چرا پیاده‌روی اربعین تکراری نمی‌شود؟

نگاه به اربعین به مثابه واقعه رسانه‌ای جهانی و تسخیر و جلب توجه مخاطبان، دیگر نه یک تلذذ موقت ناشی از تماشا و مخاطب بودن افتتاحیه المپیک، بلکه تلنگری عمیق بر وجدان‌های بیدار ظلم‌ستیز است.

 

ظرفیت رسانه‌گری حماسه اربعین که خود شعاعی از نهضت عاشورا است، موضوع مقاله «مدیریت دریافت حماسه اربعین در چارچوب خلق واقعه رسانه‌ای» است که در چارچوب ارتباطات آیینی، محوری برای جامعه‌سازی و درک نوین اجتماعی شیعیان از خود و جهان پیرامونی است.

در این راستا، نه پخش و نه تولید کلاسیک انواع برنامه‌های دیداری شنیداری، بلکه نوین‌ترین فناوری نرم برنامه‌سازی وقایع زنده و مقوله باز نمایی مدنظر قرار گرفته است.

مدیریت دریافت حماسه اربعین در چارچوب خلق واقعه رسانه‌ای

مناسک اربعین که قدر متیقن تاریخ و منابع شیعی، تاسیس آن را به جابربن عبد اله انصاری صحابه بزرگ پیامبر اعظم نسبت می‌دهد (۱)، از مهم‌ترین و دیرینه‌ترین آیین‌های معنوی اجتماعی شیعیان است که در قالب «زیارت»، از نشانه‌های مومن هم شناخته شده است. (۲)

احیای این مناسک بزرگ جهانی در دهه اخیر و پس از سقوط رژیم بعث در عراق که اساساً زیارت عتبات عالیات را هم به واسطه جنگ، ناامنی و شیعه ستیزی محدود ساخته بود، یک اتفاق و شاید نشانه بزرگ و قابل توجه است که اگر به مثابه فرصتی مورد توجه‌اندیشه اجتماعی فرهنگی ارتباطی شیعیان قرار گیرد؛ خود مایه شکوفا شدن بسیاری ظرفیت‌های دیگر فرهنگ و معارف شیعی و نهضت حسینی در جهان معاصر است. (۳)

مناسک اربعین با پیاده‌روی بیش از بیست میلیون نفر در دهه مختوم به روز ۲۰ ماه صفر به سوی کربلا‌، شکل می‌گیرد و جلوه‌های متنوعی از انسجام اجتماعی، سرمایه اجتماعی، وحدت‌، مقاومت‌، دیگر خواهی و انفاق، همکاری، نمادسازی و… را به جهان امروز ساطع می‌کند. اگر عمق واقعه اربعین به منظر مخاطبان جهانی برسد، شاید دیگر نیازی به تبلیغ تشیع نباشد و از سویی دیگر مجالی برای شیعه‌ستیزی باقی نماند.

در این مقاله با درک این مسأله که چگونه می‌توان این واقعه را به بهترین نحو و در چارچوب رسانه‌گری نوین بازنماییکرد، به سراغ ادبیات پساساختاری و انتقادی رسانه‌ها رفته‌ایم، بی‌شک ظرفیت‌هایی دیگری هم در این راستا وجود دارد و البته هیچ تلاش رسانه‌ای، به‌اندازه زمینه‌های قابلی مخاطبان یعنی فطرت جستجوگر بیدار، بر نشر حقیقت موثر نخواهد بود.

تیتری که معمولاً در ایام پیاده‌روی بزرگ شیعیان در اربعین به سوی کربلا‌، آن هم از سوی منصف‌ترین رسانه‌ها دیده و شنیده می‌شود این است: تسلیم رسانه‌ها در برابر عظمت و ابعاد این واقعه (۴)! رسانه‌های منکر و رقیب جریان بیداری اسلامی و شیعی هم که تمام سعی خود را در منحرف سازی اذهان و نیز تقلیل ماجرا به خرج می‌دهند.

بخش مهمی از اخبار هم که با توجه به موضوع داغ امنیت در منطقه و کشور عراق به این سبد ریخته می‌شود. موضوع حضور شیعیان در عین تهدیدات امنیتی قطعاً بخشی از حماسه اربعین است. اما تقلیل حماسه به این خطر پذیری و اطلاع‌رسانی و انتظار برای شنیدن آخرین اخبار امنیتی و انفجارات، پارازیتی بر پیام جهانی اربعین است.

رسانه‌گری ذاتی، پدیداری و کارکردی مکتب عاشورا

رسانه‌گری و تبلیغ از ابعاد ذاتی واقعه کربلا است؛ یعنی اساساً بدون تبلیغ و نشر واقعه در حماسه امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) و کاروان معنادار اسرا، اساساً عاشورا بر قلب حماسه‌های تاریخ انبیاء، حک نمی‌شد و ثانیاً به لحاظ کارکردی، جنس این مکتب، بیدارگرانه، اخباری و روایتی مستند است که در منظومه خود، نمایی از اندیشه و مرام اسلامی را منتقل و فرصتی برای جلب و درگیرسازی افکار عمومی است.

این قابلیت دو سویه است که ضرورت مدیریت و مهندسی دریافت بر بستر آیین‌های عاشورایی را در چندان می‌سازد. از عوامل مقابله و مخالف جدی برخی نظام‌های سیاسی در برخی ادوار (مانند پهلوی اول در ایران، یا همین دوره حاکمیت صدام بر عراق) با هرنوع اقامه مناسک عاشورایی هم به همین خاطر است. عاشورا و پیامد حرکت‌آفرین آن یعنی اربعین، خود رسانه‌ای اجتماعی است که با توجه به کالبد ارتباطات آیینی شیعیان (۵)، نقش مهمی در فرهنگ‌سازی همواره داشته است.

روانشناسی اجتماعی به ما می‌گوید ادراک اجتماعی از جنبه‌های مهم زندگی اجتماعی ماست که نهایتا به «تکوین برداشت» (۶) ما از دیگران و محیط منجر می‌شود. متقابلاً کنشگران اجتماعی از فرایند ادراک ما مطلعند و ترجیح می‌دهند بر شکل‌گیری آن موثر باشند. تلاش برای شکل دادن به ادراک دیگران از ما خصوصا در نخستین مواجهه را می‌توان «مدیریت برداشت» (۷) نامید. (۸)

ما همواره به دنبال این هستیم تا برداشت بهتری از ما صورت بگیرد. فعال‌ترین و پیچیده‌ترین عملیات مدیریت برداشت و به بیان مشهور‌تر «مدیریت دریافت» در زمانه ما توسط رسانه‌ها و بر روی «مخاطبان» صورت می‌پذیرد. رسانه‌های جمعی خصوصاً تلویزیون در حوزه بازنمایی به دنبال مدیریت برداشت مخاطبان خود از وقایع و سوژه‌ها هستند. اگر با نگاه بودریاری ببینیم رسانه‌ها واقعیت را گزارش نمی‌کنند بلکه امور واقعی را احداث می­‌کنند.

مطالعات فرهنگی با اتخاذ نگرشی برساختگرا درباره بازنمایی، باور دارد که پدیده­‌ها فی‌­نفسه قادر به دلالت نیستند. بلکه معنای پدیده­‌ها ناگزیر باید از طریق و به واسطه فرهنگ بازنمایی شود. به بیان دیگر، بازنمایی از طریق فرایندهای توصیف، مفهوم‌­سازی و جایگزین‌­سازی، معنای آنچه را بازنمایی شده است، بر می‌­سازد. (۹)

مفهوم بازنمایی وامدار آثار استوارت‌هال است و از خلال آن‌ها به ایده‌­ای اساسی و بنیادی در مطالعات فرهنگی و رسانه‌­ای مبدل شده است. بازنمایی از نظر‌هال همراه تولید، مصرف، هویت و مقررات، بخشی از چرخه فرهنگ می‌­باشد. او مطرح ساخت که بازنمایی، معنا و زبان را به فرهنگ ربط می­‌دهد. (۱۰)

هال استدلال می‌کند واقعیت به نحو معنادار وجود ندارد و بازنمایی یکی از شیوه‌­های کلیدی تولید معناست. معنا صریح یا شفاف نیست و از طریق بازنمایی در گذر زمان، یک‌دست باقی نمی­‌ماند. معنا بی­‌ثبات یا لغزنده است. (۱۱) ‌هال بازنمایی را به معنای استفاده از زبان برای بیان نکته معناداری درباره جهان می­‌داند؛ فرایندی که معنا از طریق آن تولید و بین اعضای یک فرهنگ مبادله و توزیع می­‌شود. لذا معنا به واسطه نظام بازنمایی شکل می­‌گیرد و ساخته می­‌شود. (۱۲)

به تعبیری اشیاء، افراد، رویدادها و پدیده‌­ها برای اینکه به واقعیت تبدیل شوند، باید به شکل بازنمایی در آیند و این کار از طریق ورود آن‌ها به عرصه زبان ممکن می­‌شود. (۱۳) بازنمایی، تولید معنی برای مفاهیم درون ذهن ما از طریق زبان است. بازنمایی حلقه پیوند میان مفاهیم و زبان است و ما را قادر می‌سازد تا جهان واقعی اشیاء، آدمیان و رویدادها را به جهان انگارشی اشیاء، آدمیان و رویدادهای تخیلی ارجاع دهیم. (۱۴) سه رهیافت، نحوه بازنمایی از راه زبان را پوشش می­‌دهد. رهیافت بازتابی، رهیافت تعمدی و رهیافت برساختگرا.

در رهیافت بازتابی تصور می‌­شود که معنا در جهان وجود دارد و زبان همانند آیین‌ه­ای آن را بر می‌­تابد که استوارت‌هال نیز آن را تأکید می­‌کند. رهیافت تعمدی بر آن است که مؤلف معنای منحصر به فرد خود را از راه زبان تحمیل می­‌کند. دیدگاه برساختگرا نیز بر ماهیت عمومی و اجتماعی زبان تأکید می­‌کند. بر این اساس، این دیدگاه جهان مادی نیست که حاوی و ناقل معناست، بلکه سیستم زبان است که ما برای ارائه مفاهیم خود از آن استفاده می­‌کنیم. رهیافت برساختگرا ۲ رویکرد را در بر دارد:

الف) رویکرد نشانه­‌شناختی: به این توجه دارد که بازنمایی و زبان چگونه معنا را تولید می­‌کند.

ب) رویکرد گفتمانی: به تأثیرات و پیامدهای بازنمایی و سیاست­‌های آن توجه دارد و بر خاص بودن تاریخی یک شکل یا رژیم خاص بازنمایی تأکید می‌کند. (۱۵)

بر اساس ۲ گفتار پیشین، با دانش واژه‌ای کمتر شنیده شده در تکنیک پخش و موج پراکنی مواجه می‌شویم که خصوصاً در برنامه‌های زنده تلویزیونی به کار مدیریت دریافت رسانه‌ها می‌آید؛ یعنی «واقعه رسانه‌ای» (۱۶) که خود مرتبط با بحث مهم واقعه‌سازی (خصوصاً در مدیریت اجتماعی شهر) است. برای ایجاد واقعه رسانه‌ای حتی «رویداد» را احداث می‌­کنیم و یا کنداکتور پخش را مبنا و محور تحقق رویداد در عرصه خیابانی یا میدانی آن قرار می‌دهیم. البته ظاهراً رسانه مشغول بازتاب امری بیرونی است. در حالی که فعال‌تر از یک پنجره یا تریبون عمل می‌‌کند.

در شرایطی حتی ممکن است اصلاً واقعه‌ای وجود نداشته باشد و یا بدون بازتاب رسانه‌ای اصلاً به وجود نیاید. مفهوم خلق واقعیت رسانه‌ای به شرایطی اشاره می‌کند که تولد واقعیت وابستگی تامی‌به بازتاب رسانه‌ای آن پیدا می‌کند. بنابراین خلق واقعه رسانه‌ای بدین معنا عملاً در استودیو رخ می‌دهد. برای مثال نمونه بزرگ واقعه رسانه‌­ای در حوزه سیاسی، ماجرا ۱۱ سپتامبر است. واقعه رسانه‌­ای در واقع حاصل کار یک کارگردان قوی است که می‌­تواند از طریق آن یک جریان بزرگ به راه بیاندازد.

«واقعه رسانه‌ای» نشان می‌دهد که قدرت بازنمایی تا چقدر افزایش یافته به نحوی که عملا مرز بین «تصویر» و «واقعیت» مخدوش شده است. هر چند در واقعه رسانه‌ای خصلت‌های ذاتی آیین و مراسم موضوعیت کمی دارد و صرف خلاقیت و پیچیده‌سازی‌های فنی و هنری با چاشنی اطلاع رسانی سراسری، عملیات روانی را انجام می‌دهد (۱۷)، که طبعاً آیین‌های اصیل از این قاعده مستثنی هستند، لکن این به معنای مسدود بودن باب نمایش و ویرایش عظیم و حماسه گون آیین نیست.

چرا پیاده‌روی اربعین تکراری نمی‌شود؟

چرا پیاده‌روی اربعین، تکراری نمی‌شود؟ چرا علیرغم خستگی چنین شوق، نظم، انگیزه و حرکتی بدون مداخله اثر بخشی در جریان است؟ آیا غایبان از این میدان، حال و هوای حماسه را می‌فهمند؟ اگر یک فستیوال فرهنگی آیینی با مشارکت ۱۰ در صد از این جمعیت در اروپا رخ می‌داد، رسانه‌ها چه مواجهه‌ای داشتند؟ چگونه این فستیوال بزرگ را به قاب تلویزیون می‌کشاندند؟ چرا تجربه شرکت در پیاده‌روی اربعین مساوی با انگیزه کامل و پایان ناپذیر براب شرکت مجدد در سال بعد است؟ آیا زیارت اربعین یک زیارت معمولی مانند زیارت دیگر اهل بیت و امام حسین (ع) در ایام و شرایط دیگر است؟ چگونه می‌توان از تقلیل‌گرایی رسانه‌های مسلط نسبت به این واقعه جلوگیری کرد؟ چه آرایش رسانه‌ای در جهان اسلام و جبهه بیداری اسلامی‌برای فرصت‌سازی از این واقعه مورد نیاز است؟

اینها سؤالاتی است که کم و بیش با استراتژی مورد نظر ما یعنی واقعه‌سازی رسانه‌ای پاسخ می‌یابد: هیچ چیز در فناوری پخش تکراری نیست. یازده سپتامبر نه یک حمله تروریستی تمام عیار عینی بود نه یک دروغ بزرگ، بلکه واقعه‌ای نیمه عینی، اما کاملاً کارگردانی و مهندسی شده در عالم رسانه‌گری بود. این در حالی است که اگر ایالات متحده یا کشور‌های اروپای غربی از ظرفیتی انسانی بی‌نظیری مانند راهپیمایی زیارت اربعین برخوردار بودند و می‌توانستند چنین بسیجی از توده‌های مردم را هر سال به چنین سفری متفاوت بکشانند، استفاده‌هایی فوق تصور ما از آن می‌­کردند.

مدیریت رسانه و مهندسی پیام راهپیمایی زیارت اربعین در جمهوری اسلامی ایران و نیز دیگر کشورهای شیعی و اسلامی خصوصاً عراق به شدت نیازمند یک بازنگری اساسی و در واقع خود انتقادی است، رسانه‌های جمعی از بسیاری از مناسک‌، نهادها و وقایع جمعی در جامعه شیعی عقب مانده‌اند و کمتر به این عقب ماندگیشان توجه شده است. بازخوانی معرفتی و فلسفی واقعه اربعین، ائتلاف منطقه‌ای رسانه‌ای و بازنویسی قدم به قدم سناریوی الهی این شور میلیونی، ۳ مقدمه حرکت به سوی راهبردی تازه در بازنمایی اربعین است، نگاه به اربعین به مثابه واقعه رسانه‌ای جهانی و تسخیر و جلب توجه مخاطبان به آن، دیگر نه یک تلذذ موقت ناشی از تماشا و مخاطب بودن افتتاحیه المپیک، بلکه تلنگری عمیق بر وجدان‌های بیدار ظلم ستیز خواهد بود.

واقعه‌سازی رسانه‌ای مجموعه‌ای از فنون حوزه پخش است که با شبکه‌ای شدن حداکثر توان ضبط و ارسال تصاویر، تطبیق و تعامل میدان با کنداکتور با محوریت کارگردان تلویزیونی، اینسرت انواع اطلاعات و اطلاع‌رسانی هدفمند در حاشیه پخش زنده، پوشش قدم به قدم و سناریو مدار اتفاقات واقهی و شرح ماوقع، اختصاص حداقل یک شبکه به طور کامل به واقعه در ظرف زمانی آن و … عجین است. طبعاً متخصصان این فناوری نرم در رسانه‌های بزرگ تصویری، معدود و نسبت به حماسه اربعین بیگانه‌اند. لذا لازم است تا با تجمیع ادبیات و تجارب؛ نهادهایی چون سازمان صداوسیما و نیز اتحادیه رادیو تلویزیون‌های اسلامی زیر ساخت نظری و عملی مناسبی را تمهید کنند و هرچه زودتر نسبت به تجدید نظر در آرایش رسانه‌ای نوین نسبت به اربعین، احساس تکلیف کنند.

پی‌نوشت‌ها

۱- کتاب «مصباح المتهجد» شیخ طوسی که حاصل گزینش دقیق و انتخاب معقول شیخ طوسی از روایات فراوان در باره تقویم مورد نظر شیعه در باره ایام سوگ و شادی و دعا و روزه وعبادت است، ذیل ماه «صفر» می نویسد: نخستین روز این ماه (از سال ۱۲۱)، روز کشته شدن زید بن علی بن الحسین است. روز ۲۰ صفر یعنی اربعین زمانی است که حرم امام حسین (ع) یعنی کاروان اسرا، از شام به مدینه بازگشتند و روزی است که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی رسول خدا (ص)، از مدینه به کربلا رسید تا به زیارت قبر امام حسین (ع) بشتابد و او نخستین کسی است که قبر آن حضرت را زیارت کرد. در این روز، زیارت امام حسین (ع) مستحب است واین زیارت، همانا خواندن زیارت اربعین است. شیخ طوسی سپس متن زیارت اربعین را با سند به نقل از حضرت صادق (ع) آورده است: السلام علی ولی الله و حبیبه، السلام علی خلیل الله ونجیبه، السلام علی صفی الله و ابن صفیه … این مطلبی است که شیخ طوسی، عالم فرهیخته و معتبر و معقول شیعه در قرن پنجم در باره اربعین آورده است. طبعاً بر اساس اعتباری که این روز میان شیعیان داشته است، از همان آغاز که تاریخش معلوم نیست، شیعیان به حرمت آن، زیارت اربعین می‌خوانده‌اند و اگر می‌توانسته‌اند مانند جابر بر مزار امام حسین (ع) گرد آمده و آن امام را زیارت می‌کردند.

۲- قال العسکری علیه السلام: علامات المؤمنین خمس :صلاهُ الاحدی و الخمسین و زیارهُ الاربعین والتـَختم فی الیَمین و تـَعفیرُ الجـَبین و الجَهر ببسم الله الرحمن الرحیم (وسائل ‏الشیعه جلد ۱۴ ص:۴۷۸، باب تأکد استحباب زیاره الحسین (ع‏))

۳- متن زیارت اربعین، به جهاتی مشابه برخی از زیارت‌های دیگر است، اما از آن روی که مشتمل بر برخی از تعابیر جالب در زمینه عمق هدف فراتاریخی امام حسین (ع) از این قیام است، اهمیت ویژه‌ای دارد. در بخشی از این زیارت درباره هدف امام حسین (ع) از این نهضت آمده است: خدایا، امام حسین (ع) همه چیزش را برای نجات بندگانت از نابخردی وسرگشتگی و ضلالت در راه تو داده در حالی که مشتی فریب خورده که انسانیت خود را به دنیای پست فروخته‌اند، بر ضد وی شوریده و وی را به شهادت رساندند.

۴- مثلاً ن ک به تیتر سایت مهم شیعه نیوز:قابل مشاهده در:http://www. shia-news. com/fa/news/81291

۵- ن ک به محسن حسام مظاهری رسانه‌ شیعه؛ جامعه‌شناسی آیین‌های سوگواری و هیأت‌های مذهبی در ایران‌، چاپ چهارم: تابستان ۱۳۹۰ تهران: شرکت چاپ و نشر بین‌الملل

۶-Imperssion Formation

۷- Imperssion Managment

۸- بارون، برن و جانسون، روانشناسی اجتماعی، ترجمه علی تحصیلی، تهران، آمه:صص۶۹- ۱۰۸

۹-سیدمحمد مهدیزاده، رسانه‌ها و بازنمایی، چاپ اول، تهران، دفتر مطالعات و توسعه رسانه‌ها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۸، ص۱۶.

۱۰-حسن بشیر، رامین چابکی، حسین مهربانی­فر، بیداری اسلامی مصر و گفتمان رسانه­ای جهان، دو فصلنامه مطالعات بیداری اسلامی، سال اول‌، ش اول، بهار و تابستان۱۳۹۱.

۱۱- سیدمحمد مهدی­زاده، همان.

۱۲-همان، ص۲۰.

۱۳- احمد محمدپور، روش تحقیق کیفی ضد روش۲، تهران، جامعه شناسان، ص۱۲۱.

۱۴- استوارت‌هال، گزیده‌هایی از عمل بازنمایی، نظریه‌های ارتباطات: مفاهیم انتقادی در مطالعات فرهنگی و رسانه، احسان شاقاسمی، چاپ ۳، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، ۱۳۸۷. ص ۳۵۱.

۱۵- سیدمحمد مهدیزاده، همان، صص ۲۵- ۲۴.

۱۶- Media Event

۱۷- پخش زنده افتتاحیه‌های المپیک مثال عینی پر اهمیت‌تر بودن «پوشش» از کنش آیینی است

سید مجید امامی

فارس

Check Also

ماهنامه موعود شماره 280 و 281

شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد

با امکان دسترسی سریع دیجیتال ؛ شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد ماهنامه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *