سید محمد واعظ موسوى
ازدواج و چالش هاى آن امرى است که در جامعه امروز ما بسیار مورد توجّه بوده و به دلیل اثر متقابلى که مسئله ازدواج و جامعه بر هم دارند، از اهمّیت بسیار زیادى برخوردار است.
ازدواج از این بابت که یک نیاز است، باید به آن توجّه شود، پس اهمّیت دارد. انسان نمى تواند به نیازهایش بى توجّه باشد.
ازدواج در حقیقت، پاسخ به یک نیاز درونى است. این نیاز درونى جهات متعدّدى دارد؛ مثلًا یک جهت آن، تنها نبودن است؛ زیرا انسان به طور طبیعى، اجتماعى است و دوست ندارد که تک باشد. دوست دارد با جمع و با دیگران باشد. در این باره، در روایات هم بیان شده کسى که تنهاست، خداوند او را دوست ندارد و ملائکه از او خوششان نمى آید. چرا؟
چون دارد یک امر مقدّسى را پس مى زند. چرا؟
چون دارد به یک امر فطرى بى توجّهى مى کند. همچنین جهت دیگر آن، استمرار بشر است که مى خواهد نسلى داشته باشد که این یک نیاز فطرى است.
از آنجا که من با جوانان ارتباط دارم، وقتى بحث از سختى و مشکلات ازدواج مطرح مى شود، اکثر آنها مشکلات مالى و اقتصادى را مطرح مى نمایند و این اشتباه نیست. مشکلات مالى و اقتصادى، یکى از مشکلات واقعى است که نمى توان به آن بى توجّه بود. واقع قضیه این است که ازدواج، مخارجى دارد و خانه و شغل مى خواهد. پس این مشکلات وجود دارد؛ امّا یک مقدار از مشکلاتى که جوانان مطرح مى کنند، ناشى از سختى و مشکلات انتخاب است؛ یعنى اینجا دیگر فقط بحث اقتصادى مطرح نیست. جوانى که از نظر مالى، وضع خوبى هم دارد، به خاطر این مشکل ازدواج نمى کند. او مشکل مالى ندارد؛ ولى مى گوید چرا من مسئولیت ازدواج را قبول کنم؟
عدّه اى دیگر هم از این جهت، ازدواج را سخت مى دانند که مى پندارند گزینه مناسبى براى ازدواج نیست یا انتخاب گزینه مناسب، کار سختى است. اینها فقط برخى از دلایلى است که جوانان مطرح مى کنند و دلایل متعدّدى در این زمینه وجود دارد.
هر کدام از این مشکلات، راه حلّى دارد؛ ولو راه حلّى که زمان بر باشد؛ مثلًا کسى که بحث اقتصادى را مطرح مى کند، باید به او گفت: قبول است؛ امّا شما باید یک مقدار فعّالیتت را بیشتر کنى و یک مقدار اطرافیانت که توانایى دارند، تو را کمک کنند و یک مقدار توقّعاتت را پایین بیاورى. همه اینها باید در کنار هم باشد. در واقع، باید از یک جایى شروع کرد؛ چون آنچه که در ازدواج مهم است، همین شروع کردن است؛ یعنى شما یک گزینه مناسب را انتخاب کن که به معناى واقعى همسر تو باشد، پابه پاى تو بیاید و تو را تنها نگذارد. پس با تلاش بیشتر از یک جایى شروع کن.
هیچ کس منکر مشکلات اقتصادى و اجتماعى نیست؛ امّا وجود مشکلات اجتماعى و اقتصادى دلیلى بر این نیست که انسان هیچ کارى نکند. مشکلات همیشه وجود دارند. چه زمانى همه مشکلات حل مى شود؟ آیا مى توانیم صبر کنیم، دست روى دست بگذاریم و زمان را از دست بدهیم تا شاید روزى همه مشکلات حل شوند؟ سى ساله هم که بشوى، باز مشکلات خودش را به همان نسبت دارد و علاوه بر مشکلات اقتصادى، انگیزه ات هم براى ازدواج کم مى شود؛ زیرا فرصت هاى مناسبى را از دست داده اى و این خود، مشکلى بزرگتر است. بنابراین الآن که نیرو و نشاط جوانى را دارى و ریسک پذیرى تو بالاتر است، ازدواج کن. شما مى دانید که هر چقدر سنّ انسان بالاتر برود، درصد ریسک پذیرى او پایین تر مى آید؛ زیرا فقط خودش را همه کاره مى داند و محتاطتر مى شود و ازدواجش عقب مى افتد؛ البتّه ریسک کردن و خطر کردن به معناى بدون فکر اقدام کردن نیست؛ بلکه به این معناست که فکر مى کند، مشورت مى کند، دیگران هم کمکش مى کنند و ریسک پذیر هم هست و به آنچه رسیده، با توکّل بر خداوند عمل مى کند.
بنابراین علّت هایى را که جوانان مى آورند، نه مى توان گفت غلط است و نه مى توان گفت درست است. باید اینها را به صورت مشروط قبول کرد. باید بنشینند و به کمک اطرافیان و بزرگترها این موارد را تحلیل کنند تا مشکلات را در مقابل خودشان زیاد بزرگ نبینند؛ زیرا آنهایى که ازدواج کردهاند، همان مشکلاتى را داشتهاند که الآن جوانى که سنّ ازدواجش گذشته است، آنها را مطرح مى کند؛ بنابراین باید مورد به مورد آنها را بررسى کرده و با مشکلات کنار آمد.[۱] [۱] —، موعود، ۲۰۵جلد، [بى نا] – [بى جا] – [بى جا]، چاپ: ۱.