عمر ابوالنصر استاد دانشگاه بیروت در کتاب زندگى على بن ابیطالب، علیه السلام، مى نگارد:
دوست و دشمن بر این امر اتفاق دارند که با آن زهد و قناعت و با آن خوراک ساده و فقیرانه، چنان نیرویى در بازوى مرتضى على، علیه السلام، بود که بارها سواران جنگى را از روى زین برگرفت و با چنان قوتى به زمین کوفت که در حال، جان سپردند. در غزوه خیبر درب کوه پیکر قلعه جنگى دشمنان اسلام را از جاى برکند و به دوش گرفت. در یکى از روزهاى صفین پانصد کس را به دست و شمشیر خود کشت و در همان روز چندین شمشیر عوض کرد و هر بار که حریفى را به دیار عدم مى فرستاد، فریاد تکبیرش زهره شجاعان جنگ دیده را مى درید.
شجاعت على، علیه السلام، در سنین جوانى، در حجاز چنان معروف خاص و عام گردید که وقتى عمروبن عبدود قهرمان نامى عرب را در نبرد تن به تن- در غزوه خندق- به خاک انداخت. خواهر «عمرو» در مقام رثاء بر مرگ برادر، شجاعت قاتل را تنها مایه تسلى خود خواند و گفت: اگر جز به دست این پهلوان جوان کشته شده بودى، تمام عمر بر تو مى گریستم.