به سختی می توان میان اقدامات تحریک آمیز سیاسی دولت آمریکا در سوریه با تهدید به تعرض به کشوری که توانسته است بر تروریسم پیروز شود، تفاوت قائل شد؛ تروریسمیکه همه کشورهای جهان را تهدید میکند.
هر بار که ارتش سوریه به مرحله یکسره کردن یکی از نبردهای بزرگ خود نزدیک میشود، چانه زنی و منطق بی ارزش اقدامات تحریک آمیز آمریکا شروع میشود.
آمریکا در شرایط فعلی تلاش میکند تا به موفقیت هایی در ادلب دست پیدا کند، اما هیاهو و تهدید و وعد و وعیدهای آمریکا، شما را فریب ندهد، زیرا این کشور، همانگونه که نتوانست در حلب یا غوطه شرقی موفق شود، در ادلب هم نمی تواند پیروز شود. این مساله را بارها به ویژه وقتی که آمریکا در تنگنا قرار گرفت، مشاهده کرده ایم بنابراین آمریکا نه اکنون و نه در آینده آمادگی این را ندارد که به کمک نیروهای خود، در سوریه وارد جنگ شود، به ویژه با تجربه ای که درعراق و افغانستان کسب کرده است.
این مساله، حتی از دید بسیاری از مراکز مطالعاتی که تحقیقاتی را به پنتاگون ارائه کردهاند، پنهان نمانده است. آن ها در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدهاند که رویارویی مستقیم در منطقه فایده ای ندارد و به منزله شکست برای آنان است از این رو، آمریکا در شرایط فعلی از ارتش های جایگزین که همان گروه های مسلح هستند، استفاده میکند با وجود اینکه شواهد حاکی از آن است که در اوایل سپتامبر شاهد تحولات چشمگیری در زمینه عملیات در ادلب و همزمان با آن، آموزش های نظامی روسیه در دریای مدیترانه و اقدامات مقدماتی برای برگزاری نشست سه جانبه ترکیه، ایران و روسیه در تهران خواهیم بود، و همزمان با آن طرح های نظامی ارتش سوریه در اطراف ریف حماه و ریف ادلب و ریف لاذقیه ادامه دارد، گمان نمیکنم که دراین مرحله، هیچ رویارویی مستقیم بین نیروهای آمریکایی یا نیروهای روسی و ایرانی روی دهد.
سخت ترین مرحله ای که شاید به رویارویی مستقیم بیانجامد، نبردی است که به سمت شهر البوکمال واقع در مرزهای عراق و سوریه اتفاق افتاد. در اینجا، یادآور میشوم که ما در فاصله چند کیلومتری نیروهای آمریکایی بودیم، و بالگردهای شناسایی در آسمان منطقه پرواز میکردند و ما را رصد میکردند و این اطلاعات را منتقل میکردند که این حزب الله و مستشاران ایرانی، هستند که می جنگند و آمریکا نتوانست که پیشروی یا عقب نشینی کند، زیرا آمریکا نمی خواهد که با نیروهایش در اراضی سوریه وارد جنگ فرسایشی شود اما ترکیه اکنون چه در عرصه داخلی و چه درسطح منطقه ای و بین المللی، اوضاعی پیچیده دارد که این کشور را از وارد شدن به هر نوع جنگ مستقیم با نیروهای سوری باز می دارد.
در گذشته و در زمان جنگ حلب، که ترکیه آن را جنگ خود قلمداد و به آن تکیه میکرد و گروه های مسلح در بسیاری از مناطق سوریه حضور داشتند، در نبرد حلب و با وجود همه آن شرایط، وقتی ارتش سوریه، نبرد را آغاز کرد، و ترکیه دید که نبرد آغاز شده است، عقب نشینی کرد و نتوانست تغییری ایجاد کند، بلکه از برخی از گروه های مسلح خواست که از منطقه خارج شوند و به سمت ادلب بروند اما امروزه در نتیجه تحولات بسیار و به ویژه اقتصادی، سطح تاثیرگذاری ترکیه در منطقه به علت ضعف همبستگی داخلی و ضعیف شدن روابط منطقه ای این کشور کاهش یافته است از این رو، گمان نمیکنم که هیچ نوع رویارویی وجود داشته باشد و آنچه ترکیه اکنون می خواهد، شکست دادن کردها با هدف انتقام گیری از آنان است.از این رو، ترکیه می خواهد که عناصر جبهه النصره از ادلب به سمت بخشی از منطقه شرقی در سوریه که کردها در آن جا حضور دارند، بروند این کار با دو هدف صورت میگیرد، رهایی از عناصر مسلح خارجی و شکست کردها، و این چیزی است که ترکیه در این مرحله، به آن فکر میکند.
در سایه همه این تغییر و تحولات، این تحولات میدانی است که بسیاری از توافق های سیاسی را به دنبال دارد، توافق هایی که ناشی از پیروزی های محور مقاومت است.