سردبیر ماهنامه موعود بیان کرد: زائر امام حسین(ع) تداومبخش حکمت و راز قیام امام حسین(ع) است و اگر زائر بعد از زیارت در خودش و با خودش همه حکمت و راز قیام را منتقل نکند، خودخواهِ خودپسندی است که امام حسین(ع) و کربلا را خرج خودش کرده است.
به گزارش موعود؛ یکصد و سی و پنجمین نشست از سلسله نشستهای فرهنگ مهدوی با موضوع «امام مهدی(عج)، سنتهای فراموششده و احکام تعطیلمانده الهی» امروز، ۲ آبان، با حضور جمعی از علاقهمندان در سالن سوره حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامیبرگزار شد.
اسماعیل شفیعی سروستانی، پژوهشگر حوزه مهدویت و مؤلف دایرهالمعارف موعود آخرالزمان، در این نشست بیان کرد: از مسیر ابتلا انسان پر کشیده میشود و نه در راحتی. اگر بنا بود که از مسیر آرامش و راحتی و برخورداری انسان به مراتب عالی توحیدی برسد، شخصی عالیتر از رسول خدا(ص) و یا امام علی(ع) نداشتیم. ابتلا نردبان ارتقاست. هرچه که ابتلا سختتر باشد، سالک بر نرده و پله بالاتر استقرار پیدا میکند. ضمن اینکه ابتلا امتحان نیز هست؛ یعنی ابتلا هم نردبان ارتقاست و هم امتحان بنده است. در وقت آرامش و آسایش که همه شیر و شجاع و عفیف هستیم. وقتی که طوفان ابتلائات میبارد و میآید، مرد میدان معلوم میشود.
شیفتگی روی محبوب
وی در ادامه افزود: شاعر میگوید «زیر شمشیر غمش رقصکنان باید رفت» و به همین دلیل است که امام حسین(ع) هرچه به عاشورا نزدیکتر میشد چهرهاش برافروختهتر میشد. خم به ابرو نیاوردند و در ظاهر و باطن اعلام کردند که جز زیبایی ندیدیم؛ لذا هرچه به ظهر رسیدند شکوفاتر شدند؛ یعنی هرچه بر ابتلا افزوده شد، روی استغنای امام حسین(ع) شکوفاتر شد و درجه عالی و متعالی که نصیب شد و امام حسین(ع) را بر سمت راست عرش نشاند تا کار خدایی کند، حاصل نشد، الا آنکه او در زیباترین ساحت نشان داد که چنان شیفته روی حضرت محبوب ازلی است که در استغنا و بینیازی تمام دست رد بر سینه همه میزند.
مدیر مسئول موسسه موعود عصر بیان کرد: در کشاکش سخت ظهر عاشورا و قتلگاه، همه انبیاء حاضر بودند، فرشتگان مقرب و جنیان مؤمن نیز آمدند. هر کدام از آنان میتوانستند در لحظهای دشت کربلا را زیر و رو کنند. اصلاً نیاز به عمل اولیا و انبیا و دعای ملائک مقرب نبود. جنیان مؤمن میتوانستند در لحظهای دشت کربلا را زیرورو کنند. همه نیز خدمت امام حسین(ع) آمدند تا اذن بگیرند. حتی روایت داریم در لحظهای خداوند به امام حسین(ع) روی کرد و گفت که همه آنچه به تو وعده داده بودیم، به تو اعطا میکنیم. پس امام حسین(ع) در استغنای تمام از ماسوی الله فقط یک چیز داشت «که یکی هست و هیچ نیست جز او، وحده لا اله الا هو». یکی را میخواست و یکپسند بود.
تربت تنزل مقام عالی امام حسین(ع)
وی در ادامه افزود: در ازدحام تمام ابتلائات در آخرین لحظه که مقام ولایت امام معصوم(ع) را به امام سجاد(ع) منتقل کرد، الی الابد ماندگاری پیدا کرد و تربتش نیز شفا شد. این مقام مقصود قرآن کریم بود. آنچه که از شفا و شفاعت اعطا شده بود، به تربت اعطا شد. تربت کاری کارستان میکند. اتصال و ارتباط و نسبت با تربت که تنزل مقام عالی و متعالی امام حسین(ع) است، مقام اباعبداللهی که شفا میدهد را ایجاد میکند، تا جاییکه مرده زنده میکند.
شفیعی سروستانی تصریح کرد: عدهای خدمت امام صادق(ع) رسیدند و گفتند مگر شما همهتان کشتی نجات و چراغ هدایت نیستید؟ فرمودند آری، «کلنا سفن النجاه»، همه ما کشتی نجات هستیم اما «سفینه جدی الحسین اوسع و اسرع»، یعنی کشتی امام حسین(ع) بزرگتر و سریعتر است و مثل باد میرود. نمیخواهد محاسنی داشته باشی که بلند باشد، نمیخواهد چنان مشغول عبادت شده باشی که کمرت خم شود. وقتی در آستان امام(ع) حسین قرار میگیری، به عبارتی خاکآلوده وارد میشوی، بیآنکه غسل زیارت کرده باشی و تمهیدات را فراهم کرده باشی وارد میشوی، به عبارتی داری اعلام میکنی که یا اباعبدالله(ع)، چیزی نداشتم برای تو بیاورم و هرچه هست نزد توست. از من روسیاهتر نیست و از تو آقاتر نداریم.
وی در ادامه افزود: همه همت بنیامیه صرف این شد که واقعه عاشورا در کربلا و در سال ۶۱ هجری اسیر بماند؛ یعنی در ظرف زمانی و مکانی اسیر شود و مجال خروج پیدا نکند. مشاوران مسیحی به یزید تعلیم داده بودند که اگر میخواهی حکومت پایدار داشته باشی، بنی هاشم را جمع کن، اما جرئت نکرد. گفتند اگر میخواهی حکومت کنی، دستکم خاندان رسول خدا(ص) را جمع کن. به اینجا رسید که فاجعه کربلا رخ داد و میخواستند در دشت کربلا کاری کنند که اسم امام حسین(ع) که یادآور نام پدرش علی(ع) بود، از کربلا خارج نشود. چراکه با علی(ع) کینه داشتند لذا میخواستند که کسی از کربلا خارج نشود.
زینت و خروج کربلا از کربلا
سردبیر ماهنامه موعود تصریح کرد: اگر این خط و این استراتژی بنیامیه محقق میشد، امروز نامی از دین و دینداری و نشانی از عبادت و عبودیت در عرصه زمین دیده نمیشد. تقدیر خداوند چیز دیگری بود و تقدیر شیاطین چیز دیگر. واقعه عاشورا به بعد از ظهر رسیده و دلخوش شدند که ماجرا تمام شده، تازه اما دختر علی(ع) را میبینیم که از جا برمیخیزد و کاروان را جمع میکند و کربلا را از کربلا خارج میکند.
وی در ادامه بیان کرد: هر کسی کربلایی دارد. همه انبیا کربلایی داشتهاند. امام حسین(ع) نیز در کربلا، کربلای خود را به تجربه نشست. استثنا نیست و تک تک ما کربلایی داریم و آن را به تجربه خواهیم نشست تا سفیدرویی معلوم شود. از کربلا کاروان خارج شد و واقعه عاشورا و قیام امام حسین(ع) و حکمت قیام امام حسین که راز بندگی و عبودیت بود از کربلا خارج کرد. زائر امام حسین(ع) نیز تداومبخش حکمت و راز قیام امام حسین(ع) است و اگر زائر بعد از زیارت در خودش و با خودش همه حکمت و راز قیام را منتقل نکند، خودخواهِ خودپسندی است که امام حسین(ع) و کربلا را خرج خودش کرده است.