهیم، به روشنی دلالت دارند که تشکیل خانواده یکی از بارزترین مصادیق لباس تقوا است، از این رو پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ فَلْیَتَّقِ اللَّهَ فِی النِّصْفِ الْبَاقِی؛ ۱۰ هر کس ازدواج کند، نصف دینش را احراز کرده است، پس نصف باقی مانده را نگهداری کند.»
صاحب «تفسیر تسنیم» آیت الله جوادی آملی(دام ظله) در ذیل آیه فوق میگوید: «در این تشبیه لطیف (تشبیه همسر به لباس)، نکات تربیتی دقیقی است که برخی از آنها بدین شرح است:
جامه یکدیگر
الف) لباس مانع از آسیب است؛ ازدواج هر چند اطفای غریزه را به همراه دارد؛ لیکن صبغه ملکوتی آن صیانت از گناه و حراست از نگاه آلوده است. مهم ترین بهره ای که از ازدواج نصیب همسران میشود، صیانت گوهر دین از غارت ابلیس از خارج و چپاول هوس از داخل است.
ب) لباس، عیوب انسان را می پوشاند و آبرو را حفظ میکند؛ زن و شوهر نیز باید عیوب هم را بپوشانند و آبروی اجتماعی یکدیگر را حفظ کنند.
ج) لباس، انسان را از گرما و سرما و…. حفظ میکند؛ زوجین نیز باید در حوادث تلخ و شیرین، گرم و سرد زندگی، موجبات دلگرمی هم را فراهم کنند.
د) میان لباس و کسی که آن را پوشیده رابطه ای تنگاتنگ و صمیمی است که بیگانه میان آن دو راه ندارد، رابطه زوجین نیز باید چنین باشد تا بیگانه ای به درون زندگی آنان راه نیابد که به اسرارشان پی برده، احیاناً فتنه گری کند.
هـ) اعضای بدن با لباس در تماس است و لباس از تماس مستقیم آنها با بیرون ممانعت میکند؛ زوجین نیز باید در همان ارتباط صمیمی زناشویی خویش تماس غریزی برقرار کنند؛ زیرا نه می توان زن و شوهر را از داشتن تمایل جنسی برحذر داشت و نه می توان جلوی آن را برای بیگانه بازگذارد؛ بلکه باید غرایز را بدون تعطیل، محدود و تعدیل کرد، چنان که لباس انسان را محدود میکند.
و) انسان پوشیدن لباس آلوده و وصله دار را خوش ندارد؛ در انتخاب همسر نیز باید چنین دقت هایی اعمال شود.
ز) لباس مایه آرامش انسان است؛ زن و شوهر نیز موجب آرامش یکدیگرند.
ح) لباس آرایه انسان است، و به وی زینت میبخشد؛ زن و شوهر نیز باید زینت یکدیگر باشند.»۱۱
۳. خانواده، کمال جامعه: از جمله پیامدهای مثبت تشکیل خانواده، آثار مطلوب و مفید آن بر جامعه انسانی است.
امام هادی علیه السلام می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الصِّهْرَ مَأْلَفَهً لِلْقُلُوبِ وَ نِسْبَهَ الْمَنْسُوبِ أَوْشَجَ بِهِ الْأَرْحَامَ وَ جَعَلَهُ رَأْفَهً وَ رَحْمَهً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْعالَمِین؛۱۲ خداوند وصلت (ازدواج) را مایه اُلفت دلها و پیوستگی نَسبی قرار داده و ]به واسطه آن[ رشته های خویشاوندی را به هم پیوست و آن را مایه مهر و محبت ساخت و در این ]پدیده[ برای مردمان، نشانه هایی از ]قدرت و رحمت[ خداوند است.»
نقش خانواده در پویایی و تحکیم جامعه انسانی بهاندازه ای است که امام رضا علیه السلام ضمن خطبه ای می فرماید: «اگر هیچ دلیل روشنی از کتاب و سنت به اهمیت تشکیل خانواده وجود نداشت، آثار و برکاتی که به سبب این امر نصیب اجتماع میشود، تنها برای ترغیب و تشویق انسانها بر ایجاد کانون خانواده کافی بود.»۱۳
۴. بقای نسل بشر: یکی از عمده تأکیدات اسلام بر تشکیل خانواده، بقای نسل انسان است. پسر و دختری که تشکیل خانواده می دهند، طالب این هستند که با مشاهده ثمره وجود خویش، خود را بر مسند پرافتخار مادری و پدری بنگرند و در حقیقت فرزند، جلوه وحدت ثمره پدر و مادر است.
قرآن کریم می فرماید: «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُم »؛ ۱۴ «همسران شما همچون کشتزارهای شما هستند، پس در آنها بکارید هر چه را که می خواهید.»
صاحب تفسیر «تسنیم» ذیل این آیه میگوید: «زنان برای بقای نوع و تکثیر نسل بشر، کشتزار مردان اند. این آیه در مقام بیان مسئله زناشویی و تولید نسل برای بقای نوع انسان، مرد را مانند کشاورز بذرافشان و زن را چون کشتزاری می داند که نطفه مرد در رحم او رشد میکند، و زن با تولید فرزند مایه بقای نسل آدمی است. برای تأکید بر حفظ نسل که هدف اصیل عمل زناشویی است، واژه «حرث» در آیه تکرار شده است. هدف از آمیزش جنسی که می تواند هر وقت و به هر گونه و در هر جا باشد، تنها لذایذ جنسی نیست؛ بلکه لذت جنسی مُزدی نقد برای تحمل زحمات طاقت فرسای تولید فرزند و پرورش او است. خداوند برای ترغیب به هدفدار کردن آمیزش جنسی می فرماید که از رهگذر مباشرت با زنانتان فرزندان شایسته ای برای آخرت خود بفرستید، پس تولید مثل و بقای نسل مهم است….»۱۵
پیامبر صلی الله علیه و آله در حدیثی که به این حکمت مهم اشاره دارد، می فرماید: «مَا یَمْنَعُ الْمُؤْمِنَ أَنْ یَتَّخِذَ أَهْلًا لَعَلَّ اللَّهُ أَنْ یَرْزُقَهُ نَسَمَهً تُثْقِلُ الْأَرْضَ بِلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ؛ ۱۶ چه چیزی مانع میشود که انسان مؤمن زن بگیرد؟! شاید خداوند به او فرزندانی روزی کند که زمین را از «لا اله الا الله» سنگین کنند.»
پی نوشت:
۱) صحیفه امام خمینیR، مجموعه آثار، مؤسسه تنظیم و نشر آثار، چاپ چهارم، ۱۳۸۵ش، ج۱۷، ص۳۷۳.
۲) من لا یحضره الفقیه، ابن بابویه، شیخ صدوق، مترجم غفاری، انتشارات صدوق، بهارستان، ۱۳۶۸ش، ج۵، ح۴۳۴۳.
۳) همان، ج۵، ح ۴۳۴۷.
۴) روم / ۲۱.
۵) المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، دار الکتب الاسلامیه، طهران، الطبعه الثمانیه، ۱۳۹۰ق، ج۱۶، ص۱۷۳.
۶) دانشنامه قرآن و حدیث، محمد محمدی ریشهری با همکاری جمعی از پژوهشگران، انتشارات پژوهشکده علوم و معارف، دار الحدیث، قم، ۱۳۹۰ش، ج۳، ص۲۸۲.
۷) المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج۱۶، ص۱۶۶.
۸) اعراف / ۲۶.
۹) بقره / ۱۸۷.
۱۰) بحار الانوار، علامه مجلسی، المکتبه الاسلامیه، طهران، ۱۳۸۹ق، ج۱۰۳، ص۲۱۹، ح ۱۴.
۱۱) تفسیر تسنیم، عبد الله، جوادی آملی، انتشارات اسراء، قم، ۱۳۸۵ش، ج۹، ص۴۶۲.
۱۲) فروع کافی، محمد بن یعقوب کلینی، دار الاضواء، بیروت، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۳۷۲، ح ۶.
۱۳) دانشنامه قرآن و حدیث، محمد محمدی ریشهری، ج۳، ص۲۸۶، ح ۵۱.
۱۴) بقره / ۲۲۳.
۱۵) تفسیر تسنیم، جوادی آملی، ج۱۱، ص۱۸۶.
۱۶) من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۵، ح ۴۳۴۰.
منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره۱۵۸.