جریان تراریختهپرست قوای اصلی خود را بر کشت “برنج تراریخته طارم مولایی” در یکمیلیون هکتار از اراضی کشورمان متمرکز کرده بهگونهای که حتی بهصورت فرمایشی برخی مراکز علمی تحت سیطره خود را نیز مجبور به تأیید عجولانه سلامت این محصول تراریخته کرده است.
جریان تراریختهپرست در داخل کشورمان، نهایت توان و تمام اهرمهای فشار خود در سال جاری را به میدان آورده تا به هر قیمت ممکن، پروژه آلوده کردن مزارع و زمینهای زراعی کشورمان به کشت محصولات دستکاریشده ژنتیکی را به سرانجام برساند.
این جریان طی سالیان اخیر با تصاحب برخی مناصب حساس دولتی و تصمیمگیر در این حوزه توانسته بخشی از این پروژه و اهداف پنهان اقتصادی خود را بهپیش ببرد اما بهمدد اطلاعرسانی برخی رسانهها و اساتید رشتههای مربوطه درباره عوارض و مخاطرات متعدد کشت و مصرف محصولات تراریخته بر انسان و محیط زیست، امروز با سد مقاومت افکار عمومی و مطالبه شدید اجتماعی در مقابل خود بهعنوان سد آخر روبهرو شده است.
باید گفت که این جریان، قوای اصلی خود را بر کشت “برنج تراریخته گونه طارم مولایی” در بیش از یک میلیون هکتار از اراضی کشورمان متمرکز کرده است بهگونهای که حتی بهصورت فرمایشی برخی مراکز علمی تحت سیطره خود را نیز مجبور به تأیید عجولانه سلامت این محصول دستکاریشده ژنتیکی کرده است
تأسفبار اینکه چهرههایی که امروز تمام توان و لابیهای خود را برای بهسرانجام رساندن تراریخته کردن برنج تراریخته بهعنوان غذای اصلی مردم ایران به میدان آورده سالها پیش از این بهصورت کاملاً غیرقانونی و البته در پناه سکوت و بیخبری رسانهها اقدام به کشت بدون حصار برنج تراریخته در مزارع شمالی کشورمان کرده است!
سال ۸۴، زمانی که بهزاد قرهیاضی مسئولیت پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی را بهعهده داشت، همراه با فرامرز علینیا، رئیس مؤسسه تحقیقات برنج به کشت غیرقانونی گسترده و بدون حصار (غیرآزمایشگاهی) برنج تراریخته اذعان داشته است؛ دانشنامه مشترک این دو مسئول در مؤسسه “ایری” بهعنوان مؤسسه زیرمجموعه راکفلر درباره برنج تراریخته بوده و توسط راکفلر تأمین مالی شده است!
اما گذشته از مخاطرات زیستمحیطی چنین اقدامی از سوی این جریان، عملی شدن کشت صنعتی برنج تراریخته گونه طارم مولایی در فصل جدید فعالیت این جریان، میتواند تهدیدی گستردهتر برای سلامت ۸۰ میلیون ایرانی باشد که برنج بهعنوان غذای غالب روزانه آنها محسوب میشود: