رأس الحسین (ع): دستی از غیب

«همین جا استراحت می‌کنیم. لبی تر می‌کنیم و دوباره راه میفتیم!» وقتی رهبر گروه این حرف را فریاد زد، بقیه ای نعره ای در موافقت با آن کشیدند و اسبها را در کنار کاروان سرا، به طویله دار سپردند.

در اتاق بزرگی، دور هم نشستند و جام شراب را یکی پس از دیگری سر می‌کشیدند. سر گروه، صندوقچه ی کوچکی که در پشت زین اسب بسته بود، در آورد و وسط مجلس گذاشت. با یک دست، جامش را نگه داشته بود و با دست دیگر، سر خون آلودی را از صندوقچه بیرون آورد و نگاهی به آن کرد و به دست دیگری داد.
چند دقیقه ای، سر، دست در دست می‌گشت تا اینکه نگاه تک تک شان بر دستی افتاد که با قلمی آهنین بر روی دیوار می نوشت:

«اترجوا امّهً قَتَلَت حسیناً// شفاعهَ جدِّهِ یومَ الحسابِ»
(آیا امتی که حسین را کشتند، امید شفاعت جد او را در روز قیامت دارند؟!)

همچنین ببینید

از شیراز تا حیفا

«از شیراز تا حیفا»روایتی از بنیاد و تاریخ فرقه بابیه

«از شیراز تا حیفا» نقدی عالمانه و روایتی منصفانه از چگونگی شکل‌گیری فرقه بابیه و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *