آیتالله سیدمحمدمهدی میرباقری گفت: باطن همه حدود الهی و عدالت خود امام است و اگر بناست که عدلی محقق شود، اینطور نیست که عدل در عرض امامت باشد و امام میآید تا عدل را محقق کند، بلکه عدل خود امام است. باطن ولایت حقه نیز جریان الوهیت حضرت حق و ولایت الله است، چنانکه در روایت «فَبِهِمْ مَلَأْتَ سَمَاءَکَ وَ أَرْضَکَ حَتَّى ظَهَرَ أَنْ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ»، آمده است که الوهیت حق از طریق ائمه(ع) در عالم ظهور پیدا کرده است.
به گزارش موعود؛ یکصد و سی و پنجمین نشست از سلسله نشستهای فرهنگ مهدوی با موضوع «امام مهدی(عج)، سنتهای فراموششده و احکام تعطیلمانده الهی» امروز، ۲ آبان ماه، با حضور جمعی از علاقهمندان در سالن سوره حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامیبرگزار شد.
آیتالله سیدمحمد مهدی میرباقری، رئیس فرهنگستان علوم اسلامی، در این نشست بیان کرد: یکی از شئون امام عصر(عج)، احیای سنن الهی است و یک بخشی از خواستههای ما این است که خداوند سنن خود را به واسطه حضرت احیا کند و در روایات و زیارات نیز به آن اشاره شده است. عثمان بن سعید نیز میگوید که خدایا به وسیله این وجود مقدس احکامیکه به اهمال گذرانده شدهاند را احیا کن که نتیجه این اقامه حدود و احکام، ظهور حق در همه عرصهها و شکوفایی عدالت در همه زمینههاست. بنابراین حاصل اقامه حدود، تحقق حق و شکوفایی عدالت است.
تأثیر اقامه احکام الهی در احیای قلوب
وی در ادامه افزود: ذیل آیه «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» روایت داریم که فرمود: «موت الارض موت اهلها و الکافر میت». حضرت فرمودند که اقامه عدل و احکام حدود الهی بهتر از بارش چهل شبانهروز باران است و تأثیرش در احیای قلوب اینچنین است. نکته مهم این است که احکام و سنن الهی، مناسک تحقق ولایت حقه و مناسک تحقق و جاری شدن الوهیت حضرت حق در عالم هستند.
میرباقری تصریح کرد: اگر احکام ملاکاتی دارند و فرض کنید که وجوب نماز، وجوب زکات و … و یا مباحات و محرمات را داریم، این ملاکات احکام بازگشت میکند به تناسبات ولایت حقه یا ولایت باطله. یعنی این طور نیست که مثلاً بگوییم که عدل حسن ذاتی دارد و باید حسن ذاتی عدل را رعایت کنیم. عدلپرست نیستیم که بگویید عدل اقتضایی دارد و ما مکلف هستیم اقتضای عدل را رعایت کنیم. بله، اگر عدل به تناسبات اسمای حسنای الهی و فعل الهی برگردد، نسبت به او تکلیف داریم.
احکام در یک قدم تناسبات ولایت حقه
وی در ادامه افزود: اگر این احکام به ولایت حقه برگردند، لازمالرعایه میشوند. نباید از دایره الوهیت بیرون برویم و شرک خفی یا اخفا داشته باشیم، لذا احکام در عرض توحید هم نیستند، این طور نیست که بگوییم مکلف هستیم به توحید، باید نماز هم بخوانیم و به دیگران ظلم نکنیم. خیر این طور نیست، اینها از شئون التزام به توحید هستند و نه عرض توحید. ما در عرض توحید چیزی نداریم. بنابراین احکام در یک قدم تناسبات ولایت حقه هستند. روایتی داریم که در ذیل آیه ۳۳ اعراف وارد شده و امام(ع) فرمود که پروردگار شما را منع کرده از اینکه وارد محیط فحشا شوید، خواه در ظاهر یا در باطن. روایتی است که فرمود «ان للقرآن ظهرا و بطنا» و فرمودند باطن همه محرمات ائمه جور هستند. باطن ظلم و خیانت و کذب و تعدی به حدود دیگران ائمه جور هستند؛ یعنی اینها مناسک جریان ولایت ائمه جور در عالم هستند و فرمود باطن همه این حلالها نیز امام حق است. بنابرین تمام مناسکی که باید به آنها ملتزم و متعهد باشیم و احکامیکه باید محقق شوند، عمل کنیم که مناسبات ولایت حقه هستند. آنچه از آن باید اجتناب کرد نیز مناسبات ائمه جور است.
میرباقری تصریح کرد: ظاهر این شریعتی که داریم و باید به آن ملتزم باشیم و از این شریعت در هیچ مرحلهای از مراحل سلوک جدا نمیشویم، چیزی جز مناسک تولی به ولایت ائمه حق و تبری از ولایت ائمه جور نیست. محیط ممنوعه، محیط ولایت ائمه جور است و محیط حلال، محیط ولایت امام عدل است و میخواهیم در این چارچوب حرکت کنیم که تناسبات آن شریعت است و خود ولایت حقه، طریق جریان الوهیت حضرت حق است والا ما نسبت به او نیز ملتزم نبودیم.
جریان الوهیت؛ باطن ولایت حقه
وی در ادامه افزود: باطن ولایت حقه، جریان الوهیت حضرت حق و ولایت الله است، چنانکه فرمود: «فَبِهِمْ مَلَأْتَ سَمَاءَکَ وَ أَرْضَکَ حَتَّى ظَهَرَ أَنْ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ». الوهیت حق از طریق ائمه(ع) ظهور در عالم پیدا کرده است، بنابراین التزام به ولایت امام، التزام به الوهویت حضرت حق است و خدا به ما اختیار داده که از الوهیت تخلف کنیم. در آیه آیت الکرسی، سخن از الوهیت حق است و بعد فرمود در پرستش خدا، جبر نیست. اگر متعهد به الوهیت حق شدید و الوهیت را قبول کردید، نتیجهاش این میشود که خدا ولی شما است اما اگر کفر ورزیدید شما به ظلمت خواهید رسید.
میرباقری تصریح کرد: احکام و سنن، موضوعیتی در عرض ولایت امام و در عرض الوهیت حضرت حق ندارند، کما اینکه ولایت امام نیز در عرض الوهیت حضرت حق نیست. در روایتی است که فرمودند آنکه مراد از این فطرت این است این است که «اشهد ان لا اله الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله الی ههنا التوحید»، یعنی اینطور نیست که توحید و نبوت و ولایت باشد، بلکه توحید است و توحید است و توحید. بنابراین احکام و سنن در عرض ولایت امام نیستند. لذا در قرآن از آنها به حدود الله تعبیر میشود، یعنی مرزهای الوهیت حضرت حق و کسانی که با این احکام معارضه میکنند به منزله افرادی شمرده شدهاند که با خدا و رسولش محاده میکنند و میخواهند در عرض حدود الهی حد دیگری را بگذارند.
امام؛ باطن عدالت
وی در ادامه افزود: در دنیای غرب امروز و در این توحش منظم، با حدود الهی درگیر هستند و تلاش دارند حدود را بههم بریزند و مناسبات ولایت حق را قطع کنند. بنابراین اگر خوب به معارف توجه کنیم، باطن همه حدود خود امام است. از حدود اولیه تا بالاترین درجات حدود خود امام است. باطن عدالت خود امام است و اگر بنا است که عدلی محقق شود، اینطور نیست که عدل در عرض امامت است و امام میآید تا عدل را محقق کند بلکه عدل خود امام است. اگر امام حدود الهی را محقق میکند، باطن حدود خود وجود مقدس امام است، کما اینکه باطن عدل امام است. اگر امام در عالم انسانها و عالم را احیا میکنند، در واقع این سرچشمه حیات خود امام است، نه اینکه آن را جاری کنند.